کارگران با دريافت پايه حقوق 389 هزار توماني برای جبران ما به تفاوت هزينه خانوار خود اگر «خوششانس» باشند به شغلهای دوم و حتی سوم روی میآورند و اگر نه... در اين گزارش سعي ميكنيم شرايط «بد شانسها» را تصوير كنيم.
ایلنا: این روزها، نگرانیهای موجود درباره وضعیت کارگران، صرفا به شرایط نابرابر کاری، فقدان امنيت شغلي، وضعیت بحراني بنگاههای صنعتی و اقتصادی محدود نمیشود، بلکه با افزایش میزان تورم، نگرانی زیادی نیز در مورد وضعیت سلامتي کارگران و خانواده آنها به وجود آمده است.
به گزارش ایلنا، طبق آخرین بررسیهای انجام شده توسط فعالین کارگری و کارشناسان اقتصادی، نرخ سبد هزینه خانواده کارگری هم اکنون بیش از ۱ میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است که کارگران با دريافت پايه حقوق 389 هزار توماني برای جبران ما به تفاوت هزينه خانوار خود اگر «خوششانس» باشند به شغلهای دوم و حتی سوم روی میآورند و اگر نه... در اين گزارش سعي ميكنيم شرايط «بد شانسها» را تصوير كنيم.
افزایش نابرابر دستمزد و قیمت گوشت و مرغ
سالهاست که رابطه بین دستمزد و معاش در اقتصاد ایران قطع شده است و متاسفانه در اقتصادی تورم زده شاهد افزایش شدید شکاف بین شاخص دستمزد و شاخص بهای کالاهای مصرفی هستیم.
دولت در سالهای ۱۳۸۳ تا ۱۳۹۰ به طور متوسط سالانه حداقل دستمزد را حدود ۳۲ هزار تومان افزایش داده است، اين ميزان افزايش دستمزد به رغم آنکه بالاترین رشد حداقل دستمزد طی دو دهه گذشته محسوب میشود ولی در عمل میبینیم که كفاف معيشت خانوادههاي كارگري را نميدهد، که دلیل اصلی آن را باید در تورم شدید قیمت کالاهای مصرفی پیدا کرد.
مقایسه حداقل دستمزد ۱۰۶ هزار تومانی در سال ۱۳۸۳ با حداقل دستمزد ۳۳۰ هزار تومان سال ۱۳۹۰ نشان میدهد، در این دوره شاهد سه برابر شدن حداقل دستمزد و افزایش ۲۲۴ هزار تومانی آن بودهایم ولی اگر بر مبنای سال پایه ۱۳۸۳ نرخ دستمزد واقعی را بعد از کسر تورم سالانه محاسبه کنیم، واقعیت شکل دیگری به خود میگیرد.
در سال۱۳۸۳ قیمت هر کیلوگرم گوشت مرغ بین ۱۵۰۰ تا ۱۶۰۰ تومان و قیمت گوشت گوسفندي در همان سال بین ۴۲۰۰ تا ۴۵۰۰ تومان اعلام شده است و این ارقام در سال ۱۳۹۱ برای هر کیلو گوشت مرغ به صورت میانگین نزدیک به ۸ هزار تومان و برای هر کیلو گوشت به صورت میانگین حدود ۲۰ هزارتومان اعلام شده است که به هیچوجه تناسبی با میزان افزایش دستمزدها در سال ۹۱ ندارد.
عوارض خاموش افزایش تورم برای کارگران
بارزترین تاثیر افزایش تورم در شرایط فعلی کشور، عدم رونق فعالیت صنعتی و اقتصادی در کشور است، که علاوه بر اثرگذاري در میزان تولید و صادرات ملی، معضل بیکاری شهروندان را نیز به دنبال دارد. بدیهی است که در این زمینه صحبتهای زیادی شده و به صورت پیوسته این شرایط مورد نقد و انتقاد قرار میگیرد، اما اگر کمی ریزبینانهتر به این موضوع نگاه کنیم، میتوانیم عوارض پنهان افزایش تورم و تاثیر آن بر زندگی کارگران و خانواده آنها را درک کنیم.
درحال حاضر افزایش افسار گسیخته نرخ تورم از آغاز امسال موجب افزایش ۶۰ درصدی هزینه اقلام مصرفی خانوارهای کارگری شده است که بخش زیادی از درامدهای کارگران به پرداخت اجاره بهای مسکن اختصاص مییابد و مساله تغذیه و افزایش توان جسمی کارگران در اولویت دوم قرار میگیرد.
طبق گزارشهای پزشكي، حداقل کالری مورد نیاز برای هر فرد بزرگسال روزانه ۲ هزار کالری و برای هر کودک خردسال ۱۸۰۰ کالری است تا این افراد بتوانند از عهده کارهای روزمره خود برآيند، اما با توجه به نرخ تورم و افزایش قیمت مواد مورد نیاز برای تامین کالری، کارگران و خانواده آنها از نظر جسمی دچار مشکلات عدیدهای میشوند.
هیدروکربونها، پروتئین، حبوبات، سیزیجات، میوههای تازه و مواد لبنی از مهمترین مواد غذایی هستند که میتواند، کالری مورد نیاز انسان را برای انجام کارهای روزمره فراهم کند، اما با نگاهی به قیمت این مواد در بازار، میتوان مشکلات کارگران در تامین این اقلام را بیشتر درک کرد.
ملموسترین عارضه اقتصاد بیمار کشور در ناتوانی کارگران جهت تهیه نیازهای اساسی خانوادههای خود از جمله «نان» که قوت غالب خانوار کارگری به شمار میرود متجلی شده و کارگران با دریافت حداقل حقوق قانونی حتی در تهیه نان شب خود نیز درمانده شدهاند.
به اعتقاد فعالان جامعه كارگري، افزایش بیرویهٔ قیمتها و بالارفتن هزینههای زندگی، بر روابط خانوادگی کارگران نیز تاثیر گذار بوده است به طوری که افزایش میزان کار سرپرستان خانوار و همچنین ورود زودهنگام فرزندان کارگران به بازار کار جهت مقابله با فشار تورمی باعث شده است که اعضای خانوادههای کارگری کمتر فرصت در کنار هم بودن را پیدا کنند.
فاصله زیاد شعار تا عمل
پایین بودن درآمد کارگران از سطح تورم به معنای کاهش رفاه و قدرت خرید و تشدید فشارهای معیشتی به آنان است و بعضی از اقلامی را که در آمارهای بانک مرکزی لحاظ شده است جزء کالاهای اساسی و مورد نیاز این قشر نبوده و در سبد هزینههای خانوار کارگری جایی ندارد.
با وجود شعارهای دولت درباره حمایت از اقشار ضعیف متاسفانه قدرت خرید کارگران به شدت کاهش یافته است و رقم دستمزد با تورم همخواني ندارد. این درحالی است که در میان بسیاری از مسئولین کشور، گرسنگی و فقر به منزله پوشیدن لباسهایی مندرس، و راه افتادن در خیابان برای گدایی است، چرا که چندي پيش محمرضا رحیمی معاون اول رئیس دولت دهم، طی اظهار نظری اعلام کرده بود که در ایران کسی گرسنه نمیخوابد و همه از حداقلها برخوردارند.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد