در شب
دو سوی دنیا
مال او بود
و ستارگان را می شمرد
و بر هر خانه ای می برد
حیف چه سود ؟
در هر خانه ای
چراغی سو سو می زند
در هر خانه ای
در را با شک بسته اند
چه کنیم ؟
که در هر کوچه
انبار ستاره است
مردی که ستاره ها می چید
رفت بسوی ماه
در نور ماه گم شد
ما
مانده هاییم در خانه مان
تاریک
تا سر کوچه
تا انبار پر از ستاره
بی دست و بی چشم
از این خانه تاریک
حسرت می خورم
باور کن !
.
.
.
خشونت را بشکنیم
خشونت را بشکنیم
شادی
همسر خشونت نیست
2011 11 05
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد