logo





مادر لطفی

تقديم به خاوران هميشه ماندگار

شنبه ۱۹ بهمن ۱۳۸۷ - ۰۷ فوريه ۲۰۰۹

خاوران هرگز فراموش نخواهی شد در دل های ما هميشه جاويدانی.
آری من هم حق مسلم و طبيعی خود دانستم که اعتراض کنم. مادری که از سال ۵٠ دم در زندان های دو رژيم بوده و هستم. زيرا امسال از خردادماه تا به حال تمامی مادرهای داغدار از ديدار مزار عزيزانشان در خاوران محروم مانده اند. زيرا قبرستان خاوران درش بسته بود و ملاقات نداشتيم، مثل وقتی که در زندان زنده بودند.
خاوران سلام بر تو. سلام و هزاران درود به خاک پرشکوه و سربلندت که به مانند کوه دماوند مانده‏ای.
ای خاوران، ميعادگاه مادران و همسران و خواهران و برداران، من هم سلام دارم و اشک های گرم و سلام‏هايم را از راه دور نثار خاک پاک ات می‏کنم.
خاوران هرگز فراموش نخواهی شد در دل های ما هميشه جاويدانی.
آری من هم حق مسلم و طبيعی خود دانستم که اعتراض کنم. مادری که از سال ۵٠ دم در زندان های دو رژيم بوده و هستم. زيرا امسال از خردادماه تا به حال تمامی مادرهای داغدار از ديدار مزار عزيزانشان در خاوران محروم مانده اند. زيرا قبرستان خاوران درش بسته بود و ملاقات نداشتيم، مثل وقتی که در زندان زنده بودند.
ولی حالا من آمدم ديداری از فرزندانم و نوه‏هايم داشته باشم خارج از کشور. ولی اينجا شنيدم که متاسفانه خاوران عزيز ما را زيرورو کرده‏اند. آه از نهادم برآمد. که چرا؟
اما نه هرگز ما همان خاوران را می‏خواهيم که عزيزانمان بی‏نام و نشان آنجا خوابيده‏اند آرام، و به کسی کاری ندارند.
ما همان خاوران را می‏خواهيم که با دست توانای مادران و همسران و فرزندان آنها، آنجا را ساخته و پرداخته‏اند.
ما همان خاوران را می‏خواهيم که هرگوشه از آن با سنگ زينتی رنگی و صدف دريائی و سنگ و کلوخ‏ها تزئين شده بود.
آری ما همان خاورانی را می‏خواهيم که وقتی وارد قبرستان می‏شديم غربتش ما را می‏گرفت ناخداگاه تا کمر خم شده و سلام می‏داديم و اشک از چهره پاک کرده زير لب حرف می‏زديم و شاخه گل ها را نثار روحشان می‏کرديم. هر کدام از مادرها و همسران گوشه ناشناسی را نشان کرده در حالی که نمی‏دانستيم هنوز هم فرزندان ما در کجا از اين زمين پهناور خوابيده‏اند.
آری با آهی سرد می‏نشستيم و خار و خاشاک را پاک کرده و گل ها را روی زمین قرار می‏داديم. با تمام مشکلات و راه دور سعی می‏کرديم جمعه‏ها آنجا باشيم. روزشماری می‏کرديم که کی جمعه می‏رسد تا ما ديداری با مادرها داشته باشيم، چون تسکين برای هم بوديم. مگرنه اينکه درد مشترک با هم داشتيم و داريم. اما حالا ديگر خاوران آن حال و هوا و سادگی و غربتش را از دست داده است. ما که بارها اجازه خواستيم که آنجا را با خرج و سليقه خودمان تغيير بدهيم، اما نه اين‏طوری. ما همان خاورانی را که از سال ۶٠ بوده می‏خواهيم. حالا هم خاوران همان است که بوده و هميشه خواهد ماند. اگر به هر شکلی که درآيد باز هم خاوران مال ماست.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد