|
نفي انتخابات ضد دموکراتيک به تنهائي با هر زباني بيان شود، انفعالي است. شرکت در انتخابات غيردموکراتيک براي آزاديخواهان هم، هر چند انفعالي نيست اما فعاليتي است دنباله روانه و در ميدان رقيب، که جز در موارد خاص، به خدمت تحکيم نظر مخالف کمک مي کند. نفي در صورتي که با برنامه اثباتي همراه شود، مي تواند تحرک ايجاد کرده و منشا اثر واقع شود. اهميت دارد که ما در انتخابات با سيما و سياست خود فعاليت کنيم. | |
به دعوت انجمن گفتگو و دموکراسی نشستی با شرکت آقای تقی رحمانی، فعال سیاسی ملی مذهبی، آقای عبدالرضا تاجیک، روزنامه نگار و فعال سیاسی و من (محمد اعظمی) در رابطه با انتخابات مجلس نهم در روز شنبه ۳۱ مارس در پاریس برگزار شد. در این جلسه آقای تقی رحمانی در رابطه با مسائل بنیادی اپوزیسیون، آقای تاجیک پیرامون انتخابات مجلس و صف آرائی جدید نیروهای درون حاکمیت و من نیز در رابطه با رویکردهای اپوزیسیون به انتخابات صحبت نمودم. پس از سخنرانی ها نوبت به اظهار نظر شرکت کنندگان و طرح پرسش ها، رسید و در خاتمه وقت مجددی به سخنرانها داده شد تا به پرسش ها و جمعبندی نظر خود بپردازند. متن سخنانم در این نشست چنین بود:
برای توضیح و بیان رویکردهای اپوزیسیون، ناگزیرم به اختصار به درک خود از انتخابات به طور کلی و انتخابات در جمهوری اسلامی به طور مشخص، اشاره کنم، آنگاه به رویکردها بپردازم.
اگر انتخابات را روشی بدانیم که حق انتخاب آزاد مردم برای ارتقاء زندگی و دستیابی به حقوق دموکراتیک خود و دخالت در سرنوشتشان را به رسمیت می شناسد، در ایران تقریبا در هیچ دوره ای این حق به رسمیت شناخته نشده است. درک از انتخابات امروز در سطح جهان تعریف شده است و با معیارهائی چون آزادی بیان، رسانه ها، احزاب و تجمعات سنجیدنی است. هر انتخاباتی که در آن، این معیارها وجود نداشته باشد، انتخاباتی آزاد نیست. این که در نهایت چه سیاستی در رابطه با این گونه انتخابات ها اتخاذ کنیم، نباید اصل درک و دریافت از انتخابات را کمرنگ کند. اکنون در عموم کشورهای اروپائی نظیر فرانسه، سوئد، اسپانیا، انگلیس و .. انتخابات با این معیارها برگزار می شود. درست در نقطه مقابل چنین روشی، در دوران شاهان پهلوی در ایران و یا صدام حسین در عراق، انتخابات هیچ بوئی از یک انتخاب، نبرده بود. افراد برای مجلس توسط حکومت تعیین می شدند و رای مردم اساسا شمرده نمی شد. پارلمان نیز مکانی برای تصمیم گیری نبود، تصمیمات حکومت را بدون چون و چرا به تصویب می رساند و به قانون تبدیل می نمود. در جمهوری اسلامی اما انتخابات معنای خاص خود را دارد. نه مثل غرب دموکراتیک است و نه همچون دوران شاه و صدام بی معناست. انتخاباتی است غیر دموکراتیک که رای مردم در چارچوبی اثرگذار بوده است. کاندیداها پس از عبور از صافی شورای نگهبان، به رقابت پرداخته و از این به بعد رای مردم نقش آفرین می شده است. اما در مقطع احمدی نژاد به این سو، این خصوصیت نیز دستخوش تغییر شده و تقلب که تا کنون از طریق پول و زور و رسانه انحصاری صورت می گرفت، به شکل رای سازی نیز نقش آفرین شد. در این دوره علاوه بر تنگ تر شدن دایره افراد مجاز برای شرکت در انتخابات، در شرایطی که فردی پس از عبور از صافی شورای نگهبان نامطلوب تشخیص داده می شد، با تقلب از حضورش در نهادهای انتخابی جلوگیری شد . وضعیت به شکلی پیش رفته است که اخیرا قانونی در مجلس شورای اسلامی به تصویب رسیده که پس از برگزاری انتخابات نیز، دستگاه ولایت از طریق اعمال نظارت بر نمایندگان مجلس می تواند آن ها را از نمایندگی برکنار نماید.
نکته دیگری که اهمیت دارد در انتخابات بدان توجه شود کنار نهادن درک رایج از انتخابات است. بر خلاف درک رایج، انتخابات فقط رفتن و یا نرفتن به پای صندوق رای نیست. مهم تر از صندوق رای، دوره پیش و پس از هر رای گیری است. در انتخابات ریاست جمهوری قبلی این سه مرحله بسیار عیان و قابل مشاهده شد. پیش از انتخابات ما با حرکت مطالباتی جنبش های اجتماعی روبرو بودیم. اتخاذ موضع در قبال انتخابات بر اساس چگونگی پاسخ دادن به مطالبات فضای انتخابات ریاست جمهوری در سال ۱۳۸۸ را تسخیر نمود. تا بدان اندازه که حتی محسن رضائی و محمود احمدی نژاد نیز مجبور شدند در قیال برخی مطالبات موضع خود را اعلام کنند. پس از رای گیری نیز ما با آن جنبش وسیع روبرو شدیم. اما جریانات و فعالان سیاسی عموما اتخاذ سیاست در قبال انتخابات را محدود به رفتن و یا نرفتن به پای صندوق رای می کنند. دیدن مراحل انتخابات از این جهت نیز اهمیت دارد که در مرحله نخست یعنی مرحله پیش از رای گیری بیشترین میدان برای حرکت اپوزیسیون به وجود می آید. معمولا ما برای طرح سياست نيازمند فضاسازي و حساس کردن مردم هستيم تا به سیاست ها و برنامه ها، توجه کنند. زماني که کارگران را اخراج و يا دستگير و مورد آزار قرار مي دهند؛ زماني که به تجمع دانشجويان حمله کرده و آن ها را مجروح و زنداني مي کنند؛ و يا هنگامي که زنان را براي خواست برابري خواهانه شان به بند مي کشند، ابتدا بايد جامعه را از اين ماجرا آگاه کرد و سپس با حساس کردن جامعه، خواهان احقاق حقوق آنان شد. مسائل مربوط به جنبش هاي اجتماعي و حقوق مردم فقط توسط جريانات مدافع آنان طرح و پيگيري مي شود. کار زيادي لازم است تا مردم حساس شده به حرکت وادار شوند. انتخابات اما، از مقوله ديگري است. موضوعي است که حکومت آن را طرح و تبليغ کرده و مردم را نسبت به سیاست ها و برنامه ها، حساس می کند. در این دوره مهم اين است که سياستي درست اتخاذ شود، فضاي انتخاباتي بیشترین حساسیت ها را نسبت به آن سیاست ایجاد می کند. البته این موضوع در انتخابات مجلس نهم در قیاس با دوره های پیش بسیار ضعیف بود. در این انتخابات دستگاه ولایت از ترس حرکت مردم، فضا را به شدت امنیتی نمود.
رویکردها به انتخابات: تا کنون اپوزیسیون، سه نوع رویکرد به انتخابات داشته است. اول شرکت همیشگی دوم تحریم دائمی و سوم برخورد مشخص با انتخابات.
نخست رویکرد شرکت- این سیاست توسط جریاناتی دنبال می شود که در اساس نیروی اصلاح جمهوری اسلامی هستند. این نیرو بر این باور است که حکومت با این قانون اساسی و با این ساختار ظرفیت اصلاح را دارد. این افراد و جریانات که عمدتا سکولار بوده و در خارج کشور فعالیت دارند، انتخابات را آزاد نمی دانند. اما شرکت در انتخابات را براي تعميق دموکراسي و براي نهادينه کردن اشکال دموکراتيک مبارزه و استفاده از حق راي، مورد تاکيد قرار مي دهند. افزون بر این شرکت در انتخابات را با هدف فرستادن حتی تعداد معدودی به مجلس مفید دانسته آنان را صدای اعترض می دانند.
اشکال اصلي اين فکر اين است که اولا روشن نمی کند که رای دادن در انتخابات چگونه به تعمیق دموکراسی می انجامد و اگر شهروندی از حق خود استفاده کند و رای ندهد چرا عملش مغایر دموکراسی است. ثانیا روشن نیست چرا حق استفاده از رای را با رای دادن یگانه در نظر می گیرند. اگر حق راي به رسمیت شناخته می شود، چرا در صورتي که مردم نماينده مورد قبولي را در ميان نامزدها نيافتند، نباید افراد نالایق را از آن محروم کنند. حقی که به اجبار فقط به یک شکل مورد استفاده قرار گیرد، حق نیست. تکلیف خواهد بود. در ارتباط با فرستادن تعدادی و یا اقلیتی به مجلس هم، ادعای درستی در هر شرایط نیست. اقلیتی که زیر تیع سرکوب به صورت مرعوب شده به مجلس وارد می شود جز اینکه در حاشیه قرار گرفته خفه شود کار دیگری انجام نمی دهد. کما اینکه اقلیت اصلاح طلب در مجلس هشتم کارکردی مثبت نداشت. بیشترین افشاگری ها در این دوره توسط خود اصولگرایان برای دستیابی به قدرت صورت گرفت.
نیروی دیگری که شرکت دائمی در مجلس را تبلیغ می نمود، اصلاح طلبان حکومتي بوده اند، که در حال گذار به اپوزیسیون قرار دارند، عمده نیروی این جریان مبنا را پذیرش خودشان در رابطه با انتخابات قرار می دهند. تا دیروز که مشارکت داشتند انتخابات آزاد بود. امروز چون نمی گذارند حضور پیدا کنند، فرمایشی شده است.
در مجموع ندافعان شرکت در انتخابات، سیاست تحریم را انفعالی دانسته و از این زاویه هم آن را رد می کردند. در این انتخابات که اغلب این نیروها به تحریم انتخابات رسیدند، به خاطر تبلیغات گذشته خود، صفت فعال را به سیاست تحریم افزودند تا شاید تفاوتی را نشان دهند. به نظرم تحریم واژه مناسبی نیست. بار نظری دارد که برای موضوعی سیاسی چندان دقیق نیست.
تحریم دائمی- برخی جریانات که تقریبا همگی آنها سیاست نفی جمهوری اسلامی را دنبال می کنند با چشم بستن بر واقعيات، تنها آرمان را مبناي اتخاذ سياست نموده و از این زاویه سیاست تحریم انتخابات را یکبار برای همیشه در جمهوری اسلامی اتخاذ کرده اند. اين گرايش با انتخابات به مثابه يک موضوع مشخص برخورد نمي کند. از انتخابات يک پرنسيپ مي سازد و آن را در حکومت جمهوري اسلامي همواره نفي مي کند.
تاکید این افراد و جریانات بر این پرنسیپ که انتخابات آزاد نیست، تاکید درستی است. اما از این پرنسیپ، اتخاذ یک سیاست همیشگی و برای همه شرایط، بی سیاستی است.
برخورد مشخص- گرايش سوم به انتخابات به عنوان يک موضوع سياسي نگاه می کند. این گرایش واقعيت را مبنا و آرمان را راهنما مي کند و نه از شرکت در انتخابات و نه از نفي آن، اصلی همیشگی، نمي سازد. با انتخابات برخورد مشخص دارد. مدافعان این نگاه به مسائل سیاسی، مهمترين معيار براي سنجش انتخابات را، دموکراتيک بودن آن مي دانند. اما در شرایطی که اختلافات در بالا امکان باز شدن فضای سیاسی را فراهم نماید و یکی از طرفین اختلاف، از موضع ضد استبدادی و در جهت آزادی با جناح دیگر برخورد داشته باشد و همچنین آلترناتیو نیرومند دموکراتیکی در صحنه نباشد، مشارکت در انتخابات به سود مردم است. براي نمونه در دوم خرداد حضور مردم در پاي صندوق هاي راي، امکاناتي براي تعميق دموکراسي و پيشروي مردم ايجاد کرد. شرکت در انتخابات دوم خرداد و زدن ضربه به نماينده ولي فقيه به سود جنبش مردم بود. هر چند که در دوم خرداد نيز انتخابات، آزاد نبود. و یا در جریان انتخابات مجلس ششم با وجودی که انتخابات آزاد نبود اما حضور اصلاح طلبان شرایط پیشرفت و اعتلای جنبش را به وجود آورد و وجودشان در مجلس یه سود مردم بود.
نفي انتخابات ضد دموکراتيک به تنهائي با هر زباني بيان شود، انفعالي است. شرکت در انتخابات غيردموکراتيک براي آزاديخواهان هم، هر چند انفعالي نيست اما فعاليتي است دنباله روانه و در ميدان رقيب، که جز در موارد خاص، به خدمت تحکيم نظر مخالف کمک مي کند. نفي در صورتي که با برنامه اثباتي همراه شود، مي تواند تحرک ايجاد کرده و منشا اثر واقع شود. اهميت دارد که ما در انتخابات با سيما و سياست خود فعاليت کنيم. با اين توضيحات من فکر می کنم نه، به انتخابات مجلس نهم جمهوري اسلامي و دفاع از انتخابات آزاد، شعار مناسبي به نظر مي رسید. لغو نظارت استصوابي، حق آزادانه انتخاب با تمامي الزامات آن و تامين نظارت بين المللي، سه عنصري است که به آزادي انتخابات معنا مي دهد. اين شعار ظرفيت پشتيباني داخلي و خارجي را داشته و مي تواند هم در داخل آن را تبليغ کرد و از اين منشور، جريانات مختلف را به چالش کشيد و هم براي جهانيان قابل قبول و منطقي است. اساسا نيروئي که خواهان اعمال اراده مردم و مدافع حق حاکميت آنان است، اين حق را از طريق انتخابات پي مي گيرد. اين که مستبدان نمي گذارند انتخابات آزاد برگزار شود، ما را نبايد به مخالفت با اين شعار بکشاند. ضديت با انتخابات آزاد به نام مستبدان داخلي ثبت شده است. روا نيست برخي از آزاديخواهان ناخودآگاه با اين آزادي ستيزان در مخالفت با اين شعار همصدا شوند. پرسیده می شود که انتخابات با وجود رژیم ولایت فقیه مد نظر است و یا پس از این رژیم. در پاسخ لازم می دانم تاکید کنم که با این قانون اساسی و این ساختار امکان برگزاری انتخابات آزاد ممکن نیست. اما برای طرح خواست هرگز نباید ظرفیت حکومت را مبنا قرار داد. اگر این گونه برخورد کنیم مبارزه برای بسیاری از خواسته ها را باید رها کنیم. تبعیض علیه زنان و یا ملیت ها خواسته هائی هستند که باید مبارزه برایشان را سازمان داد. در حالی که حکومت ظرفیتی برای رفع مثلا تبعیض جنسی و ... ندارد.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد