majidsedghi@yahoo.com
شصت و یک سال پس از مرگ صادق هدایت , نویسنده بزرگ ایران , شنبه هفتم ژوئیه نشستی با عنوان ( صادق هدایت - مدرنیته ودین ) از سوی ( انجمن زندگی , زیستیوم و آزادی ) در پاریس برگزارشد که هرچند نکته های تازه ای از سوی سخنرانان ارائه نشد ( شاید به دلیل کمبود وقت ) ولی حد اقل ا ین حسن را داشت که بار دیگر ازاین افتخار ادبی کشور در این زمانه ی افتخارزدایی تقدیر شد .
دراین جلسه , داریوش آشوری نویسنده , مترجم و زبانشناس با عنوان ( صادق هدایت و گفتمان روشنفکرانه ی زمانه اش ) و جلال ایجادی جامعه شناس و استاد دانشگاه در پاریس با عنوان ( نگاه صادق هدایت در باره اسلام و مسخ جامعه ) سخنرانی کردند .
آشوری که پیش از این به دعوت بخش مطالعات زبان و فرهنگ خاورمیانه دانشگاه لس آنجلس در این دانشگاه در مورد ( بحران ذهنی روشنفکری ایرانی ) سخنرانی کرده بود , در نشست پاریس نیز در تعریف روشنفکری در جهان یاد آو شد روشنفکری پس از جنگ دوم جهانی به شدت تحت تاثیر کمونیسم و ضوابط روسی بود. روشنفکران در ایران همواره در مقابل روشنفکران غربی احساس درماندگی می کردند و همیشه با این پرسش روبه رو بودند که چرا آنها پیروز شدند و ما زبون . پرسش هایی که همچنان مطرح هستند . پارها گفته شد و گفته می شود ما ملت پیشرفته ای بودیم که از یک سوبا حمله عرب ها و سپس با حمله مغول ها مواجه شدیم .
آشوری با اشاره به روسانتیمان ( احساس دشمنی نسبت به آنچه کسی به عنوان دلیل ناکامی خود می شناسد و به سرزنش آن می پردازد ) در بوف کور( مهم ترین اثر هدایت که به چند زبان زنده دنیا ترجمه شده است ) یاد آورشد , هدایت از عرب ها و نیز اسلام نفرت داشت . در بوف کور دختر تبدیل به لکاته ای تبدیل می شود که در واقع اشاره به مام میهن است . به گفته آشوری روشنفکرهای هم دوره هدایت از او ملایم تربودند و روسانتیمان در آثار آنان یدیدار نبود ولی به هرحال می توان آن را در همه آثار ادبی ایران دید .و در این میان بوف کور مهم ترین اثری است که بسیار خوب این موضوع را نشان می دهد.
ایجادی که در ضمن گردانندگی نشست را نیز بر عهده داشت با تاکید براین نکته که مساله مدرنیته در ایران به حوزه شعر و ادبیات برمی گردد متذکرشد که این بحث گسترده ای ا ست و به رغم کارهایی که صورت گرفته ( مانند انتشار کتاب آشنایی با صادق هدایت و یا نامه های صادق هدایت به حسن شهید نورایی و غیره ... ) شخصیت هایی ادبی ایران مانند هدایت هنوز به طور کامل شناخته نشده اند . ایجادی با اشاره به آثار هدایت یادآورشد با نگاهی سریع به این آثار می توان به رابطه هدایت با جامعه روشنفکری در آن زمان پی برد و به ویژه ذهنیتش در مورد اسلام .
ایجادی سپس گفت : هدایت بزرگ ترین نویسنده ای است که با نگرش خود مدرنیت را در ایران بیان می کند .جهان بینی او و رابطه انتقادی اش با دین یگانه است . از نگاه او جامعه ایران با توجه به رواج خرافه های دینی یک جامعه ی مسخ شده است . ( افسانه آفرینش ) که یک تئاتراست جهان بینی هدایت را نسبت به امرمذهب به طورعموم نشان می دهد . او نسبت به همه ادیان دید انتقادی داشت چه یهودیت چه مسیحیت و چه اسلام . هدایت همه را یکسان نگاه می کرد و در آن دوران این جسارت را داشت که ناباوری اش را بیان کند . یکی از ویژگی های روشنفکران این دوران گرایش به ناسیونالیسم بود ولی هدایت یک ناسیونالیسم کور نبود. او به دنبال کالبد شکافی یک جامعه بود .
وی همچنین با اشاره به یکی دیگر از آثار هدایت – علویه خانم – که شرح زواری است که می خواهند به مشهد بروند یادآورشد شخصیت اصلی داستان یعنی علویه خانم ساماندهی یک کاروان را برای این مسافرت زیارتی برعهده دارد . اوکسی است که صیغه بودن را می پذیرد , روسپی گری می کند و درواقع بیان زنده جامعه ای است که در فساد غوطه ور است . توپ مرواری نیز ضدیت هدایت با مساله مذهب و خرافات را نشان می دهد که با طنزی بسیار گزنده بیان می شود.
آشوری در تایید مخالفت هدایت با بهودیت و اعراب گفت :. طبیعی است که در آن دوران آدم ها و به ویژه روشنفکرها گذشته را مسئول می دانستند ما آیین زرتشت داشتیم ولی ناگهان با حمله اعراب و جایگزینی اسلام آنچه به ما رسید ذلت بود ولی بعد که فضا عوض شد و در جنگ جهانی دوم فاشیسم مغلوب شد موضوع نفرت هم عوض می شود و این بار امپریالیسم سمبل نفرت روشنفکران می شود.
زمانی که که نوبت پرسش ها و اظهارنظرهای حاضران در جلسه رسید , هدایت نیز به نقد کشیده شد از جمله یکی از حاضران یاد آورشد که آثارهدایت بیشتر به راسیسم پهلو می زند . ضمن آنکه هدایت مترجم خوبی نیز نبوده است . به طورمثال ترجمه او از کتاب ( مسخ ) اثر فرانتس کافکا مملو از اشتباه است زیرا که اصولا هدایت گرچه در فرانسه درس خواند وبه دانشگاه هم رفت با این حال آشنایی او با زبان فرانسه چندان خوب نبود. که البته این نظر را آشوری نادرست خواند .
یکی دیگر از حاضران از نگاه کینه توزانه هدایت خرده گرفت و تاکید کرد ذهنیت هدایت برآمده از رفتارهای واکنش گرایانه برعلیه قدرت مسلط نیست . او پرسشی را مطرح نمی کند , درجایی می ایستد و می گوید این است جامعه ایران . هدایت جامعه آن زمان ایران را نشان می دهد ولی این که چگونه از این بن بست خارج شویم را نشان نمی دهد.
به گفته سخنرانان این جلسه ,تردیدی نیست که حجم آثار و مطالب منتشرشده در باره نوشته ها , نوع زندگی و خودکشی صادق هدایت بیانگر تاثیر ژرف او بر حریان روشنفکری است ایران است .
صادق هدایت در 28 بهمن 1281 در تهران زاده شد و در 19 فروردین 1330 در آپارتمانی اجاره ای در خیابان شامپیونه پاریس با گاز خودکشی کرد . به گفته ی آشوری هدایت دوست نداشت مرگ او براثر بیماری باشد . او می خواست برزمان مرگ خویش نیز تسلط داشته باشد بنابراین زمانی که جامعه را بن بست می بیند به زندگی خود پایان می دهد.