موضوعی که در جوامعی همچون ایران عمدگی پیدا می کند ، عدم شناخت ماهیت طبقاتی اقشار مختلف تشکیل دهنده آن جوامع می باشد که در نتیجه موجب تشتت و پراکندگی گردیده و سازماندهی را در هر قشر و طبقه مشکل می سازد . تعاریف گوناگونی برای طبقه ، قشر و گروه وجود داشته و لذا فعالین هر کدام از آنها در ابهام قرار می گیرند که چه کسانی را باید برای منافع طبقاتی ، قشری و گروهی خود سازماندهی نمایند ! آنچه این قشر بندی طبقات را پیچیده تر می سازد ، سرعت تغییر آنها در جوامعی همچون ایران بوده که بدلیل عدم وجود قوانین پیشرفته و حاکمیتی که براساس دیکتاتوری بنا نهاده شده ، بصورت مداوم در حال استحاله می باشند . با وجودی که بیش از ۱۰۰ سال از انقلاب مشروطیت می گذرد ، اما بجهت آنکه عقب ماندگی بیش از اندازه ای در رشد فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی کشور حاکم بوده و با وجود تلاش بیش از اندازه روشنفکران آن دوران که تعهد بیشتری نسبت به روشنفکران تمام دوران بعدی نسبت به مردم کشور خود داشتند ، عملا امکان رشد کلاسیک سرمایه داری در ایران همچون کشورهای اروپای غربی و سپس آمریکا و ژاپن و غیره نیافت . اگر در این کشورها تحول سرمایه داری از فئودالیسم هرچند با تفاوتهایی بتدریج و هماهنگ با رشد فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی صورت پذیرفت ، برخی از دولتهای آن کشور ها که برای یافتن منابع مواد خام و بازار مصرفی محصولات خود بوده و بعبارتی وارد مرحله امپریالیستی خود می گشتند ، بعنوان مکانیزمهای متوقف کننده رشد کشورهایی همچون ایران گشتند که در مرحله آغاز تحول سرمایه داری بودند .
طبیعی بود که عوامل دولتهای کشورهای پیشرفته در کشور ایران بدنبال عواملی داخلی باشند که بتوانند بعنوان اهرمهایی از آنها در جهت پیشبرد خواسته های خود بکار گیرند ، اگرچه یافتن عوامل داخلی در میان دربار شاهی و افراد عالی رتبه دولتی با پرداخت رشوه چندان مشکل نبود ، برخی از روشنفکران و تکنوکراتهای در حال ایجاد نیز برای بستن بار خود در اختیار عوامل خارجی قرار گرفتند . متاسفانه بخشی از روشنفکران و تکنوکراتها نیز که پیشرفت کشور را در وابستگی به قدرتهای بزرگ می پنداشتند بدون جیره و مواجب حمایت خود را از سیاستهای خارجی ابراز داشتند ، در مقابل بودند روشنفکرانی همچون آل احمد که برای نیفتادن به دام غرب زدگی به اسلام پناه آورده و موجب انحراف در روشنفکران دوره خود گردید . همسایگی ایران با کشور روسیه که همواره با انگلیس برسر بدست آوردن منابع کشور ایران در رقابت بود ، موجب کند شدن تحول سرمایه داری ملی کشور گردید ، هرچند انقلاب سوسیالیستی شوروی تاچندی تاثیر مثبت در رشد سیاسی و فرهنگی مردم ایران گذاشت . ورود محصولات صنعتی و سایر نیازمندیهای مردم از طرفی ، بهمراه ورود تسلیحات پیشرفته جنگی کشورهای پیشرفته که آماده فروش بخشی از آنها به دولت ایران بود از طرف دیگر ، موجب گردید که رشد فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی ایران بر محور وابستگی چرخ زند . در نتیجه کشور ایران که در مورد محصولات غذایی و بیشتر نیازمندیهای دیگر خودکفا بود ، بتدریج چنان وابسته کلیه محصولات آن کشورها گردید که تا بامروز نتوانسته است از چنین قیدی درآید و در حال حاضر اقتصاد کشور در اوج وابستگی بسر می برد . این امر موجب گردید رشد گروهها ، اقشار و طبقات از نظر فرهنگی ، اجتماعی و سیاسی بطور کلاسیک شکل نگرفته و بیشتر بشکل زائده ای از کشورهای پیشرفته درآید که دیکتاتوری بیش از حد نیز در بیراهه رفتن و عدم رشد کلاسیک تاثیر بسزایی داشت .
انگلیس اولین کشوری بود که تحول سرمایه داری در آن بسرعت پا گرفت و دگرگونی از فئودالیسم بتدریج و بدون انقلاب خونین به سرمایه داری صورت گرفت ، لذا جایگاه و پایگاه گروهها ، اقشار و طبقات در این کشور کاملا مشخص و معین گردید . در حالیکه تحول سیاسی در سایر کشورها همچون فرانسه و آلمان و حتی روسیه با جنگ داخلی و کشتار انجام گرفته و سرعت تغییر در گروهبندی و قشر بندی جامعه آنها قابل ملاحظه بود . اگر انقلاب سوسیالیستی شوروی براثر سازماندهی نسبی کارگران توسط روشنفکران انقلابی آن کشور صورت گرفت ، نبود مکانیزم منفی خارجی در توقف رشد نسبی سرمایه داری و وجود مکانیزم جنگ جهانی که موجب تضعیف حاکمیت روسیه بعنوان عامل مثبت انقلابیون گردید و موجب بثمر رسیدن انقلابی شد که در پی رشد فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی نیمه کلاسیک و دیکتاتوری تزارها بود . تاریخ جنبش کارگری و اقشار متوسط آن دوران روسیه و آثار بجا مانده از لنین و سایر همفکران بخوبی حاکی از شناخت نسبی آنها از ماهیت طبقاتی جامعه خود بوده است ، هرچند به دلایلی که ریشه در همان سازماندهی و عوامل دیگر داشت منجر به تغییر سیاست سوسیالیستی در کشور گردید . اما در کشور ایران به دلایلی که ذکر گردید و سایر عوامل ، شکل بندی اقشار بصورت کلاسیک عملی نشده و ماهیت طبقاتی آنها دارای پیچیدگی خاصی گردید که همچنان سازماندهی را برای فعالین کارگری مشکل کرده است . با وجود بیش از ۱۰۰ سال که از عمر کارگران ایران می گذرد ، اما هنوز کارگران به ماهیت طبقاتی خود آشنا نگشته و نتیجتا جهت مبارزه طبقاتی برای بسیاری از فعالین روشن نمی باشد .
این پیچیدگی و عدم شناخت طبقاتی حتی در میان روشنفکران و فعالین گروههای چپ نیز همچون سایر اقشار وجود داشته و موجب گردیده که در مراحل حساسی از تاریخ گذشته ، همچون سالهای ۱۳۲۰ تا ۱۳۳۲ ، ۱۳۵۶ تا ۱۳۶۰ آنها بجای آگاهی دادن و روشن نمودن ماهیت طبقاتی ، بیشتر به تحت رهبری در آوردن کارگران زیر پرچم اقشار متوسط و بخشی از خرده بورژوازی و حتی بورژوازی تلاش نمایند . عدم درک دانش مبارزه طبقاتی و نگاه مذهبی و جزمی به اندیشه های همچون مارکس و لنین و سایرین که با عدم تلفیق با پراتیک درون طبقه کارگر همراه بوده و هست ، موجب گشته که همچنان اکثر گروههای چپ بجای ایفای رل اندیشمندان جامعه به پیروی از جناحهای خرده بورژوازی و بورژوازی قدرت از دست داده نظام جمهوری اسلامی پرداخته تا ناتوانی خود را در تغییر رژیم به اثبات رسانند . نگاهی گذرا به سایتهای اکثر گروههای چپ روشن می سازد که بیشتر آنها تکیه جزمی به آثار مارکس و لنین و کمی هم به برخی دیگر فیلسوفان چپ داشته و بنظر آنها می رسد که دیگر هیچ دگرگونی در ۸۵ سال بعدی در جهان رخ نداده تا دانش مبارزاتی را متحول نماید و بقولی مبارزه طبقاتی منجمد گشته است . آنها تلاش کرده و می کنند که هر اتفاقی را در زمان حال بنوعی به تاریخ گذشته ارتباط داده و بهمان نتیجه ای برسند که مارکس و مخصوصا لنین رسیده بود ، اما حتی کاری به پراتیک و چگونگی تئوریزه کردن دانش مبارزه طبقاتی آنها ندارند . از زاویه سازماندهی کارگران در تشکلات مستقل که مدنظر این بخش از مقاله است ، تفاوتی است که فعالین نسبت به درک سندیکای مستقل با شورا می دهند . شورا در زمان لنین که مهمترین پایه سازماندهی حزب بلشویک در میان کارگران بود چنان عمده می گردد که هیچ تشکل کارگری دیگری با هر نام دیگری انحرافی خوانده شده و می شود ، در حالیکه حتی به اهمیت انواع دیگر تشکلها که پایه اولیه ایجاد شورا در آن دوران بودند ، را قابل بررسی نمی دانند .
طبیعی است که کارگران در ایران نیز بمراتب بیشتر از سایر اقشار قادر به شناخت ماهیت طبقاتی خود نگشته و جز در مقاطع خاصی نتوانستند حضور مستقل خود را بعنوان یک طبقه نمایش دهند تا جنبش کارگری تداوم داشته باشد . در آغاز کارگران برای گرفتن حقوق و ساعات کار به مبارزه بالقوه با کارفرمایان پرداختند ، اما بتدریج تحت نفوذ سوسیال دموکراسی متأثر از بلشویکها و سپس انقلاب سوسیالیستی قرار گرفته و بعنوان دنباله و لشگر سوسیال دموکراسی محسوب شدند . تا سال ۱۳۳۲ که با سرکوب کامل سوسیال دموکراسی توسط دولت همراه بود ، کارگران نتوانستند خود را از زیر این وابستگی تفکری خارج کنند . در ادامه تا سال ۱۳۵۶ اعتراضات پراکنده ای توسط کارگران صورت گرفت که گاهی همچون اعتصابات کارکنان شرکت نفت و وابسته وسعت آن بالا می گرفت که ماهیتا مبارزه خود بخودی کارگران در فشار کارفرمایان و دولت بود و تاثیر سوسیال دموکراسی برروی کارگران بسیار اندک بود . سالهای ۵۶ و ۵۷ مبارزات سندیکایی کارگران رنگ سیاسی بخود گرفته و به جنبشی که بر علیه سلطنت برخاسته بود ، پیوست و این چنین بود که جنبش کارگری بتدریج استقلال خود را از دست داد ، چراکه سازماندهی آنها یکپارچه نبوده و فاقد دانش مبارزه طبقاتی بود . در نتیجه کارگران که بخیال خام شعارهای برخاسته از سوسیال دموکراسی ، خرده بورژوازی و حتی بخشی از بورژوازی گمان به زندگی بهتر داده بودند ، پراکنده گشته و پرچم را بدست آنها دادند تا چنان سرکوب گردند تا حتی حق اعتصاب که برای سقوط سلطنت واجب بود ، جرم شناخته شود . تجربه سالهای طولانی زندگی کارگران به کارگران آگاه و فعالین کارگری فهماند که ابتدا باید کارگران به ماهیت طبقاتی خود آشنا گشته و خود را بعنوان یک طبقه مقابل طبقه سرمایه داران و حکومت حامی آنها بشناسند و از طریق مبارزات کلاسیک به تشکلات مورد نیاز خود برای رهایی پی ببرند .
کارگران نیاز شدید دارند تا ابتدا از خود بیگانگی طبقاتی خود را به شناخت و هویت طبقاتی خود تبدیل کنند تا دریابند که وضعیت آنها تغییر نخواهد کرد مگر آنکه این تغییر در کلیت برای طبقه انجام پذیرد . برای اینکار کارگران باید تشکلات مستقل خود را بطور کلاسیک ایجاد کرده و در راستای مبارزات صنفی در محدوده کاری واحد خود به مبارزه برای تحقق خواسته های کلی تر کارگران از جمله اصلاح قانون کار ، حداقل دستمزد ، قرارداد رسمی و حذف قراردادهای سفید امضا ، بیمه و مزایا ، بازنشستگی ، حقوق برابر زنان ، منع کار کودکان ، ایمنی کار ، حق اعتصاب ، حق تشکل مستقل ، تعطیلی روز کارگر و موارد دیگر در سطح کشور پرداخته و به دولت برای تصویب آنها فشار وارد کنند . طبیعی است که هیچ دولت و حکومت سرمایه داری و بالاخص حکومتهای دیکتاتوری مشابه ایران به چنین خواسته هایی تن نمی دهند که شاهد زنده آنها زندانی کردن بسیاری از کارگران آگاه و فعالین کارگری در حال حاضر است . اعتراضات پراکنده ولی سراسری در کشور که فاقد تشکلات مستقل کارگری است ، نشانه اوج دیکتاتوری حکومت بوده و نشان از این دارد که در آینده نیز صرفنظر از اینکه چه جناحی حکومت کند ، امکان گسترش جنبش کارگری را نخواهد داد . بنابراین بطور اتوماتیک و برعکس جنبشهای کارگری کشورهای پیشرفته که در چهار چوب قوانین کشورشان بدنبال حقوق صنفی و سیاسی خود هستند ؛ گرچه جنبش وال استریت امکان دارد تغییری در سیاست حرکتی کارگران کشورهای پیشرفته ایجاد کند ، کارگران ایرانی به اجبار در پروسه ایجاد تشکل مستقل قانونی و یا غیر قانونی خود به مبارزه سیاسی کشیده میشوند . البته در صورتی کارگران ایرانی امکان گسترش مبارزات سیاسی مستقل خود را خواهند داشت که بتوانند در پروسه مبارزات صنفی خود به تشکلات اولیه مستقل خود رسیده و از خود بیگانگی طبقاتی را به شناخت طبقاتی تبدیل کنند .
دوستانی که باور دارند که حتما تشکل مستقل سندیکایی بجایی نرسیده و تنها صرف مذاکرات بیهوده صنفی شده بدون آنکه نتیجه ای نیز عاید گردد و لذا باید از ابتدا بدنبال ایجاد شورای کارگری رفت ، باید بشکل عملی و امکان برقراری آن بیشتر توجه نمایند . مگر کارگران آگاه و فعالینی که برای ایجاد سندیکای مستقل تلاش کردند ، آنچنان ساده بودند که گمان برند از حکومتهای مستقر میتوان به زندگی حتی روی خط فقر رسید ، حتی اگر کسانی چنین تصوری داشتند با تجربه ۱۵ سال گذشته دیگر چنین گمان و باوری را نخواهند داشت . روشن است که قانون کار فعلی نه تنها سندیکا و اتحادیه بلکه شورا را هم برسمیت نمی شناسد و در پروسه مبارزاتی ، کارگران خواهند دانست که چه تحت سندیکا و چه تحت شورا و چه هر تشکل با هر اسمی باید مبارزه را تا محو سرمایه داری ادامه دهند . اگر اساسنامه سندیکا مبنی بر مبارزه برای حقوق صنفی است و شورا طبق تعاریف بر تغییر نظام و مبارزه با سرمایه داری پای میفشرد ، طبیعی است که سازماندهی کارگران در شورا جذب کارگران از خود بیگانه امروزه را مشکل ساخته و هم بهانه برای شدت سرکوب توسط دولت را افزایش می دهد . هیچکس منکر سختی کار و از جان گذشتگی برای ایجاد تشکل مستقل کارگری چه سندیکا و چه شورا و اتحادیه و غیره را رد نمی کند ، گرچه واقعیات نشان داده اند که تلفات کارگران مدعی ایجاد سندیکا بمراتب بیشتر از همتایان خواستار شورا است . البته باید توجه گردد که برای بعضی از استانها همچون کردستان که بدلیل سرکوب مضاعف حکومت و وجود فرهنگ سیاسی و امکان استفاده از کشور همسایه عراق ، بیشتر سیاسی شده اند ، پذیرش برای اسم شورا راحت تر است . اما مگر این شورا چه رسمی و چه غیر قانونی چکاری در زمینه مبارزات کارگران خواهد کرد ، مگر نباید با کارفرمایان و همچنین دولت برای حقوق صنفی آنها مذاکره نماید ، پس اگر مذاکره برای سندیکای مستقل بیهوده است طبعا اتلاف وقت برای شورا هم خواهد گردید . با تایید کار دشوار فعالین کارگری در کردستان و تاوانی که برای اینکار داده و می دهند ، مگر با گذاشتن اسم شورا کارگران عضو آنها درخواست کنترل تولید و مدیریت ، تغییر نظام و غیره را کرده اند و اصولا با بیکاری گسترده در کردستان ، چند شورا ایجاد شده و چه نسبتی از کارگران متشکل شده اند ؟ با توجه به اینکه کارگران آگاه و فعالین کارگری در همه استانهای کشور در حال مبارزه هستند ، بنابراین ضروری است که فعالین کار همدیگر را تایید نموده تا پراتیک در پروسه مبارزاتی جهت حرکت را اصلاح کند .
دوست عزیز محسن حکیمی که می گوید در حقیقت کارگران ایران هیچگاه جنبشهای کارگری لوویسم و چارتیسم و یا کمون پاریس را تجربه نکردند و همواره مبارزات کارگری در ایران مقطعی بوده است ، باور دارد که شورا ، سازمان رهای کارگران به نیروی خود آنان بصورت فراقانونی و غیر رسمی ( دو فاکتو ) بوده و بطلان بر نظریه تشکیلات دو گانه حزب و اتحادیه می باشد . ایشان اضافه می کند که شورا همچون تجلی تشکیلاتی اراده واحد کارگران بوده و در اوضاع عادی مبارزات روزمره کارگران با سرمایه داری را هدایت می کند و در اوضاع انقلابی برای برچیدن بساط سرمایه بسوی قدرت سیاسی خیز برمی دارد و اینکه شورا در هر محل کار و تولید ، محله ، شهر، استان و کشور بر کارگران همانجا متکی است و بالاترین و تعیین کننده ترین رکن هر شورا به مجمع عمومی در برگیرنده کارگران است . ضمن تایید سخن ایشان که باید بساط سرمایه داری برچیده شود ، باید گفت که حتما ایشان قبول دارد که این سالها اوضاع عادی بوده و لذا نقش شورای کارگری که بصورت دو فاکتو ایجاد شده و برفرض کارگران زیادی را زیر پوشش دارد هر واحد ، محله ، شهر ، استان و کشور باید برای درگیر مبارزات روزمره باشد و مگر نه اینکه سندیکای مستقل شرکت واحد و هفت تپه چنین می کردند ! و مبارزات روزمره کارگری اگر بخواهد ثمر دهد ، مگر نباید کارگران پس از هر اعتراض ، اعتصاب ، تجمع و سپس در مذاکره با کارفرمایان و دولت قرار گیرند ، در غیر این صورت چگونه دستمزد افزایش یافته و حقوق عقب افتاده و مزایا پرداخت می گردد ؟ اگر شورا حتی بطور غیر قانونی باشد که برای سندیکای مستقل نیز چنین است ، برای پیشبرد مبارزات روزمره ناچار است خود را از پوشش مخفی خارج کرده و ریسک وخطر را بپذیرد تا کارگران بیشتری را جذب کند ، چراکه کارگران امروزه به تشکیلات مخفی که نشناسند جواب مثبتی نمی دهند و نمایندگان مجمع نیاز به علنی شدن برای انتخاب دارند . اگر بگفته ایشان مجمع عمومی بالاترین رکن بوده و برای عدم تثبیت و کادرسازی ناچار است که علنی باشد ، چگونه و در کجا تجمع کند تا مسائل هر واحد ، محله ، شهر ، استان و کشور را بررسی کند که تفاوت چندانی با نحوه تشکیل سندیکای مستقل نخواهد داشت ! چگونه است که اگر نام تشکیلات شورا باشد ، می تواند در مبارزات روزمره کارگران شرکت داشته ولی مبارزات کارگران تحت سندیکای مستقل تنها صنفی قلمداد شده و تنها بدلیل درخواست رسمی شدن ، تلاششان بیهوده بوده است ! البته این دوست عزیز که تلاش می کند از فرمولهای خشک گذشته که بقول خودش سرانجامی نداشته ، پیشنهاد تشکیلاتی بدهد که کاربرد بیشتری داشته باشند و عملکرد ایشان نشان داده که تلاش دارد تا در میان کارگران فعال باشد .روشن نیست که چرا فعالین کارگری که نسبت آنها در مقابل حجم عظیم و میلیونی کارگران آماده سازماندهی بسیار اندک هست با تقدم ذهنی و دوررس بر پراتیک ضروری سازماندهی کارگران ، نباید به شرایطی برسند که حرکت یکدیگر را تقویت کنند !
امروزه نمایندگان کارفرما ، دولت و خانه کارگر وابسته که به سازمان جهانی کار رفته اند ، نه تنها بسود کارگران ایران حرکتی نخواهند کرد ، بلکه وانمود می کنند که خود آنها برطبق سه جانبه گرایی و از طریق انتخابات آزاد برگزیده شده و آنجا را تریبونی برای تبلیغات حکومت فعلی همچون سایر نهادهای سازمان ملل و دیگر سازمانها می کنند . روشن نیست که سازمان جهانی کار تنها به اینکه عضوی از یک کشور دیگر به آنها افزوده شده خوشحالند و یا اینکه به صدای واقعی کارگران ایران گوش می دهند . دانستن اینکه نمایندگان ارسالی وابسته دولتی و نه واقعی هستند ، کار سختی نیست چه همه نمایندگان ارسالی دولت و حکومت فعلی برای سازمانهای مختلف شناخته شده هستند و با مسافرتهایی که نمایندگان اتحادیه های کارگری بین المللی و سازمان جهانی کار به ایران نموده اند ، قابل قبول نیست اگر بیان کنند که واقعیت را نمی دانند . تظاهراتی که اخیرا توسط برخی از اتحادیه های کارگری در ژنو و سایر شهرهای جهان به حمایت از کارگران ایران شده ، ناشی از آنست که واقعیات روشن است و نامه های اخیر کانون مدافعان و رضا شهابی نیز روشنگر واقعیات کارگران ایران است . چرا حداقل در سازمان جهانی کار که این نمایندگان وابسته را می پذیرند ، فشاری بر دولت وارد نمی گردد که رسما سه جانبه گرایی را امضا نموده و حداقل بر مقاوله نامه های ۸۷ و ۹۸ مبنی بر حق تشکل مستقل و حق اعتصاب نمی آورد ، چگونه است که دولت بدون تاکید بر پذیرش رسمی مقاوله نامه ها می تواند نمایندگانش را به جلسات و کمیسیونهای سازمان جهانی کار بفرستد ، ولی آنطرف چشمش را بر اصول عضویت کشورها ببندد ؟ اینها همه نمونه عدم حمایت واقعی کارگران ایران در داخل و خارج کشور است ، پس آیا باید خود فعالین نیز با عملکردهای خود موجب جدایی بیشتر کارگران گردند یا اینکه نیروی خود را در جهت سازماندهی کارگران هماهنگ نمایند بدون آنکه از بحثهای تئوریک پاپس کشند ؟ تشکل مستقل کارگری و فعالین کارگری می تواند سندیکای شرکت واحد و هفت تپه ، یا شورای کارگری یک کارخانه و خودروسازی ، اتحاد آزاد کارگران ایران ، کانون مدافعان حقوق کارگر ، کمیته هماهنگی ، کمیته پیگیری ، صنف خباز کردستان ، صنف نقاش ، فلزکار مکانیک و غیره نامیده شود ، اهمیت در سازماندهی کارگران و هماهنگ کردن مبارزات آنها در واحدهای خود و بطور سراسری در مناطق کارگری و یا شهرها ، استانها و بالاخره کشور می باشد . چنانچه گفته شد اخبار و مقالات کارگری این تشکلات مستقل می تواند حجم عظیم مشکلات کارگران را بیشتر آشکار کرده و بدرک آنها برساند که تنها رسیدن به حقوق صنفی برای تغییر وضعیت زندگی آنها با سازماندهی در تشکلات مستقل امکان پذیر است و در ادامه قادر خواهد شد که بساط سرمایه داری را برچیند . جای خوشحالی است که یکروز از سایت شرکت واحد به چند خبر کارگری اختصاص یافته و امید است که انتشار اخبار ادامه یابد که حداقل نشان می دهد که کارگران سراسر ایران مشکل واحد داشته و باید با سازماندهی در واحدهای خود به پیکری تبدیل گردند که شکستنی نباشد . امید است این انتشار اخبار کارگری و مقالات مفید در همه سایتهای کارگری و فعالین ادامه یافته و به غیر از انتشار اخبار کارگری دولتی به انتشار اخبار کارگری و مقالات یکدیگر بپردازند .
دولت و نیروهای امنیتی حکومت مدام در پی طرحهایی هستند که شکاف عمده ای در میان کارگران واحدهای بزرگ ایجاد کرده تا بدین وسیله از حجم اعتراضات وسیع جلوگیری نماید ، فعالین کارگری را به زندان انداخته و یا آنها را تحت پیگیری مداوم قرار دهد . این چنین است که اداره تولید ، ساخت و تعمیرات مجتمع های پالایشگاهی ، پتروشیمی ، گازی ، خود روسازی ، معادن ، اتوبوس رانی ، صنایع بزرگ ، شهرداریها و سایرین در اختیار وابستگان رژیم قرار گرفته و بدلیل سیاستهای مختلف امکان کار متشکل کارگران این پیمانکاریها با سایر کارگران رسمی آن مجتمع ها بسیار کمتر شده است . گرچه اعتراضات گسترده اخیر در کارگران این پیمانکاریها همچون کارگران مجتمع های پتروشیمی بندر امام موجب گشته که دولت بهراس افتاده و طرح تبلیغاتی رسمی شدن کارگران پیمانکاریها را ابلاغ کند ، اما با ترفندهایی همچون سابقه ۱۰ ساله ، امتحان تئوری و مذهبی و غیره به اتلاف زمان پرداخته و تا امروز تنها گروه کوچکی از کارگران رسمی شده اند . ترفند واگذاری بخشی از کارگران اتوبوسرانی در شرکتهای خصوصی وابسته توسط قالیباف فرمانده سپاهی که دنبال پست ریاست جمهوری است ، در شهرداری تهران و حومه موجب گشته که ارتباط سراسری چند هزار نفری کارگران واحد گسسته شده و هرکدام را بدنبال حل مشکلات واحد خود بیاندازد . نامه اخیر کارگران شرکت واحد برای دارا بودن مزایای سایر کارمندان شهرداری و گرفتن یکماه حقوق پاداشی ، خود می تواند بعنوان مورد مشترک کارگران واحد این شرکتها و کارگران باقیمانده در نهاد قبلی گردیده و حرکت جدیدی را با شرکت فعالین جدید برای احیای سازماندهی سندیکای مستقل کارگران اتوبوسرانی تهران وچه بسا سایر شهرهای دیگر نماید .
گروه پژوهش کارگری خرداد ۱۳۹۱
پیوستها :
http://www.syndicavahed.asia/index.php?option=com_content&task=view&id=390&Itemid=۹
http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=۲۰۳۴۵
http://www.syndicavahed.asia/index.php?option=com_content&task=view&id=392&Itemid=۹
http://kanoonmodafean1.blogspot.ca/2012/06/blog-post_09.html
http://kanoonmodafean1.blogspot.ca/2012/06/blog-post.html
http://www.etehadeh.com/?page=news&nid=۲۴۳۱
http://www.etehadeh.com/?page=news&nid=۲۴۳۶
http://www.hamaahangi.info/index.php?option=com_content&view=article&id=1019:mizgerd-shargh&catid=28:daily-talk&Itemid=۴۷۷
http://www.comitehpeygiri.com/iran.pdf
http://weblagrahekargar.wordpress.com/2012/06/04/paul-2723/
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=۲۷۱۴۳۲
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=۲۶۹۳۳۱
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=۲۶۹۲۹۹
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=۲۶۷۸۴۷