کارگران ایرانی که اگر کارکنان مزد بگیر نیز به آنها اضافه گردند با خانواده هایشان بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهند ، اما همواره نه بعنوان بخش زحمتکش جامعه ، بلکه همچون نیروی سیاهی لشگر مورد سوء استفاده جناحی قرار میگیرند . اگر منابع طبیعی یک کشور بهمه افراد کشور و بطور مساوی تعلق دارد ، چرا حتی حقوق کارکرد کارگران طوری تعیین نمیگردد که کفاف زندگیشان را بدهد ، چنانچه اینروزها بدلیل تبلیغات انتخاباتی از دهان بعضی از مسولان رژیم نیز درمیآید که ۷۰ درصد کارگران زیر خط فقر گذران میکنند . قانون کاری که در زمان سلطنت سابق حق داشتن سندیکای مستقل و اعتصاب را از کارگران دریغ میکرد ، توسط مسولان نظام اسلامی مدام در حال تغییر به زیان کارگران است ، درحالیکه مسولان دولتی چه شاه سابق و چه ۲ ولایت نا فقیه در ۳۳ سال گذشته ، قوانین کارگری بین المللی و اصول حقوق بشر را امضا کرده اند . اگر بحث برسر انتخابات و یا جنگ است ، کارگران همچون نیروهای چند میلیونی باید که برای حفظ نظام در آنها شرکت کنند ، در حالیکه برای تنظیم و یا اصلاح قانون کار نیازی به شرکت نمایندگان کارگری نیست ! کارگران نه از سهیم شدن در سهام و سود کارخانه ها در سلطنت قبلی بهره ای بردند و نه از عدالت اسلامی این رژیم که قرار دادهای موقت و سفید امضا و سایر قوانین ضد کارگری را به کارگران تحمیل و به قانون کار افزودند .
کارگران اتوبوسرانی شرکت واحد تهران و حومه که پس از سالها تحمل انجمنهای زرد کارفرمایی و دولتی ، سختی کار را را تحمل کرده و طی روزهای بیاد ماندنی نمایندگان مستقل و زحمتکش خود را انتخاب کردند ، توانستند در مدت کوتاهی ثمره تفاوت این نمایندگان را با منتخبین وابسته دولتی درک کرده و به یکسری از خواسته های خود برسند . مسولان امنیتی و سپاهی که از دامنه کار در جنبش کارگری واهمه داشتند ، دست بکار شده و نتیجه اخراج ، تعلیق ، بیکاری ، زندان ، شکنجه و دربدری در بیدادگاههای اسلامی را برای این نمایندگان رقم زدند ، در حالیکه خانواده های آنها علاوه بر از دست دادن نان آورشان ، میبایست اسیر پرونده های عزیزانشان و هزینه سرسام آورش گردند . کارگران نیشکر هفت تپه نیز که برای تحقق درخواستهای صنفی خود ، سندیکای مستقلی را ایجاد کردند ، با وجودیکه به بخشی از آن خواسته ها رسیدند ولی تاوان سنگینی همچون از دست دادن آن نمایندگان دادند که به سرنوشت کارگران اتوبوسرانی گرفتار شدند . سالها پس از غیر قانونی شدن این دو سندیکا از نظر دولت و با وجود جو خفقان و سرکوب ، بخشی از بازماندگان نمایندگان و سایر فعالین تلاش دارند که این سندیکاها را زنده نگاه دارند تا کارگران آنها و سایر بخشهای کشور دریابند که سندیکای مستقل مهمترین حربه در مقابل کارفرمایان و دولت برای گرفتن خواسته های صنفی آنهاست .
اخیرا بیانیه مضحکی درآمده مبنی براینکه بمنظور دفاع ( ؟ ) از حقوق کارگران ؛ خانه کارگر در انتخابات مجلس نهم شرکت میکند ، تا احتمالا محجوب و کمالی و یا سایر مسولان خانه کارگری و سایر نهادهای وابسته به جناحهای حکومت در مجلس متعلق به خود نشسته و از رانتهای موجود استفاده کنند . این وابستگان حکومت فراموش کرده اند که در ۳۳ سال گذشته تمام تلاششان این بود که قوانین کار را که از ابتدا نیز ضد کارگری بود ، بسود کارفرمایان و دولت و سپاه که امروزه کارفرماهای اصلی هستند ، اصلاح! کنند . دولتی که با نمایندگان مجمع عالی و سایر نهادها و مسولان اصلاح قانون کاری را که قراردادهای موقت را رسمی نموده ، بیمه بیکاری را محدود کرده ، حق اخراج را بعهده کارفرمایان میگذارد و مواردی دیگر تصویب کرده تا موجب گردد قانون کار کشور بعنوان یکی از ضد کارگری ترین قانون کار در جهان گردد ، در مرحله انتخابات هوادار کارگران گشته است . منتخبین خانه کارگر که اخیرا در مقابله با سایر جناحهای حکومتی و تبلیغات انتخاباتی ، سنگ کارگران را بر سینه زده و بمنظور انتخاب مجدد خود از بعضی از مفاد اصلاح قانون کار انتقاد میکنند ، کارگران را به شرکت در انتخابات فرا میخوانند ، تا پس از اینکه انتخابات پایان پذیرفت ، همین قانون کار را در این مجلس و یا مجلس آینده تصویب کنند . کارگران آگاه باید ترفندهای وابستگان حکومتی را به کارگران نشان دهند که چگونه وعده های اصلاحات و تغییر زندگی کارگران فریبی بیش نبوده و این حکومت در پی چنین امری نیست و لذا بایستی به تحریم گسترده انتخابات کوشیده و پیگیر مشکلات خود باشند .
شعار خانه کارگر در بیانیه پیوست چنین است ؛ خانه کارگر حامی تمام کارگرانی است که دارای شرایط و صلاحیت لازم برای کسب کرسی نمایندگی در مجلس شورای اسلامی هستند تا انشاء الله با حضور آنان زمینه بسط و توسعه عدالت اجتماعی و توزیع عادلانه ثروت در جامعه فراهم گردد . در ۳۳ سال گذشته که این منتخبین وابسته در مجلس حضور داشتند ، نتیجه برای کارگران بیکاری ، قرارداهای سفید امضا و موقت ، عدم دریافت حقوق ، عدم امنیت جانی و ایمنی کار ، مشکلات بیمه بیکاری و بازنشستگی ، حداقل حقوقی که ۱/۳ خط فقر است و موارد دیگر شده است . در حالیکه همین منتخبینی که نگرانند در مجلس آینده حضور نداشته باشند بهمراه سایر مسولان دولتی و سپاهی و روحانی و سیاسی وابسته به جناحهای نظام که صاحب کارخانه ها ، منابع طبیعی و اقتصادی کشور گشته اند و جنگ تبلیغات انتخاباتی آنها همه بر سر تصاحب آینده منابع کشور و کنترل بر اجتماع و امنیت و حفظ نظام است . آیا این دوستان به ظاهر نماینده کارگر یادشان هست که چگونه به ضرب و شتم نمایندگان اتوبوسرانی پرداخته و تلاش نمودند سندیکاهای مستقل پا نگیرند ؟ آیا تابحال دیده شده که این مسولان خانه کارگر بیانیه ای داده باشند که چرا هنوز آقای مددی و نجاتی باید در زندان باشند و چرا آقای شهابی با وجود مشکلات بدنی مورد تایید دکترها باید در زندان بسر برده و یا به تخت بیمارستان زنجیر شود ، آیا برای آزادی آقای شهابی که خود مسبب دستگیریش شده دلی سوزانده اند و آیاهای دیگری که همه از آنها آگاهی دارند ؟ آقای مددی چه آرمانی از کارگران را نمایندگی میکند که در مراسم فوت برادرش نیز نباید حضور داشته باشد و چرا آقای شهابی برای تعیین تکلیف پرونده اش باید سلامتی نداشته اش را بخطر بیاندازد ؟ پس این دفاع از حقوق کارگران و بسط توسعه عدالت اسلامی که در بیانیه ذکر شده ، چیست که آنان میخواهند برای محقق شدنش ، زحمت کشیده و به مجلس بروند !
کسانی همچون محجوب و کمالی که مسولیت دبیر کلی خانه کارگر و عضو کمیسیون اجتماعی مجلس و ریاست حزب کار اسلامی را مدیون اصلاح طلبان هستند ، حتی از آنها بیشتر کاسه گدایی برای انتخاب شدن در مجلس نهم را در دست گرفتند که روز آخر پس از ناامید شدن از بخشش توسط اصولگرایان تندرو ، اعلام کردند که در انتخابات شرکت نمیکنند ! مرزهای شرعی و قانونی و خطوط قرمزی که در بیانیه ذکر شده چیست که این وابستگان حکومتی از آن عبور نمیکنند ، آیا بخشی از این مرزها حق تشکیل سندیکای مستقل و اعتصاب نیست که تثبیت نظام را بخطر میاندازد ؟ آیا رعایت این مرزها جز به مفهوم تصویب همین قوانین ضد کارگری ، همین بیکاری ، همین اقتصاد از هم گسیخته ، همین واردات قاچاقی و تعطیلی واحدهای تولیدی ، همین یارانه ای که بزودی کم و کمتر شده و حذف خواهد شد ، همین عدم پرداخت حقوق ، همین کشتار کارگران در معادن و کوره ها ( ۱۸ کشته اخیر در یزد ) و سایر کارگاهها براثر نبودن ایمنی کار ، همین اصلاحاتی که در بیمه بیکاری قبلی و حذف صندوق بیکاری در دست است و یا تصویب استاد شاگردی و کارت اعتباری که کاملا مشکوک بوده و حتما به زیان کارگران تمام خواهد شد و همین های دیگری که کتابها لازم دارد ، نیست که از کارگران شریف! دعوت به شرکت در انتخابات میکنند ! میلیاردها اختلاس از بانکها ، میلیاردها اختلاس از سازمانهای تامین اجتماعی که از سهم پرداخت بیمه کارگران و کارکنان به شرکتهای بزرگ تبدیل شده و حتی سهم بیمه کارگران را بدرستی نمیپردازد ، کارخانه هایی که پس از فروش مواد اولیه و دارایی شرکت توسط وابستگان نظام ، برای ساخت مسکن و سود بیشتر تعطیل میگردند و مواردی که اینروزها بدلیل جنگ تبلیغات انتخابات افشا میگردند ، چرا باید کارگران با حفظ وحدت و یکپارچگی و انتخاب امثال شما در انتخابات شرکت کنند و چرا این نصرت الهی همیشه شامل حال شما و جناحهای حکومت میگردد که در بیانیه تاکید شده اند ؟
کارگران مبارز با همه تلفاتی که داده اند آگاهند که برای گرفتن حقوق صنفی خود میبایست سندیکاهای مستقل خود را ایجاد کنند و حکومت با جناحهای مختلفش از لیبرال ، جنگ طلب ، سازندگی ، اصلاح طلب و اصولگرا در ۳۳ سال گذشته نیز نشان داده اند که جلوی ایجاد تشکلات کارگری را گرفته اند . کارگران باید آگاه گردند تا زمانیکه جنبش کارگری خود را سازماندهی و گسترش ندهند ، همواره بعنوان سیاهی لشگر جناحهای حاکم و یا گروههای سیاسی برای انتخابات ، جنگ و غیره قرار میگیرند . کارگران آگاه باید درک کنند که شرکت در انتخابات حکومتی ، تنها دادن تیغ به دست زنگی مست خواهد بود و لذا باید هم خود را در ایجاد سندیکاهای مستقل و سایر نهادهای کارگری بنمایند و تا زمانیکه اینکار صورت نگیرد همواره با مسائل و مشکلاتی که شمرده شد ، درگیر خواهند بود . کارگران اتوبسرانی شرکت واحد و هفت تپه خوب بیاد دارند که سندیکاهای مستقل آنها چگونه قادر بود کارفرماها را مجبور به دادن خواسته هایشان بنمایند و نمایندگان منتخب آنها برای تحقق آن خواسته ها چه دلاورانه ایستادگی کردند . اکنون کارگران قراردادی پیمانکاریهای پتروشیمی ها درک نموده اند که خواسته های آنها عملی نخواهد گردید و دولت به وعده های خود عمل نخواهد نمود ، مگر اینکه سندیکای مستقلشان را برای تداوم و پیگیری خواسته ها ایجاد کنند . کارگران خودرو سازیها میدانند تنها زمانی قادر خواهند بود ، قراردادهای خود را تغییر داده و از حوادث کار جلوگیری نمایند ، در صورتی که تلاش آگاهان آنها به تاسیس سندیکای مستقل منجر گردد . کارگران کارخانه هایی که ماهها حقوق نگرفته اند ، یا کارخانه هایشان تعطیل شده است ، یا فاقد قراردادهای رسمی بوده و بیمه ندارند و دیگر موارد را زمانی میتوانند جبران کنند تا پس از ایجاد سندیکای مستقل هر واحد و صنف به تاسیس نهادهای سراسری پرداخته تا قادر باشند دولت را مجبور به اصلاح قانون کار و حداقل حقوق مکفی و سایر موارد مورد نیاز کارگران بنمایند .
تا زمانیکه وضع کارگران بر چنین منوالی است ، جناحهای حاکمه و گروههای سیاسی قادر خواهند بود از آنها بعنوان سیاهی لشگر در انتخابات و جنگ و درگیری جناحی و سیاسی استفاده نمایند . البته جناح بندی حکومت حتما تلاش خواهد کرد تا برای پیشبرد انتخابات ، ترفندهایی بصورت پرداخت پول و غیره کارگران و سایرین را به رای دادن وادارند تا انتخابات خود را پرشور و مورد تایید داخلی منظور نمایند . متاسفانه کارگران نه تنها از حمایت سازمانهای حقوق بشری محرومند ، بلکه از پشتیبانی درست و مداوم اتحادیه های بین المللی کارگری نیز برخوردار نیستند ، کما اینکه با تبلیغات وسیعی خود را در آزادی آقای مددی موثر دانسته ولی پس از برگشت به زندان ایشان تنها اظهار شوک و تعجب نمودند . از طرف دیگر همین مجمع عالی کار وابسته به دولت نیز جای خود را در اتحادیه های بین المللی کارگری باز کرده و با وجودیکه وابسته بودنش به دولت و حکومت مسجل است ، از طرف آنها برسمیت شناخته شده است . طبیعی است که حمایت از کارگران از طریق فشار سازمانهای بین المللی بر دولت و حکومت میتواند فضای مناسبتری برای حرکت کارگران ایجاد نماید و کسی منکر تاثیر پشتیبانی سازمانهای بین المللی از کارگران نیست ولی این حمایت در مورد کارگران زندانی و حق تشکیل سندیکای مستقل تنها با ارسال نامه هایی که بسنده میگردند ، تحقق نمیپذیرند . کارگران نیاز دارند که باوجود سرکوب و مواظبت مسولان امنیتی به ایجاد نهادهای مستقل خود بکوشند و در اینراه میبایست افراد و گروههای سیاسی چه آنها که برنامه خود را رهبری کارگران گذاشته و چه سایرینی که پیگیر حکومت سکولار دموکرات هستند ، باید بدلیل نیازی که به کارگران برای تحقق آرزویشان دارند ، پشتیبان کارگران باشند . اگرچه سازماندهی و گسترش جنبش کارگری در ابتدای راه خویش است ، اما بهمین نسبت گسترش جنبشهای دموکراتیک و یا ایجاد وحدت در گروههای سیاسی در خارج کشور نیز چندان جلو نیست و به اندازه آنها و شاید بیشتر شانس گسترش دارد . آنچه اهمیت دارد اینکه اصل حرکت خود کارگران و درک آنها از وجود نهادهای مستقل است که تا پا نگیرند ، کارگران نخواهند توانست ابتدا به حقوق صنفی و سپس به حقوق اجتماعی و سیاسی خود دست یابند .
محمد ایرانی ۵ دی ماه ۱۳۹۰ ، ۲۶ دسامبر ۲۰۱۱
پیوست بیانیه خانه کارگر
http://www.ilna.ir/newstext.aspx?ID=229249