logo





یک برگ زرد

پنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۳۹۱ - ۱۲ آپريل ۲۰۱۲

آزاده بی پروا

a-biparva.jpg
سکوتی
که به آن وابسته شدیم
انگشت های گره شده ی فریادی ست
که در حجم ثانیه ها
به دیوار خامُش آتیه
کوبیده می شود
و چه دوان دوان
در پِی ِ بُرّندگی مرموزی ست
تا اندام آویزان بر طناب سرنوشت
نفسی تازه کند!
اجرای سمفونی مَوّاج ِ مردگان
روی نُتنهای سیاه و سپید ِ کُره ای
که هر تیک تاک ِ آن
سقوط چشم ها
از بلند ترین قُلّه ها
تا زیر پاهایی ست
که کِشان کِشان
به خیال پناه می برند
و گرمایی
که در جعبه های کوچک کُنج این چرخش
از دودکش زمستان کاهل
بیرون می آید
سَرش را میان علفها پنهان می کند
یخها حاکم مرکزیت ثقل اند
و وقتی ملتهب می شوند
سراسیمه ترین تلاطم روحشان را
از سر انگشتان نازک بید
بر چشمهای منتظر نرگس
قطره قطره اشک می ریزند

***

چه شباهت عجیبی است
میان دست های خالی صدف ها
آن هنگام که ارزششان را
دریای سیاه می بلعد
و
پیله ی تنهایی
لحظه ی پَر پَر زدن دل
در گلخن انتظار
_
یادگارهای حک شده
روی سنگهای باران خورده
با استقامت ترین نجواهای تاریخند
در گوش کولی زمانه
نشسته بر زورقی بی بادبان
که روزها فال صبر می گیرد
و در آبشارِ بایدها
رها می کند
و شبها
فال عشق
به نام تک تک ماهیها
حتا
در آنسوی رودخانه
_
سکوت و باز هم سکوت
وقتی دستها
به کوتاهی سایه های پاییزند
و توفان
از هیچ برگی نمی گذرد
حتا اگر
زرد باشی !

12 فروردین 91

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد