حدود يکماه قبل هنگامي که فايل الکترونيکی شماره ۵ "روژ هه لا ت" را برای ارسال به چاپخانه آماده کرده بوديم، تماس تلفنی مدير مسئول نشريه مبنی براينکه فاکس آنی در خصوص لغو امتياز هفته نامه از هيئت نظارت بر مطبوعات به تاريخ ده روز قبل از آن! دريافت نموده است گرچه برايم تلخ و شکننده بود و همچون آواری بر زحمات طاقت فرسايی که در نبود حداقل امکانات لازم برای انتشار يک نشريه می کشيديم، فرود آمد اما با توجه به شناختی که از پيشينه و رويکرد حاکمان جديد و مدعی اصولگرايی در ذهن داشتم چندان امر عجيب و دور از انتظاری به نظرم نرسيد، چه آنکه در ياداشت اول پيش شماره صفرنيز نوشته بودم: روزنامه نگاری در جغرافيا و تاريخی بنام کردستان از سرنوشت چندان خوشايندی برخوردار نبوده و مروری بر صدو چند سال روزنامه نگاری کردی سرشار از داستان تلخ جوانمرگی و توقيف و محاق نشرياتی است که در اين عرصه حضور داشته اند. گرچه کارکرد حرفه ای مطبوعات در دنيای امروز بيش از هر چيز ديگر معطوف به اطلاع رسانی و بسط آگاهی و انديشه است اما به دليل فقدان جامعه حزبی و تحميل رسالت جريان سازی های سياسی به نشريات و در عين حال پائين بودن آستانه تحمل برخی ها(حاکميت)، توقيف و مرگ نشريات و برخورد با روزنامه نگاران در اين منطقه از شدت و بروز بالاتری برخوردار بوده است. لذا ما هرروز انتظار برخورد و توقيف را می کشيديم همانگونه که پيش از آن نيز هاوار،کرفتو،آشتی،ئاسو،پيام مردم و ديگر نشريات منتقد کردی طعم تلخ و گزنده آن را چشيده بودند و اتفاقا اين به محاق توقيف رفتن ها نيز ربطی به تندی محتوا ويا عدم رعايت چارچوب ها و خط قرمزها نيز ندارد بلکه اين سرنوشت هر جريده ای است که در فضای استبدادی پای به عرصه حيات می گذارد که يا بايد توجيه گر وضع موجود و تملق گوی فضيلت نداشته اربابان قدرت باشد و يا تن به مرگی زودرس دهد.
در اين مدت از سوی دوستان بارها مورد پرسش قرارگرفتم که چرا مطلبی در مورد بسته شدن روژهه لات نمی نويسم؟ اما با خود می انديشيدم که در مورد چه چيزی بايد نوشت؟اينکه چرا و چه کسانی نشريه را بستند؟پاسخ اين سئوال که به يمن قلع و قمعی که در اين چند سال بر مطبوعات کشور رفته است بر همگان آشکار است و برای کسی ابهامی باقی نمانده است که اگر نشريه ای ذره ای برخلاف ميل حاکمان بنويسد و يا درمسير آگاهی بخشی و ارتقا دانسته های سياسی و اجتماعی مردم گام بردارد سرنوشت تلخ و مرگباری را پيش رو خواهد داشت.لذا انگيزه ای کافی برای نوشتن نمی يافتم تا اينکه در سايت کورد نيوز مطلبی ديدم به نقل از هفته نامه سيروان- همانکه روزگاری افتخار مطبوعات غرب کشور بود و اينک در چنبره تنگ نظری اصولگرايان به ارگان روابط عمومی استانداری کردستان تنزل يافته است- و آن اينکه مسئولی فرهنگی در ارائه بيلان خدمات گفته بود: در حال حاضر ۲۷ نشريه محلی در استان کردستان چاپ و منتشر می شود.گرچه نيم نگاهی به دکه های بی رونق مطبوعات کردستان و غيبت همه نشريات دگر انديش و منتقد محلی جز يکی دو نشريه گاه به گاه و بی خاصيت و تحريف شده، خود بهترين تکذيب گر اين ادعاست اما اين نوشته نيز در پاسخ به آن دروغ "گوبلز"ی به رشته تحرير درنيامد، زيرا چنين ادعاهايی ديرزمانی است که ديگر حتی خوش باوران را نيز نمی فريبد و بيشتر اسباب انبساط خاطر آدميان در اين شرايط سخت اقتصادی را فراهم می کند اما به هر حال بهانه ای شد برای قلمی کردن اين ياداشت کوتاه.
متاسفانه در آستانه سالگرد انقلاب بهمن ۵۷ که يکی از مهمترين شعارها و اهداف آن تامين آزادی بيان و نشر افکار و انديشه بود بايد اذعان نمود که در اين مورد به هيچ وجه جامعه ما در تراز آن اهداف و شرايط مطلوب يک اجتماع فرهنگی، فرهيخته و آزاد قرار ندارد. گرچه انسداد فضای مطبوعات و محدوديت های شديد نشرافکار و عقايد گستره ای به پهنای ايران يافته است اما شدت اين شرايط نابسامان و نوع برخوردها درمنطقه کردستان از سختی فزونتری برخوردار است.در کردستان به واسطه حاکميت نگاه امنيتی از ديرباز در کنار توسعه نيافتگی اقتصادی و اجتماعی با مشکل بزرگ ديگری مواجه هستيم که آن هم عقب ماندگی فرهنگی است.در نتيجه ممنوعيت آموزش زبان کردی- برخلاف قانون اساسی - و ممانعت جدی و آشکار از نشر کتب و نشريات به زبان کردی و يا ترويج فرهنگ بومی به زبان فارسی در قالب نشريات محلی، امروزه يکی از اصيلترين اجزای فرهنگ و تمدن ايران زمين در شرايط سخت و شکننده ای قرار گرفته است.
اين در حالی است که براساس اصول متعدد قانون اساسی و همچنين حقوق بشری، آموزش به زبان مادری يکی از نيازهای روانی وبسيار موثر در رشد و بالندگی افراد محسوب شده و محروم شدن از آن جدای از ايجاد عوارض زيانبار اجتماعی، اثرات مخرب غير قابل جبرانی بر روح و روان آدمی برجای می گذارد.از اين موضوع مهم و پايه ای نيز که بگذريم(تو گويی برخی اصول قانون اساسی تنها برای اجرا نشدن نگاشته شده است)در مناطقی مانند کردستان که بواسطه تبعيض ها و بی مهری های طولانی مدت و مديريت غلط،پتانسيل حرکت های خشن و حتی مسلحانه بالاتر از ساير نقاط ايران است، جلوگيری از انتشار نشريات و توقيف آنها جز تقويت چنين رويکردهايی نتيجه ديگری نمی تواند داشته باشد،ظريفی می گفت با بستن هر نشريه ده ها قلم به زمين گذاشته می شوند و چه بسا به جای آن صدها تفنگ برداشته شود!
با توجه شرايط سختی که برای انتشار مطبوعات در اينگونه مناطق(نظيرحذف يارانه ها،جلوگيری از سپردن آگهی به نشريات غير وابسته،تهديدهای امنيتی و...) بصورت عمدی ايجاد شده است و تيراژناچيز و مخاطب محدود، جا داشت که حاکمان در نگاه خود بازبينی می کردند و با تسهيل شرايط برای مطبوعات محلی زمينه های حفظ يکپارچگی و همبستگی ملی را فراهم می نمودند. به باور من اهدافی که ما در دوهفته نامه روژهه لات قصد حرکت در راستای آن را داشتيم نه تنها موجب تقويت همبستگی ملی می شد بلکه در يک جامعه دمکراتيک و توسعه يافته و معتقد به رعايت حقوق بشر سزاوار تقويت و پشتيبانی بود نه توقيف، مگر اينکه بپذيريم آنچه که ما بعنوان چراغ راه خود برگزيده بوديم منافع برخی ها را به خطر می انداخته است که با تکرار مجدد آن اهداف که در شماره نخست روژهه لات نيزبه اطلاع عموم رسيده بود قضاوت را به خوانندگان فهيم می سپارم:
- اطلاع رسانی حرفه ای، مستقل، شفاف، صريح، دقيق و پرهيز از هرگونه ارگانيزاسيون، تبديل نشريه به تريبون اختصاصی و يک جانبه گرايی
- ارتقا سطح آگاهی های جامعه در ابعاد مختلف
- توجه به نيازهای اساسی جامعه کردی و انعكاس بيطرفانه آنها
- تجزيه، تحليل و تبيين مسايل ملی و منطقه ای با اولويت مناطق كردنشين
- آماده سازی جامعه (با تاكيد بر اصل آموزش) برای ايفای نقش فعال در فرايند دموكراتيزاسيون و جهانی شدن
- آشنا سازی بيش از پيش مخاطبان با حقوق اساسی، طبيعی و شهروندی خويش
- ترويج تفكر انتقادی و بسط ذهنيت فلسفي
- مفاهمه و تعامل با جريان ها و جناح های سياسی- اجتماعی وارباب خرد و انديشه به منظور توليد فكر وغنای عرصه فرهنگ
- تلاش برای توسعه نهادها مدنی و NGO ها
- تلاش برای تحقق صلح، تامين حقوق بشر، توسعه همه جانبه و گسترش آزادی های سياسی و اجتماعي
*سردبير دوهفته نامه های توقيف شده "روژهه لات" و "هاوار"
روژهه لات و هاورا کلمات کردی بوده و به معنای مشرق و فرياد می باشند.
منبع: سايت کانون مدافعان حقوق بشر
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد