نمایش پایان یافت.
کارگردان
عرق پیشانی اش را می نوشد.
تماشاگران
به خانه برمی گردند.
هم آنان، بازیگران بودند.
زنی
که سنگ آجین شد،
هیچ نقشی نداشت.
. . .
نمایش پایان یافت.
شهوت مرگ
اندام شکسته ی ساعت ها را بلعید
و روزی دیگر
انگشتش را
زیر دندان حیرت گم کرد.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد