نه،ٓ ان چه در يونان مي گذرد، هرچند دراماتيك است، يك فاجعه نيست. حتا يك شانس است. زيرا قدر ِت پول، براي نخستين بار ريتمِ تخريبِ اموا ِل عمومي و ارجِ انساني را، كه تاكنون گام به گام، ريزبينانه و عالمانه سازمانيافته بود، سبكسرانه پشت سر نهاده است. ٓان هم در سرزميني كه هم به خاطر فلسفه ي زندگي اش، كه در قطبِ مخالِف الگوي ٓانگلوساكسوني است، شهرت دارد و هم به خاطر مقاومتِ خستگي ناپذيرش در برابرِ ستمگري هاي متعددي كه قص ِد از پاي انداختن اش را داشته اند. يونان، هر نوع رژيمي هم كه به او تحميل كنند، به سازِ رژه رفتن و كمر خم كردن نمي رقصد و نخواهد رقصيد. يونان با بلند كردن بازوان، همچون پروازي به سوي ستارگان، ميرقصد. يونان بر روي ديوارها چيزي را مينويسد كه دوست دارد جايي ديگر بخواند. يونان ٓانگاه بانكي را به ٓاتش ميكشد كه ديگر امكاني براي برپاكرد ِن كباب هاي سنتي اش براي او باقي نگذاشته باشد. يوناني همان گونه زنده است كه ايده ئولوژي اي كه او را تهديد مي كند مرگبار است. | |
متن زير، با امضاي مشترك رائول ونهگم، و دوست يونانيتبارش، يانيس يوالنتاس، كه نويسنده و فيلسوف است، در روزنامهي ليبراسيون در فرانسه، به تاريخ ١۵ فوريه ٢٠١٢ منتشر شد.
يونان، گهوارهي جهاني ديگر
در پشتيباني از نبردِ مرد ِم يونان و براي ٓازادي بيدرنِگ تظاهركننده گاني كه زنداني شده اند.
نه،ٓ ان چه در يونان مي گذرد، هرچند دراماتيك است، يك فاجعه نيست. حتا يك شانس است. زيرا قدر ِت پول، براي نخستين بار ريتمِ تخريبِ اموا ِل عمومي و ارجِ انساني را، كه تاكنون گام به گام، ريزبينانه و عالمانه سازمانيافته بود، سبكسرانه پشت سر نهاده است. ٓان هم در سرزميني كه هم به خاطر فلسفه ي زندگي اش، كه در قطبِ مخالِف الگوي ٓانگلوساكسوني است، شهرت دارد و هم به خاطر مقاومتِ خستگي ناپذيرش در برابرِ ستمگري هاي متعددي كه قصد از پاي انداختن اش را داشته اند. يونان، هر نوع رژيمي هم كه به او تحميل كنند، به سازِ رژه رفتن و كمر خم كردن نمي رقصد و نخواهد رقصيد. يونان با بلند كردن بازوان، همچون پروازي به سوي ستارگان، ميرقصد. يونان بر روي ديوارها چيزي را مينويسد كه دوست دارد جايي ديگر بخواند. يونان ٓانگاه بانكي را به ٓاتش ميكشد كه ديگر امكاني براي برپاكرد ِن كباب هاي سنتي اش براي او باقي نگذاشته باشد. يوناني همان گونه زنده است كه ايده ئولوژي اي كه او را تهديد مي كند مرگبار است. و يوناني، حتا زير ضرب و شتم نيز، سرانجام
همواره باز برمي خيزد.
اري، اروپاي امورِ مالي خواست از يونان سرمشقي بسازد. اما، در خشم و غضب براي كوبيدن بر سرِ كشوري كه بهٓ نظرش ضعيفترين كشور منطقهي يورو بود، در خشونتِ بياندازهاش عليه اين كشور، نقاب از چهره اش افتاد. اكنون بيش از هميشه زمانِ ٓان رسيده تا چهره واقعي اين اروپاي مالي را انگشتنماي همگان كنيم: چهره ي توتاليتاريسم را. زيرا موضوع همين است. و در برابر توتاليتاريسم تنها يك پاسخ وجود دارد: مبارزه ي پيگير و بدون كوتاه ٓامدن، و حتا در صورت لزوم، نبردِ تمام عيار، زيرا پاي هستي و زندگي در ميان است. ما جهان، زندگي و ارزش هايي داريم كه بايد ازشان دفاع كنيم. همه جا، در كوچه و خيابان اين برادران، خواهران، فرزندان، پدران و مادران ما هستند كه در برابرِ چش ِم ما، حتا اگر دور باشيم، موردِ ضرب و شتماند. ما به همراه ٓان ها گرسنگي، سرما و درد مي كشيم. ضربه هايي كه بر ٓان ها مي زنند ما را نيز زخمي ميكند. هر كود ِك يوناني كه در حيا ِط مدرسه اش از هوش مي رود ما را به به ابرا ِز خشم و شورش فرامي خواند. براي يوناني ها زمانِ نه گفتن فرا
رسيده، و براي همه ي ما زمانِ پشتيباني از ٓان ها. زيرا يونان امروزه در نوكِ نبرد عليه توتاليتاريسم مالي ايستاده است، توتاليتاريسمي كه در سراسر جهان امكانات
عام المنفعه را از بين مي برد، بقاي روزمره را تهديد مي كند، نااميدي، ترس و جنگ حماقتبار همه با همه را اشاعه مي دهد. فراسوي خشم عاطفي كه با ويران كردنِ نمادهاي ستم طغيان خود را نشان مي دهد، خش ِم بصيرتمندانه اي گسترش مي يابد، خشمِ مقاومت كنندگاني كه حاضر نيستند به سودِ مافياهاي بانكي و منطقِ جنو ِن پولشان صاحب زندگي خود نباشند. با تشكيلِ مجامع و گردهماييها در راستاي دموكراسي مستقيم، نافرماني مدني، جنبشِ » عدمِ پرداخت« و نخستين تجاربِ خودگرداني، يونانِ نوي ِن ديگري دارد زاده ميشود كه جباري ِت كااليي را به نا ِم انسانيت رد ميكند. ما نميدانيم چقدر زمان لزم است تا مردمان از بندگ ِي اختياريشان رها شوند، اما با اطمينان ميتوان گفت كه، در برابرِ وضعِ مسخره ي كليانتليسم وا مريدپروريِ سياسي، در برابرِ دموكراسي هاي فاسد و كلبي منش ِي وقيحانه ي دولتِ بانكستر bankster، ما فقط اين انتخاب را
مي توانيم بكنيم كه در برابر گردانندگان امورِ مالي، خودِ امورِ خود را بگردانيم.
يونان گذشته ي ماست. يونان ٓاينده ي ما هم هست. همراه با يونان اين ٓاينده را از نو ابداع كنيم. در سال ٢٠١٢ همه يوناني باشيم!
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد