- رضا شهابی در اثر وخامت شدید وضع جسمانی به بیمارستان منتقل شد
- بيكاري 400 نفر در كاشان از ابتداي سال/ كار بدون تعطيلي و مرخصي و مزايا
- شيوع سرطانهاي شغلي بدلیل تماس با مواد شيميايي
- هر روز ۳ نفر در کشور قرباني حوادث ناشي از گودبرداري غيراصولي ميشوند
- ریزش معدن زغالسنگ در طبس دو کشته و مجروح برجای گذاشت
- تبعات سوءتغذيه كودكان كار در بزرگسالي گريبانگيرشان ميشود
رضا شهابی در اثر وخامت شدید وضع جسمانی به بیمارستان منتقل شد
اطلاعیه شماره 28 کمیته دفاع از رضا شهابی
رضا شهابی کارگر دربند در زندان اوین در اثر وخامت اوضاع جسمانی به بیمارستان امام خمینی تهران اعزام شد.
مدت هاست که پزشک قانونی تهران درباره ی وضعیت وخیم شهابی هشدار داده است؛ پزشکان پیشتر اعلام کرده بودند که بعد از ترخیص، رضا از بیمارستان باید تحت استراحت مطلق قرار گیرد تا برای جلوگیری از فلج شدنش تحت عمل جراحی قرار بگیرد.
متاسفانه با عدم صدور مرخصی پزشکی برای رضا، مشکلات عصبی و درد و دیسک گردن و ناراحتی در کمر باعث شد که در زندان رضا را با آمبولانس جابجا میکردند و این بی توجهی به اوضاع رضا تا جایی ادامه پیدا کرد که نیم بدن رضا بیحس شده و تقریبا به حالت نیمه فلج درآمده است و اکنون در بیمارستان نیز از درد شدید به خود میپیچد.
کمیته دفاع از رضا شهابی ضمن محکوم کردن این بی توجهی و تاخیر در اقدام برای درمان رضا شهابی، کارگر، عضو هیات مدیره و مسوول مالی سندیکای کارگران شرکت واحد، خواهان لغو حکم 6 سال زندانی است که علیه او صادر شده است.
كميته دفاع از رضا شهابي – 11/2/91
www.k-d-shahabi.blogspot.com
k.d.shahabi@gmail.com
سخنگوي كميته دفاع : آقاي محمود صالحي : 09357353412
بيكاري 400 نفر در كاشان از ابتداي سال/ كار بدون تعطيلي و مرخصي و مزايا
درحالي روز جهاني كارگر فرا مي رسد كه از ابتداي سال تاكنون بالغ بر 400 نفر از كارگران واحدهاي توليدي و صنعتي شهرستان كاشان به دلايل مختلف از كار اخراج شده اند و از مزاياي قانون كار بهره مند نيستند.
به گزارش11اردیبهشت ایلنا،سال کارگری امسال برای کارگران کاشانی خوب آغاز نشد و وضعیت بسیاری از کارگران مطلوب نیست به گونهای تاکنون بیش از ۴۰۰ نفر از کارگران واحدهای تولیدی اخراج شده و از مزایای قانونی کار بیبهره ماندهاند.
بنا بهمین گزارش،عدم امنیت شغلی در واحدهای تولیدی و صنعتی در این دو شهرستان کاشان و آران و بیدگل به وضوح مشاهده میشود به طوری که واحدهای بزرگ تولیدی اقدام به اخراج دسته جمعی کارگران دراین شرکتها مینمایند و به دلایل بیهوده مطرح میکنند که چون در تحریم قرارداریم قادر به ادامه تولید نیستیم.
مديران به اصطلاح ورشكسته كارخانه ها هتل و رستوران مي سازند!
تعداد از واحدهای تولیدی کاشان به جای پرداخت حقوق کامل و به موقع کارگران به صورت ساعتی به کارگران حقوق میدهند و تنها دلیل آنرا مشکلات اقتصادی میدانند.
آنچه در این میان مبهم است آنکه دیده میشود که همان مدیر واحد تولیدی که اصطلاحا ورشکسته شده به ساخت هتل، رستوران و سالن جشن و پذیرایی مشغول است و کارگران درمانده به دنبال لقمهای نان برای خانواده خود سرگردانند.
16ساعت كار بي وقفه در صورت نياز به مرخصي
در بعضی از واحدهای تولیدی، صنعتی بزرگ شهرستانهای کاشان و آران و بیدگل که شرایط کار نیز بسیار سخت و طاقت فرسا است کارگر ضمن اینکه در ایام تعطیلات رسمی، اعیاد، عاشورا، تاسوعا و غیره باید درشیفت کاری خود حاضر باشد، حتی اگر مشکلی حادی هم برای خود و خانوادهاش پیش بیاید که نیاز به مرخصی داشته باشد فرد شیفت بعدی را ملزم میکنند که به جای او و۱۶ ساعت کاری یکسره مشغول به کار باشد و نیروی ذخیره در این ارتباط وجود ندارند.
امروز که روز جهانی کارگر است و طبق قانون برای کارگران تعطیل رسمی است بررسی این موضوع کار سادهای است. این موضوع که کارفرمایان چه اندازه به کارگران بها دادهاند و چند کارگر امروز مطابق قانون سر کار نرفته است اما از مزایایی کار بهرهمند است.
چند سالی است که هیچگونه مراسمی در شان کارگر به منظور ارج نهادن به تلاشگران عرصه تولید و صنعت در این دو شهرستان برگزار نشده است و جای سوال است که برگزاری یک روز مراسم در یک مکان کوچکی با تعداد اندک کارگر انتخابی، بدون بررسی مسائل و مشکلات کارگران در شهرستانهای کاشان و آران وبیدگل چقدر کارساز است، لذا انتظارمی رود مسئولان دلسوز و کسانی که عقیده دارند باید برای جایگاه و مقام کارگر ارزش واقعی قائل شد نسبت به بررسی معضلات جامعه کارگری این دو شهرستان به صورت کارشناسی شده اقدامی اساسی و جدی را به عمل آورند.
شيوع سرطانهاي شغلي بدلیل تماس با مواد شيميايي
رييس انجمن علمي بهداشت كار ايران با اشاره به اثرات زيان بار تماس با آلايندههاي شيميايي شغلي از عدم اجبار كارخانهها به تهيه «شناسنامه مواد توليدي» انتقاد كرد و گفت: ميزان ابتلا به سرطانهاي شغلي در جامعه رو به افزايش است.
به گزارش 11اردیبهشت ایسنا ،دكتر فريده گل بابايي با بيان اينكه عمدهترين مخاطرات موجود در زندگي در محيطهاي كاري وجود دارند، عنوان كرد: علت آن هم اين است كه فرد در يك فضاي محصور با انواع مواد شيميايي سر و كار دارد. اگر تماس با اين مواد شيميايي از حد معيني بيشتر شود، ميتواند تاثيرات مخربي بر جاي بگذارد.
وي افزود: با پيشرفت تحقيقات، دانستههاي ما درباره اين مواد شيميايي افزايش مييابد. به همين علت حدود مجازي به منظور تماس با آلايندههاي شغلي تعيين ميشود. بايد سعي كنيم تماس با مواد زيان آور را به صفر نزديك كنيم چرا كه ممكن است در سالهاي آينده اثراتي از مواد شيميايي كنوني شناخته شود، به گونهاي كه ديگر قابل درمان نباشند.
وي به سرطان زا بودن برخي مواد شيميايي مورد استفاده در صنايع اشاره و اظهار كرد: اكنون درصد قابل توجهي از تركيبات شيميايي كه در صنايع مورد استفاده قرار ميگيرد در ليست مواد سرطان زا قرار گرفته و رو به افزايش است. به عنوان مثال «فرمالدهيد» كه پيش از اين به عنوان يك تركيب محرك شناخته ميشد، اكنون از آن به عنوان يك ماده خطرناك و مشكل ساز نام برده ميشود.
گل بابايي ضمن بيان اينكه محيط زيست ما نيز بويژه در شهرهاي بزرگ محيط آلودهاي است، گفت: اكنون نه تنها محيطهاي كاري بلكه محيط زيست هم آلوده است و فرد از محيط كارش كه خارج ميشود، باز هم تحت تاثير آلايندهها قرار دارد.
وي ادامه داد: آمار دقيقي در خصوص ميزان شيوع بيماريهاي شغلي وجود ندارد. اما به طور قطع ميتوان گفت موارد ابتلا به سرطان و مرگ و مير ناشي از تماس با آلايندههاي سرطان زا افزايش يافته است.
به گفته رييس انجمن علمي بهداشت كار ايران، استفاده از مواد شيميايي در صنايع، همزماني استفاده از چند تركيب شيميايي و كار با موادي كه هنوز تاثيرات مخرب آنها شناسايي نشده است از جمله عوامل شيوع سرطانهاي شغلي در كشور هستند.
گل بابايي ضمن انتقاد از عدم اجبار كارخانهها به برخورداري از شناسنامه مواد توليدي، گفت: اين شناسنامهها بايد كاملا تحقيقاتي باشند. لازمه اين امر آن است كه به مقوله تحقيق، نگاه شعاري نداشته باشيم.
وي سرطان ريه را شايعترين سرطان شغلي دانست و اظهار كرد: واضح است كه راه تنفس، مهمترين راه ورود مواد آلاينده به بدن است.
هر روز ۳ نفر در کشور قرباني حوادث ناشي از گودبرداري غيراصولي ميشوند
براساس آمار رسمي سازمان پزشکي قانوني هر سال يک هزارو ۱۵ نفر بدلیل گودبرداري غيراصولي جان خودراازدست می دهند. اين به معناي آن است که به طور متوسط هر روز حدود ۳ نفر قرباني مي شوند.
به گزارش 11اردیبهشت خراسان، هر يک و نيم روز يک حادثه ناشي از گودبرداري غيراصولي فقط در تهران رخ مي دهد و در تازه ترين حادثه اين چنيني ۶ زن نمازگزار در مسجدي در خيابان «فلاح» تهران قرباني اين حادثه شدند. آمار رسمي سازمان پزشکي قانوني نيز حکايت از آن دارد که هر سال يک هزارو ۱۵ نفر در اين حوادث جان مي دهند و اين به معناي آن است که به طور متوسط هر روز حدود ۳ نفر قرباني مي شوند. آمار حکايت از افزايش اين قبيل حوادث طي يک سال اخير دارد و برخي نيز شهرداري ها و برخي هم سازمان نظام مهندسي را مقصر مي دانند. اگرچه همواره مهندس ناظر و مالک ۲ متهم اصلي اين قبيل پرونده ها هستند و به تازگي هم فرسودگي بناها متهم ديگر شناخته شده است! اگرچه در کشور ضعف قانوني در اين باره وجود ندارد ولي به نظر مي رسد که برنامه هاي نظارت و کنترل توسط مراجع ذي ربط اعم از افراد حقيقي و حقوقي کافي نيست و شاهد کم کاري و اهمال در اين موضوع هستيم. با هدف کاهش اين حوادث مهندسان ناظر ملزم به حضور فيزيکي در هنگام گودبرداري و انجام اقدامات ايمني و نصب سازه نگهبان در محل پروژه ها شده اند و هنوز مسئولان سازمان نظام مهندسي و شهرداري نيز در حال مطالعه و انجام کار کارشناسي به منظور نظام مند کردن گودبرداري ها و تقويت نظارت بر عملکرد مهندسان ناظر هستند.
ریزش معدن زغالسنگ در طبس دو کشته و مجروح برجای گذاشت
به گزارش مورخ11اردیبهشت فارس،بر اثر وقوع دو حادثه جداگانه ریزش معدن در منطقه طبس، یک کارگر معدن کشته و یک نفر دیگر مجروح شد.
براساس این گزارش، بر اثر وقوع حادثه ریزش تونل در چهارم اردیبهشت در معدن زغالسنگ شماره 3 شرکت زغالسنگ نگین، عظیم برزگر، کارگر 27 ساله این معدن جان خود را از دست داد.
همین گزارش حاکیست در هشتم اردیبهشت نیز بر اثر وقوع حادثهای مشابه در معدن زغالسنگ شماره 2 شرکت نگین، محمد قربانی، یکی دیگر از کارگران این شرکت مجروح شد.
این کارگر مجروح گفت: در سقف تونل لایهای حدوداً 30 سانتیمتر از گِل مشاهده کردیم و تصمیم داشتیم آن را برداریم اما مسئول مربوطه از من و یک نفر دیگر از کارگران خواست تا سقف را با استفاده از چوب محکم کرده و نگهداریم.
محمد قربانی ادامه داد: پس از اینکه به اتفاق همکارم شروع به نصب چوبها کردیم، یکباره سقف و چوبها فرو ریخت و دیگر متوجه چیزی نشدم.
سرپرست اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی شهرستان طبس نیز در این باره به خبرنگار فارس گفت: متأسفانه برخی از کارفرمایان برای کسب منافع شخصی بیشتر، مسائل فنی و ایمنی که از سوی بازرسان این اداره تذکر داده میشود را رعایت نمیکنند که نتیجه آن ممکن است وقوع حوادث تأسفبار باشد.
رئیس سابق اداره کار و امور اجتماعی و از بازرسان فعلی اداره تعاون، کار و رفاه اجتماعی طبس نیز در این باره، یادآور شد: طبس بزرگترین شهرستان معدنی ایران است، به طوری که 70 درصد زغالسنگ کشور در این منطقه قرار دارد.
قاسمیزاده درباره حادثه ریزش معدن در چهارم اردیبهشت ماه در طبس که منجر به کشته شدن یک کارگر شد نیز اظهار داشت: با وقوع این حادثه و پس از درخواست مرجع قضایی، دو مرتبه از محل حادثه بازدید کردیم و علت فنی بروز این حادثه در دست بررسی است و نمیتوان در این باره اظهار نظر قطعی کرد.
وی با بیان اینکه پس از حصول نتیجه قطعی، علت حادثه به مراجع قضایی اعلام میشود، یادآور شد: علت بروز هر حادثه متفاوت است، اما معمولاً وقوع تعداد قابل توجهی از حوادث معدن به دلیل عدم رعایت مسائل فنی و ایمنی و بیتوجهی به موضوع مهم بهداشت محیط کار است.
تبعات سوءتغذيه كودكان كار در بزرگسالي گريبانگيرشان ميشود
به گزارش مورخ11اردیبهشت ایلنا،مدير خانه كودك شوش در روز جهاني كارگر نسبت به وضعيت تغذيه كودكان كار در منطقه شوش تهران هشدار داد.
براساس این گزارش، طليعه حلم زاده در مراسمي كه به مناسبت روزكارگر در انجمن حمايت از حقوق كودكان برگزار شد، اظهار كرد: كودكاني كه مجبور به كار هستند بسياري از ساعات شبانه روز را بيرون از منزل سپري ميكنند و فرصت يا اجازه غذا خوردن را پيدا نميكنند.
حلم زاده با بيان اينكه سوءتغذيه در سنين كودكي ميتواند تبعات زيادي در دوران بزرگسالي كودكان كار داشته باشد، افزود: ما تنها قادر به تهيه يك وعده غذايي براي بعضي از اين كودكان هستيم و متاسفانه تامين ساير وعدههاي غذايي اين كودكان از توان ما خارج است.
او تعداد كودكان خانه كودك شوش را 32 نفر اعلام كرد و گفت: تمامي اين كودكان از تحصيل بازماندهاند و اكنون 28 نفر از آنها به سواد آموزي ميپردازند.
اين فعال حقوق كودكان سن بچههاي تحت پوشش از 7 تا 16 سال اعلام كرد و نسبت جنسي آن را مساوي دانست و همچنين درباره زمينههاي شغلي آنان گفت: تعدادي از آنان در خياطي و توليديهاي پوشاك كار ميكنند و تعداد ديگري به دست فروشي فال و جوراب و دستمال در چهارراهها و خيابانها ميپردازند. كودكاني هم در منزل به كار بستهبندي لباس و پاك كردن سبزيجات مشغولند و سه نفر از اين كودكان نيز در موتور سازي كار ميكنند.
حلم زاده در خصوص مشكلات اين كودكان گفت: يكي از اساسي ترين مشكلات بچه ها پوشش آنها در فصل سرما است كه با مشاوره و خوشبختانه با حمايت بخش مددكاري براي زماني كه مشغول بكار هستند توانستيم براي آنها لباس تهيه كنيم.
حلم زاده از رفتار بعضي از مردم و كارفرمايان در خيابانها و توليديها نيز انتقاد كرد و افزود: بعضي رفتارها بسيار تكان دهنده و ناراحت كننده است و اين رفتارهاي منفي تاثير به سزايي در روح و روان اين كودكان داشته و در آينده نيز به دنبال خواهد داشت.
یازدهم اردیبهشت ماه1391
akhbarkargari2468@gmail.com
******
ضمیمه1-اخباروگزارشات کارگری11اردیبهشت ماه1391(ویژه اول ماه مه
- مراسم دولتی خانه کارگر به مناسب روز جهانی کارگر بصورت دست چین شده و تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شد
- گزارشي از امنيتي شدن شهر سنندج
- قطعنامه روز جهاني كارگر
- بيانيه به مناسبت روز جهاني كارگر
- قطعنامه چند تشكل مستقل جنبش کارگری ایران به مناسبت روز جهانی کارگر سال 91
- بیانیه اتحادیه آزاد کارگران ایران به مناسبت فرا رسیدن اول ماه مه
- قطعنامه اتحادیه آزاد کارگران ایران به مناسبت روز جهانی کارگر - اول مه 2012 - 12اردیبهشت 1391
- تاریخچۀ مختصر اول ماه مه
- گرامی باد اول ماه می
-
فراخوان اتحادیه آزاد کارگران ایران به مناسبت اول ماه مه در اعتراض به سطح دستمزدها، اخراج سازیها، عدم پرداخت دستمزدها و اصلاح قانون کار
مراسم دولتی خانه کارگر به مناسب روز جهانی کارگر بصورت دست چین شده و تحت تدابیر شدید امنیتی برگزار شد
بنا بر گزارشهای رسیده به اتحادیه آزاد کارگران ایران امسال نیز همچون سالهای گذشته خانه کارگر در واهمه از حضور توده های میلیونی کارگران در خیابانها، عوامل دست چین شده خود را صبح زود از مقابل خانه کارگر در خیابان ابوریحان به ورزشگاه معتمدی در دروازه غار منتقل کرد و با گذاشتن نگهبان در دم درب ورودی، دست به کنترل کامل مراسم زد. این در حالی بود که نیروهای امنیتی و انتظامی حضور بسیار گسترده ای در اطراف ورزشگاه پیدا کرده بودند تا چنانچه کارگران موفق شوند این مراسم را بدست گیرند به کمک خانه کارگر بشتابند. در این مراسم صادقی به کارگران مهاجر و کالاهای خارجی تاخت و تاز کرد و تلاش نمود وضعیت مشقت بار کنونی کارگران ایران را به گردن این کارگران و تبلیغات کالاهای خارجی بیاندازد. پس از سخنرانی صادقی هنگامی که علیرضا محجوب اقدام به سخنرانی کرد تعدادی از کارگران منجمله برخی اعضای اتحادیه آزاد کارگران ایران که بصورت خود جوش در این مراسم حضور پیدا کرده بودند اقدام به ترک سالن کردند. در این مراسم دو هزار نفر شرکت کرده بودند که علاوه بر اینکه نیمی از آنان بصورت دست چین شده به مراسم آورده شده بودند نیمی دیگر نیز از دانشجویان دختر و پسر دانشگاه علمی کاربردی بودند. بخش عمده این دانشگاه متعلق به خانه کارگر و متشکل از دانشجویانی است که توسط خانه کارگر به این دانشگاه معرفی میشوند. قبل از شروع مراسم و در بین برخی اتوبوسهای حامل شرکت کنندگان در مراسم، قطعنامه اتحادیه آزاد کارگران ایران به مناسبت روز جهانی کارگر توزیع شد. آندسته از کارگرانی که بصورت خود جوش در این مراسم حضور پیدا کرده و پلاکاردهایی نیز با خود آورده بودند بدلیل فضای امنیتی و کنترل شدید مراسم ناچار به عدم استفاده از پلاکاردها شدند.
اتحادیه آزاد کارگران ایران – 11 اردیبهشت 1391
گزارشي از امنيتي شدن شهر سنندج
طبق خبري كه به انجمن صنفي كارگران برق و فلزكار كرمانشاه رسيده است، از روز گذشته يك شنبه 10 ارديبهشت 91 شهر سنندج به منظور جلوگيري از برگزاري مراسم روز جهاني كارگر، كاملا نظامي شده است. بر اساس اين گزارش تعداد خيلي زيادي از نيروهاي يگان ويژه از شهرهاي مجاور به شهر سنندج آورده شده اند. اكنون در هر 10 قدم از خيابانهاي اصلي شهر مانند چهار باغ، ششم بهمن و بازار چند نفر گارد ضد شورش مستقر شده و باعث فضائي كاملا نظامي و سنگين در سطح شهرگشته اند.
انجمن صنفي كارگران برق و فلزكار كرمانشاه 11/2/1391
قطعنامه روز جهاني كارگر
سنديكاي كارگران شركت واحد اتوبوسراني تهران و حومه ارديبهشت1391
اول ماه مه روز همبستگي كارگران در سراسر جهان براي رهايي از مشقات روز افزون سرمايه داري و بيان خواسته هاي آنان جهت برپايي دنيايي عاري از ظلم و ستم و استثمار است
با گذشت بيش از يك قرن از مبارزات كارگران دستاوردهاي بيشماري به قيمت جان باختن و زنداني شدن و اخراج هزاران كارگر در كشورهاي مختلف جهان بدست آمده است
با توجه به وضعيت زندگي در قرن بيست ويكم انتظار مي رود با تحولات و پيشرفت جوامع بشري كارگران از موقعيت مطلوبتري بهره مند شوند متاسفانه در حال حاضر شاهد تغيير قانون كار هستيم كه كارگران هيچگونه دخالتي در روند آن ندارند ،طبق اصلاحيه قانون كار كليه دستاوردها پايمال و موجب فقر و بيكاري روز افزون كارگران خواهد شد لذا در حال حاضر در قانون كار فعلي اگر اصلاحاتي هم نياز باشد تنها بايد در فصل ششم اين قانون عمل شود تا موانع سر راه ايجاد تشكلهاي مسقل كارگري هموار گردد و كارگران بتوانند براي تصميماتي كه به حقوق و معيشت آنان ارتباط دارد دخالت مستقيم داشته باشند در چنين حالتي قطعا" دستمزدهاي 389 هزارتوماني كه تنها يك چهارم دستمزد واقعي مي باشد تصويب نخواهد شد .
از نظر ما همه اینها برای میلیونها خانواده کارگری مستاصل از تامین حداقل معیشت در شرایط کنونی، معنائی جز درماندگی بیشتر برای گذران زندگی و تحمیل فقر و فلاکتی روز افزون بر آنها ندارد،. در این راستا ما کارگران با ابراز انزجار از وضعیت موجود، همگان را در تمامی نقاط کشور به طرح متحدانه و سراسری خواستها و مطالبات شان فرا میخوانیم و در شرایط حاضر خواهان تحقق بی درنگ مطالبات زیر هستیم:
1- آزادی بی قید و شرط برپايي تشكل هاي مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، راهپیمائی، تجمع و آزادي بيان و مطبوعات حق مسلم ما است و اين خواسته ها بايد ضمن برچیده شدن کلیه نهادهای دست ساز دولتی از محیطهای کار و زندگی، به عنوان حقوق خدشه ناپذير اجتماعي كارگران و عموم مردم ایران به رسميت شناخته شوند.
2- ما جامعه ای را که اقلیتی صاحب ثروت وسرمایه های کلان باشند واکثریتی هم نان شب نداشته باشند بر نخواهیم تافت. از نظر ما ناچيز دستمزدها و افزایش سرسام آور هزینه های زندگی اهانت به منزلت انسانی و حق حیات کارگران است. ما تعیین چنین سطح دستمزدی را تحمیل بیش از پیش فقر و فلاکت مطلق بر میلیونها خانواده کارگری میدانیم و با رد شیوه کنونی تعیین و تعیین دستمزدها توسط نماینده های واقعی کارگران بر اساس بالاترین استانداردهای زندگی بشر امروز هستیم.
3- ما خواهان محو قراردادهاي موقت و سفيد امضاء، بر چیده شدن شرکتهای پیمانکاری و انعقاد قرارداد مستقیم و دسته جمعی، تامین امنیت شغلی کارگران و رعایت بالاترین استاندارد های بهداشت و ایمنی در محیطهای کار و زندگی هستیم
4- دستمزدهاي معوقه كارگران بايد فورا و بي هيچ عذر و بهانه اي پرداخت شود و عدم پرداخت آن بايستي به مثابه يك جرم قابل تعقيب قضائي تلقي گردد و خسارت ناشي از آن به كارگران پرداخت شود
5- اخراج و بيكار سازي كارگران به هر بهانه اي بايد متوقف گردد و تمامي كساني كه بيكار شده و يا به سن اشتغال رسيده اند بايد تا زمان اشتغال به كار از بيمه بيكاري متناسب با يك زندگي انساني برخوردار شوند
6- به رغم اینکه سازمان تامین اجتماعی با دسترنج و پول کارگران به یکی از نهادهای دارای ثروت نجومی در ایران تبدیل شده است اما این سازمان با قرار گرفتن در چرخه سود و سودآوری سرمایه تنها به فکر کاهش خدمات درمانی و دریافت فرانشیز از کارگران بیمار است. ما بیمه های تامین اجتماعی را حق مسلم تمامی آحاد جامعه میدانیم و خواهان اداره این نهاد بدست نماینده های منتخب کارگران در سراسر کشور هستیم.
7- ما ضمن محكوم كردن هر گونه تعرض به اعتراضات کارگری ، خواهان آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه کارگران زندانی و توقف فوری پیگرد های قضایی علیه آنان هستیم
8- ما خواهان برابري حقوق زنان و مردان در تمامي عرصه هاي زندگي اجماعي ، افتصادي ، سياسي و فرهنگي و خانوادكي هستيم
9- ما خواهان برخورداري تمامي بازنشستگان از يك زندگي مرفه و بدون دغدغه اقتصادي و رفع هرگونه تبعيض در پرداخت مستمري بازنشستگان و بهره مندی آنان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی هستیم
10- کار کودکان باید ملغی گردد. برخورداری کودکان و والدین آنها از تامین اجتماعی گسترده و کامل، امكانات آموزشي رفاهي و بهداشتي يكسان و رایگان جدا از موقعيت اقتصادي و اجتماعي خانوادگی شان، نوع جنسيت و وابستگي هاي ملي و نژادي و مذهبي می بایدبرسمیت شناخته شود.
11- ما ضمن قدرداني از تمامي حمايت هاي بين المللي کارگری و مردمی از مبارزات كارگران در ايران و حمايت قاطعانه از اعتراضات و خواسته هاي كارگران در سراسر جهان خود را متحد آنان مي دانيم و بيش از هر زمان ديگري بر همبستگي بين المللي كارگران براي رهايي از مشقات نظام سرمايه داري تاكيد مي كنيم
12- اول ماه مه بايد تعطيل رسمي اعلام گردد و در تقويم رسمي كشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعيت و محدوديت برگزاري مراسم اين روز ملغي گردد
سنديكاي كارگران شركت واحد اوبوسراني تهران و حومه
11 ارديبهشت 1391
بيانيه به مناسبت روز جهاني كارگر
امسال در حالي به استقبال روز كارگر مي رويم كه طبقه ي كارگر ايران بيش از هر زمان تحت فشارهاي اقتصادي و اجتماعي قرار دارد و زير بار كمر شكن بيكاري و كمی دستمزد از يك سو و تورم لجام گسيخته و هزينه هاي سنگين ابتدايي ترين نيازهاي
زندگي است. گراني كالاهاي مورد نياز اوليه از قبيل خوراك، پوشاك، مسكن، بهداشت آن هم در پايين ترين حد از يك طرف و تحميل حداقل حقوق ناچيز براي اين زندگي از طرف ديگر سفره ي خالي كارگران، مزد و حقوق بگيران و اقشار زحمتكش جامعه را مورد هجوم قرار داده است.
هم زمان نظام سرمايه داري و جهاني و در پي بحران هاي فزاينده ي سال هاي اخير تلاش مي كند تا بار سياست هاي غير انساني و استثمارگرانه خود را بر دوش كارگران و زحمتكشان بيندازد و با اعلام سياست هاي رياضت اقتصادي تلاش مي كند تا سودهاي سرمايه داران را حفظ كرده و فشار فزاينده اي را بر مردم تحت ستم واستثمار سراسر جهان وارد كند.
سرمايه داري جهاني متحدان آنان در كشورهاي مختلف دست در دست يكديگرند و براي تحميل هر چه بيشتر بار فقر و تنگدستي بر توده هاي عظيم كارگران، مزد و حقوق بگيران هماهنگ عمل مي كنند. كارگران و زحمتكشان ومردم تحت استثمار نيز در سراسر جهان اعتراض هاي خود را در سال گذشته به انواع مختلف و به هر شكل كه توانسته اند، بيان كرده اند.
هر چند فشار اقتصادي واجتماعي از طريق افزايش نيروهاي امنيتي و پليسي بر مردم تحت ستم هر روزه افزايش مي يابد، اما گسترش مبارزات سراسري كارگران و زحمتكشان جهان، كاركنان بخش هاي خدماتي و اقشار تهي دست در سال گذشته و تداوم آن ، بيانگر آن است كه امروزه نظام سرمايه داري بيش از هر زمان ديگر با بحران های فزاینده مواجه شده است.
اعتراضات گسترده جنبش ضد سرمايه داري در سال گذشته و اعتصاب ها و مبارزات سراسري كارگران و حقوق بگيران فرودست در سراسر كشورهاي سرمايه داري نشان داد كه بخش وسيعي از توده هاي عظيم مردم تحت ستم به آگاهي هاي عيني و ذهني رسيده است. اعتصاب ها واعتراض هاي ميليوني در امريكا، انگلستان، اسپانيا، پرتغال، يونان، ايتاليا، فرانسه، هند، و... همه و همه نشان دهنده ي آن است كه اين نظام ديگر نمي تواند با شيوه هاي گذشته به تسلط بر نيروي كار ادامه دهد.
به مناسبت اين روز و با گراميداشت آن، با مبارزات سراسري كارگران در كشورهاي مختلف اعلام همبستگي مي كنيم و بار ديگر خواسته هاي مبرم جامعه ي كارگري ايران را بيان كرده و از همگان مي خواهيم براي تحقق اين خواسته ها چه در ايران وچه در كشورهاي ديگر متحدانه وهماهنگ به مبارزات خود ادامه داده و تا رسيدن به يك جامعه ي انساني از پاي ننشينند.
1- آزادي تشكل هاي مستقل كارگري بدون هيچ گونه محدوديتي حق مسلم همه ي كارگران و زحمتكشان است. اعتصاب، آزادي انديشه و بيان ، آزادي تجمع، آزادي احزاب از حقوق مسلم انسان هاست كه در ايران ناديده گرفته مي شود. ما خواهان به رسميت شناخته شدن اين حقوق هستيم و تا به دست آوردن آنها به مبارزه ادامه خواهيم داد.
2- تعيين حداقل دستمزد براي كارگران در سال جاري نوعي توهين مستقيم و آشكار به زندگي و معيشت كارگران است، درحالي كه هيچ گاه محدوديتي براي حداكثر حقوق مديران در نظر گرفته نمي شود. ما خواهان تعيين حقوق مكفي براي تامين زندگي همه ي آناني هستيم كه نيروي كار جامعه خودرا ارزاني مي دارند تا بتوانند از يك زندگي سالم وانساني برخوردار باشند.
3- اخراج، بيكار كردن، قراردادهاي موقت وسفيد امضا و عدم پرداخت حقوق كارگران با هيچ عذر وبهانه اي پذيرفتني نيست. به ويژه عذر و بهانه هاي ضد انساني و ستمگرانه اي كه نظام سياسي و اقتصادي سرمايه حق به جانب به زبان مي آورد و رسانه ها را نيز به خدمت مي گيرد. امنيت شغلي و زندگي انساني از ابتدايي ترين حقوق همه ي انسانهاست. با توجه به اخراج هاي گسترده ي اخير، همگاني كردن بيمه هاي بيكاري براي خيل اخراج شدگان ضرورت دارد.
4- زنداني كردن افراد و تعقيب و آزار و اعدام و حبس هاي طولاني مدت فعالين كارگري و اجتماعي به يك روال تبديل شده است. مسوولان بايد بدانند كه اين اعمال نمي تواند در اراده ي فعالان سياسي و اجتماعي براي رسيدن به حقوق خود خللي ايجاد كند. ما خواهان آزادي فوري و بدون قيد و شرط كليه فعالان كارگري و اجتماعي به خصوص کارگران و فعالان کارگری زندانی، شاهرخ زمانی، محمد جراحی، علی اخوان، بهنام ابراهیم زاده، رضا شهابی، علی نجاتی... و منع تعقيب آنان هستيم.
5- مجازات اعدام امروزه در اكثريت قاطع كشور ها ممنوع است .ما نيز اين مجازات را غيرانساني مي دانيم .امروزه اعدام تنها درچند كشور معدود اجرا مي شود و ايران بيشترين تعداد اعدامي را نسبت به جمعيت خود در سطح جهاني داراست. ما خواهان لغواين مجازات در تمامي كشورها وبه خصوص در ايران هستيم.
6- سرمايه داران تلاش مي كنند تا براي سود بيشتر تبعيض هاي جنسي، قومي، نژادي و مذهبي را رواج دهند، اما كارگران و زحمتكشان به صورت اساسي براي رفع تبعيض در همه ي زمينه ها مبارزه مي كنند. ما با هر گونه تبعيض و نابرابري مخالف بوده و خواهان تامين حقوق انساني براي تمام كارگران وزحمتكشان از هر قوم نژاد ومذهبي هستيم
7- كارگران مهاجر درايران تحت شرائط سخت و وحشتناكي زندگي مي كنند واز حقوق ابتدائي ساير كارگران محرومند. ما ضمن محكوم كردن هر نوع ستم وتبعيض نسبت به آنان خواهان رعايت حقوق برابر براي مهاجران وبه رسميت شناختن حق تحصيل براي فرزندان آنان هستيم.
8 - تامین اجتماعی حق همه کارگران و مزد وحقوق بگیران است، ما خوهان تامین اجتماعی برای کارگران ساختمانی و کلیه کارگران روزمزد وموقت هستیم.
9- بار ديگر تاكيد مي كنيم وادار كردن كودكان به كار بر خلاف موازين انساني است و ضمن محكوم كردن آن، خواهان تامين امكانات تحصيلي براي همه ي كودكان در تمام مقاطع تحصيلي هستيم.
10- هرگونه هجوم سرمايه داري را به دست آوردهاي كارگران و زحمتكشان تحت عنوان اصلاح قانون كار و خصوصي سازي، تعديل نيروي انساني و جز آن محكوم مي كنيم.
11- كارگران ايران خود را جزئي از طبقه ي كارگر جهاني مي دانند كه در برابر نظام سرمايه داري ايستاده اند. ضمن همبستگي با مبارزات جهاني كارگران و پشتيباني از مبارزات مردم خاور ميانه براي آزادي، هرگونه لشگركشي و مداخله ي نظامي كشورهاي سرمايه داري هاي عليه مردم منطقه را نه تنها رهايي بخش ندانسته بلكه آن را جهت تحت سلطه در آوردن بيشتر مردم منطقه براي سود بيشتر و حل بحران هاي نظام سرمايه داري مي دانيم و آن را قويا محكوم مي كنيم.
12- تحريم هاي اقتصادي عليه ايران جزئي از تهاجم نظام سرمايه داري براي سرپوش گذاشتن بر مشكلات اين نظام است كه چيزي جز فقر و سيه روزي براي كارگران وزحمتكشان ندارد و در سايه ي آن تنها دست اندركاران بازارهاي سياه و غيررسمي و انحصارگرانه با اين بهانه به سودهاي افسانه اي مي رسند.
13- روز اول ماه مي جشن جهاني كارگران و زحمتكشان است. اين روز بايد به روز تعطيل رسمي تبديل شود.
سندیکای کارگران نیشکر هفت تپه
اتحادیه کارگران پروژه ای
هیات موسس کارگران نقاش ساختمان
كانون مدافعان حقوق كارگر
12 ارديبهشت - اول ماه مي 1391
*************
قطعنامه چند تشكل مستقل جنبش کارگری ایران به مناسبت روز جهانی کارگر سال 91
اول ماه مه 2012، مصادف با 12 اردیبهشت 91، روز جهانی کارگر و روز اتحاد و همبستگی بين المللی کارگران ، برای بیان خواست ها و مطالبات این طبقه ، جهت بهبود وضعیت زندگی آنان ، رهایی از مشقات و نابرابری های نظام سرمایه داری و برپایی دنیایی عاری از ستم و استثمار طبقاتی است.
پيام روز جهانی کارگر ، در اول ماه مه ، این است که کارگران در سرتاسر جهان، فارغ از نژاد ، ملیت ، زبان و مذهب ، یک طبقه ی واحد جهانی هستند زیرا همگی در یک چیز مشترکند :آنان با فروش نیروی کار خود به صاحبان سرمایه در قبال دریافت مزد امرار معاش میکنند و نقش اصلي در تولید همۀ ثروت های مادی و معنوی جامعه را دارند .
روز جهاني كارگر امسال در شرايطي برگزار ميشود كه در سطح جهان كارگران بسياري فرياد بر ميآورند كه "ما 99 درصد افراد جامعه و توليد كننده ي ثروت هاي جامعه هستيم و بايد براي كسب مطالبات خود بر عليه نظام سرمايه داري مبارزه كنيم." ما كارگران جهان همگي از اين مبارزات پشتيباني ميكنيم و اعلام ميكنيم كه : کارگران به عنوان اکثریت افراد جامعه ، اگر متحد باشند و به تشکل های مستقل و متکی به نیرو و ارادۀ خویش اتکا کنند، و آن را با دانش و آگاهی طبقاتی همراه سازند، این قابلیت و توانایی را دارند که علاوه بر بهبود شرایط کار و معیشت خویش، براي محو نظام طبقاتی تلاش و مبارزه كرده و ایجاد جامعه ای آزاد، برابر و انسانی را مد نظر قرار دهند .
امسال ، کارگران مراسم اول ماه مه را در شرایطی برگزار می کنند که نظام سرمایه داری، برخلاف تبلیغات قلم به دستان و توجیه گران این نظام كه سعي ميكنند اين نظام را تنها نظم ممكن براي ادامه حيات بشريت وانمود كنند، همچنان و بيش از پيش در بحرانی عمیق و همه جانبه دست و پا می زند و برای خلاصی خود از این بحران ، به هر دستاویزی چنگ می اندازد .
سرمایه داری البته در سطح جهانی و داخلي تلاش می کند تا در جهت تأمین سود های هنگفت و نجومی خویش ، حتی الامکان بار این نابسامانی، فشار و بحران را بردوش کارگران بیندازد و فقر و بی حقوقی بی حد و حصری را به این طبقۀ مولد جامعه تحمیل نماید .
به دنبال بحران سرمايه داري و در آغاز سال 91، اخراج و بيكارسازي هاي گسترده كارگران، و عدم امنيت شغلي ابعاد بيشتري به خود گرفته است و كارگران با مبارزات برحق خود، هر روز بيش از پيش با اعتراضات دسته جمعي سعي در مقابله با اين موج اخراج و بيكارسازي خواهند كرد. تورم و گراني بيسابقه، توان كارگران براي خريد مايحتاج اوليه را به كلي از بين برده است. حداقل دستمزد تعيين شده توسط نهاد سرمايه داري شورايعالي كار، به مبلغ 389700 تومان در ماه كه مبلغي در حدود يك چهارم زير خط فقر است، نشان دهنده اين است كه سرمايه داري ميخواهد با دادن كمترين مقدار دستمزد و تحميل استثمار بيشتر به كارگران همچنان بار بحران را بر دوش كارگران انداخته و سود خود را تضمين كند. در حالي كه نرخ تورم توسط اتاق بازرگاني 40 درصد و توسط مجلس 20 درصد اعلام شده، حداقل دستمزد كارگران را بر اساس نرخ تورم 18 درصد افزايش داده اند كه به هيچ وجه تناسبي با مخارج حداقل هاي زندگي كارگران ندارد. اين مقدار دستمزد، تنها و تنها نابودي كارگران و خانواده هايشان را به دنبال خواهد داشت و نتيجه اي جز بدبختي و فقر و فلاكت و خانه خرابي براي اين اكثريت مولد جامعه به بار نخواهد آورد.
اقدام به حذف يارانه ها كه باعث ايجاد تورم و بيكاري و ايجاد گراني در هزينه هاي زندگي كارگران شده است اكنون ماهيت اصلي خود را براي عموم كارگران نشان داده است. رواج بيشتر شركت هاي پيمانكاري و رواج كارهاي با قرارداد هاي يك ماهه، موقت و سفيد امضا و عدم امنيت شغلي از جمله ديگر اقدامات سرمايه داري براي ايجاد فشار بيشتر بر كارگران و تضمين منافع خودشان است. اقدامات و مبارزات پيروزمندانه كارگران در پتروشيمي هاي ماهشهر و تبريز بر عليه شركت هاي پيمانكاري از موفقيت هاي قابل تكرار توسط ديگر كارگران ايران است. همچنين اقدام براي تغييرات در قانون كار براي نفع هر چه بيشتر سرمايه داران از جمله اقداماتي است كه قطعا بيش از پيش باعث اعتراضات كارگران خواهد شد. اين سياست ها كه تنها براي تامين منافع سرمايه داري داخل و همراه شدن با نسخه ها و روش هاي سرمايه داري جهاني است اكنون علاوه بر ايران در ديگر نقاط جهان كه با عناويني چون رياضت اقتصادي اجرا ميشود باعث اعتراضات روزافزون كارگران شده است.
در سطح جهان از جمله در آمريكا و اروپا شاهد اعتراضات و جنبش هاي گسترده ي طبقه ي كارگر، همچون جنبش اشغال وال استريت، اشغال خيابان ها، جنبش 99 % و اعتصابات و اعتراضات گسترده ي ديگري بر عليه نظام سرمايه داري بوده ايم. كارگران اين كشورها به درستي اعلام ميكنند كه آنها اكثريت افراد جامعه هستند كه تمامي ثروت هاي جامعه را توليد ميكنند و خواهان اين هستند كه به حق و حقوق و مطالبات خود دست يابند. اين اقدامات نويد بخش و پرشور طبقه ي كارگر در اين كشورها بايد با تقويت و يا ايجاد تشكل هاي مستقل و طبقاتي كارگران همراه شود و بيشتر و بيشتر از حالت اعتراضات بدون نقشه و هدف بيرون بيايد. كارگران اين كشورها كه از فساد و سازشكاري اتحاديه هاي و نهاد هاي كارگري موجود به ستوه آمده اند بايد به نيروي خود دست در كار ايجاد تشكل و نهاد ها وسازمان هاي مستقل خود شوند. اين كارگران و نيز كارگران در كشورهاي عربي و شمال آفريقا كه در كشورشان بر عليه ديكتاتوري هاي حاكم در آن كشورها قيام شده است بايد بتواند با برنامه و هدف و اتحاد سازمان يافته و با قدرت و آگاهي بيشتري عليه نظام هاي سرمايه داري مبارزه كنند و هر چه بيشتر در جهت تامين منافع خود اعم از منافع اقتصادي و نيز كسب آزاديهاي دموكراتيك وسياسي موفق شوند.
در شرايطي كه سرمايه داري در سطح جهان براي حفظ بقاي سياسي خود دست و پا ميزند، همچنين با اقدام به تحريم و تلاش براي جنگ افروزي در پي كسب سود بيشتر و به هرز بردن نيروي مبارزاتي طبقه ي كارگر است. كارگران ايران و جهان به عنوان اولين قربانيان جنگ، در صف اول مبارزه عليه جنگ طلبي خواهند بود زيرا به خوبي ميدانند كه اين تحريم ها و هر گونه بهانه دادن براي جنگ و نيز هرگونه تهديد و اقدام به جنگ تماما در خدمت طبقه سرمايه داري داخلي و خارجي و براي فرار از بحرانهايش، كسب سود از اين طريق و سهولت سركوب كارگران و نيز سرگرم و مشغول كردن اذهان كارگران است.
اخراج و بيكارسازي و عدم امنيت شغلي، تعيين حداقل دستمزد به اندازه ي يك چهارم زير خط فقر توسط نهاد سرمايه داري شورايعالي كار،گراني طاقت فرسا و تورمي كه امان از كارگران بريده است،هجوم و تك تازي شركت هاي پيمانكاري، بسط و رواج قراردادهاي موقت و سفيد امضا و افزايش رواج كارهاي بدون قرارداد،تعطيلي كارخانجات،حذف يارانه ها، ستم و بيحقوقي مضاعف بر زنان، كار كودكان، حقوق هاي معوقه ، شرايط معيشتي وخيم بازنشستگان، ناكارامد بودن بيمه ها، دستگيري و حبس كارگران و فعالان كارگري و سركوب هرگونه اقدام كارگران براي برپايي تشكل هاي خود ساخته و مستقل ،عدم آزادي بيان و هرگونه آزادي فعاليت هاي سياسي، عدم آزادي تحزب، اجراي احكام ضد انساني اعدام،همه و همه نشان از تحميل بي حقوقي هاي بيشتر به طبقه ي كارگر و نشان دهنده ي ماهيت نظام سرمايه داري است.
ما كارگران در مقابل اين وضعيت ضد انساني و گسترش عمق و دامنه آن سكوت نخواهيم كرد و اجازه نخواهيم داد بيش از اين حق حيات و هستي ما را به تباهي بكشانند . ما توليد كنندگان اصلي ثروت و نعمت در جامعه هستيم. داشتن يك زندگي انساني و مطابق با بالاترين استانداردهاي حيات بشر امروز، حق مسلم ماست و ما براي تحقق آن تمامي موانع پيش روي خود را با برپايي تشكل هاي مستقل از دولت و كارفرما و با اتكا به قدرت همبستگي مان از سر راه خويش بر خواهيم داشت .
در این راستا ما تشكل هاي امضا كننده زير، ضمن محکوم کردن هر گونه تهاجم به مراسم های اول ماه مه و تاکید بر لزوم تشكل يابي و اتكا به دانش طبقاتي و نيروي سازمانيافته ي كارگران، به طو ر یکپارچه و متحد ، مواضع و مطالبات زیر را به عنوان حداقل خواست های خود در سال 91 اعلام می کنیم و براي تحقق فوری آن به صورت هر چه متشكل تر مبارزه خواهيم كرد :
1ــ در حالي كه خط فقر اعلام شده توسط نهاد هاي رسمي بيش از يك ميليون و سيصد هزار تومان در ماه است ،حداقل دستمزد اعلام شده از سوي شوراي عالي كار(389754 تومان ) كه با معيار نرخ غير واقعي تورم به مقدار 18 %،محاسبه شده، تحميل مرگ تدريجي برميليون ها خانواده كارگري است.ما ضمن رد روش سه جانبه گرايي و تعيين دستمزد توسط شوراي عالي كار، خواهان مبارزات متحد و سازمانيافته ي كارگران براي افزايش دستمزد ها و براساس اعلام نظر آنان از سوي نمايندگان واقعي و منتخب آنان در تشكل هاي مستقل كارگري و از طريق اعمال نيروي طبقاتي آنان هستيم.
2ــ ما كارگران ضمن مقابله با موج اخراج و بيكارسازي و عدم امنيت شغلي كه سرمايه داري براي طبقه كارگر ايجاد كرده است، خواهان اقدامات دسته جمعي و متحد همه ي بخش هاي كارگري عليه اين وضعيت هستيم. لازم است كه ما كارگران، هر گونه مبارزه و تلاش براي خنثي كردن هرچه بيشتر اخراج و بيكارسازي و نيز تلاش براي بازگشت به كارمان را به شيوه ي جمعي و سازمانيافته انجام دهيم.
3-ما خواهان لغو قراردادهاي موقت و سفيد امضاء و كارهاي بدون قرار داد و خواهان حذف شركت هاي پيمانكاري هستيم كه تنها نتيجه ي اين وضعيت، عدم امنيت شغلي، دستمزد كمتر براي كارگران، حذف يا ناتمام بودن وضعيت بيمه، سود بيشتر براي سرمايه داري و استثمار و فشار بيشتر براي كارگران است. ما از كارگران شركت هاي پيمانكاري و از كارگراني كه با قراردادهاي موقت مشغول به كار ميشوند و نيز از كارگران اخراجي ميخواهيم با ايجاد تشكل هاي خود دربرابر اين وضعيت به مبارزه بپردازند.
4ــ حذف يارانه ها كه باعث ايجاد تورم و گراني شده است بيشترين ضرر و زيان را به كارگران وارده نموده و چیزی جز فلاکت و خانه خرابی بیشتر برای کارگران و تودۀ محروم مردم به ارمغان نياورده است .ما كارگران خواستار توقف مرحله ي دوم حذف يارانه ها بوده و خواهان اقدامات سازمانيافته ديگر هم طبقه اي هايمان بر عليه اينگونه اقدامات هستيم.
5-ما اقدامات اخير براي تغييرات در همين قانون كار نيم بند را که تحت عنوان " اصلاحیه ی قانون کار" در دست اجراست را محكوم نموده و اعلام ميكنيم اين تغييرات هدفي جز تامين هرچه بيشتر منافع سرمايه داران ندارد.كارگران بدون شك با اتحاد و همبستگي عليه اين سياست ها و اقدامات ضد كارگري خواهند ايستاد.
6-ما كارگران ايران، ضمن حمايت و اعلام پشتيباني از اعتراضات، اعتصابات و اقدامات كارگران در كشورهاي ديگر از جمله در اروپا و آمريكا، ضمن اينكه خود را متحد آنان ميدانيم، خواستار تقويت سازمانيابي و مبارزات هدفمند و با برنامه توسط اين كارگران هستيم. اين كارگران و نيز كارگران در كشورهاي عربي وشمال آفريقا، براي كسب آزادي هاي سياسي و همزمان كسب مطالبات اقتصادي و معيشتي هر چه بيشتر، لازم است با مقابله با نظام سرمايه داري، از طريق ايجاد تشكل ها، نهاد ها و سازمان هاي طبقاتي كارگري خود، مبارزاتشان را ادامه دهند. چنانچه كارگران با آگاهي طبقاتي و سلاح سازمانيابي به مبارزات بر حق خود ادامه ندهند، خطر رشد و تسلط جريانات هرج و مرج طلبانه و جريانات نژاد پرست افزايش خواهد يافت.
7ــ برپايي تشكل هاي مستقل كارگري و حق اعتراض و اعتصاب ، حق تجمع و راهپیمایی، حق آزادي بيان و نشر، جزء حقوق خدشه ناپذير ما است . ما کارگران باید برای دستیابی به اين خواسته ها به عنوان ابتدايي ترين حقوق انساني و اجتماعي خود به صورت متشکل مبارزه کنيم.
8-جنگ و تحريمي كه از سوي سرمايه داري داخلي و جهاني برپا ميشود نه به نفع كارگران ايران و نه به نفع كارگران جهان است. كارگران ايران و جهان در اين عرصه، نه جانب سرمايه داري داخلي و نه جانب سرمايه داري جهاني خواهند بود.
9- ما خواهان آزادي كليه كارگران و فعالان کارگری زنداني و لغو احكام صادره و توقف پيگرد هاي قضايي و امنيتي عليه کارگران و فعالان کارگری از جمله رضا شهابي، علي نجاتي، بهنام ابراهيم زاده، رسول بداقي، عبدالرضا قنبري، شاهرخ زماني، محمد جراحي، علي اخوان، مهدي شانديز و ... هستيم ؛ کارگران برای آزادی هم طبقه ای های دربند خود از طريق تلاش و مبارزه ي جمعي اقدام خواهند كرد.
10-كارگران اخراجي، كارگران و جوانان آماده به كار، زنان خانه دار، كارگران از كار افتاده، تهيدستان و ... همه و همه بخشي از اردوي كار و طبقه ي اجتماعي كارگر هستند. ما ضمن اينكه خواستار ايجاد شغل براي كارگران بيكار و آماده به كار هستيم خواستار اين هستيم كه به تمامي اقشار كارگري تا زمان كسب شغل مناسب بيمه ي بيكاري تعلق بگيرد.
11ــ دستمزدهاي معوقه كارگران و خسارت هاي ناشي از ان بايد فوراً و بي هيچ عذر و بهانه اي پرداخت شوند و عدم پرداخت آن ها میبايد به مثابه جرم قابل تعقيب تلقی گردیده و مورد پیگرد قضائي قرار گیرد . همچنين مطالبات و خواسته هاي كارگران اعتصابي و معترض در سراسر كشور بايد برآورده شود. همچنين ما خواهان اجراي طرح مشاغل سخت و زيان آور و محاسبه سنوات كاري براي اين بخش از كارگران هستيم.
12ــ ما خواهان برابري کامل حقوق زنان و مردان در تمامي شئونات زندگي اجتماعي و اقتصادي و محو كليه قوانين تبعيض آميز عليه آنان می باشیم و از تمامی کارگران میخواهیم برای به کرسی نشاندن خواسته های و مطالبات زنان به صورت متشکل دست به مبارزه فراگیر بزنند
همچنين ما خواستار ايجاد مهد كودك رايگان در محيط هاي كار و تعلق گرفتن يك سال مرخصي زايمان با حقوق براي كارگران زن هستيم.
13ــ ما خواهان برخورداري تمامي بازنشستگان از يك زندگي مرفه و بدون دغدغه اقتصادي هستيم و هرگونه تبعيض در پرداخت مستمري بازنشستگان را قوياً محكوم مي كنيم .
14ــ ما ضمن اعلام حمايت قاطعانه از مطالبات معلمان، پرستاران و ساير بخش هاي طبقه کارگر، از مبارزات تمامي آنان دفاع کرده و خواهان تحقق فوري مطالبات آنان می باشیم و برای دستیابی به آن به صورت متحد و متشکل مبارزه خواهیم کرد.
15ــ از آنجا كه اكثريت كارگران فصلي و ساختمان از همين قوانين نيم بند تامين اجتماعي، از جمله بيمه، محروم هستند ، ما از اعتراضات اين بخش از طبقه كارگر براي رسيدن به حقوق انساني آنها دفاع مي كنيم؛ لازم است که این کارگران برای کسب مطالبات خود دست به ایجاد تشکل های مستقل خود بزنند.
16 ــ كارگرا ن بايد در محل كار خود از استاندارد هاي مربوط به ايمني و بهداشت كار برخوردار باشند . به علاوه تمامي قوانين و استاندارد های جهانی مربوط به مشاغل سخت و زيان آور بايد بدون قيد و شرط و هر گونه عذر و بهانه ای به مرحلۀ اجرا گذاشته شود .
17-ما خواهان تامین موارد حداقلی رفاه اجتماعی از جمله خدمات بیمه های اجتماعی برای عموم ، آموزش رایگان در تمامی سطوح ، بهداشت و درمان رایگان و خدمات عمومی رایگان از جمله حمل و نقل عمومی میباشیم. همچنين اختيار و مديريت سازمان تامين اجتماعي كه از آن كارگران است و با پرداختي هاي كارگران تامين ميشود بايد به خود كارگران برگردانده شود.
18ــ نظام سرمايه داري با هدف پايين نگه داشتن دستمزد ها به هدف سودآوری و استثمار بیش تر،عامل كار كودكان است . تمامي كودكان ( افراد زير 18 سال ) بايد جداي ازموقعيت اقتصادي و اجتماعي والدين، نوع جنسيت و وابستگي هاي ملي و نژادي و مذهبي از امكانات آموزشي، رفاهي و بهداشتي يكساني برخوردار شوند .
19ــ ما بدينوسيله پشتيباني خود را از تمامي جنبش هاي آزادي خواهانه و برابري طلب همچون جنبش دانشجويي و جنبش زنان و حق تشكل يابي آنان اعلام مي داريم و دستگيري ، محاكمه و به زندان افكندن فعالين اين جنبش ها را قوياً محكوم مي كنيم.
20-ما ضمن اينكه خواهان لغو حكم اعدام هستيم،هر گونه اعتراض ، ابراز عقيده و آزادي بيان، حق تحزب، نهادها و تشكل هاي سياسي و اجتماعي را حق مسلم و خدشه نا پذير مردم مي دانيم و خواستار آزادي كليه ي زندانيان سیاسی و توقف پيگرد هاي قضايي عليه آنان هستيم.
21ــ ما بخشي از طبقه جهاني كارگر هستيم و اخراج و تحميل بي حقوقي مضاعف بر كارگران مهاجر افغاني و ساير مليت ها را به هر بهانه اي محكوم مي كنيم و ضمن قدرداني از تمامي حمايت هاي بين المللي از مبارزات كارگران در ايران و حمايت قاطعانه از اعتراضات و خواسته هاي كارگران در سراسر جهان خود را متحد آنان مي دانيم و بيش از هر زمان ديگري بر همبستگي بين المللي طبقه كارگر براي رهايي از مشقات نظام سرمايه داري تاكيد مي كنيم .
22ــ اول ماه مه بايد تعطيل رسمي اعلام و در تقويم رسمي كشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعيت و محدوديت برگزاري مراسم اين روز ملغي گردد .
اول ماه مه سال 2012 – دوازده اردیبهشت سال 1391 – روز جهانی کارگر
زنده باد همبستگي و اتحاد بين المللي طبقه كارگر - زنده باد اول ماه مه
..................................................
کمیته هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکل های کارگری
کمیته پیگیری ایجاد تشکل های کارگری
انجمن صنفی کارگران برق و فلز کار کرمانشاه
*********
بیانیه اتحادیه آزاد کارگران ایران به مناسبت فرا رسیدن اول ماه مه
زنده باد اول ماه مه روز اعتراض و همبستگی بین المللی کارگران
کارگران و همکاران در سراسر ایران
در روز اول ماه مه امسال، کارگران جهان بر متن بحران اقتصادی و تهاجم به زندگی و معیشت خود در اقصی نقاط جهان و بر متن عروج جنبش اشغال وال استریت و اعتراضات هر روزه کارگری در بسیاری از کشورها، خیابانها را بیش از همیشه به تسخیر خود در خواهند آورد و پهنه گیتی آکنده از فریاد برابری خواهی کارگران و جمعیت 99 درصدی ها خواهد شد. به موازات این شرایط در یک بعد جهانی تا آنجا که به اوضاع اقتصادی ، حقوق اجتماعی و تهاجم به معیشت کارگران و اعتراضات کارگری در ایران مربوط میشود شرایط به گونه ای دیگر است. هجوم به زندگی و معیشت ما کارگران در ایران محدود به یک دوره نبوده و نیست. سی سال تمام است با دستمزدهایی که خود می برند و خود می دوزند، هر ساله سفره خالی ما کارگران را خالی تر کرده اند، در یک دوره بیست ساله، رواج قراردادهای موقت و سفید امضا را به جایی رساندند که دیگر هیچ استخدام رسمی و دائمی صورت نمیگیرد، شرکتهای پیمانکاری را بر گرده ما سوار کردند تا بخشهای دیگری از سرمایه داران نیز از موهبت غارت و چپاول دسترنج ما کارگران بی نصیب نمانند، تحت عناوین مختلف نساجی ها و کارخانه های بسیاری به تعطیلی کشانده شدند تا لشکری هر چه عظیم تر از بیکاران را به عنوان نیروی کار ذخیره و ارزان در دست داشته باشند. برگزاری مراسم روز جهانی کارگر و هر گونه فعالیت صنفی کارگری را جرم تلقی کردند تا کارگران قادر به هیچگونه اعتراض متشکل و سازمانیافته ای نشوند و اینک با اتمام فاز اول اجرای قطع یارانه ها و زمزمه آغاز فاز دوم آن و افزایش چندین برابری قیمتها، در حال سوق دادن زندگی میلیونها خانواده کارگری از خط فقر به خط مرگ هستند و همزمان در صدد اصلاحات ضد کارگری تر در قانون کار بر آمده اند تا چپاولگری بیش از پیش سرمایه را بر هست و نیست ما کارگران بطور قانونمندی نهادینه تر کنند. باید به این وضعیت خاتمه داده شود، گردانندگان جامعه هیچ نقطه پایانی جهت پایان بخشیدن به خالی تر کردن سفره های خالی ما کارگران برای خود قائل نیستند و این فقط نیروی اعتراضی متحد و سراسری ماست که قادر خواهد شد به وضعیت موجود پایان دهد.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با تبریک فرا رسیدن اول ماه مه و اعلام همبستگی با جنبش اشغال وال استریت و اعتراضات کارگری در سرتاسر جهان و با تأکید بر ایستادگی کارگران ایران در برابر وضعیت فلاکتبار موجود، اعضا خود و عموم کارگران در سراسر کشور را به برگزاری هر چه باشکوهتر مراسم اول ماه مه و مبارزهای متحد و همبسته در یک بعد سراسری برای افزایش دستمزدها و خلاصی از وضعیت مشقت بار موجود فرا میخواند و اعلام میدارد برگزاری مراسم اول ماه مه و اعتراض به ستم و استثمار و فقر و نابرابری از بدیهی ترین حقوق اجتماعی طبقه کارگر است. ما کارگران با شرکت در مراسم اول ماه مه از این حق مسلم و خدشه ناپذیر خود متحدانه دفاع خواهیم کرد و همگام با هم طبقه ای های خود در سرتاسر جهان فریاد اعتراض به هر گونه ستم و نابرابری را سر خواهیم داد.
زنده باد مبارزه و همبستگی سراسری کارگران ایران
زنده باد اول ماه مه روز اعتراض و همبستگی بین المللی طبقه کارگر
اتحادیه آزاد کارگران ایران – دهم اردیبهشت ماه 1391
قطعنامه اتحادیه آزاد کارگران ایران به مناسبت روز جهانی کارگر - اول مه 2012 - 12اردیبهشت 1391
اول ماه مه، روز اعتراض و همبستگی جهانی کارگران و تمامی انسانهایی است که برای نفس کشیدن و ادامه حیات، چیزی جز فروش نیروی کارشان ندارند. زنده باد اول ماه مه، و همبسته باد امید و تلاش توده های میلیونی کارگران و ستم دیدگان جهان برای برپائی دنیایی بهتر.
اول مه امسال بر متن بحران اقتصادی و جهانی شدن بیش از پیش تهاجم به زندگی و معیشت کارگران در پهنه گیتی و بر متن عروج جنبش اشغال وال استریت و اعتراضات لاینقطع کارگری در اقصی نقاط دنیا، کارگران جهان خیابانها را بیش از همیشه به تسخیر خود در خواهند آورد و جهان آکنده از فریاد برابری خواهی کارگران و جمعیت 99 درصدی ها خواهد شد. رقم خوردن چنین وضعیتی در گستره ای جهانی در حالی است که ما کارگران ایران نه تنها به نحو کم سابقه ای با سخت ترین شرایط معیشتی و اقتصادی مواجه هستیم بلکه حق هیچ اعتراض متشکل و سازمانیافته ای را نیز به وضعیت موجود نداریم. در طول سه دهه گذشته، قراردادهای موقت و سفید امضا را بتدریج نهادینه کردند، افت قدرت خرید هر ساله کارگران را از طریق افزایش ناچیز دستمزدها نسبت به تورم موجود به امری عادی بدل نمودند، دست کارفرمایان را در عدم پرداخت بموقع دستمزدها و اخراج کارگران باز گذاشتند، شکل گیری و دوام و بقا تشکلهای مستقل کارگری را به مسئله ای بسیار پر هزینه برای رهبران و پیشروان کارگری بدل کردند. اما با اینحال و علیرغم شرایط بسیار مشقت باری که بر کارگران در طول سالهای گذشته تحمیل شده است گردانندگان جامعه هیچ توقفگاهی را در تهاجم به حداقل معیشت و زندگی ما کارگران برای خود قائل نشده اند و نیستند، بطور دائمی و هر ساله و هر روزه با ارائه طرح و اجرای مصوبه ای، سفره خالی ما کارگران را خالی تر میکنند. عدم پرداخت دستمزدها، ناامنی شغلی و بیکار سازی کارگران از حد و حدود سالهای گذشته بسیار فراتر رفته است، همزمان و به موازات اجرای فاز اول طرح قطع یارانه ها، طرح اخذ ارزش افزوده را بر روی هر آن چیزی که می پوشیم و می خوریم و می نوشیم به اجرا در آوردند و به این وسیله بطور میانگین ماهیانه 5/4 درصد از حداقل دستمزد دریافتی زیر خط فقر ما، در حال واریز شدن به خزانه دولت است. با اجرای فاز اول قطع یارانه ها و در حالی که هزینه های زندگی در طول دو سال گذشته چندین برابر افزایش پیدا کرده است عملا بیش از گذشته اقدام به کاهش حداقل دستمزدها کرده اند. به ضرر کارگران به قوانین بیمه بیکاری و بازنشستگی دست برده اند و علاوه بر همه اینها در حال حاضر وزارت کار نیز با تهیه پیشنویس اصلاحیه ای بر روی قانون کار موجود، در صدد تغییرات ضد کارگری تر در آن است.
از نظر ما تداوم وضعیت موجود، سوق دادن زندگی و معیشت میلیونها کارگر و خانواده هایشان از خط فقر به خط مرگ است. ما اعلام میداریم به وضعیت موجود باید خاتمه داده شود. ما کارگران دیگر تحمل اینهمه بی حقوقی و تهاجم هر روزه به زندگی و معیشت خود را نداریم و متحد و یکپارچه در مقابل آن ایستادگی خواهیم کرد. در این راستا، ما با امضای این قطعنامه، همه کارگران در سراسر کشور را به طرح متحدانه و سراسری خواستها و مطالبات شان فرا میخوانیم و خواهان تحقق بی درنگ مطالبات زیر هستیم:
1- آزادی بی قید و شرط برپايی تشكل های مستقل کارگری، اعتصاب، اعتراض، راهپیمائی، آزادی احزاب، تجمع و آزادی بيان و مطبوعات باید به عنوان حقوق خدشه ناپذير اجتماعی كارگران و عموم مردم ایران به رسميت شناخته شوند
2- دستمزدهای کنونی با توجه به اجرای فاز اول طرح قطع یارانه ها و افزایش چندین برابری قیمتها، زندگی و معیشت کارگران را از خط فقر به خط مرگ رانده است. ما مصرانه خواهان افزایش حداقل دستمزدها بر اساس تورم واقعا موجود و تامین شرافتمندانه سبد هزینه یک خانوار چهار نفره با دخالت نماینده های منتخب مجامع عمومی کارگران کارخانه ها و مراکز تولیدی و خدماتی هستیم
3- اصلاحیه وزارت کار بر روی قانون کار موجود باید کنار گذاشته شود. هر گونه تغییر در قانون کار، بیمه کارگران و چگونگی محاسبه تعیین حقوق باز نشستگی باید با دخالت مستقیم و بلاواسطه نمایندگان منتخب مجامع عمومی کارگران صورت بگیرد
4- ما خواهان محو قراردادهای موقت و سفيد امضاء، اجرای فوری بیمه تمامی کارگران ساختمانی، بر چیده شدن شرکتهای پیمانکاری و انعقاد قرارداد مستقیم و دسته جمعی، تامین امنیت شغلی کارگران و رعایت بالاترین استاندارد های بهداشت و ایمنی در محیطهای کار و زندگی هستیم
5- دستمزدهای معوقه كارگران بايد فورا و بی هيچ عذر و بهانه ای پرداخت شود و عدم پرداخت آن بايستی به مثابه يك جرم قابل تعقيب قضائی تلقی گردد و خسارت ناشی از آن به كارگران پرداخت شود
6- اخراج و بيكار سازی كارگران به هر بهانه ای بايد متوقف گردد و تمامي كسانی كه بيكار شده و يا به سن اشتغال رسيده اند بايد تا زمان اشتغال به كار از بيمه بيكاری متناسب با يك زندگی انسانی برخوردار شوند. ما بیمه های تامین اجتماعی را حق مسلم تمامی آحاد جامعه میدانیم و خواهان اداره این نهاد بدست نماینده های منتخب مجامع عمومی کارگران در سراسر کشور هستیم
7- ما با محكوم كردن تداوم سیاست بازداشت و اعمال فشار بر کارگران معترض، خواهان لغو مجازات اعدام و آزادی فوری و بی قید و شرط کلیه کارگران زندانی و دیگر جنبش های اجتماعی از زندان و توقف فوری پیگرد های قضایی علیه آنان هستیم
8- ما خواهان لغو کلیه قوانین تبعیض آمیز نسبت به زنان و تضمین برابری کامل و بی قید و شرط حقوق زنان و مردان در تمامی شئونات زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و خانوادگی هستیم
9- ما خواهان برخورداری تمامی بازنشستگان از يك زندگی مرفه و بدون دغدغه اقتصادی و رفع هرگونه تبعيض در پرداخت مستمری بازنشستگان و بهره مندی آنان از تامین اجتماعی و خدمات درمانی هستیم
10- پدیده کودکان کار هر روز و بیش از پیش در حال گسترش است. کار کودکان باید بر بیافتد و تمامی کودکان باید جدا از موقعيت اقتصادی و اجتماعی خانوادگی شان، نوع جنسيت و وابستگی های ملی و نژادی و مذهبی از تامین اجتماعی گسترده و کامل، امكانات آموزشی رفاهی و بهداشتی يكسان و رایگان برخوردار شوند
11- ما با حمایت قاطعانه از مبارزات و اعتراضات مردمی در تمامی کشورهای خاورمیانه، هر گونه سرکوب اعتراضات مردمی و بند و بست دولتها برای سمت و سو دادن به تغییرات از بالای سر مردم، تحریمهای اقتصادی و ایجاد فضای جنگی از سوی هر نیرو و دولتی را قویا محکوم میکنیم
12- کارگران مهاجر در ایران از ابتدائی ترین حقوق انسانی خود محروم هستند. ما با محكوم كردن هر گونه ستم وتبعيض نسبت به کارگران مهاجر، خواهان برخورداری آنان از حقوق برابر شهروندی با مردم ایران هستیم
13- ما از جنبش اشغال وال استریت و اعتراضات کارگری در کشورهای اروپایی و سایر نقاط جهان قویا حمایت میکنیم، خود را متحد آنان میدانیم و بيش از هر زمان ديگری بر همبستگی بين المللی كارگران برای رهايی از مشقات نظام سرمايه داری تاكيد می كنيم
14- اول ماه مه بايد تعطيل رسمی اعلام گردد و در تقويم رسمی كشور گنجانده شود و هر گونه ممنوعيت و محدوديت برگزاری مراسم اين روز ملغی گردد
زنده باد همبستگی سراسری کارگران ایران
زنده باد همبستگی بین المللی طبقه کارگر
اتحادیه آزاد کارگران ایران – اول مه 2012- 12 اردیبهشت 1391
تاریخچۀ مختصر اول ماه مه
نوشتۀ اسکات جانسون، از فعالان جنبش 99درصدی ها در آکلند در کالیفرنیا
حدود 150 سال است که اول ماه مه روزی جهانی برای جشن و دفاع از حقوق طبقۀ کارگر شده است. با آن که روز اول ماه مه از دل جنبش کارگریِ آمریکا در قرن نوزدهم بیرون آمده است اما مراسم آن در این کشور برگزار نمی شود، هرچند در سال های اخیر جنبش حقوق مهاجران و جنبش تصرف کوشیده اند آن را به آمریکا بازگردانند.
نخستین مراسم اعتراضیِ توده های کارگر در اول ماه مه در سال 1867 برگزارشد، که در آن کارگران تصویب قانونی را در ایلی نویز جشن گرفتند که هشت ساعت کار روزانه را الزامی می کرد. هنگامی که کارفرمایان از تن دادن به این قانون سرپیچیدند، جشن کارگران به شورش تبدیل شد. پلیس شیکاگو که، به گفتۀ نویسنده ای که بعدها در این باره نوشت، «همواره طوری عمل کرده بود که گویی پلیس خصوصیِ کارفرمایان است»، برای درهم شکستن موج اعتصاب فراخوانده شد. جنبش کارگران سرکوب شد و قانون اجرا نشد.
پس از حدود دودهه، آنگاه که «فدراسیون اتحادیه های صنفی و کارگری ایالات متحدۀ آمریکا و کانادا» (که بعدها به «فدراسیون کارگران آمریکا» - AFL - تبدیل شد) پیشنهاد کرد که «از اول ماه مه 1886 زمان کار روزانۀ قانونی هشت ساعت شود»، روز اول ماه مه دوباره زنده شد.
تشکیلاتِ مهم تر از فدراسیون اتحادیه ها، «شوالیه های کارگری» بود که شعار «صدمه به یک فرد صدمه به همه است» را تبلیغ می کرد. «شوالیه ها» با کارِ مزدی مخالف بودند و به همبستگیِ تمام کارگران، مستقل از نژاد، جنسیت یا سطح مهارت، باور داشتند. با این همه، رهبر محافظه کار «شوالیه ها» - تِرِنس پادرلی - مبارزۀ کارگران را مهار می کرد، زیرا با اعتصاب برای هشت ساعت کارِ روزانه مخالف بود و به جای آن کارگران را به نامه نویسی دراین باره فرا می خواند تا در روز تولد جورج واشنگتن در روزنامه ها چاپ شود.
صدها هزار کارگر، بی توجه به محافظه کاریِ پادرلی، به «شوالیه ها» پیوستند و انتظار اقدامی رزمنده را در اول ماه مه می کشیدند. شمار اعضای این تشکل از 28 هزار نفر در 1880 به 700 هزار نفر در 1886 رسید. پادرلی حتی محدودیت های بیشتری بر شرایط عضوگیری اِعمال کرد و عضویت سازمان دهندگان تشکیلات را معلق کرد تا افزایش جمعیت اعضا و انتظارات روزافزون آنان را متوقف سازد. او از این اعضای رزمندۀ جدید ناراضی بود و می گفت «اکثریتِ تازه واردان کیفیت مورد نظر تشکیلات را ندارند». اما سازمان «شوالیه های کارگری» به رغم محافظه کاری او رشد می کرد.
آنارشیست ها و سوسیالیست ها به کار خود برای سازماندهی اعتصاب – و نه کارزار عریضه نویسی – در اول ماه مه ادامه دادند. یکی از چهره های رادیکال و سرشناس جنبش کارگری آلبرت پارسون بود، که در چهارده سالگی و در جریان جنگ داخلیِ آمریکا سربازِ طرفدار آزادی بردگان بود و بعد در تکزاس روزنامه ای در حمایت از دوران بازسازیِ پس از جنگ منتشر کرد که از حقوق بردگانِ تازه آزادشده دفاع می کرد. او سپس به شیکاگو- مرکز مبازرۀ کارگران – نقل مکان کرد و در اعتصاب سراسری کارگران راه آهن در سال 1877 شرکت نمود، که باعث شد نام اش به عنوان «رهبر کمون آمریکا» در فهرست سیاه گنجانده شود و زندگی اش مورد تهدید قرارگیرد.
در آوریل 1886، اشتیاق کارگران برای دستیابی به هشت کار روزانه افزایش یافت. 62 هزار کارگر متعهد شدند اعتصاب کنند، 25 هزار کارگر هشت ساعت کار را درخواست کردند بی آن که خود را متعهد به اعتصاب کنند، و 20 هزار کارگر دیگر نیز موفق شدند ساعت کار روزانۀ خود را کاهش دهند. کارگران برای اعلام همبستگی با کارگرانی که موفق به کاهش زمان کار روزانه شده بودند «کفش هشت ساعت کار» پوشیدند و «سیگار هشت ساعت کار» کشیدند. با نزدیک شدنِ روز اعتصاب، خواست کارگران از «کاهش ده ساعت کار به هشت ساعت کار» به «ده ساعت مزد برای هشت ساعت کار» تبدیل شد.
در اول ماه مه 1886، 340 هزار کارگر در سراسر کشور راه پیمایی کردند که از آن میان 190 هزار نفر دست به اعتصاب زدند. شهر نیویورک شاهد تظاهرات 20 هزار کارگر در «میدان اتحاد» (یونیون اسکویر) بود – همان جایی که جنبش تصرف وال استریت پس از پارک زوکاتی به آن نقل مکان کرد – و در بالتیمور و شیکاگو نیز هرکدام ده هزار کارگر تظاهرات کردند.
**************
ضمیمه2-اخباروگزارشات کارگری11اردیبهشت ماه1391(ویژه اول ماه)
ازگوشه وکنارچه خبر؟
-كارگران كجاي خط فقر قرار ميگيرند؟
- روايت يك ماه زندگي با حقوق 389 هزار و 754 تومان
- بابا منتظرت هستم
- قراردادهاي سفيد امضاء، بهايي سنگين كه بايد كارگران بپردازند
- به بهانه خودکشی دو کارگر در آستانه روز کارگر؛
- گزارش گونهای از رنج کارگران لوله سازی خوزستان که 34 ماه حقوق نگرفتهاند
كارگران كجاي خط فقر قرار ميگيرند؟
بار ديگر به روز كارگر رسيديم و رسم است در اين روز، كارگران از معيشت و نگرانيهاي شغلي خود بگويند. در سالهاي اخير همواره معيشت و زندگي كارگري ناديده گرفته شده و كارگران با افزايش ناچيز دستمزد خود با وجود تورمي كه هر سال سطح زندگي كارگر را تقليل ميدهد، روبهرو هستند. همواره نحوه تعيين دستمزد كارگران چالش بزرگي بوده كه هيچگاه براي اصلاح آن تلاشي نشده است. طي دوره هشتسال جنگ تحميلي دستمزدها افزايش نيافت و كارگران حقوقي ثابت دريافت ميكردند. بعد از اين دوره هشتساله، دستمزد كارگري تنها براساس تورم سالانه تعيين شد و اين روش تعيين حداقل دستمزد كارگري همچنان ادامه دارد و زندگي كارگري را در سطحي حداقلي و شايد كمتر از حداقل نگه داشته است. در سالهاي اخير همواره نرخ تورم كمتر از تورم واقعي كه مردم آن را حس ميكنند اعلام شده و اين در حالي است كه حداقل دستمزد كارگران حتي از تورم اعلامي نيز كمتر تعيين شد تا هر ساله سطح زندگي كارگري نزول كند. اين در حالي است كه كارگران از اواخر دهه 60 روبهرو شدن با قراردادهاي موقت، قراردادهاي سفيدامضا، كار بدون بيمه، داشتن كار با دادن سفته، چك و... را پذيرفتهاند تا شغلي داشته باشند اما اين پذيرفتن تمام شرايط براي حفظ شغل يا به دست آوردن شغلي جديد، وضعيت زندگي كارگران را سختتر كرد. حال آنكه در دوسال اخير و بهخصوص از زمان اجراي هدفمندي يارانهها، شرايط براي كارگران سختتر نيز شده است. اين موضوع سياهنمايي يا اغراق نيست واقعيتي است از زندگي كارگري در حداقل يكسالونيم گذشته، چراكه در اين مدت حداقل دستمزد كارگري كمتر از سالهاي قبل از آن افزايش يافته است. در دو سال اخير حداقل دستمزد كارگري 9درصد براي سال 90 و 18درصد براي سال 91 افزايش يافت در حالي كه سال 90 در شرايطي آغاز شد كه چند ماهي از اجراي فاز نخست هدفمندي يارانهها گذشته بود و قيمت كالاهاي مصرفي به شدت افزايش يافته بود. فشار ديگري كه اين روزها در كنار افزايش شديد قيمت كالاهاي مصرفي در كنار افزايش ناچيز دستمزد كارگران بر خانوار كارگري وارد ميشود، افزايش ماليات بر ارزش افزوده است. سال گذشته ماليات بر ارزش افزوده كالاهاي مصرفي چهاردرصد بود و امسال به پنجدرصد رسیده است و اين در حالي است كه از حقوق 389هزارتوماني كارگران ماليات بر حقوق نيز كسر ميشود. در چنين شرايطي گفته ميشود، خط فقر حدود يكميليونو200هزار تومان است و با حقوق 389هزار توماني، كارگران در كجاي خط فقر قرار ميگيرند؟
جعفر عظيمزاده- رييس هياتمديره اتحاديه آزاد كارگران ايران
منبع :شرق-11اردیبهشت
روايت يك ماه زندگي با حقوق 389 هزار و 754 تومان
"كارگران مظلوم واقع شدهاند" و اين جمله تكراري را همه، من، تو، او و مسوولان بر زبان ميآوريم، اما فقط ميگوييم. ميگوييم بدون آنكه كمي به آن بينديشيم و خود را جاي كارگري بگذاريم كه ماههاست گوشت نخورده است. كارگري كه اجاره خانهاش عقب افتاده و اگر نپردازد خودش، خانوادهاش و وسايلش آواره كوچه و خيابان ميشود ... و اينها هيچ كدام عجيب نيست، عجيب حقوق 389 هزار و 754 توماني كارگران است.
حقوق و مزدي كه بايد هنرمند باشي تا بتواني در صحنه زندگي خرج كني و بهترين نمايش را از خودت به اجرا بگذاري، نمايشي كه پير و فرسودهات ميكند، نمايشي كه خاك صحنهاش پريشانت ميكند.
نميدانم چرا هميشه از مظلوميت كارگران و مشكلات آنان گفته ميشود، اما باز هم دردي از آنان دوا نميشود.
كنار ميگذاريم حرفهاي تكراري و بياثر را و اين بار فقط ميخواهيم بگوييم كه يك كارگر با حقوق 389 هزار و 754 تومان چگونه زندگي ميگذراند؟ قضاوت آن با شماست.
اپيزود اول
ميگويد سرپرست خانواده است و كارگر يكي از كارخانههاي مواد غذايي در مشهد. همسرش را سالها پيش از دست داده و سرپرستي دو فرزندش با اوست. دو فرزندي كه 21 ساله و 17 ساله بوده و هر دو دختر هستند.
پس از اينكه اينها را ميگويد، فقط يك سوال از او ميپرسم اما جوابي به بلنداي شب يلدا از او ميشنوم.
از او ميخواهم به تفكيك، تمام مخارج زندگشاش را برايم بگويد. جالب است بدانم و بدانيد چگونه زندگي را با اين مزد ميگذراند و البته ميگويم اگر درآمد ديگري هم داري بگو كه همين ابتدا ميگويد: همين است و ديگر هيچ.
آغاز ميكند... حدود نصف حقوقم را ميدهم براي اجاره خانه. خانهاي اجاره كردهام در يكي از مناطق پايين شهر مشهد و خيلي دوست داشتم در محيط بهتري خانه اجاره كنم به خاطر دخترانم، تا در فضاي امنتر و سالمتري زندگي كنند، اما نشد.
ادامه ميدهد: يكي از دخترانم دانشجو بود، اما از پس مخارجش برنيامدم، بايد ترمي 400 هزار تومان پرداخت ميكردم كه با حقوق من جور در نميآمد. خودش خيلي علاقه به تحصيل داشت و دارد. حتي سعي كرد كاري مناسب پيدا كند تا بتواند در كنارش، تحصيلش را هم ادامه دهد. حدود يك ماهي هم در يك شركت خصوصي به عنوان منشي كار كرد، اما ديگر نرفت! نگذاشتم برود. درس نخواند بهتر از اين است كه آبرويش را زير پا بگذارد. خودش هم نخواست كه برود. دختر ديگرم هم در سال آخر دبيرستان تحصيل ميكند و اميدوارم در دانشگاه دولتي قبول شود.
آهي ميكشد و ميگويد: در طول 3 ماه گذشته فقط يك بار گوشت خوردهام، آن هم فقط به مقدار7000 تومان. بيش از اين نداشتم....
اشكانش از چشمانش جاري ميشود. ميگويد: نميداني، چه قدر شرمنده بودم كه بروم به قصابي و بگويم 7000 تومان گوشت بدهيد! آن قدر بيرون مغازه ايستادم تا تمام مشتريانش رفتند و خلوت شد. خجالت ميكشيدم ... چه كنم؟ پولم نميرسد.
وسايل لازم زندگي آن قدر است كه ديگر به گوشت و ... نميرسد.
من نوعي كه شايد اهل خريد زندگي نباشم، شايد در نظرم مايحتاج زندگي ناچيز آيد، اما واقعا از او ميخواهم نام ببرد. اول فكر ميكند شوخي ميكنم، اما پس از اينكه متقاعدش ميكنم، ميگويد: اول بگذار برايت بگويم همان املت كه غذايي ساده و پيش پا افتاده است را اگر بخواهم درست كنم بايد 5000 تومان هزينه كنم. حالا حساب كن اگر من بخواهم هر روز هم املت بخورم، ميشود ماهي 150 هزار تومان. خوب من كه پس از پرداخت اجاره خانه فقط 200 هزار تومان دستم ميماند، اگر 150 هزار تومانش براي ناهار هر روز برود، آن هم هر روز املت، با 50 هزار تومان باقيمانده صبحانه و شام را چه كنم؟ هزينههاي برنج، روغن، قند، گوشت كه در طول 3 ماه گذشته فقط يك بار خوردهام، مواد شوينده و ... را هم حساب كن. خرج رفت و آمد هم كه هست.
دختر بزرگم كه در خانه است و رفت و آمدي به آن صورت ندارد، اما دختر كوچكم براي رفت و آمد به مدرسه از اتوبوس استفاده ميكند، راهش دور است، پياده كه نميتواند برود. من هم براي رفتن به كارخانه سرويس دارم اما تا ميدان آزادي را بايد خودم بيايم. آن هم با 2 اتوبوس، يعني 2 تا اتوبوس رفت و 2 تا اتوبوس برگشت.
ميپرسم رفت و آمد شما و دخترت در مجموع چقدر ميشود؟ ميگويد: حدقل ميشود ماهي 35 هزار تومان كه اگر از 50 هزار تومان باقيمانده كم كني، برايم ميماند 15 هزار تومان!
حالا با اين 15 هزار تومان باقيمانده چه كار ميتوانم بكنم؟ تازه، شام و صبحانه را هم كه از وعدههاي غذايي حذف كردهام كه بعد با تمسخر ميگويد: شايد با 15 هزار تومان باقيمانده، بتوانم روزي يك قرص نان براي صبحانه و شام نوش جان كنم.
و به راستي چه ميتواند بكند او...
ميگويد: گاهي اجاره خانهام عقب ميافتد و يا نصفش را ميپردازم و نصف ديگر را ميگويم با ماه بعد پرداخت ميكنم و خدا را شكر ميكنم كه صاحبخانه با خدا و مهرباني دارم.
از او ميپرسم كه با يارانههايت چه مي كني؟ كه ادامه ميدهد: به ما 3 نفر 136 هزار و 500 تومان يارانه ميدهند كه حدود 70 هزار تومانش را براي قبضها ميپردازم. تازه، آن هم با صرفهجويي ميشود 70 هزار تومان.
ميپرسم: بقيهاش را چه ميكني؟ ميگويد: يادت رفته، با حسابي كه داشتيم، صبحانه و شام نبايد ميخوردم؟ و اين حرف او كه گويي پتك سنگيني بر سرم است، مرا از حرف زدن منع ميكند.
و باز هم ميگويد: پوشاك و هزينههاي جانبي را هم حساب كن. مثلا ماه پيش يخچال كهنهام خراب شد و 30 هزار تومان خرج تعميرش كردم.
و باز هم حرفهايش مثل پتك سنگيني بر سرم فرود ميآيد و ميگويد: دخترانم مثل ساير دختران، حتي مثل خودت لباس نميخواهند؟ كفش نميخواهند؟ تو كفش نميخواهي كه آنان نخواهند؟ چند روز پيش دختر كوچكم كفشي ديده بود كه گفتم نميتوانم اين ماه برايش بخرم، شايد ماه بعد و شايد ماههاي بعد! اينها را كه حساب كني، حرفهايم را ميفهمي. نداشتن را ميفهمي اما بعيد ميدانم اينها را بفهمم و درك كنم.
آري، اما در ظاهر من ميگويم ميفهمم، تو ميگويي ميفهمي و همه ميگويند ما ميفهميم، ميفهميم اما درك نميكنيم. درك نميكنيم در طول 3 ماه، فقط يك بار گوشت خوردن را! درك نميكنيم 2 هفته لب به ميوه نزدن را و باز هم درك نميكنيم براي خريد كفشي، چند ماه انتظار كشيدن را.
اما آنان ميفهمند، چون درك كردهاند صبحانه و شام نخوردن را؛ آنان حس كردهاند با تمام وجود، بيپولي و دانشگاه نرفتن را و آنان حس كردهاند بدبختي را ....
در پايان حرفهايش ميگويد: با تمام اين مشكلات، خدا را شكر ميكنم كه خودم و دخترانم بيماري خاصي نداريم. خدا را شاكرم كه همين حقوق را هم دارم، اما اگر كارخانه تعطيل شود... باز هم خدا را دارم.
اپيزود دوم
كارگر يك كارگاه نجاري است، 34 ساله، متاهل و داراي يك فرزند پسر، ميگويد: حقوقم389 هزار و 754 تومان است. درآمد ديگري ندارم. مستاجرم و اجارهنشيني كمرم را شكسته است.
ميپرسم مبلغ اجارهات، ماهانه چقدر است؟ كه ميگويد: 3 ميليون رهن دادهام و ماهي 220 هزار تومان اجاره ميدهم. آن هم براي يك آپارتمان 65 متري در يكي از مناطق پايين شهر.
از او ميخواهم برايم توضيح دهد گذران يك ماه زندگي را با حقوقش. ميگويد: 220 هزار تومان كرايه خانه را كه بدهم، برايم ميماند 180 هزار تومان كه گر با پول يارانه جمع كنم ميشود 316 هزار و 500 تومان.
ميگويد: نميخواهم بگويم نميشود با اين مبلغ، زندگيام را اداره كنم، چرا شايد بشود، اما يك زندگي كاملا ساده. زندگياي كه فقط زنده بماني و نفس بكشي ... هزينهها خيلي بالا رفته است. از بسياري از خواستههايت بايد صرف نظر كني. خوراك خوب و پوشاك خوب برايم آرزو شده است. تفريح و مسافرت را هم كه كلا از زندگيام حذف كردهام.
ميگويد: دو انگشت يكي از دستانم نيز چند ماه گذشته در هنگام كار قطع شده است و من در دل ميگويم: اين است بهاي نان خوردن، نفس كشيدن و زنده ماندن.
ادامه ميدهد: با اين سطح درآمد، تنها ميتواني از حداقل امكانات بهرهمند شوي و زندگي را با تمام داشتهها و نداشتههايش ادامه دهي.
از او نميخواهم چگونگي گذران زندگياش را به تفكيك بيان كند، چرا كه ديگر حالا همه چيز برايم واضح و روشن است. ادامه ميدهد: زندگي مخارج بالايي دارد، تنها خوراك و پوشاك و رفت و آمد نيست. صد قلم ديگر را هم ليست كني، باز هم ميبيني ضروريات ديگري هم هست.
با مهرباني پدرانهاش ميگويد: فرزندم مدتي پيش درخواست كرد كه برايش دو مرغ عشق خريداري كنم، اما دندان همسرم آسيب ديده است و نياز به جراحي دارد و واجبتر است. نمي تواند كه درد بكشد. پزشكان گفتهاند هزينه جراحي 200 هزار تومان ميشود، 100 هزار تومانش را پسانداز كردهام و 100 هزار تومان هم از كارفرمايم قرض گرفتهام. به پسرم هم قول دادهام اگر امسال با نمرات خوب قبول شود، حتما برايش مرغ عشقها را بخرم. تا چند ماه ديگر خدا بزرگ است.
باور كنيد راست ميگويم. اين را او ميگويد و من هم باور ميكنم.
گويي دو گوش شنوا گير آورده و مجال حرف زدن به من نميدهد. درددلهايش بسيار است. ميگويد: ميگويند تك فرزند بودن معايبي دارد و ... من كه با مشكلات فراوان اين خانواده 3 نفره را اداره ميكنم، چگونه ميتوانم فرزند دومي داشته باشم تا فرزندم رنج تك فرزندي را متحمل نشود. وقتي پزشكان ميگويند حداقل هفتهاي دو بار ماهي بخوريد، چگونه ميتوانم با اين حقوق اندك آن را خريداري كنم تا به قول پزشكان به بدنم امگا3 برسد.
و من هم ادامه ميدهم وقتي روانشناسان ميگويند: تفريح، تغذيه روح است، او كه ندارد تغذيه جسمش را، چه معنا دارد تغذيه كند روح اندوهناكش را و خيلي راهكارهاي مفيد براي روح و جسم كه دريغ از چگونه برآورده كردنشان.
اين كارگر نجار گلايهمند هم هست. ميگويد حتما بنويسيد و من هم قول ميدهم. ميگويد: به انسانها بگوييد، ما هم آدميم. ميگويد: چند روز گذشته كه باران شديدي ميباريد، در حال گذر از خيابان بودم كه ماشين مدل بالايي با سرعت سرسامآوري از كنارم رد شد و باعث شد آب كنار خيابان كه جمع شده بود، سرتاپايم را كثيف كند. درست است كه كارگرم، ميدانم محرومم، ميدانم نميتوانم از عطرهاي گران قيمت استفاده كنم، اما انسانم. پول ندارم اما شخصيت و هويت كه دارم و مهمتر از همه، خدايي دارم كه آن بالاست.
ميگويد: كافي است يا ادامه بدهم؟ كه من دلم ميخواهد باز هم بگويد و مرا شرمنده كند. مني كه خود را انسان خطاب ميكنم و شايد ارزشهاي انساني را حفظ نكرده باشم.
نميدانم ولي حرفهايش تلنگري است تا بدانم شخصيت انسانها ثروت نيست. انسانيت است، خرد و فرزانگي است، محبت است و نيك خلقي.
اپيزود سوم
كارگر يك چاپخانه است. 39 سال سن دارد و داراي 3 فرزند است. 2 فرزند پسر و يك فرزند دختر. سنش بيشتر از چهره گرفتهاش نشان ميدهد. سختيها، خستهاش كردهاند. از او نميخواهم تعريف كند گذران زندگياش را با حقوق 389 هزار و 754 تومان، چون ميدانم درد او هم درد مشترك همه انسانهاي كارگر است و حرفهايش باز هم غصهدار خواهد بود و شنيدنش دردآور.
ميگويد: فرزند كوچكم كه پسر است، غصههاي مرا هزار برابر كرده است. از بدو تولد دچار بيماري ناشناختهاي بود كه هنوز هم پس از گذشته 11 ماه از تولدش، ناشناخته است. پزشكان گفتهاند، احتمالا نوعي بيماري خوني است.
انگار ميخواهد چيزي را حساب كند كه ناگهان ميگويد: طي اين 11 ماه، حدود 5 ميليون و 500 هزار تومان خرج مداوايش كردهام كه هنوز بهبود نيافته است.
بعد ادامه ميدهد: هزينه مداوايش، كمرم را شكسته است. كل حقوق من در يك سال هم، 5 ميليون و 500 هزار تومان نميشود، آن وقت طي 11 ماه، 5 ميليون و 500 هزار تومان ....
بغض ميكند و ميگويد: شرمنده خانوادهام هستم. مگر آنان حق زندگي ندارند؟ مشكلات زندگي طي اين يك سال پيرمان كرده است. حتي همسرم گاهي ميرود خانههاي مردم و كارگري ميكند. آن هم گاهي، چون كسي بايد باشد كه از پسر كوچكمان مراقبت كند و همان گهگاه هم مادر من و يا مادر خودش از پسرمان نگهداري ميكنند كه آنها هم پير هستند و ناتوان.
و من با خود ميانديشم زندگي كردنها را و زندگيهاي متفاوت را، بدبختيها را، و درماندگيها را.
بغض او مرا هم اندوهگين كرده است. نميخواهم بيش از اين ادامه دهد، نميخواهم صحبتهايش دوباره ذهنش را مغشوش و غصهدار كند. فقط به اين سوال از او اكتفا ميكنم و ميگويم: خرج زندگيت با هزينههايي كه متحمل شدهاي جور ميشود؟ هيچ نميگويد. فقط ميگويد: همين را بدان كه 5 ماه است گوشت نخوردهام.
و اما در انتها ... حرفي براي گفتن باقي نميماند. فقط بايد گفت: كار بزرگ مايه عزت است، نه نام بزرگ.
منبع:ایسنا-11اردیبهشت
بابا منتظرت هستم
برای عکس برداری از یکی از قسمت ها که فرآیند تولید میله گرد است ، نزدیک می شوم. ایستاده ام تا عکس بگیرم، کارگری جلوتر می آید و می گوید: " خانم اینجا خیلی خطرناکه، از اینجا فاصله بگیرین"/ برخی از کارگران نوجوانند و در آن وقت روز ، مدرسه آنها را می طلبد اما آنها بچه های کارند.(به بهانه روز کارگر)
از یک متر مانده به در ورودی کارخانه ذوب فولاد، تابلویی نصب شده است: " بابا منتظرت هستم".
نمی دانستم چرا این جمله را بر روی تابلویی بزرگ نوشته و در این مکان نصب کرده اند. در فاصله یک متر مانده به در ورودی این واحد و یک متر هم در داخل ، دو هوای متفاوت جاری است.
وارد که می شوم هاله ای از گرما به صورتم می خورد، نیمه ی روز است و کارگران مشغول کارند. در هوای ابری آن روز ، هر گامی که در این واحد به جلوتر می رفتم، حرات و گرما بیشتر می شد.
برخی کارگران صورت خود را با چفیه ای پوشانده اند تا مگر شدت گرمایی را که به صورت می خورد،کم کنند.
برای عکس برداری از یکی از قسمت ها که فرآیند تولید میله گرد است ، نزدیک می شوم. ایستاده ام تا عکس بگیرم، کارگری جلوتر می آید و می گوید: " خانم اینجا خیلی خطرناکه، از اینجا فاصله بگیرین".
حرف کارگر را می پذیرم و به سمت انتهایی این واحد می روم، برخی از کارگران نوجوانند و در آن وقت روز ، مدرسه آنها را می طلبد اما آنها بچه های کارند.
هرچه به قسمت های انتهایی کارخانه نزدیک می شوم، دلیل آن تابلوی جلوی در را بیشتر حس می کنم. ناگهان صدای سوتی در کارخانه شنیده می شود و کارگران به سرعت به یک قسمت می دوند.
ترس در دلم می ریزد ، علت سوت چیست؟ نزدیک محلی می شوم که کارگران جمع شده اند، میله گردی از خط خارج شده ، درست در همان نقطه ای که برای عکس برداری ایستاده بودم! به کسی آسیب نرسیده، بقیه کارگران هم به محل کار خود برمی گردند.
در این واحد، کارگران نه کلاه ایمنی دارند ، نه لباس کار و نه کفش مخصوص. کارگران بسیاری شرایط کاری سخت دارند و البته در برخی مواقع، حقوق و دستمزدی مطابق تلاش و فعالیت خود هم دریافت نمی کنند.
همین شب گذشته بود که در جلسه هم اندیشی استاندار مازندران و کارگران، نماینده کارگران می گفت: در یکی از واحدهای تولیدی دختر جوانی را دیده پشت دستگاه پرس ضربه ای کار می کند و در ماه فقط 60 هزار تومان حقوق می گیرد.این تنها نمونه ای از دردهای جامعه کارگری است که این قشر با آن دست و پنجه نرم می کنند.
در سال های اخیر به طور گسترده تری شاهد تعطیلی کارخانه ها و بیکار شدن کارگران هستیم ، کارگرانی که حقوق دریافت نمی کنند و از کار هم اخراج می شوند.
آن ها ناگزیر چاره کار را در تجمع مقابل فرمانداری و استانداری می دانند و شعار دادن و گاهی هندوانه ای زیر بغل مسئولی قرار دادن تا شاید او کاری و حرکتی کند؛ شاید آن مسئول سفره شان را نه پررنگ بلکه صرفا" بگستراند و دچار شرمندگی در برابر زن و فرزند نشوند.
منبع:مازندنومه-11اردیبهشت-بخشی ازیک گزارش
قراردادهاي سفيد امضاء، بهايي سنگين كه بايد كارگران بپردازند
انعقاد قراردادهاي سفيدامضا و مخدوش، خروج از چارچوب قانون کار و اعمال سليقه کارفرما در زمان انعقاد قرارداد همکاري با نيروي انساني از جمله ضعفهايي است که طي دو دهه گذشته به شدت امنيت شغلي افراد را در بازار کار و اشتغال تهديد کرده و آن را به خطر انداخته است.
قرارداد موقت کار، قرادادهاي سفيد امضا، عدم بهرهمندي از خدمات بيمه تامين اجتماعي، عدم بازنشستگي پيش از موعد مشاغل سخت و زيان آور، عدم ايجاد تشکلهاي کارگري در واحدهاي توليدي و پرداخت نامنظم حقوق ماهانه، جبران خسارتهاي وارده به کارگران، عدم ارائه خدمات بازرسي و عدم رعايت بهداشت محيط کار در برخي واحدهاي توليدي و خدماتي از اهم مشکلات جامعه کارگري محسوب ميشود که در اين ميان قرارداهاي موقت و سفيد امضا، عوارض سنگيني است که جامعه کارگري براي ادامه زندگي بايد بهاي آن را بپردازد.
در واقع وارد کردن نظر و سليقه کارفرما در مفاد قرارداد کاري از جمله ميزان حقوق و دستمزد ماهيانه، بيمه افراد، تصميمگيري در مورد نحوه ادامه همکاري همچنين پرداخت و يا عدم پرداخت سنوات، عيدي، پاداش و موضوعاتي از اين دست، همه و همه تخلفاتي است که مي تواند يکطرفه و فقط با نظر کارفرما منعقد شود.
مطابق با ماده 7 قانون کار، قرارداد کارعبارت است از قرارداد کتبي يا شفاهي که به موجب آن کارگر در قبال دريافت حقالسعي کاري، براي مدت موقت يا مدت غير موقت براي کارفرما انجام ميدهد، حال با اين تعريف در قانون کار، قرارداد سفيد امضا چه معني دارد؟
در تبصره 3 ماده 7 طرح اصلاحي مقرر شده است که طبق آن قراردادهاي با بيش از 30 روز بايد به صورت كتبي و در فرم مخصوص كه توسط وزارت كار و امور اجتماعي در چارچوب قوانين و مقررات تهيه و در اختيار قرار ميگيرد، منعقد و ثبت شود؛ اين تبصره كه قرارداد بايد كتبي باشد، به سود كارگران است، زيرا حقوق و تعهدات دو طرف كاملا مشخص شده و هر يك عزم به اجراي تعهدات خويش ميكنند.
اما کارفرمايان در ابتداي کار با کارگر ضمن گرفتن قراردادهاي سفيد امضا، سفته و حتي تعهد محضري هم دريافت ميکنند و در صورتي که کارگر احقاق حق کند، سفته او را به اجرا ميگذارند كه با اين كار حق قانوني او با تعهد محضري پايمال ميشود.
ناتواني افراد در زمان جذب در بنگاه ها و واحدهاي توليدي کشور براي تعيين شرايط کاري خود، اعمال نظر و يا طرح درخواست موضوعي شده است که در سايه آن برخي کارفرمايان و بنگاه داران از فرصت به دست آمده نهايت سوء استفاده را به نفع خود کرده و در واقع نيروي تحت امر خود را به هر شکلي که بخواهند، اداره ميکنند.
گسترش روزافزون تعداد بيکاران و جويندگان شغل در کشور به ويژه در دو دهه گذشته باعث شده است تا کارفرماياني به اين فکر بيفتند که خواهند توانست با تسلط کامل بر نيروي خود، وي را به کار گيرند و هر زماني هم تشخيص دادند، وي را از کار اخراج کنند.
به عبارتي ديگر وجود نوعي هراس هميشگي در از دست دادن شغل، افزايش قراردادهاي کوتاه مدت، فصلي، ماهيانه و حتي ادامه همکاري بدون انعقاد قرارداد باعث شده است تا دامنه سوء استفاده از افراد افزايش يابد و امروز قانون کار در مورد بسياري از شاغلان واحدهاي مختلف کشور به راحتي رعايت نشود.
منبع:ایسنا-11اردیبهشت-بخشی ازیک گزارش
به بهانه خودکشی دو کارگر در آستانه روز کارگر؛
بابا دیگر جان ندارد
دیگر خسته شده بود و توان ادامه دادن نداشت، هر لحظه در ذهنش و نجوای درون، هزاران دلیل و بهانه به خاطر تصمیمی که گرفته بود، میآورد. تصمیم سختی بود؛ شاید از این میترسید که دخترش بعدها از او به عنوان ترسو و بزدل یاد کند، نگران سرنوشت پدر و مادر پیر و بیمارش بود و به فکر آینده همسر.
از جا که برخواست نفسهایش به شمارش افتاد، اولین قدم را که برداشت یاد روزهای خوش زندگی افتاد، یاد شب خواستگاری و بله عروس خانم، یاد روزهایی که ذوق پدر شدن داشت و دخترش که متولد شد، قدمهایش شل شده بود که قدم دوم را برداشت، قدمی که با برداشتن آن لبخند خوشیها را از چهره اش گرفت و تلخیهای روزگار را نشان داد، یاد فقر و بدبختی افتاد، نگرانیهایی که اگر خدای نکرده والدین بیمارش فوت کردند، چگونه آبرو داری کند و هزینهها را بدهد. قدم سومش را محکمتر برداشت، برخوردهای کارفرمایانی که او را اخراج کردند عذابش میداد، خانهنشینی و افسردگی را دیگر نمیخواست ادامه داد، دیگر توان التماس کردن نداشت.
با قدم چهارم به دنیای واقعی برگشت، طنابی که از سقف آویزان کرده بود مقابل صورتش بود. صندلی را زیر پایش گذاشت و بعد از روی آن پرید. خود را آویزان کرد تا دیگر به دردها و ذهن مشغولیهایش پایان دهد، پایانی دهد به این نگرانی که با این وضعیت اقتصادی و بیکاریاش چگونه برای والدین بیمارش مراسم ترحیم بگیرد.
علی آقا رفت آن هم در آستانه روز کارگر. اما باباعلی تنها کارگری نبود که در سالی که به عنوان سال تولید ملی حمایت از کار و سرمایه ایرانی نامگذاری شده است، خود زمان مرگش را تعیین کند. مصطفی علیزاده از کارگران قسمت رنگ گروه بهمن نیز اوایل هفته جاری در محوطه کارخانه دست به خودکشی زد و جان باخت.
خبرگزاری ایلنا که دو روز پیش این خبر را منتشر کرد، اعلام کرد که به نظر میرسد دلیل خودکشی مصطفی علیزاده قرارداشتن نام او به همراه تعداد دیگری از کارگران در لیست اخراج پایان سال بوده است.
علیرضا محجوب؛ دبیرکل خانه کارگر اخیرا اعلام کرده که در سال گذشته 100 هزار کارگر از کار اخراج شدهاند. مشخص نیست که چه تعداد از این کارگران اخراجی به سرنوشت علی و مصطفی دچار خواهند شد.
سال جاری که به نام تولید ملی و حمایت کار و سرمایه ایرانی نامگذاری شده است، این انتظار را در کشور به خصوص در جامعه کارگری بوجود آورده که حمایت بیشتری از این قشر به عمل آمده و حداقل در این سال خیالشان از امنیت شغلی آسوده باشد اما از ابتدای سال روند اخراج کارگران به طور غیر طبیعی آغاز و همچنان ادامه دارد. به عنوان نمونه شرکت شهاب خودرو بیش از 650 کارگر و یک واحد تولیدی دیگر در استان گلستان نیز بیش از 100 کارگر خود را اخراج کرده است.
البته باید به این آمار اخراج ها آمار مربوط به عدم دریافت حقوق هزاران کارگر را نیز اضافه کرد که از همین ابتدای سال در اعتراض به مشخص نبودن وضعیت حقوقی دست به تجمعات اعتراضآمیز زدهاند.
منبع:قانون-11اردیبهشت
گزارش گونه ای از رنج کارگران لوله سازی خوزستان که 34 ماه حقوق نگرفتهاند
امروز در آفتاب داغ اهواز از ماشین که پیاده میشوم با جمعیتی روبرو میشویم که عده ای از آنها روی زمین نشستهاند و عدهای بی قرار و کلافه راه میروند. برخیها هم آن طرفتر به دیوار استانداری خوزستان تکیه دادهاند.
به خبرنگار بودنم که پی بردند به سمتم هجوم میآوردند. همه با هم حرف میزدند مثل کسی که آتش درونش زبانه می کشد و انگار با حرفها و درد دلهای بی وقفهشان آب سردی بر گرمای وجود پر از غم درونشان میریختند.
مسئله چیست؟ تجمع دوباره این طیف کارگر برای چیست؟ کدامین مسئول، مسئولیت خود را در قبال این مردم انجام نداده است که تجمعات چند باره را باعث شده است؟
حرفها حکایت از ضعف عملکردها و عدم پیگیریهای مسئولین مربوطه در شرکت لولهسازی خوزستان داشت. زخمی که انگار هیچ گاه نمیخواهد بستر ناامنیاش را برای آرامش خانوادههای این کارگران جمع کند. چه کسی میتواند احساس دختر دانشجوی این کارگر را درک کند که پدرش به ما میگوید چندین ماه است که حقوق نگرفته است و به این دلیل فرزندش را این ترم به دانشگاه نفرستاده است؟
چه کسی میتواند تصور کند حال درون و جسم بیمار فرزند آن کارگر را که داروهایش از فلان کشور خارجی میآید؟ و امروز پدرش که کارگر شرکت لوله سازی خوزستان است به ما میگوید لحظهای که فرزندم جلوی من بیهوش میشود چه کند؟!
من نمیدانم کارگری که میخواست یک کپی از برگه مطالباتش برای ما بگیرد اما پول نداشت و همکارش یک صد تومانی به او داد، شب که بشود حس دستان خالیاش در موقع ورود به خانه چه خواهد بود؟
من نمیدانم کودکی که درون خانه نشسته است و پدرش یکی از این کارگرانی است که به دیوار استانداری خوزستان برای گرفتن حقوق 34 ماه عقب افتادهاش تکیه زده است، شب با کدام پول شکمش سیر میشود؟
من نمیدانم آنگاه که یکی از این مردان با دستهای خالیاش در نگاه فرزند و همسرش تحقیر میشود، کدام مسئول از حال غرور شکسته آنها با خبر میشود و با خبر است از حال کارمند رسمی این شرکت که حالا مسافر کشی میکند و میگوید بحرانی که از سال 86 برای گرفتن حقوقشان از این شرکت به وجود آمده است را به کجا مدفون کند که حتی مادرش حرفش را باور نمی کند که 34 ماه است حقوق نگرفته است.
شرکت بحث برانگیز لوله سازی خوزستان، شرکتی که عامل درهای بستهاش وامهای کلانی است که برخی از افراد گرفتهاند و گریختهاند. عاملش سهام داری برخی از فعالان ورزشی است که سالها طول میکشد تا گذرشان به اهواز بخورد.
و اما اینک تعدادی از کارگران این شرکت که خواهان بازنشستگی هستند و ترخیصی آنها هم از جانب شرکت لوله سازی خوزستان و هم از جانب سازمان تامین اجتماعی تایید شده است، با جواب منفی مسئولین کار و تامین اجتماعی مواجه شدهاند و هیچ کس پاسخ گوی این درد نیست.
تمام حرف این کارگران کار کرده و حقوق نگرفته، این است؛ اول، راهاندازی شرکت لوله سازی خوزستان دوم، تایید بازنشستگی کارگران سوم، پرداخت حقوق 34 ماه عقب افتادهشان.
این مشکل تنها نیازمند همت مسئولان است تا برای همیشه حل شود و امیدواریم در این خصوص تلاشی عمیق صورت بگیرد که دیگر شاهد این صحنهها نباشیم و بیش از این دیگر پدرانی شرمندهی نگاههای مطالبه گرانه فرزندانشان نباشند.
منبع:رجا-11اردیبهشت
یازدهم اردیبهشت ماه1391