logo





اثر انگشت...!

يکشنبه ۱۴ خرداد ۱۳۹۱ - ۰۳ ژوين ۲۰۱۲

کاوه بنائی

asare-angosht.jpg
"اینجا زندان وقتی انبوه چیزهای حقیر و پیش پا افتاده ذهن تورا به خود مشغول می کنند ومدام اعصاب تورامی خراشند, دچار هذیان صغر می شوی. از سوی دیگر می دانی چه چیزی دارد اتفاق می افتد: پرومته ای که با تمام خدایان المپ مبارزه می کرد برای ما یک تیتان تراژیک است. اما گالیور اسیر لی لی پوت ها اسباب خنده ما می شود.پرومته نیز اسباب خنده می شد اگر به جای آن عقاب که, جگرش را هرروز لت و پاره کند, مورچه ها گازش می گرفتند. ژوپیتر درروزگار خویش زیاد باهوش نبود. درآن زمان تکنیک خلاصی از دست مخالفان هنوز چندان پیشرفت نکرده بود"
(آنتونیو گرامشی _ نامه های زندان)

تیم ما تکمیل است. علیرغم گونه گونی خاستگاه فکری که داریم توانستیم با کمک هم فصل مشترک ها رابیابیم و بر بستر آن حرکت خود را شکل دهیم.

از نظر زبان برخورد و گسترش ایده ها مشکلی نداریم.ما با زبانهای.. انگلیسی, فرانسوی, عربی, کردی, ترکی , فارسی و همگی به ایتالیائی , توانائی بسط نیازها و پیگیری آن در دوائر مختلف که برای امور پناه جو ها و معضلات پس از اقامت, تولید می شود را ,دارا هستیم.

روز کاری دوشنبه ها, همه جا هستیم و هیچ جا نیستیم! اشباحی می آیند و می روند.پس از اقامت 18 ماهه در کمپ, برای اینکه بتوانیم اتوریته معنوی را, بین 200 نفر تامین کنیم از حداقل ها شروع کردیم.امروز پس از یک سال و اندی , نگاهی به عملکرد خود می اندازیم , در بدست آوردن حقوق تجاوز شده مان, ما موفق بوده ایم.امکاناتی را که توانستیم به اشکال دیگری,شکسته و تکه, تکه ,تفییری در آن ایجاد کنیم.

اما در مجموع حرکت ما یک گام به پیش بود.کمپ ما ابتدا نیمه وقت بود . یعنی باید از 9 صبح تا 4 بعد از ظهر در بیرون از کمپ بسر می بردیم.آنان هیچ توجهی به درون ما نمی نمودند . با برخورد های مداوم روزانه ,آنانی که نمی توانستند و نمی خواستند از اتاق هایشان در کمپ, بیرون بروند را مجبور می کردند به خواسته هایشان تن دهند. روش ما " خود را به تخت دوختن " بود. علیرغم مراجعات چند باره در روز,تصمیم گرفتیم بیرون از کمپ نرویم . بیماران و افراد سنین بالا, دلایل خود را داشتند ولی چه کسی گوش می کرد.پس از مدتی تعداد ما افزوده شد و کلا پس از چند ماه به اختیار خود خارج می شد یم و هر ساعتی تا 11.30 شب بر می گشتیم. افرادی که به کارهای ساعتی یا سیاه مشغول بودند , خود بخود از این قائده مستثنی و تعدادشان به 20 نفر هم نمی رسید.تازه وارد ها را مقررات کمپ , مجذوب خود می کرد.به سفارش ها و گوشزد های اپراتورها و مسئولین کمپ, با دیده احتیاط می نگریستند. نفوذ به درون آنها دشواری خاص خود را داشت.از ملیت های مختلف, با پشت سر گذاشتن میهن خود که در آتش جنگ و ویرانی دست وپا می زند وگذشتن از خطرات عدیده خانمانسوز با عبور از دریاها , اینک به کمپ که وارد شده اند,برایشان یک آسایشگاه ترمیم قوا است.زمان طولانی زندگی در بحران و نداشتن آرامش روحی, بی خوابی, گرسنگی, تخت خواب عضوی از بدن شان گشته است. به محض دریافت سهمیه غذا , از سالن عذا خوری , جیم شده در عرض چند دقیقه , آن را می بلعند و دوباره خواب! در ابتدا حتی به بهداشت شخصی هم کم توجه هستند. شرایط بسیار بد روحی و عصبی شان. مدتها وقت لازم دارند تا در آن خلائی که بسر می برند , حالات نگاه و تن صدای شان تغییرات خاص خود را بنماید.

از این گروه با شرایط نا مناسب تر , افغانی های مستقر درایستگاه قطار " پرامیدا" خیابان "اوستی ینس" هستند که در سرما و گرمای شهر" رم" در چادر ها بسر می برند و فقط از سرویس توالت کابینی برخوردارند. غذایشان را یا به کمک افراد خیّر کلیسا در همان چادرها یا در غذاخوری های کاریتاس صرف می کنند.برای حمام گرفتن و تعویض لباس هم به خیابان " آستالی" و هم مکانهائی که کاریتاس تعبیه کرده می روند.آنها می گویند : کشور ما 11 سال است اشغال شده یکی از آندست نیروهای نظامی, کشور ایتالیا است . می گویند در کشور ما دارند جاده و مدرسه و بیمارستان می سازند , اینجا در پایتخت کشور آنها , ما بسیار بدتر از افغانستان زندگی می کنیم.کدام قصه را باور کنیم.

کمپ ما با ازدحام پناهجوها مواجه است. برای اسکان افراد جدید سالن " منفی یک" را که حدود 60 مترمربع که فقط نورگیر پلاستیکی از کف حیاط کمپ آن را مجزا می کند را با جای دادن 60 نفر در تخت های دو طبقه با دارا بودن 3دوش آبگرم و دو توالت در نظر گرفتند. برای اینکه هوای این فضا که در دو سقف پلکانی که نورگیر تعبیه شده , به اندازه سوراخ لوله بخاری, ان را مدّور برش دادند و این حفره ها که تعداش 10 عدد است, برای شصت نفر به انضمام درب ورودی در راهرو , برای تامین هوا در نظر گرفته شده و عمدتا تازه وارد های آفریقائی را در آن جای دادند. از همان بدو ورودشان برای آنها از حقوقشان که باید در اتاقی مجزا و به تعداد معین و با دارا بودن حمام حرف زدیم و برای پیگیری خواسته ها به هر جائی که امکان داشت رفتیم.

تا اینکه زنان و مردان کلاسور بدست پیدایشان شد. چهره های بسیاری آشنا بود. پس از مدتی که 2 ماه هم طول نکشید, طبقه هم کف , سالن غذاخوری تبدیل به شش اتاق اما فاقد حمام با دیوارهای پیش ساخته گردید. آن سالن 60 متری به دو اتاق و مابقی تبدیل به سالن غذاخوری شد, گرچه با پنجره کوچکی که احداث کردند و کمبود هوا را با نصب دو عدد پنکه سقفی فعلا فراهم نمودند, خوشحال هستیم دوستان ما در 8 اتاق جابجا شدند. زندگی دسته جمعی در یک فضا محدود که اشاره شد و شیوع انواع آلرژی های پوستی بر اثر نبود بهداشت مناسب, خوشبختانه این معضل با سم پاشی و جابجائی انجام گرفته رفع شده است. اینک ما سالن استراحت شبانه را از دست داده ایم اما , دوستان ما به آرامش نسبی رسیده اند. در حال گفتگو برای تامین تلویزیون وسالن استراحت شبانه جنب اتاق های اداری , هستیم. با 24 ساعته شدن کمپ , سرویس ناهار را هم برای آن دسته که در نیم روز به بیرون نمی روند و در کمپ هستند , جا انداختیم اما مسئولان کمپ مقاومت کرده و سنگ اندازی می کنند. طبق قانون کمپ ها و برنامه ای را که با کمون( شهرداری) دارند, باید ناهار را در دستور کار قرار بدهند.بهرحال وقتی ریاضت اقتصادی را قرار است آقای مونتی پیش ببرد, بالطبع گریبان کمون ها( شهرداری ها) را هم می گیرد و ضعیف ترین حلقه, پناهجو ها هستند.علیرغم اینکه هزینه ما پناهجوها از طرف سازمان ملل و اروپا پرداخت می شود.

شهر رم با دارا بودن 30 کمپ, شبکه وسیعی از کانون های امور پناهندگی, کلیسا و پلیس این جمعیت سیال را تحت کنترل دارند.انجمن های فعال در زمینه حقوق بشر و ضد نژاد پرستی که, عمدتاخاستگاه فکری چپ دارند, با اهداف خاص شان در بین پناهجوها فعال هستند.چیزی که نباید از نظر دورداشت, حیات تشکل ها با چارچوبی که هویت شان را در این کشور تعیین می کند است.محال است اعلام وجود و حضور نمائی , پلیس به سراغت نیاید!

آزادی و دمکراسی, نقاب خاص خود را در اینجا به چهره دارد.سردی نفس اش راپشت گردن خود حس می کنی وقتی با پاسخ های منفی نسبت به پیگیری خواسته هایت مواجه می شوی. تازه سررشته کار به دستت می آید که, آری براستی همه راه ها به " رم" ختم می شود.با این همه ما یاد گرفته ایم که از چیزی وحشتی به خود راه ندهیم و راهمان را بیابیم و پیش برویم. تلاش در جهت شکافتن این پوسته و عبور از موانعی که منافع تشکلهائی را در بر می گیرد است.در رادیو و تلویزیون هم از آنها گفته می شود.سازمان ملل و اروپا کلی پول ,بابت ترمزی که یونان و ایتالیا در یورش برق آسای مهاجرین به شمال اروپا می کنند , می پردازند.اما این همه هزینه ها مانند گلوله برفی پیش پای پناهجو که می رسدآب شده و پناهجو در سراب آن دست وپا می زند.این یک دزدی آشکار ازحقوق پناهجوهاست.پس از دادن اقامت 2, 3, 5 ساله , پناهجو را چون طعمه ای بدست کئوپراتیو ها, رها می کنند.در یک مدت زمان مشخصی که پروژه کئوپراتیو ها است و در این فاصله پناهجو باید کاری بیابد و خانه ای اجاره و کمپ را ترک کند.یا در خیابانها سرگردان , دوباره از چادرهای تعبیه شده در ایستگاه قطار" پرامیدا" به قول افغانها " خیمه ها" سردر آورد.

جستجوی کار مشکلات خاص خود را دارد.در 18 ناحیه شهر رم, دفاتری با نام( چنترو اورینتامنتو ال لاورو) با حروف اختصاری( سی.او.ال) با دارابودن انواع کارمند زن و مرد و حتما ایتالیائی! در بدو تقاضای پناهجو برایش یک شناسنامه کار تهیه کرده و از مدارک او کپی گرفته و به متقاضی سفارش می شود که به دفترشان مرتب مراجعه کرده و از انواع و اقسام کارهائی که آنها از طریق اینترنت و.... کپی کرده و به دیوار دفترشان نصب کرده اند با تماس تلفن از همان جا مشکل خود را رفع نمایند. اغلب پس از تماس گفته می شود که نیاز نداریم یا آن مورد منتفی است.این مراکزدر ارتباط با دهها آژانس کاریابی که در سطح شهر فعال هستند نیز ارتباط دارند.

برای پر کردن فضای خالی بیکاری که گریبان شان را گرفته, حضور 4 میلیون خارجی چه پناهجو , چه مهاجرانواع واقسام تشکل های کاریابی را شکل داده اند و از انبوه متقاضیان در جستجو کار ارتزاق می کنند.در ایتالیا محال است یک خارجی راننده تاکسی یا اتوبوس شهری شود. این مشاغل در انحصار آنهاست. باید سخت پوست باشی تا در مسیری که برایت می گشایند به جنون رفتاری کشانده نشوی, بسیار ظریف و زیرکانه این دوستداران خارجی ها! جا خوش کرده اند بر حیات فنا یافته زنان و مردانی که شیره وجودشان را قبلا در سرزمین های مختلف سرمایه مالی با برافروختن تخم کینه, دشمنی و جنگ مکیده اند .بحران دامن همه را خواهد گرفت.وقتی فضا غبار آلود شود, کسی نمی داند با این معضلات که دولت مردان در خلق آن سهیم هستند چه پیش خواهد آمد؟

رشد راسیسم, از درون جامعه کم,کم چهره خود را نشان می دهد. دریونان به پناه جویانی که به قصد خروج در شهرهای بندری اسکان گزیده اند تا در فرصت مناسب خاک یونان را ترک کنند , دستجات فاشیست و راسیست حمله کرده اند.در ایتالیا بمب گذاری با هدف ایجاد تشنج و ترساندن مردم که به اعتراضات میدانی رو نیاورند شروع شده است.متاسفانه تلویزیون دولتی با نشان دادن خارجی ها و فعالیت آنها در ایتالیا, علی الخصوص بنگلادشی ها و چینی ها که در کشور های خود با درآمد از کارشان در ایتالیا ,صاحب هتل و.... شده اند در داغ کردن تنور ضد خارجی پیش قدم گشته است.

موضوع حذف قسمتی از زندگی است که امروز خارجی ها را نشانه گرفته است.حذف بسیاری از اختیارات , قوانین که هزینه زاست. این موضوع بر می گردد به تصمیم گیرندگان حیات انسانی در ایتالیا امروز, در سرزمین های ما نوعی دیگر از فضا, سرمایه مالی برای خود می گشاید.

ما نیازمند این هستیم حمایت عینی شویم.این دور از دسترس است. اما در فضای خالی بین اجرای قانون و مقاومت ما , حیات ما شکل یافته است.

" ما سرگشتگان که همیشه راه های نرفته را می جوئیم, هیچ روزی رادر همان جائی آغاز نمی کنیم که دیگر روز را به پایان برده ایم. وهیچ طلوعی مارادر همان جائی نخواهد یافت که غروب از ما جدا شده است"*

کاوه بنائی ــ رم

*جبران خلیل جبران.. " پیامبر ودیوانه" صفحه 115

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد