logo





فطعنامه در باره: انتخابات ریاست جمهوری و موضع ما

دوشنبه ۴ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۲۳ آپريل ۲۰۱۲

محمد اعظمی

aazami.jpg

5- اگر حضور گسترده مردم و رای "نه" آنان به ناطق نوری یک موفقیت بزرگ برای جنبش مردم در مقابله با رژیم ولایت فقیه بود، اگر مردم با شرکت بی سابقه شان در انتخابات "اعتراض و و عدم اعتماد" خود را با چنان صراحتی بیان کردند که احتمالا در کمتر تحریمی امکان پذیر بود، بنابراین اپوزیسیون انقلابی می بایستدر این حرکت نقش مداخله گرانه می داشت. نیروئی که این حضور را ناشی از توهم ارزیابی کند حق دارد امروز از تحریم دفاع کند ولی کسانی که معتقدند "ابراز مخالفت آشکار مردم با دستگاه روحانیت و در راس آن ولی فقیه در جریان انتخابات اخیر، تنها بیان عریان و علنی یک مخالفت ساده نبود، بلکه سیلی سیاسی محکمی بود که مردم به گوش رهبر و دستگاه روحانیت زدند" مجاز نیستند تاکتیکی مغایر حرکت مردم اتخاذ کنند.
تقریبا اکثریت نزدیک به اتفاق نیروهای اپوزیسیون تاکتیک تحریم را در انتخابات پیش گرفتند. هدف تحریم بیان اعتراض و مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی بود. از این هدف قاطعانه می توان دفاع کرد ولی شکل بیان این اعتراض یعنی تحریم، مغایر با حرکت مردم و در نقطه مقابل آن قرار می گیرد و الزاما در تمامی شرایط کارائی نخواهد داشت.
کما اینکه در انتخابات ریاست جمهوری دوره قبل بنا به ادعای رژیم حدود 56 در صد مردم شرکت کردند. یعنی حداقل 44 در صد مردم انتخابات را تحریم کرده بودند.
اهمیت شرکت گسترده مردم در انتخابات ریاست جمهوری و ضربه ای که رای آنها به نظام ولایت فقیه وارد آورد، ضرورت ارزیابی انتخابات و بازنگری در سیاست های سازمان را در دستور کار ما قرار می دهد. بر این پایه به توضیح برخی نکات برای دستیابی به یک نتیجه درست نیازمندیم:
1-صف آرائی متقابل دو جناح اصلی حکومت، امکان دخالت مردم در انتخابات را امکانپذیر ساخت و برای اولین بار مردم کشور ما دریافتند که رای آنان می تواند در تضعیف جمهوری اسلامی موثر افتد. شکاف درون رژیم مهمترین عامل برای تحقق بخشیدن به این امر و لگام زدن بر یکه تازی های جناح غالب حکومت بود. نفرت از حاکمیت جمهوری اسلامی و بطور مشخص ولی فقیه آن، انگیزه ای ایجاد کرد تا مردم در صفوفی متحد و فشرده بسیج شوند و با سود جستن از همین شکاف، انزجار خود را ابراز دارند. نحوه بیان این نفرت با سطح عمومی مبارازات مردم هم خوانی داشت. در فقدان جنبش های براندازی و برآمده از غلیان انقلابی جامعه، تاکتیک شرکت در انتخابات در چارچوب مبارازات قانونی، در انطباق با سطح رشد و توان مبارزات مردم و در خدمت اعتلای آن قرار دارد. بنابراین، الف- اختلاف جدی دو جناح اصلی حکومت، به عنوان زمینه امکان بروز حرکت مردم. ب- تنفر عمومی مردم از کل رژیم و به ویژه جناح غالب آن به مثابه انگیزه شرکت مردم در انتخابات. ج- سطح رشد مبارزات مردم، که بیان خود را در رای مردم آشکار ساخت، سه پارامتر به هم پیوسته ای هستند که در نحوه برخورد به انتخابات اخیر حائز اهمیت اند و شرکت گسترده مردم را توضیح می دهند.
2- خاتمی نیروی رفرم در درون حکومت و در چارچوب نظام ولایت فقیه محسوب می شود. نحوه برکناری او از وزارت ارشاد و مواضعی که در جریان انتخابات اتخاذ کرد، رفته رفته در ذهن مردم به یک شبه اپوزیسیون تبدیل شد: اشارات گاه به گاه بر حقوق بشر و حکومت قانون، وعده رعایت جنبه هائی از حقوق زنان و جوانان، ادعای جانبداری او از علم و تکنولوژی از یکسو و یورش سازمانیافته "امت همیشه در صحنه" به متینگ ها و ستاد های انتخاباتیش و مهمتر همه تبلیغات جناح مقابل در مطرح کردن او به مثابه مخالف سانسور و مدافع آزادی از سوی دیگر، توجه عمومی را بیش از پیش متوجه او ساخت. افزون براین ها، تبلیغات وسیع و یکپارچه غرب در معرفی او به عنوان فردی معتدل و مخالف تندروهای متحجر و به ویژه در فضائی که بعد از حکم دادگاه میکونوس ایجاد شده بود، باعث گردید که مردم برای ابراز مخالفت قطعی علیه نظام ولایت فقیه، رهبر و کاندیدای مورد نظر او، به کاندیدای مقابل آنها یعنی خاتمی رای بدهند.
3- در ارزیابی از انگیزه های حمایت میلیونی از خاتمی، سه گرایش عمده را می توان از هم متمایز ساخت. این سه گرایش گر چه با همدیگر آمیختگی هائی دارند، لیکن در کلی ترین وجه، چنین متمایز می شوند: الف- نیروی معتقد به خاتمی و ائتلاف او. ب- نیروی متوهم به خاتمی و شعارهای او. ج- نیروئی که اساسا با رای به خاتمی، انزجار خود را از کاندیدای مقابل و حامیان او از رهبر تا روحانیت و .. را آشکار ساخته است.
ثقل اصلی در رای به خاتمی متعلق به نیروی اخیر یعنی نیروی "نه" به سیاست های غالب بر جمهوری اسلامی و قبل از همه ولی فقیه و روحانیت است.
4- با انتخاب خاتمی، کشاکش جناح های درونی حکومت شدت خواهد گرفت. امکان رشد جنبش های توده ای بیشتر خواهد شد. طعم موفقیت در شکست دادن جناح غالب رژیم، که پیشاپیش تصاحب مسند ریاست جمهوری را مسجل می دانست، مردم را به دخالت بیشتر در حیات سیاسی جامعه تشویق خواهد نمود. مردم با این روحیه و با این وقوف به توان و قدرت خود، مانند گذشته به راحتی تن به پذیرش اجحافات حکومتیان نخواهند داد. حکومت نیز با اراده ای سست شده، قادر نخواهد گشت مثل سابق حکومت کند و مجبور است دست به عقب نشینی هائی در چارچوب نظام بزند.
5- اگر حضور گسترده مردم و رای "نه" آنان به ناطق نوری یک موفقیت بزرگ برای جنبش مردم در مقابله با رژیم ولایت فقیه بود، اگر مردم با شرکت بی سابقه شان در انتخابات "اعتراض و و عدم اعتماد" خود را با چنان صراحتی بیان کردند که احتمالا در کمتر تحریمی امکان پذیر بود، بنابراین اپوزیسیون انقلابی می بایستدر این حرکت نقش مداخله گرانه می داشت. نیروئی که این حضور را ناشی از توهم ارزیابی کند حق دارد امروز از تحریم دفاع کند ولی کسانی که معتقدند "ابراز مخالفت آشکار مردم با دستگاه روحانیت و در راس آن ولی فقیه در جریان انتخابات اخیر، تنها بیان عریان و علنی یک مخالفت ساده نبود، بلکه سیلی سیاسی محکمی بود که مردم به گوش رهبر و دستگاه روحانیت زدند" مجاز نیستند تاکتیکی مغایر حرکت مردم اتخاذ کنند.
تقریبا اکثریت نزدیک به اتفاق نیروهای اپوزیسیون تاکتیک تحریم را در انتخابات پیش گرفتند. هدف تحریم بیان اعتراض و مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی بود. از این هدف قاطعانه می توان دفاع کرد ولی شکل بیان این اعتراض یعنی تحریم، مغایر با حرکت مردم و در نقطه مقابل آن قرار می گیرد و الزاما در تمامی شرایط کارائی نخواهد داشت.
کما اینکه در انتخابات ریاست جمهوری دوره قبل بنا به ادعای رژیم حدود 56 در صد مردم شرکت کردند. یعنی حداقل 44 در صد مردم انتخابات را تحریم کرده بودند.
6- اگر سیاست نیروها در قبال انتخابات یک تاکتیک است بنابراین در هر مقطعی باید شرایط حاکم بر جامعه مورد بررسی قرار گرفته و روشن شود کدام تاکتیک در راستای اهداف درازمدت قرار دارد و ضرورت دارد که برای رسیدن به این اهداف اتخاذ شود. برای نیروهایی که دفاع از حقوق و خواسته های اساسی مردم در راس اهدافشان قرار دارد، در اتخاذ تاکتیک ها، باید انطباق آنها با سطح مبارزه و روانشناسی مبارزاتی مردم مورد توجه قرار گیرد و سمت و سوی گسترش مبارزات جاری آنها و تقویت جنبش های اجتماعی را مد نظر قرار دهد. شرایط حاکم بر انتخابات و میزان مشارکت مردم، دو معیار مهم و قابل توجه اند ولی هیچکدام از این دو تعیین کننده نیستند. کما اینکه در یک شرایط انقلابی که امر سرنگونی در دستور توده هاست در یک انتخابات آزاد برای ریاست جمهوری و یا مجلس نمی بایست شرکت کرد و یا شرکت 98 در صد مردم در انتخابات فروردین 1358 برای تاسیس جمهوری اسلامی، هیچ مجوزی برای تائید آن انتخابات و شرکت در آن پدید نمی آورد. چرا که بر خلاف انتخابات اخیر که مخالفت با رهبر و نظام انگیزه شرکت در آن بود، در ان انتخابات تائید رهبر و نظام مد نظر بود.
آنچه که تعیین کننده است این است که هر تاکتیکی تا چه حد در خدمت هدف ارتقاء مبارزات مردم و اعتلای جنبش قرار می گیرید. اگر هدف تاکتیک ما در انتخابات بیان اعتراض و مخالفت با رژیم جمهوری اسلامی است باید دید کدام شیوه عملی تر و در خدمت این هدف قرار می گرفت. تحریم مورد نظر ما یا شرکت در آن برای نفی جناح حاکم. کدامیک؟
7- نتایج انتخابات اخیر آشکار ساخت که سیاست تحریم در انتخابات ریاست جمهوری نمی توانست مردم را بسیج کرده و نیروی آنها را در مبارزه علیه حکومت اسلامی تقویت کند.
در شرایطی که سطح مبارزه مردم با سرنگونی رژیم فاصله دارد، لگام زدن به جناح حاکم از طریق اشکال و راههایی که مردم خود در مبارزه خویش به آن دست می یابند، تحقق این هدف را میسر می ساخت. نمونه مشخص اینکه شرکت بی سابقه مردم در انتخابات و با هدفی که برای همگان روشن بود، دنیا را حیرت زده کرد و نیروی خود مردم را برای ایستادگی در مقابل این حکومت بیش از پیش تقویت نمود.
سازمان ها و احزاب چپ و دموکرات می بایست با توضیح موضع خاتمی و محکوم نمودن اعتقادات و پایبندی های او به چارچوب نظام ولایت فقیه، با شرکت در این انتخابات هماهنگی می کردند و اراده آنان را در توجه به این حقیقت که خاتمی تنها وسیله ای بوده است برای آشکار کردن ابراز مخالفت علیه کل حکومت ولی فقیه، تقویت می نمود.
چنین همسوئی در فردای بعد از انتخابات پایان یافته و راه های سازماندهی مبارزه از پائین و ایجاد فشار برای دستیابی مردم به خواسته ها و حقوق آزادیخواهانه شان را هر چه بهتر هموار می ساخت، وظیفه ای که امروز مبرم تر از هر زمان پیشاروی جنبش اپوزیسیون مترقی ایران قرار دارد.
تیزماه 1376


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد