- مبایل شو درآورد،صاف تلفن کرد پلیس!
- تو اهل خلافکاری نبودی، تاحالام گذارت به پلیس نیفتاده که !
- الانم واسه خلاف نکردن با پلیس درگیرم کرد،بی حیا!
- کجا خلاف نکردی و با پلیس در گیر شدی ؟
- صداشو درنیاری، آبرومون میره تو جماعت !
- خیالت تخت باشه، سینه م صندوق گنج اسراره .
- آره تو نمیری، فردا تموم حرفام تیتر سایتا و روزنامه هاست!
- برو سراغ اصل قضیه، مثل تو شل چونه نیستم !
- پاک خودمو باختم، پریدم تو رخت کن، اونم دنبالم اومد ولباس پوشید، هنوزلباسامو نپوشیده بودم که یه جفت پلیس غول پیکر دو طرفم وایستاده بودن،پلیسه پرسید« چی شکایتی ازش داری؟»
گفت « به فیمنیسمم نیگا کرده !»
پلیسه گفت« واسه چی به فیمنیسمش نیگا کردی؟ »
گفتم« تویه حموم، استخر، سوناو جکوزی مختلط زن ومردکه ورود با شورتم ممنوعه، چشا مو می بستم، میخوردم زمین، دست و پا یا سر وگردنم میشکست! صدنفراون تو هستن وهمدیگه رو نیگا میکنن،خیلیام تو گوشه وکنارباخودشون مشغولن، این خانومم به ضد فیمنیسم من خیره شده بود ونیگاش میکرد،منم ازش شکایت دارم!»
پلیسه ازش پرسید« واسه چی به ضد فیمنیسمش خیره شده بودی؟»
زنه گفت «از حقوق اولیه یه جامعه متمدن پیشرفته س که به ضد فیمنیسم هر کی دوس داشته باشی خیره شی!»
پلیسه گفت « اینم همون حقو داره، چی شکایتی ازش داری؟»
زنه گفت « من ضد فیمنیسمشو نیگا کردم، بهش نگفتم ازت خوشم نمیاد که ، اون فیمنیسم منو نیگا کردو بهم گفت ازت خوشم نمیاد!واسه این ازش شکایت دارم! »
پلیسه گفت « واسه چی گفتی ازت خوشم نمیاد؟»
گفتم « دستمو گرفت،خواست منوبکشونه یه گوشه تاریک، یا ببره خونه ش،منم گفتم ازت خوشم نمیاد.»
شانس آوردم،پلیسه آدم خوبی بود،سرشو تکون، خندید، کنار گوشم گفت:
«یارو انگار یه چیزیش میشه، سریع جیم شو تا کار دستت نداده!»
- مثل تیر زدم بیرون،تا اینجا یه نفس دویدم ،میترسیدم پلیسه پشیمون شه، اصلاحوصله هلفدونی رفتن ندارم، سگام در به در میشن واز بین میرن!
- رفتی پی نخود سیا،اصلاوابدا فکرنکردی تو ولایت غربت مرده م، زنده م، چی بلائی سرم اومده، بعد اینهمه غیبت کبرا، تشیف آوردی این چار مثقال آب انگور رو کوفتم کنی باز؟
- باز پرید توحرفم ،یه دفه طاقت آوردی حرفم تموم شه؟ مرض حرافی گرفته لامصب! تومجلس به هیچکی مهلت گپ زدن نمیده! هی پا برهنه میپره تو حرف آدم، ادب ونزاکتو خوردی، یه آبم روش! پا به سن گذاشتی دیگه، یه کم تو حرف ورفتارت باریک شو، خودتو درست کن !
- یه ساعته گوشامو به کارگرفتی!کی پریدم توحرفات،باز پاک مگسی شدی آ جواد! درد امروز تو اینا نیست، حتم دارم یه جای دیگه م کارت گیر پیدا کرده، درد اصلی تو بگو و خلاصم کن!
- پارسال تاخرخره ت آب انگور ریختی تو خندق بلا،رفتی رو منبر، دو ساعت مخ وگوشامو به کارگرفتی، هدایتم کردی مثلا .
- هدایتای من نبود، تاحالا تو ولایت غربت از زورتنهائی ده مرتبه خودتو حلق آویز کرده بودی، آجواد!
- حالام کم مونده از دست زبون وهدایتای صدتا یک غازت، خودمو حلق آویز کنم!
- خیلی جوش آوردی،بیا این گیلاس آب حیاتو بنداز بالا، عینهو آبیه که بریزی رو آتیش، یه دقیقه نگذشته، ریلاکس کامل!بعد ش بااعصاب آروم درد اصلیتو بگو، نمردم که،تادینش هدا یتت میکنم، یه آجواد گل بیشتر نداریم که .
- پر بیرا م نمیگی، بریم بالا، بره اونجا که درد وبلا نباشه،
- دیدی چی معجونیه ؟ معجزه میکنه ! حالا خونسرد وآروم بگو تو چی چاله- چوله دیگه ای افتادی ؟
- پارسال گفتی واسه از تنهائی دراومدن، یه سگ واسه خودم بیارم. همین کارم کردم.
- خب، بد دیدی؟ اگه آدمیزاده وفای سگو داشت، قرنها پیش دنیا گلستون شده بود،آجواد.
- درست میفرمائی، مرشد بزرگ!
- کدوم مرشد ومراد نادرست گفته که من دویمیش باشم!
- بعله،منتهی به جای من ،سگه دوست پسر پیدا کرد،حالا سه تا توله رو زانوم گذاشته!
- همه شونو ببر تحویل موءسسه حمایت سگابده،خلاص!
- میگن خارج نشینی آدمو سنگ میکنه، حالا جلو چشمم می بینم،چی جوری ازخودم دورشون کنم، بیرحم سنگ شده!پدرسگا خیلی قشنگن ،نیگاشون که میکنم پیرهن پیر هن گوشت به تنم اضاف میشه!
- کیف دنیا رو میکنی، همه شم از هدایتای من گله داری .
- شهرداری صد و پنجاه چوق مستمری ماهیونه شونو نمیداد، دو ماه
سگد و زدم تا ازخرخره شون کشیدم بیرون .
- حرف وحسابشون چی بود؟
- میگفتن هرماه واسه خرج یه سگ صدو پنجاه چو ق میدیم، خرج سگ وتوله هاش میشه شیشصد چوق، نمیدیم، توله هارو بده اداره مربوطه ،
- گفتم این توله سگا جیگرگوشه منن،رگمو بزنین، ازخودم جداشون نمیکنم،اینا تعلیم وتربیت لازم دارن، باید ببرمشون « کینترگارتن » مخصوص خودشون که خیلی چیزا رو یادشون بدن، ازشیرورشون داشتم،واسه م کلی خرج دارن،بایس ازگلو خودم بزنم و اداره شون کنم.پدرم دراومد تا وادارشون کردم ماهی شیشصد چوقو بدن.
- خب، حالا کجان؟
- گذاشتم شون همین « کینتر گارتن » رو به روئی خونه ت، الانم دلم واسه شو ن پرپر میزنه!لاکردارا با نگاها ورفتارشون بیچاره م کردن!
- خب، پس دردت چیه که اینقده جوشی شدی ؟
- کی جوشی شده؟ من همیشه همینجوریم، شوما به دل نگیر داشم، یه گیلاس دیگه بریزیم تو خندق بلا،زنه بی حیا خیلی پکرم کرد،باید با این آب انگور خستگی در کنم .
- پاک ترسیدم، ازراه که رسیدی،میخواستی شهیدم کنی !
- ازبس حرف توحرف آوردی،منم مثل خودت قاطی کردم و افتادم رو یه ریل دیگه.
- اون قضیه دیگه ت چی بود؟
- من که سووات درستی ندارم، تازگی یه فکرا ئی به کله م زده و پاک پکرم کرده، اومدم ازت بپرسم، شاید بتو نی کمی هدایتم کنی .
- گوش وحواسم دربست درخذمته، خیلی خاطر خواتم،آ جواد گل!
- پریروزا تو یه مجله خاطرات « وارن بیتی» هنر پیشه داستان وست ساید رو میخوندم، نوشته بود هشتادتا دوست دخترباکره داشته، با همه شونم خوابیده .
- آ جواد، تو این دوره زمونه بحث ازاین جور چیزا خنده آوره دیگه،غروبا ی شنبه که تو بلویو راه میفتی،ده- بیستا دختر پونزده ساله تا زن شصت ساله دنبالت میافتن،رو به رو خونه م کلوب شبو نه ست، موزیک زنده وپیست رقص داره،شنبه شبا دخترای حول و حوش پانزده ساله دور- اطرافش جمع میشن، واسه یه گیلاس شراب دستتو میگیرن وبه زور میکشونن اون تو، بعدشم تاخروسخون رو دستت موندن، خیلی خطرناکن،هواگرگ و میش که میشه، جرات ازخونه بیرون رفتن ندارم .
- حرف من یه چیز دیگه ست، واسه چی به « وارن بیتی » هیچکی نمیگه خرت به چند، اما « پولانسکی » رو به جرم تجاوز به دختری تو سی سال پیش محاکمه ومیندازن توهلفدونی؟
- این قضیه ریشه تو سیاست داره آ جواد، چرا میری سراغ سی سال پیش؟ همین پریروزا یارو رهبرسوسیالیستای فرانسه که میخواست کاندیدای ریاست جمهوری شه،به جرم قصد تجاوز به پیشخدمتی که نیگاش که میکنی تهوعت میگیره،چه جنجالی راه انداختن؟ژولیان آسانژ رو میخوا ن به جرم تجاوز به دختر ی تو سوئد، تحویل آمریکا بدن. امیر پرویز پویان و دوستهاش را که ساواکیهای عاری ازمهر توتهران نو قتل عام کردن،تو روزی نامه ها باعکس وتفصیل نوشتن اینجا خانه فساد بوده، یه عده دختروپسر بی دین شبا مینوشیدن، دراگ میکشیدن و رو هم می پریدن. الانم انقلابیون رو به جرم اوباشگری، شرب خمر و تجاوز به عنف به چوبه دار میاویزن، تهمت جنسی زدن به مخالفینم دیگه خیلی نخ نما شده، آجواد گل!
-آخریشم بنداز بریم بالا!باید برم، دلم واسه شون یه ذره شده، توله سگ نگو، ماه!!!،
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد
