- گرامی باد 8 مارس، روز جهانی زن!
- برگزاری دادگاه شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا به روز 25 اسفند موکول شد
- مصاحبه با نیما پوریعقوب از اعضای جنبش دمکراتیک کارگری
- تجمع بازنشستگان نفت دراعتراض به بلاتکلیفی ۳ ساله در پروژه ساخت مسکن
- یکسال است که حقوق و مزایا دریافت نکردهایم
گرامی باد 8 مارس، روز جهانی زن!
زنان و مردانِ سوزان
هنوز
دردناکترین ترانههاشان را نخواندهاند...
8 مارس (18 اسفند) روز اتحاد و همبستگی زنان ِ سراسر جهان برای مبارزه در راه آزادی و برابری است. این روز در واقع روز بیداری و کیفرخواست نیمی از انسانهای تحت ستم و استثمار جامعه علیه ستم و بهرهکشی، نابرابری و تبعیضِ جنسی، شکنجه و زندان، اعدام و سنگسار، جنگ و نابودی محیطزیست و انواع محرومیتها و بیحقوقیهای تحمیلشده از جانب سرمایه به زنان و مردان کارگر است.
8 مارس در حقیقت با نام کارگر و آرمانهای رهاییبخش و انسانی این طبقه برای نابودی ظلم و بیدادگری سرمایه پیوندی ناگسستنی خورده است؛ در چنین روزی و در سال ۱۸۷۵، زنان كارگر كارخانههای نساجی شهر نیویورك برای بهبود شرایط بسیار نامناسب كاری، کاهش ساعتهای طولانی کار و در اعتراض به پایین بودن سطح دستمزد دست به تظاهرات زدند. پلیس آمریکا به شکلی وحشیانه به کارگران زن معترض حمله کرد. این واقعه نقطهی عطفی شد بر تاریخ مبارزات کارگران علیه مناسبات استثمارگرایانهی سرمایهداری، مبارزهای که بر محوریت شرایط نیمی از افراد طبقهی کارگر یعنی زنان کارگر بود. سالها مبارزهی پیگیر سبب شد تا این روز به عنوان «روز جهانی زن» شناخته شود. 8 مارس در واقع نمادی از مبارزه و پیکار مستمر و پایان ناپذیر زنان علیه ستم و بهرهکشی اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و جنسیتی موجود در جوامع سرمایهداری است که زنان کارگر آن را با رنج و خون خود بنیان گذاشتند و با مبارزهای آگاهانه و خستگیناپذیر به کرسی نشاندند و در این روز با گردهمآییهای خود در سراسر جهان، فریاد رسایشان را علیه تحمیل ستم و بیحقوقیهای روا شده نسبت به خیل عظیمی از انسانها به گوش جهانیان میرسانند.
شرایط حاکم بر نیمی از جامعه یعنی زنان ناشی از یک سیستم اجتماعی است که نابرابریها و فرودستیهای بیشماری را به وجود آورده و پرورانده است. این شرایط ریشه در نظام طبقاتی و مالکیت خصوصی داشته و هر بار با تقسیم کار و جامعه به طبقاتِ متخاصم جدید (برده و بردهدار، رعیت و فئودال، کارگر و سرمایهدار) اشکال تازهتر و فریبندهتری به خود گرفت و بهویژه در نظام سلطه و استثمار سرمایه بهمراتب پیچیدهتر و مزورانهتر شده است. زنان و بهویژه زنان کارگر هر لحظه و هر روز با ستمها و نابرابریهای بیشماری دستبهگریبان هستند: ستمها و تبعیضهای جنسیتی در محیط خانه، در باورها و سنتها و فرهنگها، ستمهای جنسیتی در مدرسه، دانشگاه، اجتماع و محیطهای کار و فعالیت؛ این ستمها و تبعیضها از لحظهی تولد با زنان همراه است و وضعیتی غیرانسانی را در جامعه به وجود آورده است.
زنان کارگر در نظام سرمایهداری از یکسو همچون مردانِ کارگر در کارخانهها و مراکز کار و تولید به شکل بیرحمانهای استثمار شده و به فقر و تهیدستی کشانده میشوند و از سوی دیگر زیر سلطهی قوانین و فرهنگ مردسالار و عقبمانده، انواع محرومیتها و توهین و تحقیر را تحمل میکنند. از سویی با ارائهی کار خانگی بیدستمزد، شرایط بازتولید نیروی کار را با کمترین هزینه فراهم میکنند و از سوی دیگر در همان خانه و جامعه مجبور به تحمل انواع خشونتها، تحقیر و توهینها میشوند. آنان بخش وسیعی از ارتش ذخیرهی کار را تشکیل میدهند که پشت درهای کارخانهها و مراکز کار و تولید به صف شدهاند تا هر زمان که سرمایه بخواهد و منافعاش ایجاب کند آنها را به بازار کار فراخوانده و با پایینترین دستمزد و بدترین شرایط کار به خدمت بگیرد و به شدیدترین شکل ممکن استثمار کند. این در حالی است که اکثریت این زنان شاغل ناچارند علاوه بر کار بیرون از خانه، نگهداری از فرزندان، پرستاری، آشپزی و نظافت خانه را نیز بر عهده بگیرند. از طرفی زنان خانهدار نیز در واقع کارگرانی هستند که برای بازتولید نیروی کار همسرانشان در منازل به کار مشغول هستند تا همسرانشان به عنوان بردههای سرمایهداری بتوانند کار کنند و به طبقهی سرمایهدار سود برسانند؛ در واقع سرمایهداری به جای این که به دو کارگر مزد بدهد، فقط به یکی از آنان دستمزد پرداخت میکند و البته از حاصل کار هر دو سود میبرد!
تمام جنبشهای اجتماعی محصول عینی شرایط اقتصادی، سیاسی و اجتماعی، نابرابریها و بیعدالتیهایی هستند که مبارزه برای تغییر این شرایط را ضرورتی اجتنابناپذیر کرده است. مانند هر یک از جنبشهای اجتماعی، در جنبش زنان نیز دیدگاههای متفاوتی وجود دارد: بخشهایی از زنان در همسویی با خواستها و مطالبات ریشهای و طبقاتی کارگران و جنبشهای کارگری در سرتاسر دنیا و از جمله سنتهای انقلابی مبارزهی زنان کارگر در 8 مارس، مبارزه برای کسب آزادیهای دموکراتیک، مدنی و قانونی را از مبارزهی طبقاتی با سرمایه جدا ندانسته و ضمن تلاش مستمر برای بهبود شرایط حال حاضر و حرکت به سمت تشکلپذیری و اتحاد طبقاتی از این مسیر، در نهایت رهایی از منجلاب سرمایه و ستم و استثمار ناشی از آن را تنها راه نجات واقعی از تمامی مصائب و نابسامانیهای تودهی زنان جامعه میدانند و این دو شکل فعالیت و مبارزه را تحت هیچ عنوانی از هم جدا نمیکنند. همچنین به باور آنان اگر چه جنبش زنان کارگر جزئی جدا از کلیت جنبش کارگری نیست، اما به دلیل شرایط خاص و موقعیت اجتماعی زنان کارگر و ستمهای مضاعفی که بر این قسمت از طبقهی کارگر میرود، تلاشی مضاعف را در دل جنبش کارگری میطلبد. اما در سوی دیگر بخشهایی وجود دارد که بدون توجه به ریشههای طبقاتی خواستها و مطالبات زنان و ارتباط آن با مناسبات سرمایهداری حاکم، استراتژی و افق جنبش زنان را در چارچوب مبارزه با ظواهر و نمودهای این نظام محدود کرده، تمام تلاش خود را معطوف به مبارزه با روبناها و برخی سنتهای عقبمانده و ارتجاعی آن مانند «فرهنگ مردسالارانه» و. . . میکند و در نهایت آن خواستها را به یکسری برابریهای حقوقی و قانونی با مردان، تحت حاکمیت همین نظام و همین مناسبات ضدزن، تقلیل میدهد. آنان درک نمیکنند که فرودستی زنان نیز یکی از ارکان نظم ضدبشری سرمایهداری است و تا آن زمان که این نظام و این مناسبات پابرجاست، زن موجودی فرودست و درجه دوم باقی خواهد ماند.
امروزه دیگر زمان آن فرارسیده است که جنبش ریشهای زنان در پیوند با مبارزهی طبقاتی و به همراه سایر بخشهای جنبش کارگری، رو در رو با مناسبات سرمایهداری، بر خواستها و مطالبات انسانی خود پایفشاری نموده و در همسویی با اهداف و خواستهای اساسی و پایهای تمامی طبقهی کارگر در جهت نفی مناسبات سرمایهداری، یکی پس از دیگری بر آنها جامهی عمل بپوشاند. واقعیت این است که اکثریت زنان جامعهی ما را زنان محروم و کارگر تشکیل میدهند و این بخش از زنان بیش از سایر اقشار و طبقات اجتماعی از ستم و نابرابری جنسیتی و طبقاتی رنج میبرند. زنان کارگر و تحت ستم جامعه زیر بار ستم و بهرهکشی نظام سرمایهداری و نابرابریهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و جنسیتی ناشی از آن در حال خرد شدن هستند و به سختی روزگار میگذرانند؛ این بخش از زنان اگر به علل و اسباب بیحقوقی و محرومیت خویش آگاه گردند و در صفوف جنبش کارگری متشکل شوند، بهتر از هر قشر و گروهی این توانایی و قابلیت را دارند که خواستها و مطالبات ویژهی زنان را در اتحاد و تلفیق با خواستها و مطالبات کارگران و دیگر اقشار اجتماعی و همآهنگ با مبارزه برای از میان برداشتن نظام سرمایهداری و نفی تمامی نابرابریهای طبقاتی و ستم جنسی به پیش برده و یکی بعد از دیگری آن ها را متحقق نمایند. این جنبش بدون محوریت میلیونها زن کارگر و زحمتکش و بدون توجه به خواستها و مطالبات اقتصادی و طبقاتی این قشر عظیم اجتماعی، که میتواند پایههای نظام سرمایهداری را به لرزه افکند، اساساً قادر نخواهد بود برابری کامل زن و مرد را به شکلی جدی و واقعی دنبال کرده و به نتیجه برساند.
«کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری» متشکل از زنان و مردان کارگر و فعال کارگری، نیز اعتقاد دارد که تا زمان سلطهی مناسبات سرمایهداری و حاکمیت سرمایه بر تمامی ارکان جامعه، قوانین و فرهنگ مردسالارانه از جامعه رخت بر نخواهد بست و لذا برابری زن و مرد بهطور کامل و در همهی ابعاد زندگی اجتماعی، اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، جنسیتی و . . . تأمین نخواهد شد. به باور ما در اين شرايط ضروری است که همزمان با پیگیری مطالبات طبقاتی عموم کارگران از مسیر مبارزه و تلاش برای سازمانیابی و تشکلیابیِ خودساختهی کارگران، مطالبات ویژه و خاص زنان و بهویژه زنان کارگر نیز به طور مداوم، مؤکدانه و ويژه پیگیری شده و هر روزه بیش از پیش این خواستهها و مطالبات را به کرسی نشاند؛ برخی از این خواستها و مطالبات به شرح زیر است:
1ــ برابری کامل حقوق زنان و مردان در تمامی عرصههای زندگی اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و جنسیتی و همچنین لغو هر نوع قوانین زنستیزانه و جنسیتمحور که زنان را از دستیابی به حقوق خویش در عرصه های مختلف محروم میکند.
2ــ برخورداری از حق اعتصاب، اعتراض، تشکل و همچنین تمامی آزادیهای دموکراتیک.
3ــ لغو قراردادهای موقت کار که بیشترین فشارها و پیامدهای آن به صورت مستقیم یا غیرمستقیم متوجه زنان محروم و تحت ستم جامعه است.
4ــ از میان رفتن بازداشت، محاکمه، تهدید و تعقیب فعالان جنبشهای آزادیخواهانه و برابریطلبانهی زنان.
5ــ برخورداری زنان از حق طلاق، حق عائلهمندی، حق حضانت از فرزندان، حق انتخاب پوشش و محل زندگی، حق انتخاب همسر، حق تحصیل، حق آزادانهی سفر به مناطق مختلف و . . .
6ــ برداشتن کار تکراری و طاقتفرسای خانگی از دوش زنان و واگذاری آن به خدمات عمومی اجتماعی؛ تا زنان بتوانند به جای بردگی و کارگری در خانه به صحنهی اجتماع وارد شوند.
7ــ با توجه به کار طاقتفرسا و مسئولیت سنگین ِ شغل پرستاری که اکثریت آن را زنان تشکیل میدهند، این حرفه میبایست جزو مشاغل و حرفههای سخت و زیانآور محسوب شده و پرستاران باید بتوانند از بازنشستگی پیشازموعد با حقوق کامل برخوردار شوند.
8ــ حقوق زنان کارگری که در طول مدت کار، درصد حق بیمهی آنان از حقوقشان کسر شده است، در صورت فوت باید بدون هیچ قید و شرطی و دقیقاً به مانند مردان به بازماندگانشان تعلق گیرد.
9 ــ از میان برداشتن و لغو هر نوع خشونت علیه زنان، از جمله سنگسار آنان.
10ــ از میان رفتن پدیدهی شوم و نامیمون چندهمسری و ازدواج موقت که چیزی جز تنفروشی به شکلی رسمی نیست.
11ــ تأسیس خانههای امن برای زنان آسیبدیده در جامعه و حمایتهای ویژهی بهداشتی، روانی، آموزشی و حرفهای از آنان.
و...
کمیتهی هماهنگی برای کمک به ایجاد تشکلهای کارگری-15 اسفندماه 1390
برگزاری دادگاه شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا به روز 25 اسفند موکول شد
بنا بر اعلام قبلی دادگاه شعبه یک انقلاب سنندج، امروز دوشنبه 15 اسفند ماه قرار بود دادگاه شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا برگزار شود اما با اعتراض آقای محمد قوامی وکیل این کارگران مبنی بر محدودیت زمانی برای مطالعه پرونده، دادگاه شعبه یک انقلاب با تمدید زمان برای برگزاری دادگاه موافقت کرد و قرار شد جلسه دادگاهی شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا در روز 25 اسفند ماه برگزار شود.
اتحادیه آزاد کارگران ایران با محکوم کردن محاکمه شریف ساعد پناه و مظفر صالح نیا اعلام میدارد محاکمه این کارگران به اتهامات واهی و جرمهای مرتکب ناشده، آنهم با تعجیلی که دادگاه انقلاب سنندج دارد هیچ معنایی جز تحت فشار دادن رهبران کارگری در آستانه سال نو و تحت الشعاع قرار دادن برگزاری مراسم روز جهانی کارگر که در شهر سنندج یک سنت جا افتاده است ندارد. بدون تردید برگزاری چنین محاکماتی در روزهای پایانی سال و نزدیک به روز جهانی کارگر، تاثیری در عزم و اراده کارگران ایران برای دفاع از حقوق انسانی شان و برگزاری مراسم اول ماه مه نخواهد داشت.
اتحادیه آزاد کارگران ایران- 15 اسفند ماه 1390
مصاحبه با نیما پوریعقوب از اعضای جنبش دمکراتیک کارگری
در خرداد ماه سال جاری چند تن از فعالین کارگری و دانشجویی در تبریز دستگیر شدند که پرونده آنها به پرونده تبریز معروف شد پس از اذیت و آزار بسیار آنها و تهدید های مستمر خانواده هایشان دادگاه برای چهار نفر شان 22و نیم سال که طی سال های اخیر بی سابقه بوده است حکم زندان صادر کرد پس از طی دو الی چهار ماه آنها موقتا" با وثیقه های سنگین آزاد شدند و مدتی بعد حکم های صادر شده در دادگاه تجدید نظر نیز بی هیچ تغییری تایید شد. و همچنین باز به صورت بی سابقه سریعا" و بدون رعایت قوانین موجود اقدام به اجرایی احکام کردند. بطور کلی روند پرونده نشان داد که جمهوری اسلامی با نقشه های از پیش طراحی شده برخی از این فعالین را که هیچ کاری نکرده بودند بدون هیچ دلیل و مدرکی شکنجه ، محاکمه و زندانی کرده است . کمیته حمایت از شاهرخ زمانی طی حدود 9 ماه فعالیت خود تلاش کرده است اثبات کنداتهامات وارد شده به این زندانیان بخصوص شاهرخ زمانی و محمد جراحی کاملا" دروغ و بی پایه است در این راستا بود که وقتی اعضای جنبش دمکراتیک کارگری بیانیه اخیر خود را صادر کردند و در آن به عدم عضویت شاهرخ زمانی و محمد جراحی در تشکل فوق اشاره نمودند کمیته حمایت از شاهرخ زمانی تصمیم گرفت برای روشنتر شدن موضوع با جنبش دمکراتیک کارگری مصاحبه در مورد شاهرخ زمانی و محمد جراحی که هم اکنون در زندان مرکرزی تبریز هستند انجام دهد که پس از تماس ایمیلی با تشکل فوق رفیق نیما پوریعقوب از طرف جنبش دمکراتیک کارگری مسئول جواب گویی به سوالات ما شدند که با تشکر از رفیق نیما و دیگر رفقایشان مصاحبه فوق را در پی ملاحضه خواهید کرد.
با درود به رفقای جنبش دمکراتیک کارگری
ما در کمیته حمایت از شاهرخ زمانی وقتی بیانیه شما را دیدیم به چند موضوع مهم پی بردیم که لازم است برای روشن شدن برخی ابهامات در رابطه با زندانی شدن شاهرخ زمانی و محمد جراحی سئوالات بی جواب خود را از شما جویا شویم .
قبل از مطرح کردن سئوالات ،از اینکه توانستید ضربه به تشکیلات خود را برطرف کرده و مجددا" سازمان یابی کنید بسیار خوشحال شدیم و امیدواریم هر چه بیشتر در مسیر انقلابی خود پیروز و موفق باشید .
البته سئوالات بیشتری در رابطه با شروع فعالیت،نوع فعالیت و جمع بندی عمل تشکیلاتی و تئوریکی وجود دارد که در این رابطه شاید زمان دیگری اقدام نماییم اما اکنون آنچه برای ما و بخصوص شاهرخ زمانی و محمد جراحی بسیار مهم است علل دستگیری آنها تقریبا" همزمان با یورش به تشکیلات شما و وارد کردن اتهام شراکت آن دو نفر در تشکیلات جنبش دمکراتیک کارگری است که باید هر چه بیشتر شفاف شود .از این رو سئوالات ما حول عدم ارتباط آن دو با تشکیلات شما دور می زند.
در این راستا من حسین حمیدی عضو کمیته حمایت از شاهرخ زمانی اولین سئوال را مطرح می کنم :
حسین حمیدی : شما در بیانیه شماره یک خود یورش به جنبش دمکراتیک کارگری را رور19/3/1390 اعلام کردید در حالی که شاهرخ زمانی را در تاریخ 17/3/1390 دستگیر کردند تفاوت این دو تاریخ در چیست ؟
نیما پوریعقوب : با درود به شما و رفقا در کمیته ی حمایت از شاهرخ زمانی، قبل از جواب به سوال مقدمه کوتاهی لازم است.
ما پس از وقفه ای چند ماهه و پس از این که توانستیم مجددا نیروهای خود را سازمان دهی کنیم اقدام به صدور این بیانیه کردیم، چرا که ضرورت آن با توجه به احکام ناعادلانه ی صادره در خصوص آقایان زمانی و جراحی به شدت احساس می شد. البته این بیانیه با توجه به جمع بندی رفقا از تجربه ی خرداد ماه و عملکرد قبل از آن صادر شده است. اما جواب سوال :
بلی، همان طور که در بیانیه ذکر شده است، یورش رژیم به جنبش دموکراتیک کارگری در روز 19 خرداد ماه 1390 انجام گرفت، در این روز یکی از اعضا دستگیر شده و به بازداشتگاه اداره ی اطلاعات تبریز منتقل می شود. البته آقای زمانی و آقای جراحی در روز 18 خرداد ماه بازداشت شده بودند، همان طور که آقای زمانی خود در نامه ای که به قاضی پرونده حمل بر نوشته بودند اشاره کرده اند، ایشان در تهران بودند و در لحظه ی ورود به تبریز دستگیر می شوند. در اصل من آقای زمانی را مدت بیش از شش ماه بود که ندیده بودم و آشنایی ام هم با ایشان بسیار سطحی و در حد دوستی ساده بود. این هم یک مساله ی طبیعی است که فعالین کارگری همدیگر را بشناسند. ایشان هم از اعضای هیئت بازگشایی سندیکای کارگران ساختمان و نقاشان بودند. ما نه تنها آقایان زمانی و جراحی را می شناختیم بلکه بسیاری دیگر از فعالین کارگری را نیز می شناختیم و کم و بیش با آن ها در ارتباط بودیم. اما این دوستی ها هیچ ربطی به جنبش دموکراتیک کارگری و فعالیت های ما نداشت. همان طور که خود آقای زمانی نیز بارها در دادگاه و جلسات بازپرسی به این
مساله اشاره کرده اند.
حسین حمیدی : شما در بیانیه شماره یک خود گفته اید که شاهرخ زمانی و محمد جراحی هیچ ارتباطی با تشکیلات شما نداشتند اما طبق اعلام دادگاه مأموران در خودروی محمد جراحی تعداد زیادی نشریه ی آوای انقلاب پیدا کرده اند . اگر ایشان ارتباطی با شما نداشت چگونه نشریه آوای انقلاب در خودروی او بوده است ؟
نیما پوریعقوب : در مورد نشریاتی که در دادنامه هم به آن ها اشاره شده است، باید بگویم که خوب من آقای جراحی را از طریق دوستی که در سال 87 با ایشان در زندان تبریز هم بند بودند می شناختم. ایشان با آن اتومبیل مسافرکشی کرده و درآمدشان از این راه بود. هر از گاهی که من هم کاری داشتم با ایشان تماس می گرفتم تا زحمت جابه جایی مرا هم بکشند. روز 17 خرداد من در حالی که در یکی از خیابان های تبریز منتظر تاکسی بودم، ایشان را دیدم، مرا سوار کردند و به مقصدم رساندند. من همراهم حدود 40 عدد از نشریه ی آوای انقلاب را داشتم که زیر پایم طوری قرار دادم که جلب توجه نکند. هنگام پیاده شدن به لحاظ ترافیک سنگین و عجله در پیاده شدن نشریات را فراموش کردم و در ماشین ایشان جا گذاشتم. آقای جراحی از این نشریات هیچ اطلاعی نداشتند و به هیچ عنوان در جریان فعالیت های جنبش دموکراتیک کارگری نبودند و هیچ ارتباطی در این مورد بین ما و ایشان نبود.
حسین حمیدی : طبق دادنامه ی شماره 9009974124100863 مورخ 6/6/1390 از طرف دادگاه اعلام شده است که محمد جراحی به شرکت در تشکیل گروه جنبش دمکراتیک کارگری اعتراف کرده است هر چند که در دادگاه منکر شده است .اگر او با تشکیلات شما ارتباط ندارد پس چرا در بازجویی ها اعتراف نموده است ؟
نیما پور یعقوب : شیوه های قرون وسطایی و به غایت ارتجاعی حکومت ولایت فقیه برای کسی پوشیده نیست. خوب وقتی پیرمرد 55 ساله را روزهای متوالی در سلول انفرادی نگه می دارند و مورد ضرب و شتم قرار می دهند. آیا اعترافات ایشان می تواند مورد قبول باشد؟ آقای جراحی را تهدید کرده بودند که دختر نوجوانشان را بازداشت می کنند و گفته بودند که می دانی که با دختر بچه ها چه می کنیم....
این حد از بی شرمی در تاریخ معاصر بشری بی سابقه است. در مقابل این شیوه ی ضدبشری، آیا اعترافات ایشان یا هر کس دیگر هیچ ارزشی دارد؟
بعد از رفع آن تهدیدات و فشارها و در جلسه ی دادگاه خود آقای جراحی هم صراحتا تمام اتهامات را رد کردند و اعلام کردند که هیچ دخالتی در فعالیت های جنبش دموکراتیک کارگری نداشته اند.
حسین حمیدی : با توجه به جوابهایی که شما به سئوالات بالا دادید آیا می توان قبول کرد که بیشتر یا تمامی گفته ها و جوابهای بازجویی از روی ناچاری و در واقع قبول، نکرده ها بوده است؟
نیما پوریعقوب : بلی، دقیقا. در واقع تمامی متهمین تمام آن چه را که گردن گرفته اند از روی ناچاری و به ضرب تهدید و شکنجه و... بوده و از اعتبار ساقط است.
حسین حمیدی : با توجه به گفته های شما معلوم می شود که شاهرخ زمانی و محمد جراحی از اتهام عضویت در جنبش دمکراتیک کارگری کاملا" مبرا هستند و حتی دادگاه نیز سند ودلیل بر شرکت آنها بخصوص در مورد شاهرخ زمانی ندارد با این حال هر دوی آنها را محکوم به زندان کرده است بخصوص شاهرخ که هیچ برگه ای را امضا نکرده و سند ودلیل بر علیه او وجود ندارد اما برای او بیشتر از همه زندان صادر کرده اند به نظر شما دلیل دادگاه برای چنین عملی چه می تواند باشد ؟
نیما پوریعقوب : ببینید، ما نمی توانیم حکومت سرمایه داری و فاشیستی حاکم بر ایران را خارج از چهاچوب سرمایه داری جهانی در نظر بگیریم. امروز دیگر به اصطلاح دهکده ی جهانی به صورت ارگانیک عمل می کند و یک کل را تشکیل می دهد که رژیم حاکم برایران هم جزئی از این کل است. شناخت تضادها و حل آن ها هم فقط در این دستگاه میسر است. رژیم و هر عملی که انجام می دهد هم درون همین دستگاه بررسی می شود. در پی بحران فراگیر سرمایه داری جهانی و تشدید تضاد طبقاتی و حمله ی گسترده ی سرمایه داری جهانی به دستاوردهای تاریخی طبقه ی کارگر، موج گسترده ی سرکوب فعالین کارگری در ایران هم آغاز شد. در این مورد نه تنها آقایان زمانی و جراحی بلکه شمار زیادی از فعالین کارگری دستگیر و به احکام سنگین محکوم شده اند. شما در نظر بگیرید شیث امانی، علی نجاتی، بهنام ابراهیم زاده، ابراهیم مددی، رضا شهابی و... را.
به خصوص که پس از جنبش مردمی در طول دو سال گذشته و شقه شدن حاکمیت ولایت فقیه – به طوری که امروز دیگر دانه درشت های این رژیم هم سیرک انتخاباتی را تحریم می کنند و شکاف به درون جناح غالب یعنی بین دو جناح خامنه ای و احمدی نژاد کشیده شده است – حکومت اسلامی به شدت نیازمند سرکوب طبقه ی کارگر و فعالین کارگری است. چرا که خود و حامیان خارجی اش بهتر از همه می دانند که گورکن تاریخی سرمایه داری، جز طبقه ی کارگر نخواهد بود.
در داخل ایران هم باز کیفیت این سرکوب بعضا متفاوت می شود. تبریز به لحاظ سیاسی شهری بسیار حساس است. شهری با سنت تاریخی پرقدرت چپ، که از درون آن بسیاری از شاخص ترین چهره های چپ تاریخ ایران بیرون آمده اند. هم چنین شهری است صنعتی با کمیت قابل ملاحظه ای از جمعیت کارگری که بعد از تعطیلی گسترده ی صنایع در وضعیت اسفباری به سر می برند. در کنار اینها شما در نظر بگیرید تحرکات و اعتصابات خودانگیخته ی کارگران مانند اعتصاب کارگران پتروشیمی را.
رژیم با پرونده سازی علیه فعالین کارگری وبا این احکام سنگین سعی در ایجاد فضای رعب و وحشت در بین کارگران و فعالین کارگری تبریز و مهم تر از آن جلوگیری از تلفیق آگاهی سوسیالیستی با جنبش خود به خودی کارگران را دارد. بنا براین دستگیری و محاکمه زمانی و جراحی در تبریز و دیگر فعالین در نقاط دیگر با توجه به اینکه خود دادگاه و پلیس سیاسی می دانند که انها هیچ کاری نکردند را در دستور کار خود قرار داده اند .
حسین حمیدی : تنها استناد دادگاه برای محاکمه و صدور حکم زندان بر عیله شاهرخ زمانی اعترافات متهم ردیف چهارم است ، که در دادنامه فوق چنین آمده است … اقاریر صریح متهم ردیف چهارم بزهکاری متهمین ردیف اول ، دوم و سوم در حد مشارکت در تشکیل گروه غیر قانونی مخالف نظام … اگر شاهرخ زمانی و محمد جراحی ارتباطی با جنبش دمکراتیک کارگری نداشته اند ، پس چرا متهم ردیف چهارم نسبت به آنها چنین اعترافاتی کرده است؟
نیما پوریعقوب : در مورد متهم ردیف چهارم باید بگویم، ایشان کم سن و سال هستند و تحت فشار های شدید قرار داشتند. پنج روز اول بازداشت به آن ها اجازه ی تماس به خانواده شان داده نشده بود. بی خبری و نگرانی مفرط خانواده ی وی باعث شده بود پدر پیرشان دچار عارضه ی قلبی شده و در بیمارستان بستری شوند. اداره ی اطلاعات در اقدامی ضدبشری همین مساله را دست آویز قرار داده و خانواده ی ایشان را به شدت تحت فشار قرار داده بود. فشارهایی که تا همین اواخر هم ادامه داشت. ایشان چندین بار توسط بازجوها مورد ضرب و شتم قرار گرفتند، تهدید به تجاوز شده بودند و تهدید به منع از ادامه ی تحصیل. در چنین وضعیتی آیا می توان اقاریر ایشان را معتبر دانست؟
حسین حمیدی : رفیق گرامی از اینکه در مصاحبه با ما شرکت کردید و وقت خود را در اختیار ما گذاشتید از شما بسیار متشکر هستیم و همچنین امیدواریم هر چه زودتر شاهرخ زمانی و محمد جراحی و بقیه کارگران زندانی آزادی خود را به دست آورند و باز امیدواریم شما در راه متحد کردن کارگران و ایجاد همبستگی گسترده طبقاتی هر چه بیشتر موفق باشید در انتها اگر مواردی لازم به ذکر است لطفا" بفرمایید .
نیما پوریعقوب : من هم از شما به خاطر فرصتی که در اختیارمان گذاشتید تشکر کرده و امیدوارم هر چه سریعتر آقای زمانی و تمامی فعالین کارگری در بند آزادی خود را به دست آورند.
با سپاس حسین حمیدی عضوکمیته حمایت از شاهرخ زمانی-15/12/1390
تجمع بازنشستگان نفت دراعتراض به بلاتکلیفی ۳ ساله در پروژه ساخت مسکن
جمعی از اعضای تعاونی مسکن کانون بازنشستگان صنعت نفت در اعتراض به بلاتکلیفی ۳ ساله در اجرای پروژه ساخت مسکن توسط این تعاونی امروز در دفتر این کانون تجمع کردند.
یکی از تجمع کنندگان در گفتوگو با فارس بتاریخ15اسفندماه اظهار داشت: حدود ۳ سال پیش برای خرید مسکن از طریق کانون بازنشستگان صنعت نفت اقدام و مبلغ ۱۸ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان به حساب این کانون واریز کردیم.
وی افزود: پس از گذشت مدتی اعضای هیأت مدیره تعاونی مسکن کانون بازنشستگان نفت اعلام کردند که در تحویل زمین مورد نظر برای ساخت مسکن مشکل حقوقی ایجاد شده است.
وی با بیان اینکه ۵۶ نفر از بازنشستگان نفت برای خرید مسکن از طریق کانون ثبت نام کردهاند، اظهار داشت: ۳ سال پیش حدود یک میلیارد و ۳۰۰ میلیون تومان از اعضای کانون دریافت شد و تاکنون نیز اقدام موثری صورت نگرفته است.
این بازنشسته معترض ادامه داد: حقوق پایین بازنشستگی کفاف حل مشکلات زندگی و هزینه درمان ما را نمیدهد و این در حالی است که کانون بازنشستگان نفت نیز پول دریافتی را به ما باز نمیگرداند.
وی با بیان اینکه امروز حدود ۳۰ نفر از افرادی که برای خرید مسکن در کانون بازنشستگان ثبت نام کردهاند در محل این کانون تجمع کردند، از مسئولان وزارت نفت خواست تا به مشکل بازنشستگان رسیدگی کنند.
یکسال است که حقوق و مزایا دریافت نکردهایم
به گزارش مورخ 15اسفندفارس،نماینده کارگران جایگاه سوخت بنزین 3 شهری برازجان اظهار داشت: کارگران از اقشار زحمتکش جامعه هستند و بیشتر فعالیتها با تلاش این قشر به بار مینشیند و کارفرمایان و مدیران و مسئولان باید نسبت به حق و حقوق این قشر اهتمام داشته باشند.
مهدی خواجه با اشاره به وضعیت کارگران جایگاه سوخت شهری برازجان افزود: بنده به عنوان نماینده کارگران از وضعیت کنونی راضی نیستم و از مسئولین مربوطه تقاضا دارم مشکلات این جایگاه و کارگران عضو را هرچه زودتر بررسی و مرتفع کنند.
وی اضافه کرد: حدود یکسال است که ما حقوق دریافت نکردهایم و از هیچ مزایایی برخوردار نبودهایم و انتظارات ما برآورده نشده است.
نماینده کارگران این جایگاه سوخت یادآور شد: عدهای از کارگران از جمله خود بنده 20سال است که در این مکان مشغول به کار هستیم از مزایای کارگری از قبیل حق مسکن، حق اولاد و سایر حقوق کارگری طبق قانون اداره کار محروم بودهایم.
وی ادامه داد: در مرداد ماه امسال به اداره کار مراجعه و در نهایت شکایت کردیم و پس از گذشت 6ماه رای صادره از اداره کار هنوز به بنده ابلاغ نشده و این وضعیت نابسامان همچنان ادامه دارد.
خواجه خاطرنشان کرد : از 3 مخزن این جایگاه فقط یک مخزن کار میکند و دو تای دیگر منفک شدهاند که این امر باعث تعلل در سوختگیری میشود و هنگام سوختگیری مخزن ناچارا جایگاه حدود یک ساعت متوقف میشود.
وی خواستار رفع مشکلات خود و سایر کارگران توسط مسئولان شهرستان دشتستان شد.
پانزدهم اسفندماه1390
akhbarkargari2468@gmail.com