استاد اخیرا در اخبار منتشر شد که ذره هیگس کشف شده است، نظر شما که متخصص ذرات اساسی هستید درین مورد چیست؟
- در نشریات سطحی خارجی و نشریات ایرانی معمولا به محتوی خبر دقت نمیکنند، چراکه در اینصورت متوجه میشدند که خبر کشف باینصورتی که میگویند و مینویسند غلط است. من بارها در این مرکز تحقیقات هسته ای "سرن" در ژنو بعنوان محقق و شرکت کننده کنفرانس بوده ام و با مسئولان بخش نظری و تجربی هم آشنائی داشتم. دورادور این شخصی را هم که بعنوان مسئول کشف با او مصاحبه کردند، میشناسم. اولا او نگفت که ما کشف کرده ایم بلکه گفت نتایج ما وجود ذره ای را نشان میدهند که احتمالا ذره هیگس میتواند باشد چون مشخصات آن مطابق با مشخصات ذره هیگس است. اما ما احتیاج به آزمایشهای دیگری داریم تا در صورت توفیق اواخر امسال خاطر جمع بشویم که ذره هیگس را کشف کرده ایم. ثانیا اینها چند سال پیش گفتند که ذره ای را کشف کرده اند و بعد پس گرفتند. البته معلوم نیست چون آقایان فعلا تحت فشار تامین بودجه این مرکز و توجیه مخارج سرسام آور کشف ذره هیگس هستند که قریب پنجاه سال است بی نتیجه بوده است، لذا ممکن است که برای تامین بودجه هم که شده بگویند که بله کشف کرده ایم ولی تاکنون نگفته اند بلکه از احتمالش صحبت میکنند. ومن شک دارم که اگر بنا به حقیقت باشد و مسئله توجیه مخارج نباشد، این ذره اصولا قابل کشف باشد.
استاد علت شک شما چیست؟
- تجربه طولانی با علم و همکاران در دانشگاهها و مراکز تحقیقاتی مشابه در آلمان و آمریکا. اولا این یک ذره اسکالر (1) است و تاکنون هیچ ذره اسکالری در فیزیک کشف نشده است، چون مصالح و معیارهای کشف ذرات اسکالر در فیزیک موجود نیستند. بلکه هر ذره ای که ماتاکنون بطور تجربی یافته ایم، ذره ای غیر اسکالر بوده است. ثالثا من که متخصص این نظریه هستم بر اساس ساختمان ریاضی آن و تحقیقات ریاضیدانانی که روی این مسئله پیش از من کارکرده بودند (2) سالها پیش نشان داده ام که "نظریه آثار ضعیف" که این ذره در متن آن فرض شده است اساسا از نظر خاصیت "واریاسیون" آن که به اصطلاح بر روی "سطح چهار بعدی کروی" (بعنوان مدل مناسب جهان چهار بعدی مفروض) ملاحظه شده است، نامتعادل و نامنسجم است. چون ریاضیدانان تنها قادر به بیان نیمچه صحت این نظریه در "سطح دو بعدی کروی" بوده اند و تعمیم آن به "سطح چهاربعدی کروی" ممکن نشده و نخواهد شد! رابعا این نظریه متضمن وجود ذرات شبح متناقض است و این ذرات ذاتا در متن خود نظریه مربوطه متناقض اند و اتفاقا این تناقض هم مربوط با همان فرض مرجع "سطح چهاربعدی کروی" است. یعنی این ذرات شبح که بدون فرض آنها این نظریه از هم می پاشد، صاحب حداقل دوخاصیت "اسپینی" (3) هستند که یعنی این ذرات هم باید ذره سپینور با اسپیین نصف باشند و در عین حال هم ذره اسکالر باشند مثل ذره هیگس که در یک ذره مانعة الجمع اند. و این تناقض رابطه مسئله را با همین ذره کذائی هیگس هم نشان میدهد. از این لحاظ رنرمالیزاسیون این نظریه ممکن نیست و تا زمانیکه نشان داده نشده است، نظریه غلط محسوب میشود و ذره هیگس هم داخل آن مجعول بشمار میرود. رابعا با این متد بفرض محال فقط باصطلاح یک "فامیل ذرات اساسی" امکان جرم یابی دارد آقای هیگس و دیگران هم نمیداند با باقی "فامیلهای ذرات اساسی" چه بکند. من در بخشی از تز دکتری خود دهه ها پیش نشان داده ام که مسئله "فامیلها" (4) در متن نظریه استاندارد مربوطه قابل حل نیست. در مقاله دیگری هم بعدها نشان داده ام که برای جرم یابی ذرات اساسی اصلا احتیاجی به این ذره هیگس نیست (5). اما همکاران چون حوصله تغییرات اساسی در نظریه ها را ندارند و از یکسو به اساس ریاضی اشکالات مربوطه و یعنی تعادل ساختمانی سیستمها که امتداد مبحث واریاسیون است، وارد نیستند و از سوی دیگر ریاضیدانانی چون "عطیه"، "بوت" و دیگران که روی این مسائل کار میکردند پیر شده و یا مرده اند. لذا دیگر کسی دنبال بررسی اساسی اشکالات مذکور نیست. امید همکاران به خداست که چاره ساز کارشان باشد. من در بعضی مقالات ریاضی و فیزیکی ام در ژورنالهای علمی که در اینترنت هم موجودند این مسئله عدم تعادل ساختمانی (6) و عدم امکان واریاسیون صحیح مدل استاندارد ذرات اساسی را مطرح کرده ام. منتها فیزیکدانان معمولا اطلاعی از مبحث تعادل ساختمانی سیستمهای دینامیک ندارند و ریاضیدانان هم چون فیزیک نمیدانند آنچه که فیزیکدانان میگویند با اینکه بعضی ها به من گفته اند که نمیفهمند، ولی قبول میکنند.
سئوال اینست که همچنانکه شما اشاره کردید چرا پنجاه سال این ذره کشف نشد؟
- در مقاله ای شاید بفارسی یا آلمانی به شباهت داستان این ذره با فیلم "دیکتاتور کبیر" از "چارلز چاپلین" اشاره کرده ام. چون در این پنجاه سال هروقت نتوانسته اند این ذره هیگس را در متن "پراش یا برخورد ذرات " با هم در "شتابدهنده ها" کشف کنند که صرفا کشفی غیر مستقیم (!) است، چندین بار جرم آنرا بالا می بردند و میگفتند چون جرم آن بالاست لذا نتوانستیم در محدوده انرژی های میسر در این شتابدهنده کشفش کنیم. بااین کار همکاران محترم هم ناتوانی خودرا توجیه میکردند و هم دلیلی جعل میکردند برای اینکه شتابدهنده بزرگتری ساخته شود و کارشان ادامه یابد و حقوقشان قطع نشود. چون مثلا در آمریکا و در اروپانیز بعضی پروژه های مربوطه که هرکدام میلیاردها دلار خرجشان بود بجهت عدم نتیجه تعصیل و یا اصلا تصویب نشدند. اما بعضا همچنانکه اشاره کردم همکاران موفق میشدند که سر دولتها را که خودشان هم اهل ترفند های مشابه هستند شیره بمالند و هر بار که نمیتوانستند باوجود ازدیاد انرژی شتابدهنده ذره هیگس را کشف کنند، جرم ذره هیگس را بالا می بردند که شتابدهنده جدیدی و آدمهای زیادتری لازم است و الخ. این قضیه مرا یاد صحنه سلمانی در فیلم مذکور چاپلین می انداخت که در آن هیتلر و موسولینی در سالن سلمانی مخصوص هیتلر هرکدام بر یک صندلی گردان نشسته بودند. هروقت هیتلر میدید که موسولینی بالاتر از او نشسته است صندلی خودرا میچرخاند و بالاتر مینشست. بعد موسولینی متوجه میشد که پائینتر نشسته است و صندلیش را میچرخاند که تا بالاتر بنشیند،تا هردو از فرط بالابردن ارتفاع خود به زیر سقف سالن رسیدند و می بایستی در حین مکالمه سرشان راخم کنند. که صحنه خنده داری است. اما داستان بالا بردن جرم ذره هیگس از این هم خنده دارتر است چون اینبار مردم حتی باور میکنند که حکمتی در این کار بوده است. خلاصه کنم جنین ذره ای چه از نظر اصول فیزیک و چه از نظر اصول ریاضی بدلایلی که آوردم ذاتا ناممکن و لذا مزخرف است.
توضیحات:
(1) Scaler.
(2) C. H. Taub (about 1980), …
(3) Spinor.
(4) Family problem in standard model.
(5) F. Ghaboussi; “ Avoiding Higgs particales”.
(6) Structural stability.