logo





اخبار و گزارشات کارگری ۳ و ۴ خردادماه ۱۳۹۱

پنجشنبه ۴ خرداد ۱۳۹۱ - ۲۴ مه ۲۰۱۲

اخبار و گزارشات کارگری ۳ خردادماه ۱۳۹۱

- اطلاعیه اتحاد بین المللی در محکومیت حکم زندان علیه فریبرز رئیس دانا
- اعتراض کارگران معدن سنگ برادران آزغ میاندوآب
- اعتصاب کارگران شرکت حمل و نقل ریلی هستیادر اعتراض به عدم پرداخت 6 ماه حقوقشان
- تعطیلی کارخانه قندوتصفیه شکر اهواز و ۱۵ ماه حقوق عقب افتاده کارگرانش
- اخراج تعدادی از کارگران شرکت «به پخش» شعبه­ی سنندج
- مصوبه دولت درباره تبديل قرارداد‌هاي پيماني معكوس اجرا مي‌شود
- گزارشی از وضعیت کاری کارگران شرکت سقزسازی کردستان(وَن)
- بازگشایی موقت کارخانه بزرگ خاوردشت علی آبادکتول وبیکاری40کارگر
- شما نظر دهید؛ خط فقر در ایران چقدر است؟
- کاهش روز افزون کيفيت نان پس از هدفمندي يارانه‌ها
- اعتصاب گسترده دانش آموزان و معلمان در اسپانیا

اطلاعیه اتحاد بین المللی در محکومیت حکم زندان علیه فریبرز رئیس دانا

فریبرز رئیس دانا، اقتصاد دان سرشناس و عضو هیئت دیبران کانون نویسندگان ایران که به در خواست ماموران امنیتی، در روز دوشنبه اول خرداد 1391 خود را به پاسگاه پلیس امنیت منطقه گیشا در تهران معرفی کرد بود، همانجا دستگیر و برای اجرای حکم یک سال زندان مستقیما به زندان اوین منتقل شد. رئیس دانا در آذر سال 1389 در مصاحبه ای طرح هدفمندی یارانه ها را مورد انتقاد قرار داد و نتایج زیان باراین طرح بر زندگی و سطح معیشت کارگران و زحمتکشان را بر شمرد. پس از این مصاحبه رئیس دانا توسط ماموران جمهوری اسلامی بازداشت و با سپری کردن یک ماه حبس، با قرار وثیقه آزاد شد. او سپس در سال 1390 در دادگاه بدوی به یک سال زندان محکوم گردید. این حکم در آذر 1390 در دادگاه تجدید نظر تایید شد. به گفته همسر رئیس دانا یکی دیگر از اتهامات او عضویت در کانون نویسندگان ایران اعلام شده است.
با گذشت حدود یک سال و نیم از اجرای قانون نئو لیبرالی هدفمندی یارانه ها که فریبرز رئیس دانا به جرم انتقاد از آن زندانی شده است، نتایج این سیاست ضدکارگری اکنون خود را به وضوح در افزایش افسار گسیخته قیمت کالاهای اساسی و هر چه خالی و کمرنگ تر شدن سفره بخشی وسیعی از کارگران و زحمتکشان در ایران نشان داده است.
اتحاد بین المللی حکم زندان علیه فریبرز رئیس دانا را به شدت محکوم می کند و خواهان آزادی بدون قید شرط او و همچنین تمامی کارگران زندانی و زندانیان سیاسی می باشد.
اتحاد بین المللی در حمایت از کارگران در ایران - ۲۳ مه ۲۰۱۲

اعتراض کارگران معدن سنگ برادران آزغ میاندوآب

معدن سنگ برادران آزغ واقع در حومه شهرستان مياندوآب و داراي 15كارگر ميباشد . 8 نفر از كارگران معدن نام برده از روز 29/2/91 دست به اعتصاب زده و از رفتن به سر كار امتناع ورزيده اند. لازم به ذكر است كه این کارگران دليل اعتصاب را فشارهاي بيش از حد و نبود نيروي كار كافي براي پيشبرد كار ها و از همه مهمتر فشار كارفرما مبني بر كار در روزهاي تعطيل اعلام کرده اند . در حالي كه در اكثر نقاط جهان دست کم دو روز تعطيلي در هفته در قانون در نظر گرفته شده است در این معدن با وجود شرایط سخت کار، کارفرما می خواهد حتي يك روز تعطيلي را هم براي كارگر ان باقي نگذارد .معدن مورد نظر به تعدادی بيش از اين كارگر نیاز دارد اما كارفرما از استخدام كارگر بیشتر امتناع و كمبود كارگر را با فشار بر كارگران فعلي جبران می نمايد . لازم به ياد اوريست كه دو نفر از 8 كارگر اعتصابي بيمه نیستند.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - 2 خرداد 1391

اعتصاب کارگران شرکت حمل و نقل ریلی هستیا دراعتراض به عدم پرداخت 6 ماه حقوقشان

به گزارش3خرداد دی پرس،کارگران شرکت حمل نقل ریلی هستیا در اعتراض به عدم پرداخت 6 ماه حقوق خود دست به اعتصاب زده اند.
بنا بهمین گزارش،کارگران این شرکت خصوصی که حدود 6 ماه است حقوق خود را دریافت نکرده اند و 5 ماه حق بیمه آنها به تامین اجتماعی واریز نشده است در اعتراض به این وضعیت دست به اعتصاب زده اند.
علاوه بر عدم پرداخت حقوق ، کارگران این شرکت به محیط نامناسب کار، آلودگی محیط کار و بسته بودن فضای کار، عدم محاسبه سختی کار اعتراض دارند.
این کارگران در محیطی مملو از موش و آلودگی کار می کنند. به نحوی که دستشویی قطار در محل کار این کارگران تخلیه می شود و همین باعث می شود که در معرض انواع بیماری ها قرار بگیرند و با توجه به اینکه حق بیمه این کارگران واریز نشده امکان استفاده از خدمات تامین اجتماعی را ندارند وچون 6 ماه حقوق آنها پرداخت نشده بعضی از آنها امکان مراجعه به پزشک بصورت آزاد را هم ندارند.
بعضی از این کارگران به دلیل مطالبه حقوق خود توسط مسئولین شرکت با تهدید به اخراج و ایجاد مشکلاتی برای آنها مواجه شده اند.

تعطیلی کارخانه قندوتصفیه شکر اهواز و ۱۵ ماه حقوق عقب افتاده کارگرانش

به گزارش ایلنا بتاریخ3خرداد،؛کارخانه قند و تصفیه شکر اهواز که هم اکنون در حالت تعطیل کامل به سر می‌برد، با ایجاد بیش از ۵۰۰ فرصت شغلی مستقيم و اشتغال ۲ هزار نفر به صورت غیر مستقیم یکی از کارخانه‌های مهم و استراتژیک اهواز محسوب می‌شود که به دلیل تعطیلی اين واحد توليدي، مردم منطقه از این فرصت بی‌بهره مانده‌اند.
ای گزارش حاکیست ،در حال حاضرکارگران این کارخانه نزدیک به ۱۵ ماه است که حقوق خود را دریافت نکرده‌اند و علاوه بر آن با وجود داشتن دفترچه بیمه، به دلیل عدم ارسال لیست بیمه شدگان از سوی مدیریت کارخانه، از پوشش بیمه تامین اجتماعی نیز محروم شده‌اند.
برپایه این گزارش،کارخانه قند اهواز با ظرفیتی بالغ بر تویلد ۲۵۰ تن قند و شکر در سال، چهار سالی است که تعطیل و تولید آن متوقف شده است.
مالکیت این کارخانه در گذشته بر عهده بانک ملی و ملت بوده که با افزایش مشکلات این واحد تولیدی با تصویب هیات دولت به وزارت صنایع جهت راه اندازی مجدد واگذار شد اما چندی پس از معرفی و استقرار مدیرعامل جدید کارخانه از سوی معاون اقتصادی وقت وزارت صنایع و معادن، روند بازسازی و فعالیت مجدد کارخانه متوقف شد.
نکته قابل توجه اینجاست که با توجه به وضعيت پيش آمده به نظر مي‌آيد بانک ملی و بانک ملت و دولت هیچ علاقه‌ای به دراختیار داشتن این کارخانه مهم ندارند.
اخراج تعدادی از کارگران شرکت «به پخش» شعبه­ی سنندج
به گزارش رسیده، شرکت «به پخش» که بزرگترین شرکت پخش و توزیع کالا در ایران می­باشد، به منظور کاهش هزینه­ها، با حذف تعدادی از گروه­های کالایی، که به توزیع کننده­ی سایر محصولات در این شرکت مشهورند، اقدام به تعدیل و اخراج یازده نفر از پرسنل فروشنده­ی خود با سوابق بالای فعالیت در شرکت نمود.
طبق گزارش رسیده و به نقل از مسئولان شعبه­ی سنندج، میزان اخراج کارگران در سایر شعبات ایران به مراتب بیشتر از سنندج می­باشد. به صورتی که این امر بخشی از سیاست شرکت را در راستای کاهش هزینه­ها و افزایش سود برای آن محقق می­نماید. ضمنا شایان ذکر است احتمال اخراج­سازی­های گسترده­تری در آینده­ی نزدیک خواهد بود، که این خود حاصل تصمیمات و سیاست­های مدیران و مسئولان رده بالای شرکت می­باشد.
اسامی کارگران اخراجی شعبه­ی سنندج به قرار زیر می­باشد:
ابراهیم غنچه دلان – بهمن بهمنی – کریم صفرپور – نادر زارعی – هیرش صالحی – امید کنعانی – شمس­الله حقیقیان – جبار اسلامی – هیرش ورمزیار – جمشید خوروش – محمدرضا عباسپور.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری - 2 خرداد 1391

مصوبه دولت درباره تبديل قرارداد‌هاي پيماني معكوس اجرا مي‌شود

*به گزارش 3خردادایلنا،جمعي از كارگران خدمات بار فرودگاه امام خميني در نامه‌اي خطاب به ديوان عدالت اداري از تبديل قرارداد كارگران قرارداد مستقيم بعضي شركت‌هاي هواپيمايي به پيماني با وجود گذشت بيش از دوماه از پايان ضرب‌الاجل هيئت دولت مبني بر تبديل قرارداد پيماني كاركنان دستگاه اجرايي به قرارداد مستقيم خبر دادند.
متن كامل اين نامه :
دیوان محترم عدالت اداری
احتراما به استحضار می رساند در پی صدور دستور مقام محترم رئیس جمهور در خصوص تغییر وضعیت کارکنان شرکتهای واسطه به قرارداد مستقیم موجی از شادی در دل کارکنان شرکتی به وجود آورده و امید به امنیت شغلی را افزایش و با نگاهی امیدوارانه و با انگیزه بیشتر دل به کار بسته و به ادامه فعالیت خود مشغول می باشند.
اما متاسافنه این بخشنامه در بخشی از شرکت هواپیمائی جمهوری اسلامی ایران نادیده گرفته شده و تعدادی از پرسنل قرارداد مستقیم (خدمات فرودگاهی- خدمات بار) که بیش از یکصد نفر می باشند را با توجه به قراردادی که شرکت هما با شرکت تازه تاسیس (هما گروپ) منقعد کرده است می خواهند تغییر وضعیت داده و کارکنان قرارداد مستقیم را به بخش خصوصی (قرارداد شرکتی) واگذار نمایند.
لازم به توضیح است این تعداد پرسنل چندین سال(اغلب بالای ده سال) در شرکت هواپیمائی جمهوری اسلامی مشغول به کار بوده و هر کدام برای خود جایگاه و تخصصی متناسب با شغل خود دارند.
*این منبع طی گزارشی دیگربهمین خاطراز تبديل قرارداد 100 كارگر رسمي شهرداري ايلام به موقت خبرمی دهد:
شهرداری ایلام در اقدامی عجیب با ۱۰۰ کارگر خدماتی و فضای سبز که دارای سوابق ۱۵ تا ۱۸ سال هستند قراداد‌های کوتاه مدت سه تا شش ماهه امضاء کرده است.
گزارشی از وضعیت کاری کارگران شرکت سقزسازی کردستان(وَن)
این گزارش را یکی از کارگران شرکت سقز سازی ون ارسال کرده است و ما آن را بدون هیچ تغییری منتشر می‌کنیم.
کارفرمایان شرکت سقزسازی کردستان(وَن)، سال­ها پیش به هنگام تاسیس کارخانه و تکمیل پرسنل خود، به عنوان پیش شرط اجرای تمامی فرامین الهی، همچون نماز و روزه را توسط کارگران الزامی می­دانستند و اکیدا متذکر می­شدند: «کارگری که نماز نخواند و یا روزه نگیرد، نباید بر سرِ سفره­ی وَن قرار بگیرد!» تا بدین ترتیب هم شرایط خود را به تمامی کارگران تحمیل نموده و هم تبلیغی گسترده را در میان توده­های مردم مبنی بر دیانت خود به راه انداخته باشند؛ و به طبع بازار مصرف محصولات خود را در میان آنان تامین و تضمین نماید.
اکنون کارفرمایان شرکت وَن، با توجه به گسترش بازار مصرف محصولات خود، و افزایش فروش آن­ها در سطحی وسیع، جهت بهره­وری از حداکثر توان و ظرفیت کارگران، برای کسب سود بیشتر، اجرای آن فرامین الهی را در محیط کار ممنوع اعلام نموده­اند. به طوری که با صدور بخش­نامه­ای در تاریخ 30/2/1391 دستورات خود را در ممنوعیت خواندن نماز، جهت جلوگیری از اتلاف وقت و ممانعت از بروز بی نظمی حاصل از آن را ابلاغ نموده­اند.
کمیته ی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری- 2 خرداد 1391
بازگشایی موقت کارخانه بزرگ خاوردشت علی آبادکتول وبیکاری40کارگر
به گزارش مورخ 3اردیبهشت مهر،کارخانه شرکت روغن کشی و پنبه پاک کنی خاوردشت علی آباد کتول بصورت موقت دوباره بازگشایی شد.
براساس این گزارش، این کارخانه در ماههای گذشته به دلیل بدهی و عدم واردات سویا و پنبه بسته شده بود.
مدیرداخلی شرکت خاوردشت علی آبادکتول در این زمینه گفت: بدهی های این کارخانه از سال 84 با استقراض وام کلان آغاز شده است و به دلیل گرانی مواد اولیه و افزایش کارگران قادر به پرداخت بدهی نشده است.
مظفری گفت: از سال 89 به بعد سالانه 90 میلیارد ریال کارمزد بانکی از سوی این شرکت پرداخت شده و این امر موجب تعدیل کارگران شده است.
وی اظهار داشت: سال گذشته این کارخانه 122 کارگر داشت که به 82 نفر کاهش پیدا کرده است.
برپایه این گزارش، این واحد تولیدی به وسیله پیمانکار در حال خرید کلزا و سایر دانه های روغنی است.
شما نظر دهید؛ خط فقر در ایران چقدر است؟
هنوز از یادها نرفته است که وقتی از عبدالرضا شیح الاسلامی وزیر وقت کار سوال کردند خط فقر در اینرا چقدر است پاسخ داد: «نمی‌دادنم!»
عبدالرضا شیخ‌الاسلامی، وزیر کار دولت دهم سال 89 بود که در پاسخ به این پرسش که فاصله خط فقر با حداقل دستمزد کارگران چقدر است، به راحتی گفت: «‌نمی‌دانم خط فقر چقدر است، اگر میزان خط فقر را از حداقل دستمزد کم کنیم، فاصله آن بدست خواهد آمد».
بعد از آن بود که در سال 90 ، عادل آذر رئیس مرکز آمار ایران اعلام کرد : «درآمد سالانه هر ایرانی به طور میانگین چهارهزار‌و۴۰۰دلار است.»
با این سخنان، اگرمتوسط نرخ دلار ۱۳۰۰ تومان آن روزها محاسبه شود، بر اساس مستندات مرکز آمار، هر ایرانی در سال پنج‌میلیون‌و ۷۲۰هزار تومان درآمد دارد که درواقع به عبارتی می‌شود برای هر ماه ۴۷۶هزارو ۶۶۶تومان.
از سوی دیگر کار‌شناسان اقتصادی بدون توجه به پنهان کاری دولتی‌ها خط فقر را بیش از 980 هزار تومان و نزدیک به یک میلیون تومان محاسبه کرده‌اند.
خوشبینانه‌ترین رقم درآمدی خط فقر را هم اعضای خانه کارگر بین ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار تومان قبل از هدفمندی یارانه‌ها محاسبه کرده‌ بودند تا خط فقر در کشور همچنان یک علامت سوال بزرگ باقی بماند.
در این میان اما، همین چند روز پیش بود که معاون وزیر تعاون، کار و رفاه با بیان اینکه با اجرای هدفمندی یارانه ها دیگر فردی در ایران زیرخط فقر شدید و درآمد کمتر از یک دلار در روز ( ماهانه ۳۰ دلار) وجود ندارد، گفت: اقشار آسیب پذیر بیشترین بهره را از هدفمندی یارانه‌ها برده‌اند.
بنا بر گفته این مقام دولتی و با متوسط قیمت دلار 1600 تومان امروز ، درآمد حداقلی هر سرپرست خانوار، 480 هزار تومان در ماه خواهد بود.480 هزار تومانی که اجاره ماهیانه یک خانه 50 متری در تهران هم نمی شود! و در آخر هم معلوم نشد چه میزان درآمد دریافتی در کشور خط فقر محسوب می شود هر چند که با توجه به گرانی های اخیر همان 1 میلیون تومان منطقی تر به نظر می رسد.
حالا با توجه به این اظهارات و آنچه که در جامعه می بینید از نظر شما مخاطبان خط فقر در کشور چقدر است؟
نظرات خود را باما و دیگر ان در بخش نظرات به اشتراک بگذارید شاید این گزارش و نظرات شما مورد توجه مسئولین دولتی قرار گیرد و پاسخی بهتر از نمی دانم نصیب مردم شود.
منبع:کارمندنیوز3خرداد

کاهش روز افزون کيفيت نان پس از هدفمندي يارانه‌ها

بسياري از مسئولان پيش از هدفمند سازي يارانه ها و حذف يارانه نان، بر اين عقيده بودند که کيفيت نامرغوب نان ناشي از ارزان بودن آرد در دسترس نانوايان است و با حذف يارانه هاي آن و واقعي شدن قيمت آرد، مي توان شاهد ارتقاي کيفيت نان بود. با وجود چنين ديدگاهي نزد بسياري از کارشناسان، برخي ديگر نيز مشکل کيفيت نان را در کيفيت آرد مصرفي مي دانستند و افزايش سبوس يا غني سازي آرد را ، بهترين راهکار براي ارتقاي کيفيت نان مي دانستند. ولي آن چه مسلم است اين است که مدت ها پس از حذف يارانه ها و گران شدن نان، کيفيت اين قوت اوليه سفره هاي ما که براي مقطعي کوتاه بهبود يافته بود، روز به روز کاهش مي يابد. مسئولان سازمان غله تقصير را به گردن نانوايي ها مي اندازند و نانواها گندم و آرد بي کيفيت تحويلي را دليل اين شرايط مي دانند. در اين ميان مردم ديگر بار شاهد توليد نان هاي بي کيفيت و افزايش روز افزون ضايعات نان هستند.
منبع:خراسان3خرداد-چکیده گزارش

اعتصاب گسترده دانش آموزان و معلمان در اسپانیا

به گزارش23مه یورونیوز، هزاران تن از معلمان و دانش آموزان اسپانیایی در اعتراض به سیاست های ریاضتی دولت، روز سه شنبه دست به اعتراض زده و در مادرید، بارسلون و بسیاری از شهرهای اسپانیا، به راهپیمایی هایی پرداختند.
به گفتۀ اتحادیه های این کشور، کاهش بودجۀ آموزش و پرورش به منظور مبارزه با بحران مالی منجر به تعدیل شغل صد هزار معلم در نظام آموزشی خواهد شد.
نیکلاس فرناندز یکی از رهبران اتحادیه معلمان می گوید: “باید به تمام جوانانی که از نظام آموزشی خارج شده اند، کمک کنیم. نرخ بیکاری در این کشور نباید به پنجاه درصد برسد و این امر فقط به کمک آموزش و سرمایه گذاری در آموزش های حرفه ای امکان پذیر است اما آنچه اکنون با تدابیر دولت مشاهده می کنیم، دقیقا مخالف آن است.”
خولیو، استاد ریاضیات اضافه می کند: “اوضاع مدارس دولتی بسیار وخیم است. افزایش تعداد دانش آموزان در هر کلاس، غیر ممکن است. به جای ارتقای کیفیت و نوآوری در آموزش، مدارس ما تبدیل به مکانی فقط برای نگهداری از کودکان خواهد شد.”
دولت قصد دارد هر ساله سه میلیارد یورو از بودجۀ آموزش و پروش بکاهد و شهریه ها را افزایش دهد.
یک دانشجوی معترض آلمانی می گوید: “من یک دانشجوی خارجی در مقطع کارشناسی ارشد هستم. گفته می شود هزینۀ تحصیل شصت یا حتی صد درصد افزایش می یابد. در این صورت بسیاری از دانشجویان قادر به اتمام تحصیلات خود نخواهند بود.”
بسیاری از افراد با تی شرت های سبز رنگ که تبدیل به نمادی برای مخالفان سیاست های ریاضت اقتصادی شده است در تظاهرات حضور یافتند.
اتحادیه های مختلف این کشور، اعلام کرده اند هشتاد در صد از معلمان دست به اعتصاب زده اند این در حالی است که مقامات دولتی این رقم را تنها بیست درصد تخمین زده اند.
سوم خردادماه1391

****************

اخبار و گزارشات کارگری ۴ خردادماه ۱۳۹۱

- مرگ خاموش کارگران ایران
- ای سیل مصیبت بار!
- توقف بیمه کارگران ساختمانی به دلیل عدم اعلام سهمیه
- هزار ارگر سد سیمره شش ماه حقوق دريافت نكرده‌اند
-خبرکوتاه
- کارگرساختمانی:جلوی دوربین تلویزیون به ما خانه دادند، چهار روز بعد هم پس گرفتند
- اعتصاب معدنکاران اسپانیا در اعتراض به کاهش یارانه ها
- اعتصاب رانندگان تاکسی لهستانی و تهدید جام ملت های اروپایی

مرگ خاموش کارگران ایران

«مرگ خاموش کارگران» اصطلاحی است که در بین فعالان حقوق کارگران ایران در پیوند با مرگ هزاران کارگر در سال بر اثر سوانح محیط کار استفاده می‌شود.
تنها در هفته‌های اخیر چند کارگر در ایران جان خود را بر اثر سوانحی در محیط کار از دست داده‌اند. براساس گزارش کمیته هماهنگی روز دوشنبه ۱۸ اردیبهشت ماه ۱۳۹۱ غالب زارعی، کارگر سازمان آب سنندج در محل کار بر اثر نبود امکانات ایمنی جان خود را از دست داد. این کارگر در تالار پردیس سنندج بر اثر ریزش چاه زیر آوار ماند و جان باخت.
به گزارش وب‌سایت هرانا، محمد صدیق قربانی، اهل روستایی در کامیاران که برای کارگری روزمزد به کرمانشاه رفته بود، بر اثر سقوط از دیوار ساختمان جان باخت. سامانه خبری ۱۲۵ نیز در هفته گذشته گزارش داد یک دستگاه کامیون حمل سیمان در حال حرکت از سمت جنوب به شمال بزرگراه به علت نامعلومی از مسیر اصلی منحرف شد و پس از برخورد با دو کارگر صافکار که در حاشیه بزرگراه به صورت سیار صافکاری خودرو‌ها را انجام می‌دادند، آن‌ها را به گارد ریل کنار بزرگراه کوبید.
این خبرگزاری همچنین روز دوم اردیبهشت ماه سال جاری نوشت: یک کارگر ۶۰ ساله افغانی به نام عبداله حمید. ق که در فاضلاب شهرک کیان‌شهر خیابان مینایی مشغول کار بود، بر اثر ریزش دیوار ساختمان جان باخت.
مرتضی افشاری از کارگران فعال در صنعت چاپ پیرامون سوانح کار می‌گوید: «سوانح کار فقط به افتادن کارگران از ارتفاع محدود نمی‌شود. اینکه کارگری در محیط کارش با مشکل ریوی روبه‌رو می‌شود یا مشکلات دیگر پیدا می‌کند و مجبور است مدتی دست از کار بکشد، به طور فرض به دلیل بیماری سل یا سرطان، این‌ها همه جزو سوانح کار است. سوانح کار این نیست که کارگری از بلندی سقوط کند و جانش را از دست دهد. کارگرهایی که با ماشین کار می‌کنند، بسیار پیش می‌آید که انگشتان خود را از دست می‌دهند یا کارگرانی که در قالیبافی‌ها کار می‌کنند، عموماً دچار بیماری هستند. به خاطر اینکه این کارگاه‌ها عموماً در زیرزمین قرار دارد و در آنجا نور کافی وجود ندارد و هواکش مناسب نیست. به هر صورت این‌ها هم جزو سوانح کار به حساب می‌آید. درست است که کارگر معدن وقتی که معدن ریزش پیدا می‌کند و بار‌ها هم در ایران و مخصوصاً در استان کرمان این اتفاق افتاده است جانشان را از دست می‌دهند، ولی همین کارگر‌ها که در معدن کار می‌کنند، بدون حداقل امکانات به فعالیت خود ادامه می‌دهند و دچار انواع بیماریهایی می‌شوند که ممکن است در پی آن کارشان را از دست بدهند. این‌ها هم جزو سوانح کار به حساب می‌آید.»
مرتضی افشاری: سوانح کار فقط به افتادن کارگران از ارتفاع محدود نمی‌شود. اینکه کارگری در محیط کارش با مشکل ریوی روبه‌رو می‌شود یا مشکلات دیگر پیدا می‌کند و مجبور است مدتی دست از کار بکشد، به طور فرض به دلیل بیماری سل یا سرطان، این‌ها همه جزو سوانح کار است.
در گزارش‌های منتشر شده از سوی خبرگزاری‌های داخل ایران، هر روز خبرهایی گوناگونی پیرامون شرایط خطرناک فضای کاری کارگران می‌خوانیم. گاهی در این حوادثی که اتفاق می‌افتد بیش از یک تن کشته می‌شوند. سال گذشته در حادثه‌ای در کارخانه فولاد زرند، حدود ۱۹ کارگر کشته شدند. در کارخانه ایران خودرو نیز تعداد زیادی از کارگر‌ها در حادثه‌ای جان خود را از دست دادند. این‌ها گزارش‌هایی است که روزانه می‌آید. بر اساس اطلاعاتی که خود رژیم می‌دهد، حدوداً سالی ۱۵ هزار سوانح کاری گزارش می‌شود که طی آن بخشی از کارگران جان خود را از دست می‌دهند و برخی دچار نقص عضو و از کارافتادگی می‌شوند یا دستشان را از دست می‌دهند. گروهی بعد از مدتی بهبود پیدا می‌کنند و می‌توانند سر کار برگردند. این حوادث متاسفانه روزمره شده است. آمار هم نشان می‌دهد که در ده سال گذشته هرسال میزان این تلفات بالا رفته و تعداد کارگرانی که دچار سانحه کار شده‌اند افزایش پیدا کرده است.
به خاطر همین سوانح کاری که در کل جهان هم اتفاق می‌افتد و در بعضی کشور‌ها مثل ایران و چین شدت زیادی دارد، سازمان جهانی کار روز ۲۸ آوریل را به مسائل سوانح کاری اختصاص داده است تا آموزش‌های لازم در این مورد به دولت‌ها و کارفرمایان ارائه شود تا با استانداردهایی که سازمان جهانی کار و تشکلهای کارگری و وزارت کار کشورهای مختلف در نظر می‌گیرند برای ایمنی محیط کار تلاش کنند و آموزش‌های لازم را نجام دهند و آمار مرگ کارگران طی سوانح کار پایین بیاید.

ایمن نبودن محیط کار
وقتی کارگران به این صورت جانشان را از دست می‌دهند، قاعدتاً دولت باید بگوید، از امروز بازرسان وزارت کار با حضور نمایندگان کارگران در کارخانه‌ها، معادن مختلف و محیط‌های کارگری بروند و نظارت کنند که چه وضعیتی آنجا حاکم است. متأسفانه دولت ما این کار را نمی‌کند و اصلاً برایش اهمیتی ندارد.انفجار لوله گاز در ۱۳ مردادماه ۱۳۸۹ در مجمع پتروشیمی پردیس واقع در عسلویه منجر به جان باختن پنج نفر از کارگران و نیز زخمی شدن شش نفر دیگر شد. این حادثه در شرایطی به وقوع پیوست که قبلاً خطر چنین انفجاری مشخص شده و محل نشست گاز نیز خط کشی و علامتگذاری شده بود.
به نمونه‌های دیگر توجه کنید: در اوایل سال ۱۳۸۸، ۱۱ کارگر معدن ذغال سنگ باب نیزو و رئیس هیئت مدیره شرکت دلتاهزار جان خود را به دلیل انفجار مرگباری در این معدن واقع در کرمان از دست دادند.
مرتضی افشاری وقایع پس از این حادثه را اینگونه توضیح می‌دهد: «در مورد انفجار عسلویه شکایتی شد و قرار شد که وزارت کار به موضوع رسیدگی کند. درست است که ظاهراً کارفرما را مقصر دانستند، ولی نتیجه این برخورد هیچ نتیجه عملی مشخصی نداد. معلوم نشد که کارفرما به چیزی محکوم شد یا خیر؟ چگونه می‌خواهد این موضوع را جبران کند؟ آیا بقیه کارگرانی که کار می‌کنند، با مشکل مشابه هم روبه‌رو هستند؟ آیا وجوه مختلف این مسائل را در نظر گرفته‌اند؟ آنجا حتی از طرف خود وزارت کار هم کارفرما مقصر دانسته شد و گفتند مسائل ایمنی در این معدن رعایت نشده و این باعث مرگ ۱۲ کارگر شده است. البته تعدادشان بعد به ۱۹ کارگر رسید. چون تعدادی هم که در بیمارستان بودند، بعد در بیمارستان مردند.

سرنوشت خانواده‌های آنان چه شد؟
به هر صورت این اتفاق‌ها در ایران می‌افتد و هیچکس هم بدبختانه پاسخگو نیست. وقتی کارگران به این صورت جان‌شان را از دست می‌دهند، قاعدتاً دولت باید بگوید، از امروز بازرسان وزارت کار با حضور نمایندگان کارگران در کارخانه‌ها، معادن مختلف و محیط‌های کارگری بروند و نظارت کنند که چه وضعیتی آنجا حاکم است. متأسفانه دولت ما این کار را نمی‌کند و اصلاً برایش اهمیتی ندارد. کارفرما هم وقتی یک لشگر عظیم بیکار پشت در کارخانه‌ها در ایران موجود است، هیچ نگران این نیست که کارگری ناراحت شود، اعتراض کند و بگوید اینجا ایمنی ندارد. به راحتی بیرونش می‌کند، فردا یک کارگر دیگر را که به خاطر نان شب‌اش به هر شرایطی تن می‌دهد و‌گاه اضافه کاری‌های طولانی مدت نیز انجام می‌دهد استخدام می‌کند. به فرض همین کارگر ایران خودرو که تصادف‌اش در محل کار منجر به مرگ چند کارگر شد، فردی بود که شبکاری می‌کرد. خسته بود و در عین حال مریض هم بود. او به خاطر حادثه‌ای که چند سال قبل برایش رخ داده بوده دارو می‌خورده. وقتی پشت ماشین می‌نشیند و در کارخانه وسایلی را جابه‌جا می‌کند، می‌زند چندتا کارگر را می‌کشد. در صورتی که این کارگر باید می‌رفت تحت درمان قرار می‌گرفت. باید در بیمارستان می‌بود و حقوقش هم پرداخت می‌شد، ولی ناچار بود برگردد سر کار. وقتی برمی‌گردد این اتفاق می‌افتد.
کارگرانی هم هستند که به خاطر شبکاری و ماشین‌های فرسوده‎ای که استاندارد ندارد و در کارخانههای ایران هنوز وجود دارد کار می‌کنند.‌گاه دستشان زیر ماشین می‌ماند و قطع می‌شود. وزارت کار یا مسئولان جمهوری اسلامی نمی‌گویند این ماشینی که اینجوری هست، باید از رده خارج شود. بازهم کارگر دیگری که بیرون منتظر است، برای گذران زندگی‌اش، او را می‌آورند و با همان شرایط پای همان ماشین وادارش می‌کنند تا کار کند.»

تشکل‌های مستقل کارگری
جنبش کارگری ایران دارای سابقه طولانی است، اما امروز با سختگیری‌های حکومت حتی سندیکاهای صنفی کارگران در عمل نمی‌تواند به حیات خود ادامه دهد.
مرتضی افشاری: در حال حاضر یک تشکل، یک هیئت مؤسسی درست شده برای کارگران رنگ‌کار و نقاش ساختمان که رژیم جمهوری اسلامی همین هیئت مؤسس را هم گرفته، دستگیر و زندانی کرده است. این دیکتاتوری رژیم جمهوری اسلامی، سرکوبگری‌اش، بی‌اعتنایی‌ا‌‌‌ش به مسائل بین‌المللی و حقوق کارگر و ضد کارگر بودنش از شکل‌گیری سندیکاهای مستقل کارگری جلوگیری می‌کند و اجازه نمی‌دهد که تشکیل شوند.
مرتضی افشاری می‌گوید: واقعیت این است که حتی اگر قوانین مترقی در قانون کار وجود داشته باشد، تا زمانی که تشکل‌های کارگری مستقل در پیگیری این خواسته‌ها نکوشند، به دست آوردن این حقوق تقریباً غیر ممکن است. به همین دلیل در ایران در دهه اخیر شاهد تکاپوی کارگران برای ایجاد تشکل‌های مستقل کارگری هستیم. مثل سندیکای هفت‌تپه یا شرکت واحد و غیره که فعالان آن هم‌اکنون هم در بندند.»
مرتضی افشاری بر این باور است که جلوگیری یا کاهش سوانح کار تنها در پیوند با سندیکاهای مستقل کارگری می‌تواند پیگیری شود: «در ایران قبلاً کارگران ساختمانی دارای سندیکا بودند. محلی را داشتند و عضو آن سندیکا بودند. در کانادا هم همینطور است. کارگران ساختمانی، کارگرانی که در جاده‌سازی کار می‌کنند، عضو اتحادیه‌ها هستند و مسائل و مشکلات خودشان را به آن اتحادیه گزارش می‌کنند. به هرصورت کارگران ساختمانی هم می‌توانند اتحادیه داشته باشند؛ اگرچه زیر یک سقف نیستند. به فرض کارگاه‌های کوچک ایران، کارگرهای بافنده سوزنی، یا کارگرهای کفاش یا کارگران کارگاه‌های هر رشته صنعتی می‌توانند یک اتحادیه داشته باشد و کارگاه‌های مختلف را که پایین ۵۰ یا ۴۰ نفر کارگر دارند، عضو اتحادیه کنند تا از این طریق مسائل و مشکلات خودشان را پیش ببرند.
من پیش از انقلاب در چند چاپخانه‌ کار می‌کردم. به استثنای چند کارخانه بزرگ که بالای هزار نفر کارگر داشت، حدود شاید ۸۰۰ چاپخانه کوچک داشتیم با زیر ۵۰ نفر کارگر. ما یک اتحادیه سراسری داشتیم که چاپخانه‌های کوچک عضو آن بودند و مسائل کارگاه‌هایشان را در این سندیکا مطرح می‌کردند تا پیگیری شود.
این کار را می‌توان الان هم انجام داد. در حال حاضر یک تشکل، یک هیئت مؤسسی درست شده برای کارگران رنگ‌کار و نقاش ساختمان که رژیم جمهوری اسلامی همین هیئت مؤسس را هم گرفته، دستگیر و زندانی کرده است. این دیکتاتوری رژیم جمهوری اسلامی، سرکوبگری‌اش، بی‌اعتنایی‌ا‌‌‌ش به مسائل بین‌المللی و حقوق کارگر و ضد کارگر بودنش از شکل‌گیری سندیکاهای مستقل کارگری جلوگیری می‌کند و اجازه نمی‌دهد که تشکیل شوند.
یعنی منظورتان این است که ما الان در ایران سندیکای کارگران ساختمانی اساساً نداریم؟
هیچ سندیکایی نداریم. الان کارگران اتوبوسرانی تهران یا به طور فرض هفت تپه، تمام مسئولان سندیکا‌ها زندانند یا با قید ضمانت آزادند.

در این صورت خانه کارگر چه جایگاهی دارد؟
خانه‌ کارگر یک سابقه‌ای دارد. در سالهای نخست پس از انقلاب شوراهایی تشکیل شدند و سندیکاهایی به وسیله خود کارگران راه افتادند. رژیم جمهوری اسلامی با همکاری تعدادی از کارگران به عنوان مثال این آقای محجوب و دیگرانی که الان مصدر کار خانه کارگر یا نماینده مجلس هستند، با مزدوری آمدند و تمام این شورا‌ها را سرکوب کردند و خانه کارگر و شوراهای اسلامی کار را جایگزین شوراهای واقعی کارگران کردند و گفتند تنها کسانی که می‌توانند در محیط کار فعالیت کنند این‌ها هستند. حتی اساسنامه‌شان را که می‌خوانید متوجه می‌شوید که تمام هم و غم‌شان حفظ نظام جمهوری اسلامی است و کاری برای کارگر‌ها انجام نمی‌دهند، غیر از اینکه خواسته‌های کارگران را به نوعی سرکوب می‌کنند و به نوعی نمی‌گذارند بیان شود.
مرتضی افشاری: خانه کارگر به کارگران ربطی ندارد. حکومت با سندیکا و اتحادیه حتی با اسمشان هم مخالف است. تنها شوراهای اسلامی کار را به رسمیت می‌شناسند.
آن‌ها نگذاشتند کارگران به خیابان بیایند، نگذاشتند مشکلات‌شان را حل کنند. این یک تشکل دولتی است و بودجه‌اش هم از طرف دولت می‌آید و برای دولت کار می‌کند. خانه کارگر به کارگران ربطی ندارد. حکومت با سندیکا و اتحادیه حتی با اسمشان هم مخالف است. تنها شوراهای اسلامی کار را به رسمیت می‌شناسند. در قانون کار و در قانون اساسی‌شان هم سه نوع تشکل برای کارگر‌ها در نظر گرفته‌اند که یکی همین شوراهای اسلامی کار است و یکی هم انجمن‌های صنفی است که آن هم با نظارت خانه کارگر و وزارت کار فعالیت می‌کند. در راستای مخالفت حکومت با هر نوع تشکل کارگری شاهدیم وقتی که کارگرهای شرکت واحد می‌خواستند سندیکاشان را بزنند، دارودسته آقای محجوب و آقای صادقی، زبان آقای اسانلو را که آن موقع می‌خواست سندیکای کارگران شرکت واحد را تشکیل دهد، بریدند و از آنجا هم به زندان منتقلش کردند. این‌ها اعمالی است که خانه کارگر انجام داده. خانه کارگر به اعتقاد من بسیاری از فعالان کارگری را، فعالانی را که به خاطر مسائل کارگری فعال بودند در محیط کار، با اتهام ضد انقلاب روانه زندان کرده و یا از کارخانه‌ها اخراج کرده است.
ما شاهدان زنده این ماجرا هستیم. آقای محجوب، آقای صادقی و دیگران یا خانم جلودارزاده همه‌شان دستشان آلوده در سرکوب جنبش کارگری ایران است. یکی از راهکارهایی که از این کشتار خاموش بتوان جلوگیری کرد، به اعتقاد من ایجاد تشکلهای مستقل کارگری است. کارگران باید به این سمت بروند. آنچنان که در چند سال اخیر مبارزاتی در این جهت صورت گرفت و با سرکوب وحشیانه جمهوری اسلامی مواجه شد.
همانطور که در کشورهای پیشرفته مثل کانادا یا آمریکا یا اروپا دیده می‌شود، قوانینی به دفاع از کارگران هست که سازمان جهانی کار، وزارت کار آن‌ها را تأیید کرده است، ولی بدون وجود تشکل‌های مختلف حتی همین خواست‌ها را نیز نمی‌توان از کارفرما‌ها گرفت. ما کارگران باید تشکل داشته باشیم و به آن مراجعه کنیم و تشکل‌ها باید بتوانند قوانینی را که تصویب شده‌اند برای اجرایی شدن به دولت تحمیل کنند و از طریق تشکلات مستقل کارگری آن‌ها را به پیش ببرند. قانونی داریم که از کارگاه‌ها سالانه بازرسی به عمل بیاید و مصالح کار دیده شود، ولی منتهی مشکلی که ایجاد کرده‌اند، این است که حدود ۸۰ درصد کارگران را قراردادی کردند و به این ترتیب قانون کار شامل حال آنها نمی‌شود. این توافق را فقط گذاشته‌اند بین کارگر منفرد و کارفرما و طبیعتاً این کارگر اصلاً حقوقی ندارد که برود و بگوید محیط کار من آلوده است یا مواد شیمیایی است. او نمی‌تواند بگوید که ما هر روز صبح می‌آییم سرکار سرفه می‌کنیم و مریض‌ایم. یا ماشین آن قدر خطرناک است که هر دو ماه یک نفر به واسطه آن آسیب می‌بیند یا مثلاً کارگران ساختمانی را بدون هیچ امکانات می‌فرستند به ارتفاع دویست یا سیصدمتری. باید یک جایی یک تشکیلاتی باشد که دنبال مطالبات کارگران برود. منتهی جمهوری اسلامی بسیاری از مواد قانون کار را به نام اصلاح قانون کار که در حمایت از کارگران بود، برداشته است. چه زمان آقای رفسنجانی، چه زمان آقای خاتمی و چه زمان آقای احمدی‌نژاد که گوی سبقت را در بی‌توجهی به وضعیت کارگران از همه ربوده است. تمام این قوانین را کم کم برداشته‌اند، به انضمام اینکه کارگران را قراردادی کرده‌اند: قرارداد سفید. افزون بر آن کارگاه‌های پایین ده نفر را که شاید حدود ۴۰ـ ۳۰ درصد بیشتر کارگران ایران زیر پوشش چنین کارگاههایی هستند، از زیر پوشش قانون کار خارج کرده‌اند. کارگران قالیبافی، کارگران ساختمانی، این‌ها هیچ کدام مشمول قانون کار نمی‌شوند.
منبع:رادیوزمانه-4خرداد-پانته‌آ بهرامی

ای سیل مصیبت بار!

محمد غزنويان
"حدود 40 دقیقه بارندگی دوشنبه شب، 25 اردیبهشت ماه در بجنورد، معابر مرکزی اين شهر دچار آبگرفتگی شدید شد، در پی بارش و رعد و برق شدید، برق شهر قطع شد که طی این اتفاق و راه افتادن سیلاب، مادر و کودک خردسالش هنگام عبور از
خیابان، در جوی آب کنار خیابان سقوط کرده و غرق شدند؛ در حال حاضر با گذشت بیش از30 ساعت از اين حادثه و تجسس گروه‌های امدادی هلال‌احمر و آتش‌نشانی خراسان‌شمالی، جسد کودک غرق شده در سیلاب همچنان مفقود است و جسد مادر ساعاتی پس از حادثه پیدا شد، اما تلاش‌ها برای یافتن جسد کودک همچنان ادامه دارد."(۱)
این هم يكي دیگر از اتفاقاتی است که در کنار مرگ کارگر شانزده ساله زیر آوار چاه عمیق و عقد قرارداد نفتی با بخش خصوصی و ... زیر آوار کامنت ها و فتواها و تحلیل های مربوط به ترانه یک خواننده دفن می شود!
تدفین توامان بدن ها و فریاد ها، زیر آوار ناله ها و … ناله ها!
حالا می گویند در بجنورد اس ام اس هایی با مضامین زیر رد و بدل می شود:
"مردم شهر من، بدون رفتن به دریا، رودخانه و حتی استخر می‌توانند غرق شوند."
"مردم شهر من، آن قدر کوچک و بی‌مقدار شده‌اند که حتی می‌توانند در جوی آبی غرق شوند."
"مادری در جوی آبی غرق شد و کودک، زیر قدم‌های بامعرفت مردم شهر هی سر می‌خورد و به دنبال مادرش می‌گردد. با خود می‌گوید: زیر پوست شهر، حتی کودکی‌هایمان درحال غرق شدن است!"
مردمی که در جوی آب، فقط جوی آب، غرق می شوند. انسانی که در جوی آب، فقط جوی غرق می شود.
و استاندار محترم خراسان شمالی خطاب به خبرنگاران می گوید:
"ما هم از این قضیه متأثر شدیم، این حادثه بسیار تلخ بود، اما برخی از افراد در خصوص این قضیه مصاحبه می‌کنند که اصلا مرتبط با آن ها نیست، این عمل نوعی خودشیرینی است."(۲)
اسم ايشان، " شفقت" است! شفقت بی نهایت از این اتفاق عصبانی است. نه از اتفاقی که برای دو انسان روی داده، نه! از دست مردم، از دست ارتباط، از دست موبایل، و از دست ادیسون عصبانی است!
شفقت، خواستار پیشگیری است، نه از تکرار اینگونه حوادث، نه! از این متجدد بازی ها و ادا و اطوار اهالی جامعه مدنی را درآوردن!
و ضمن اینکه خواستار جلوگیری از تکرار این اس ام اس ها می شود، می افزاید:
"آنقدر خراسان‌شمالی را بی‌شخصیت جلوه ندهید..."
عجیب است! برادر، شما اسم این را، حرکت خودجوش مردم غیور و فهیم شهر بجنورد و استان خراسان شمالی نمی گذارید؟
حالا که صدا به کسی نمی رسد، لابد همسر و پدر آن زن و کودک جایی در کنار ته مانده های سیلاب و در محلی دور از انظار و اذهان عمومی، نشسته و با خود زمزمه می کند:
تو هم بامن نبودی! ای آوار! ای سیل مصیبت بار!

۱: http://isna.ir/fa/news/91022716225/%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%D9%8A-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%D9%83%D9%88%D8%AF%D9%83-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%A8%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%DA%AF%D9%8A-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%B1


۲: http://isna.ir/fa/news/91023118914/%D8%AF%D8%B1%D9%BE%D9%8A-%D9%82%D8%B1%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C-%D8%B4%D8%AF%D9%86-%D9%85%D8%A7%D8%AF%D8%B1-%D9%88-%DA%A9%D9%88%D8%AF%DA%A9-%D8%AF%D8%B1-%D8%A2%D8%A8%DA%AF%D8%B1%D9%81%D8%AA%DA%AF%DB%8C-%D9%85%D8%B9%D8%A7%D8%A8%D8%B1
منبع:وبلاگ کانون مدافعان حقوق کارگر- ۲۴ مهٔ ۲۰۱۲

توقف بیمه کارگران ساختمانی به دلیل عدم اعلام سهمیه

به گزارش مهربتاریخ4خرداد،مدیر کل تامین اجتماعی شرق تهران اعلام کرد: مجوز و تعداد سهمیه بیمه کارگران ساختمانی در سال جاری هنوز از سوی مراجع ذیصلاح مشخص نشده است.
براساس این گزارش،رضا امینی عنوان کرد سال گذشته تعداد 200هزار کارگر ساختمانی در کل کشور از سوی سازمان تامین اجتماعی تحت پوشش قرار گرفتند که این تعداد سهمیه و مجوز لازم برای این امر از سوی دولت تعیین و جهت اجرا ابلاغ شده بود.
به گفته وی، در حال حاضر بیمه کارگران ساختمانی جهت متقاضیان جدید در شعب تامین اجتماعی انجام نمی شود و در سال جاری هنوز هیچ سهمیه ای برای آنان در نظر گرفته نشده به همین دلیل بیمه کارگران ساختمانی نیز در شعب بطور موقت تا اعلام میزان سهمیه از سوی مراجع ذیصلاح در سال جدید متوقف شده است.

خبرکوتاه:

هزار کارگر سد سیمره شش ماه حقوق دريافت نكرده‌اند
به گزارش 4خردادایلنا، ۱۰۰۰کارگر سد سیمره ایلام شش ماه حقوق معوقه طلب دارند.
کارگرساختمانی:جلوی دوربین تلویزیون به ما خانه دادند، چهار روز بعد هم پس گرفتند
به گزارش مورخ3خردادمهر، کارگر ساختمانی که در جریان سفر رئیس جمهور به مشهد به عنوان یکی از دریافت کنندگان مسکن مهر در سیما با وی مصاحبه و درباره مزایای مسکن مهر تبلیغ کرده بود، مدعی شد پس از چند روز خانه را از وی پس گرفته اند.
این گزارش حاکیست،، جهانبخش جهانی کارگر ساختمانی عصر چهارشنبه به دفتراین خبرگزاری در مشهد مراجعه و اعلام کرد: دو فقره حواله 9 میلیون تومان به شرکت "پرند کویر شرق" پرداخت کردم و خانه ای در خیابان "آسمان یک"، شهرک مهرگان مشهد دریافت کردم.
وی افزود: در زمان افتتاح واحدهای مسکونی توسط دکتر احمدی نژاد، وسایلم را به این منزل منتقل و در گزارش تبلیغی وزارت مسکن و شهرسازی که به همین مناسبت تهیه و از شبکه 3 پخش شد نیز من و همسرم مورد مصاحبه قرار گرفتیم.
جهانی بیان کرد: در حالیکه ما از خوشحالی در پوست خود نمی گنجیدیم به ما اعلام شد باید خانه را تخلیه کنیم.
وی با ابراز تاسف از این اتفاق و با بیان اینکه واقعا از این رخداد تلخ شوکه شده ام، افزود: مسکن مهر با هدف حل مشکل افراد فاقد سرپناه احداث شده است، ضمن اینکه من تمام مراحل را طی و واحد خودم را نیز دریافت کرده ام، چرا باید با من این گونه برخورد شود.
این شهروند مشهدی با اشاره به پخش چهره اش از تلویزیون و بازتاب منفی این اقدام مسئولان مسکن و شهرسازی و پیمانکار خواستار حل مشکل از طریق مسئولان شد.

اعتصاب معدنکاران اسپانیا در اعتراض به کاهش یارانه ها

به گزارش24مه یورونیوز،کارگران معادن ذغال سنگ اسپانیا از روز چهارشنبه اعتصابی چهار روزه را آغاز کردند. کاهش حدود دو سوم از کمک هزینه های دولتی به معادن ذغال سنگ این کشور توسط دولت ماریانو راخوی، دلیل این اعتصاب اعلام شده است.
بنا به گزارش ها، دولت اسپانیا بودجه 301 میلیون یورویی سال گذشته در کمک به معادن را به 111 میلیون یورو کاهش داده است. معدن کاران معتقدند این میزان از کاهش یارانه دولتی به تعطیلی معادن و بیکاری آنها خواهد انجامید.
این اعتصاب چها روزه به دعوت دو اتحادیه بزرگ اسپانیا یعنی “او.خه.ته” و “سه.سه.او” در دو بخش انجام می شود. بخش اول روزهای چهارشنبه و پنجشنبه و بخش دوم روزهای 30 و 31 ماه مه که همراه با تظاهراتی بزرگ خواهد بود.

اعتصاب رانندگان تاکسی لهستانی و تهدید جام ملت های اروپایی

به گزارش 24مه یورونیوز،رانندگان تاکسی در ورشو و دیگر شهرهای لهستانی، دست به مسدود کردن خیابانها و تجمع زدند. در اعتراض به طرح آزادسازی مقررات مربوط به این حرفه، آنها دولت را تهدید کردند در صورت عدم لغو این طرح، در طول بازی های فوتبال جام ملت های اروپایی ۲۰۱۲ نیز دست به اعتصاب خواهند زد.
چهارم خردادماه1391

akhbarkargari2468@gmail.com

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد