logo





گفتگویِ نوشتاری (۱، ۲)

بابک امیرخسروی و کاظم علمداری

يکشنبه ۷ خرداد ۱۳۹۱ - ۲۷ مه ۲۰۱۲

babak-kazem.jpg
بخش نخست گفت و گوهای زیر در جریان بحث در ای میل لیست اتحاد جمهوریخواهان ایران بر سر نحوه برخورد با نیروهای دیگر از جمله سلطنت طلبان صورت گرفته است. مجموعه ای از این بحث ها بین آقایان بابک امیرخسروی و کاظم علمداری انتخاب شده و برای انتشار در اختیار مطبوعات قرار داده شده است. در ادامه این بحث ها به موضوع «انتخابات آزاد»پرداخته شده است که در بخش دوم این گفت و گو ها آمده است. برای سهولت در پیگیری بهتر گفت و گو میان کاظم علمداری و بابک امیرخسروی، بخش ۱ و ۲ با هم درج می شود.





google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:

شاه‌الهی که شما می‌گویند من حقیر هستم.
بهمن زاهدی
2012-05-31 11:38:56

با دورود،
سپاسگذارم از آقای فتحی به دو جهت: اول تحمل زیادی دارند، دوم سایتی برای چپ دموکرات ایران برپا کرده‌اند که از محتوایش من هم لذت و استفاده می‌برم.

فقط در باره نکته شماره سه توضحیی می‌دهم.
مخالف اصلی در آن دو دوره در کنگره من حقیر بودم. در دور اول فقط واژه «لیبرال» قرار بود به نام حزب اضافه شود و نه «لیبرال دموکرات». مخالفت برای این بود که افرادی بدون هیچ‌گونه پیش‌زمینه‌ای می‌خواستند در کنگره جو‌سازی کنند و این واژه را به نام حزب اضافه کنند (بدون اینکه قبل از کنگره بدنه را آگاه و به آنان امکان اندیشیدن بدهند). در آن زمان مخالف اصلی من و تنی چند از هموندان حزبی بودیم. در کنگره بعدی واژه «لیبرال دموکراسی» به منشور حزب اضافه شد که من هم موافق بودم ولی دوباره با اضافه کردن واژه «لیبرال» مخالفت کردم. از آن کنگره بحث مابین محتوای دو واژه «لیبرال» و «لیبرال دموکرات» در بدنه حزب مراحل نهایی خود را طی کرد و در کنگره هشتم در برلین به تصویب کنگره رسید. یکی از موافقین این امر باز این حقیر بود.
در قبل از کنگره هشتم تقاضا کردم که اصل سوم منشور مورد بررسی گروه کار منشور قرار گیرد. آقای همایون مخالفت خود را با هرگونه تغییر در اصل سوم را برای من توضیح دادند و قرار شد که من تمام تلاشم را برای کنگره به روی تغییر نام حزب بگذارم و اصل سوم را تا سرنگونی کامل جمهوری‌اسلامی بدون هر‌گونه تغییر در منشور زنده بماند.

آن شاه‌الهی که شما می‌گویند باز من حقیر هستم. اگر برای شما شاه‌الهی بودن این است که من هم به لیبرال‌دموکرات بودنم و هم به شاه‌الهی بودم افتخار می‌کنم.

این بحث را ادامه نمی‌دهم و امیدوارم پنچره‌های آگاهی به سوی شما باز شوند.

ارادتمند
بهمن زاهدی


از سال 1998 عضو حزب لیبرل دموکرات آلمان هم هستم (هر چند در آلمان لیبرال دموکرات بودن در حال حاضر افتخاری نیست)
من بعنوان یک لیبرال دموکرات با اضافه کردن واژه «لیبرال» به نام حزب مخالفت کردم . آشنایم با این واژه‌ها به سال‌های پیش از تاسیس حزب مشروطه ایزان (لیبرال دموکرات) می‌رسد.

منشور یا اساسنامه؟
عصرنو
2012-05-31 07:52:02
حق با آقای مانلی است. ولی عصرنو امکان تغییر و یا اصلاح کامنت ها را ندارد مگر آن که آن کامنت دوباره از همین طریق و با متن اصلاح شده وارد شود.


مانلی
2012-05-31 03:55:43
آقای زاهدی !
بر آشفته و آشفته نوشتن ، در خور کسی نیست که خود را رهرو زنده یاد داریوش همایون می داند. آن هم شمایی که خود را در حد پاسخگو و سخنگوی حزب مشروطه ایران بالا برده اید .
فراموش نکنید که ، ادب، فروتنی ، برد باری و فضائل اخلاقی ، شاه بیت آموزه های آقای همایون بود.
ازاین مورد می گذرم و به « اعتراضات» متین ! شما می پردازم :
فرمودید : « امروزه هر کسی که مسئله خانواده‌گی پیدا می‌کند تحلیل‌گر سیاسی در باره حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) می‌شود. »
پاسخ : باور بفرمایید ، راقم این سطور ( گوش شیطان کر! )همه جور مشکلات و مسئله دارد ، جز مشکل خانوادگی ! از این رو ، آن کامنت ناقایل را ( که موجب پریشانی خاطر مبارک شما شده است ) به هر حساب دیگری می توانید بگذارید ، جز مشکل خانوادگی !
2ـ فرمودید :
« نویسنده کامنت قبلی فرق اساسنامه و منشور حزب را نمی‌داند ولی با اسم ناشناس مطلب می‌نویسد » .
پاسخ :
الف ـ پس از نوشتن آن کامنت ، متوجه اشتباهم شدم . از این رو، کامنت دیگر نوشتم و از آقای فتحی خواهش کردم که لطف فرموده ، آن اشتباه را تصحیح کنند . یعنی ، واژه ی « منشور » را به جای «اساسنامه » بگذارد، . آقای فتحی ( احتمالا) موضوع را زیاد مهم ارزیابی نکردند ( اگر خلافی در گفتۀ ام هست ، آقای فتحی می توانند افشاگری کنند !)
ب ـ این که کسی با نام حقیقی و یا نام مستعار بنویسد ، به خودش مربوط است . مهم ، همان حرف هایی است که گفته می شود. ( معمولا ، وقتی حرف حسابی در کار نباشد ، کار به « گیر دادن » کشیده می شود .)

فرمودید :
3 ـ « کدام شاه اللهی ها این حزب را مصادره کردند؟ »
پاسخ : همان هایی که دو بار ، با افزودن شدن ِ پَسوند « لیبرال دموکرات » ، به دنبال « حزب مشروطه ایران » مخالفت کردند.همان هایی که 6 سال در مقابل این تغییر کوچک، سنگ انداختند؛ تا در نهایت ، پس از پافشاری شدید آقای همایون ( با اکراه ) کوتاه آمدند.
برای آن که ، در عرایضم نقطۀ ابهامی باقی نماند ، اجازه بفرمایید ، بخشی از سخنان آقای داریوش همایون را ( که در تاریخ 9 اگوست 2010 در دفتر پژوهش های حزب مشروطه ایران ایراد شد ) باز نویسی کنم:
« دو سال پیش با فشار شدید من این " دموکراسی لیبرال " آمد در منشور. وگرنه آن را هم حاضر نبودند ... اما چرا این داستان [ افزودن پسوند لیبرال دموکرات ] 6 سال طول کشید . برای این که شما حاضر نیستید با آینده رو به رو شوید. بسیاری از شما هنوز در گذشته اید و یک پایتان در گذشته است. عوض شده است همه چیز . ایران عوض شده است . نمی خواهید این را متوجه شوید... حالا ما از این افزوده شدن لیبرال دموکرات بترسیم؟ به چه دلیل می ترسید ، از چیزی که هستید؟ چرا نمی خواهید بگویید؟ چون پادشاهی ضعیف می شود؟ پادشاهی که با لیبرال دموکرات ضعیف شود که به درد نمی خورد و بختی ندارد.شما نگاه کنید در این 20 سال چه کسی برای پادشاهی آبرو خرید ...»

نکات پر اهمیتی در همین سخنرانی آقای همایون وجود دارد ، که امیدوارم در فرصتی مناسب طرح ِ شان کنم.

فرمودید : « اینکه چند نفری می‌خواهند این حزب را تقدیم به آقای کدیور و اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی بکنند یک واقعیت است.

پاسخ ( یا پرسش ) : چه کسانی می خواهند حزب را تقدیم به آقای کدیور و اصلاح‌طلبان جمهور
ی‌اسلامی بکنند ؟ ممکن است کمی روشنتر بنویسید ؟

5 ـ فرمودید :
« در هر تغییری مخالف و موافق وجود دارد مسلما در یک حزبی که می‌خواهد در ایران به لیبرال‌دموکراسی برسد نمی‌توان انتظار داشت که تمامی بدنه حزب یک شبه موافق و یا مخالف ایده‌ای جدید بشوند (مطلق‌گرائی خانم یا آقای مائلی مشخص است) »

پاسخ : فرمایش تان بسیار متین است . اما، صحبت از « موافق و مخالف » نیست . صحبت از « بدنۀ حزب مشروطه ایران » یعنی ، اکثریت حزب است . ( البته ، می توان از نظر تشکیلاتی در ردۀ بالای حزب هم بود، اما به لحاظ درک و دانش سیاسی ، در شمار بدنۀ حزب محسوب شد.)
بدنۀ حزب مشروطه ایران ، در این همه سال ، از آقای همایون هیچ نیاموخته ( یا بسیار کم آموخته ) است . قبول ندارید ؟! پس به بخشی از گفته های زنده یاد داریوش ( سخنرانی در دفتر پژوهش های ح.م.ای تاریخ 23 سپتامبر 2009 ) توجه بفرمایید :
« اصل قضیه همان است که آقای ... فرمودند ... بله، بدنۀ حزب خیلی عقب است از خود حزب . بدنۀ اصلی حزب ، بسیاری از توده ی افراد حزب در عوالم دهۀ هفتاد که چه عرض کنم ، در عوالم دهۀ 40ـ 50 زندگی می کنند. و انقلاب تأثیرش این بود که این ها را در مواضع خودشان محکم تر کرده است ... نقش حزب این است که ... همیشه یک قدمش در آینده باشد که می آید ، نه آینده رویایی ... »

6 ـ فرمودید:
« آقای همایون مقالاتی زیادی نوشته‌اند و اکثر این مقالات در شرح موقعیت سیاسی زمان مشخصی بوده است. ایشان در زمان انتخابات خاتمی نوشتند که مردم ما‌بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنند. آیا این نوشته آقای همایون تا ابد برای تمامی انتخابات سندیت دارد؟»

پاسخ :
الف ـ این فرمایشات متین ، چه ربطی به من دارد؟ ببینم ! اصلآ حرف حساب شما چیست؟ چه می خواهید بگوئید ؟ یعنی ، می فرمائید دفتر آقای همایون بسته شد و برای پیشبرد امر سلطنت، باید ( دور از آقای همایون ) دنبال امامزادۀ دیگری بود؟!
دوست عزیز ! دم خر وس تان ، بد جوری بیرون افتاد!

7 ـ فرمودید : « کسی می‌تواند از حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نقدی بنویسد که حداقل این شجاعت را داشته باشد که با نام حقیقی خود بنویسد » .
پاسخ : راستش ( از شما چه پنهان ) من جرئت آن که نام حقیقی ام را بنویسم ندارم!! اما ( در صورت لزوم ) هم جرئت و به خصوص ، توان ِ نقد حزب مشروطه ایران ِ پس از زنده یاد همایون را دارم .
فعلأ ، همین .

تحلیل‌گر سیاسی
بهمن زاهدی
2012-05-30 06:18:21
با دورود،

امروزه هر کسی که مسئله خانواده‌گی پیدا می‌کند تحلیل‌گر سیاسی در باره حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) می‌شود. کدام شاه‌الهی‌ها این حزب را مصادره کرده‌اند؟ نویسنده کامنت قبلی فرق اساسنامه و منشور حزب را نمی‌داند ولی با اسم ناشناس مطلب می‌نویسد. اینکه چند نفری می‌خواهند این حزب را تقدیم به آقای کدیور و اصلاح‌طلبان جمهوری‌اسلامی بکنند یک واقعیت است.
در هر تغییری مخالف و موافق وجود دارد مسلما در یک حزبی که می‌خواهد در ایران به لیبرال‌دموکراسی برسد نمی‌توان انتظار داشت که تمامی بدنه حزب یک شبه موافق و یا مخالف ایده‌ای جدید بشوند (مطلق‌گرائی خانم یا آقای مائلی مشخص است). آقای همایون مقالاتی زیادی نوشته‌اند و اکثر این مقالات در شرح موقعیت سیاسی زمان مشخصی بوده است. ایشان در زمان انتخابات خاتمی نوشتند که مردم ما‌بین بد و بدتر، بد را انتخاب کنند. آیا این نوشته آقای همایون تا ابد برای تمامی انتخابات سندیت دارد؟
کسی می‌تواند از حزب مشروطه ایران (لیبرال دموکرات) نقدی بنویسد که حداقل این شجاعت را داشته باشد که با نام حقیقی خود بنویسد.

ارادتمند
بهمن زاهدی


مانلی
2012-05-28 07:44:49
جناب بابک امیر حسروی عزیز!
حزبی را که زنده یاد داریوش همایون بنیاد گذاشت ( که این روزها ، از سوی شاه اللهی ها در حال مصادره شدن است ) « حزب مشروطه ایران ، لیبرال دموکرات » نام دارد. و نه « حزب مشروطه خواه » . در مورد این که اساسنامۀ این حزب خواهان باز گشت نظام پادشاهی پهلوی در ایران است ، حرفی نیست. اما ، تکیه اصلی منشور این حزب ، بر « لیبرال دموکراسی »است . آقای همایون ( و برخی هموندان حزب ) سال ها تلاش کردند که نام حزب مشروطه ایران را ، به حزب « لیبرال دموکرات » تغیر دهند که با مقاومت بدنه جوان و متعصب حزب مشروطه ایران رو به رو شدند. از این رو ، به « حزب مشروطه ایران ، لیبرال دموکرات » رضایت دادند. مسئلۀ زنده یاد داریوش همایون ، نظام پادشاهی نبود. خود او در مقاله ای به نام « پادشاهی همه چیز نیست ولی لیبرال دمکراسی هست» بر این معنی صراحت دارد.دراین مورد بسیار می توان گفت. فعلآ به همین مختصر بسنده می کند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد