logo





هرمان وبر*

وحدت اجباری حزب سوسیال دمکرات با حزب کمونیست آلمان
و سرانجام فاجعه بار آن

ترجمه ی محمد ربوبی

چهار شنبه ۷ دی ۱۳۹۰ - ۲۸ دسامبر ۲۰۱۱

وحدت اجباری، نه تنها سوسیال دمکرات ها را منشعب کرد، بلکه واقعه ی وخیمی بود که روند تقسیم آلمان به شرقی و غربی را تسریع کرد. برای نیروهای اشغالی غرب آلمان، به ویژه برای انگلیسی ها که در کشورشان حزب کارگر بر سرکار بود، ادغام اجباری سوسیال دمکرات ها در حزب واحد سوسیالیستی نشانه ی دیکری شد که به سیاست استالین به سوء ظن بنگرند و به تاسیس دولتی در آلمان غربی روی آورند.
به مناسبت پنجاهمین سالگرد وحدت اجباری حزب سوسیال دمکرات آلمان ( SPD ) با حزب کمونیست آلمان در آوریل ۱۹۴۶ ، حزب جدید دمکرات سوسیالیست آلمان ( PDS ) که خود را جانشین حزب واحد سوسیالیستی آلمان سابق ( SED ) می شناخت سندی را که کمیسیون بررسی تاریخ این حزب تدوین کرد ارائه داد. اما این سند به تاثیرات و اعمال نفوذ اتحاد شوروی که پس از جنگ بخش شرقی آلمان را اشغال کرده بود اشاره نشده است. همین امر یکی از علل عمده ی اختلاف و عدم همکاری حزب سوسیال دمکرات با حزب دمکرات سوسیالیست است.
نوشته ی زیر از مقاله ای است که مؤلف به این موضوع پرداخته و با این عنوان نوشته است:

دشمن عمده، سوسیال دمکراسی ،
سیاست کمونیست های آلمان درقبال سوسیال دمکرات ها بین سال های ۱۹۵۰- ۱۹۳۰

پس از پایان جنگ دوم جهانی، در ژوئن ۱۹۴۵ ، کمونیست های آلمان نخستین گروهی بودند که توانستند سازمان خود را دو باره تشکیل دهند. ارتش شوروی در منطقه ی اشغالی خود اجازه داد در کنار حزب کمونیست آلمان ( KPD ) حزب سوسیال دمکرات و نیز دو حزب دمکرات مسیحی ( CDU ) و لیبرال ها نیز فعالیت کنند. کمونیست ها به رهبری اولبریشت و پیک تضمین کردند که حزب آن ها از تاریخ درس هایی آموخته است. در فراخوان مورخ یازدهم ژوئن ۱۹۴۵ حزب کمونیست آلمان « تحمیل اجباری« سیستم شوروی بر آلمان را رد کرد. حزب طرفدار دمکراسی پارلمانی و دولتی بر مبنای قانون شد. علاوه بر این، همکاری با کلیه ی احزاب ـ به ویژه با حزب سوسیال دمکرات ـ را اعلام کرد.
با اعلام واضح و آشکار حزب کمونیست آلمان به دمکراسی پارلمانی، علت اساسی انشعاب حزب کمونیست آلمان از حزب سوسیال دمکرات آلمان ( که در سال ۱۹۱۹ رخ داد ) منتفی گردید. از این رو کمیسیون مرکزی حزب سوسیال دمکرات که در ژوئن سال ۱۹۴۵ در برلین به ریاست گروته ول و فشنر و کنیفل به تازکی تشکیل شده بود پیشنهاد کرد که فورا یک حزب واحد کارگری تاسیس شود.
اما رهبری حزب کمونیست آلمان این پیشنهاد را رد کرد. برای رهبری حزب، در بدو امر ایجاد حزبی متشکل از کادرهای معتقد به حزب که یاز هم پیروی بی چون و چرای خود را از شوروی استالینی اعلام کنند ضروری بود. علاوه براین، رهبری حزب کمونیست آلمان انتظار داشت حزب آنان با کمک های شوروی بتواند حزب مسلط و بزرگ در منطقه ی اشغالی شوروی شده و بر سراسر آلمان از نفوذ شایسته ای برخوردار شود. رهبری حزب کمونیست آلمان هنوزهم پایبند به تصورات استالینی بود. صدر حزب، پیک، در اواخر اکتبر ۱۹۴۴ براین نظریه پای فشرد که « در سازماندهی حزب کمونیست آینده، حزب لنین ـ استالین تنها و بهترین آموزگار است» . در آن موقع پیک ، برخلاف سال های ۱۹۴۵ و ۱۹۴۶ به این نتیجه رسیده بود که سوسیال دمکراسی ( « احزاب خرده بورژوازی فعال در طبقه ی کارگر) باید درهم شکسته و نابود شوند ». او در این جریان می خواست « در حزب را کاملا بگشاید» . اما« اعضای جدید حزب می بایست با روحیه¬ی مارکسیسم ـ لنینیسم ـ استالینیسم آموزش یابند» . البته در چاپ تجدید نظر شده ی تاریخ حزب واحد سوسیالیستی آلمان در سال ۱۹۷۹ اصطلاح « استالینیسم « از آن حذف شده است.
رهبری حزب کمونیست آلمان در فراخوان مورخ ژوئن ۱۹۴۵ گرچه اعلام کرد از تاکتیک استالین دایر بر « از راه های گونه گون به سوی سوسیالیسم » پیروی می کند ولی اصولا بازهم هدف سرکردگی خود و « نابودی سوسیال دمکراسی » را در پیش گرفت. در اواخر پاییز ۱۹۴۵ ، ناکهان کمیته ی مرکزی حزب کمونیست آلمان به تبلیغ وحدت دو حزب پرداخت . چنین به نظر می رسید که اینک هم از نظر ایدئولوژی و هم از نظر تشکیلاتی شرایط لازم برای سرکردگی کمونیست ها در یک حزب واحد فراهم شده است.
اما علیرغم موفقیت ابتدایی، حزب کمونیست آلمان دوری جستن بیش از پیش اهالی و سایر احزاب را از خود احساس کرد. از این رو ترسید انتخاباتی را که قرار بود در سال ۱۹۴۶ برگزار شود ببازد. پس از شکست های انتخاباتی کمونیست ها در انتخابات پارلمان مجارستان ( نوامبر ۱۹۴۵ ) و در اتریش، رهبری حزب بر تلاش خود به منظور ادغام دو حزب افزود. بر رهبری حزب کمونیست آلمان آشکار شد هنگامی به قدرت نایل تواند شد و آن را حفظ تواند کرد که مهم ترین رقیب خود ـ حزب سوسیال دمکرات ـ را از سر راه بردارد.
سوسیال دمکرات ها اتفاق نظر نداشتند. طرفداران حزب واحد در بین این حزب به موضعگیری اساسی و مشترک ضد فاشیستی و به تجربیات خود در دوران هیتلر استناد کرده و بیش از همه به اعتراف حزب کمونیست آلمان دایر بر پذیرش دمکراسی و آزادی شهروندی اعتماد می کردند. اما عده ی بیشتری از سوسیال دمکرات ها از شعار« وحدت جنبشس کارگری» بیش از همه پیوستن مجدد کمونیست ها را ـ که اینک ظاهرا دمکرات منش شده بودند با حقوق برابر با سوسیال دمکراسی که در سال ۱۹۱۹ از آن انشعاب کردند درک می کردند ـ فوق العاده بدبین بودند. درهر حال همه ی سوسیال دمکرات ها وحدت دو حزب را فقط در سراسر آلمان تصور می کردند و نه در منطقه ی اشغالی . چون این امر به شکاف در درون حزب سوسیال دمکراسی منجر می شد.
در این میان نماینده ی سابق پارلمان آلمان و زندانی سرشناس اردوگاه های هیتلر، شوماخر، از شهر هانوور سوسیال دمکرات ها را در سه منطقه ی اشغالی از وحدت با کمونیست ها برحذر داشت . او خاطر نشان کرد که نازی ها بدون روش های ضد دمکراتیک کمونیست ها در سال ۱۹۳۳ نمی توانستند به کسب قدرت نایل شوند . او هشیار داد که طرح تازه ی« حزب واحد » چیزی نیست جز تلاش برای « سربازگیری گسترده» . هدف این است که حزب سوسیال دمکرات را به زیر سلطه ی کمونیست ها بکشانند.
رهبران حزب سوسیال دمکرات در منطقه ی اشغالی شوروی نه می توانستند و نه می خواستند با این داوری شوماخر موافقت کنند. آنها می بایست ناگزیر در این منطقه به تاکتیک مناسبی متوسل شوند و دستورات دستگاه نظامی قدرتمند شوروی را که پیوسته بر سوسیال دمکرات ها فشار وارد می کرد مورد توجه قراردهند.
سرانجام در بیست ویکم دسامبر 1۱۹۴۵ نمایندگان دو حزب سوسیال دمکرات و حزب کمونیست در منطقه ی اشغالی شوروی ـ از هر حزب سی نفرـ در« کنفرانس شصت نفری» در برلین گردهم آمدند . دراین کنفرانس، سوسیال دمکرات ها براین موضوع پافشردند که با ادغام حزب فقط در سراسر آلمان توافق خواهند کرد. کمونیست ها با گذشت ها و تاکیدهای ظاهری، بیش از همه وعده های ویلهلم پیک، کوشیدند کادرهای حزب سوسیال دمکرات را به امر وحدت جلب کنند. سرانجام زیر فشار افسران ارتش شوروی ناگزیر بدان تن دادند. با این وجود حزب کمونیست به هدف خود نایل نشده بود. چون در پانزدهم ژانویه ۱۹۴۶ کمیسیون مرکزی حزب سوسیال دمکرات اعلام کرد که در مناطق اشغالی هیچ گونه وحدتی نباید انجام گیرد. فقط کنگره ی سراسری آلمان در این مورد تصمیم تواند گرفت.
بلافاصله تحت فشار قراردادن سوسیال دمکرات ها در منطقه ی اشغالی شدت گرفت. هرکجا با وحدت مخالفتی ابراز شد مقامات نظامی شوروی دخالت کردند. آنان نه تنهاد دستور ممنوعیت سخنرانی را صادر کردند بلکه سوسیال دمکرات هایی را که با چنین وحدتی مخالف بودند بازداشت و زندانی کردند. در سطوح پایین حزب، امر وحدت را با اترژی بیشتر به پیش راندند. این امر غالبا به وسیله ی فرماندهان نظامی شوروی و در موارد متعدد حتی در ماه های فوریه و مارس ۱۹۴۶ انجام گرفت.
در بین سوسیال دمکرات ها روحیه ی بدبینی شدت گرفت. در جلسه ای که نماینده ی حکومت نظامی انگلستان با نماینده¬ی سوسیال دمکرات¬های منطقه¬ی اشغالی شوروی، گروته ول و دارندورف، نماینده کمیسیون مرکزی حزب سوسیال دمکرات در چهارم فوریه ۱۹۴۶ انجام گرفت مشخص شد که در چنین وضعیتی حفظ مواضع سوسیال دمکراسی بی سرانجام است. گروته ول شکایت کرد که شخصا تحت فشار شدید قراردارد. عوامل نفوذی در سازمان های حزبی منطقه ی اشغالی رخنه کرده اند. تعداد زیادی سوسیال دمکرات که تا آن موقع مقاومت می کردند مایل بودند گریبان خود را از این فشارها رها سازند. دارندورف روزنامه نگار سابق حزب سوسیال دمکرات و مبارز دوران مقاومت علیه هیتلر به منطقه ی غربی آلمان آمد.
نتیجه ی مذاکرات شوماخر و گروته ول در فوریه ۱۹۴۶ در شهر برانشوایک این شد که برگزاری کنگره ی سراسری حزب سوسیال دمکرات آلمان امکان ندارد. اما اختلاف نظر بین دو برطرف نشد. شوماخر پیشنهاد کرد حزب سوسیال دمکرات در منطقه ی اشغالی شوروی منحل شود. او با آینده نگری پیش بینی کرد که بر سر سوسیال دمکرات ها در حزب واحد زیر سلطه ی شوروی چه خواهد آمد.
گروته ول و سایر اعضای کمیته ی مرکزی زیر فشار ارتش شوروی و وعده های حزب کمونیست آلمان تسلیم شدند. کمیته ی مرکزی برلین در دهم و یازدهم فوریه ی ۱۹۴۶ با نمایندگان سازمان های ایالتی در منطقه ی اشغالی شوروی در پایان جلسه ای جنجالی با وحدت دو حزب موافقت کردند. سپس در بیستم و بیست و یکم آوریل ۱۹۴۶ زمان آن فرا رسید. در مقر فرماندهی نیروی دریایی شوروی در برلین نمایندگان حزب سوسیال دمکرات و حزب کمونیست منطقه ی اشغالی گردهم آمدند که دو حزب را دریک حزب واحد سوسیالیستی (SED ) ادغام کنند.
والتر اولبریشت منشی کمیته ی مرکزی حزب و به واقع فرد قدرتمند حزب کمونیست آلمان که تازه از شوروی آمده بود در این اجلاسیه اعلام کرد که ادغام دو حزب فقط وحدت ساده ی سوسیال دمکرات ها و کمونیست ها نیست بلکه تولد نوین جنبش کارگری آلمان است. دو سال بعد آشکار شد که اظهارات او فریبی بیش نبوده است.
حزب جدیدالتاسیس (SED ) در سال ۱۹۴۶ خود را حزب کارگری سوسیالیست و دمکرات آلمان تعریف می کرد که از وحدت داوطلبانه و حقوق مساوی دو حزب سوسیال دمکرات و حزب کمونیست المان بوجود آمده بود. این حزب به عنوان قوی ترین حزب آلمان ـ از نطر تعداد اعضا، یک میلیون و سیصد هزار ـ فورا مدعی رهبری در منطقه ی اشغالی شوروی شد.
اما ممنوع کردن رای گیری عمومی نشان می دهد که وحدت سال ۱۹۴۶ به هیچ روی داوطلبانه نبود، بلکه زیر فشار و اجبار انجام گرفت. در شهرهای روستک و پوتسدام و سایر شهرها سوسیال دمکرات ها درخواست کردند در مورد ادغام دو حزب رای گیری عمومی برگزار شود. اما مقامات شوروی در منطقه ی اشغالی به سود حزب کمونیست مانع شده و آن را ممنوع کردند. سوسیال دمکرات های برلین بنا بر موقعیت ویژه ی شهر ـ دستگاه اداری چهار قدرت اشغالی شهر ـ بر رای گیری دمکراتیک عمومی اعضای خود پافشاری کردند . اگر چه مقامات شوروی در برلین شرقی از آن جلوگیری کردند ولی مراجعه به آرای عمومی در برلین غربی گواه بارزی است: از سی و دوهزار عضو حزب سوسیال دمکرات ، بنا بر منابع دیگر از سی و نه هزار عضو بیست و سه هزار عضو دراین رای گیری شرکت کردند و بیش از نوزده هزار عضو ( % ۸۲) علیه چنین وحدتی رای دادند. در منطقه ی شوروی که هرنوع امکان مراجعه به آرای عمومی از اعضای حزب سوسیال دمکرات سلب شده بود نتیجه ی رای گیری بهتر از سایر مناطق نمی شد. اما از اعضا و کادرهای حزب سوسیال دمکرات در این منطقه کسی نپرسید که آیا مایلند حزب سوسیال دمکرات باقی بماند. بنا براین، تاسیس حزب واحد سوسیالیستی آلمان با اقدامات اجباری و وعده های دروغین انجام گرفت.
ارزیابی این واقعه به عنوان وحدت اجباری با اسناد و مدارک بدست آمده پس از تحولات سال ۱۹۸۹ و فروپاشی جمهوری دمکراتیک آلمان به هیج رو رد نشده است. اما اینک با انگیزه های سیاسی تلاش براین است که اصطلاح « اجباری » به مباحث سیاسی کشیده شود. مثلا ادعای PDS دایر بر وحدت داوطلبانه تکرار می شود و به این واقعیت استناد می شود که « کنگره ی وحدت حزب» در گذشته ادغام دو حزب را به اتفاق اراء تصویب کرده است. و یا این که گروته ول و دیگران جزو رهبری کمونیست ها شدند . و این نیز از خصوصیات حزب دمکرات سوسیالیست است که اینک شاهدان عینی آن دوران را روی صحنه می آورد تا داوطلبانه بودن ادغام را تایید کنند.
البته اینک کنسرواتیوها نیز ادعا می کنند که در سال ۱۹۴۶ وحدت داوطلبانه انجام گرفته است. کاملا واضح است که این ها با چنین ادعایی می خواهند توجه افکار عمومی را از نقش همکاری خود در گذشته با حزب واحد سوسیالیست منحرف کنند. اسناد و مدارک بدست آمده از آلمان شرقی تصویر دیگری را نشان می دهند.
مدت هاست که مقاومت سوسیال دمکرات ها به اثبات رسیده است. در سال ۱۹۹۵ اسناد و مدارک از پنج ایالت منطقه ی اشغالی شوروی منتشر شدند. ویراستار این اسناد، مالایکا ، بر مبنای مدارک و اسناد مزبور به این نتیجه رسید: برای سوسیال دمکرات¬ها « در شرایط خارجی آن موقع » اتخاذ تصمیم در مورد آلترناتیو وحدت با کمونیست ها یا حفظ استقلال که منوط به بحث های همه جانبه ی درون حزبی بود امکان نداشت. موقعیت دشوار و سردرگمی ناشی از قرار گرفتن در برابر دو اتخاذ تصمیم که هر دو برای حزب سوسیال دمکراسی نا مساعد بودند در منطقه ی اشغالی شوروی در صد و هفتاد سند تایید شده است.« شرایط خارجی»، قدرت دستگاه نظامی شوروی و برچسب زدن « فاشیست» به مخالفین چنین وحدتی امکان مانور باقی نمی گذاشت.
اصطلاح اجبار تنها اعمال قهر مستقیم جسمانی که در آن موقع به « تیر خلاص » می انجامید نبود. اصطلاح اجبار چهره های گونه گون دارد با فهرستی از ایزار شکنجه در خدمت به آن و همه اینها را از اسناد و مدارک بی شمار می توان دریافت: فشار مستقیم جسمانی، تهدید غیر مستقیم، جاسوسی و لودادن به وسیله رفقای کمونیست، احضار از سوی مقامات دستگاه نظامی شوروی، تهدید به اخراج از محل کار، سرزنش های غیر مستند ولی آزار دهنده ی شخصی و سیاسی ، هم چون فاشیست، سوسیال فاشیست، امپریالیست، منافق ، بورژوازی ، خرابکار و ....
چهره های دیگر اجبار هم چنین از این جمله اند: دخالت ارتش سرخ و حزب کمونیست آلمان در تکوین وقوام اراده ی دمکراتیک حزب سوسیال دمکرات آلمان، تحت فشار قراردادن اعضا در کلیه ی عرصه ها، وعده و وعیدها، دادن امتیازات و رشوه و سرانجام این که کمونیست ها با گذشت های ایدئولوژیک نیز کوشیدند امر ادغام را بر سوسیال دمکرات ها آسان کنند: با تبلیغ و تاکید بر راه ویژه ی آلمانی، راهی دمکراتیک که به مفهوم اجتناب از پراتیک اتحاد شوروی می توانست تعبیر شود، اشغال کلیه ی مواضع حزب جدید التاسیس با حقوقی برابر بین کمونیست ها و سوسیال دمکرات ها و نیز حزب جدید التاسیس می بایست بر سنت مارکسیسم متکی شود، نه بر مبنای مارکسیسم ـ لنینسم ـ استالنیسم و حزب توده های مردم شود نه حزب کادرهای حزبی.
با تشکیل حزب واحد سوسیالیستی آلمان، حزب سوسیال دمکرات از صحنه ی سیاسی منطقه ی اشغالی شوروی و سپس از صحنه ی جمهوری دمکراتیک آلمان برکنار شد. پس از وحدت اجباری و استالینی شدن متعاقب آن و برکناری کامل سوسیال دمکرات ها و نیز مبارزه علیه سوسیال دمکراسی در منطقه ی اشغالی شوروی و جمهوری دمکراتیک آلمان ، بار دیگر جنبش دمکراتیک آلمان سرکوب شد. از آن جا که حزب بر اتحادیه ی آزاد کارگران آلمان (( FDGB مسلط شد و آن را به سازمان توده ای خود مبدل کرد، اتحادیه ی مستقل کارگری وجود نداشت. سرانجام در سال ۱۹۴۸ شوراهای کارگری در مؤسسات نیز منحل شدند.
وحدت اجباری، نه تنها سوسیال دمکرات ها را منشعب کرد، بلکه واقعه ی وخیمی بود که روند تقسیم آلمان به شرقی و غربی را تسریع کرد. برای نیروهای اشغالی غرب آلمان، به ویژه برای انگلیسی ها که در کشورشان حزب کارگر بر سرکار بود، ادغام اجباری سوسیال دمکرات ها در حزب واحد سوسیالیستی نشانه ی دیکری شد که به سیاست استالین به سوء ظن بنگرند و به تاسیس دولتی در آلمان غربی روی آورند.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
H.Weber* پروفسور علوم سیاسی و تاریخ معاصر در دانشگاه مانهایم ( آلمان)، مؤلف آثار متعدد در باره ی تاریخ جمهوری دمکراتیک آلمان و سرپرست کمیسیون پژوهش تاریخ جمهوری دمکراتیک آلمان در مرکز پژوهش های اجتماعی اروپا.
برگرفته از بخش اسناد روزنامه ی فرانکفورتر روندشو ، ۲۴ ژانویه ۱۹۹۶ ـ ترجمه ی محمد ربوبی

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد