logo





بی وطن در داخل
بی وطن در خارج

دوشنبه ۱۴ آذر ۱۳۹۰ - ۰۵ دسامبر ۲۰۱۱

کمال الدین نبوی

در این میان اپوزیسیون آزادی خواه و مستقل خارج از کشور در اندیشه حل معضلات ایران و ایرانیان است، خون را با خون نشاید شست! اپوزیسیون ملی و مستقل به فرهنگ و تاریخ و خاک ایران زمین، به منافع و حقوق ملی پایبندی کامل دارد و برای جان و مال و ناموس ایرانی اهمیت و احترام ویژه ای قائل است. اپوزیسیون ملی خارج از کشور این همه را به امید سرابی و خواب و خیال مسندی و جاهی و مقامی واهی به پای کرکسان فدا نمیکند.
در حالی که به بهانه های مختلف تهدیدهای نظامی بر علیه منافع، حقوق و تمامیت ارضی ایران، وطن مقدس مان، بالا میگیرد، حاکمان جمهوری اسلامی در داخل و انگشت شمارانی در خارج به دنبال تحریک نیروهای بیگانه و آماده سازی افکار عمومی برای تهاجم نظامی به سرزمین مقدس ایران اند.

در یکسو برخی از رهبران نظام جمهوری اسلامی، و در راس آنها آقای خامنه ای و گروه بی وطن عماریون، حملات نظامی بر علیه کشور و مردم ایران را برای ادامه حیات ولایت فقیه سودمند ارزیابی میکنند و با اتخاذ سیاست های بغایت ضد ایرانی سعی در تسریع آن نیز دارند تا بلکه مسند قدرت را چند صباحی بیشتر در اختیار داشته باشند. اما افسوس که از داخل کشور صدای احدی، از مقامات فعلی یا سابق، از حوزه یا دانشگاه، از برجستگان و نخبگان سیاسی، اجتماعی و ... بر علیه جنگ شنیده نمی شود!

از سوی دیگر، معدود افراد گمنام و ناشناسی نیز در خارج از کشور زمزمه سودمند بودن دخالت نظامی بیگانگان را، پس از جنگ عراق ساز کرده بودند که در همان ابتدا به همت پایمردی برجسته ترین رهبر اپوزیسیون ملی و مستقل خارج از کشور، پرزیدنت الوالحسن بنی صدر، خط بطلان بر اینگونه تزهای ضد ایرانی کشانده شد و مشعل آزادی و استقلال، همچنان به عنوان راهنمای نسل های جوانتر، فروزان نگه داشته شد. به دنبال وقایع لیبی دوباره سازها کوک شدند و باز پرچم دفاع از استقلال ایران به دست توانای ایشان همچنان برافراشته ماند. آقای بنی صدر که همواره به عنوان یکی از مخالفین بی چون و چرای دخالت نظامی در کشور عمل کرده بود، به دنبال وقایع لیبی و با آگاهی کامل نسبت به احتمال گرایش برخی افراد برای توسل به چنین گزینه ای برای ایران، با صراحت تمام اعلام نمود : «تا زنده ام نمیگذارم ایران به سرنوشت لیبی دچار شود».

اما آیا میان بی وطن حاکم بر کشور و بی وطن خارج از کشور تفاوتی بنیادین وجود دارد؟ برخلاف تصور اولیه، بی وطنان حاکم بر کشور که هستی مان را بر باد داده و میدهند و معدود بی وطنانی که در خارج از کشور در پی دخالت نظامی بیگانگان میگردند دارای وجوه مشترک مهمی میباشند که ما در اینجا فقط به مهمترین وجه مشترک ایندو اشاره میکنیم.

وجه مشترک این دو گروه بی وطن شیفتگی فوق العاده آنها نسبت به قدرت و زور است. قوه محرکه آنها حفظ و یا کسب قدرت و زور به هر قیمتی است!

بی وطن، بین نظام از یکطرف و ملک و ملت از طرف دیگر تفاوتی قائل نمیشود، بلکه حتی نظام را مقدم بر کشور و ملت بشمار میآورد. بی وطن حاکم بر کشور بر این نظر است که «حفط نظام اوجب واجبات است». بر اساس این تز در صورتی که بین منافع نظام (بودن یا نبودن آن؛ صدمه دیدن یا سالم ماندن آن) و منافع کشور و ملت (بودن یا نبودن آنها؛ صدمه دیدن یا سالم ماندن آنها) اختلافی بود و بنا بر انتخاب بین منافع اولی یا منافع دومی باشد، بدون هیچ تردیدی باید منافع اولی را مقدم دانست! پس اگر کشور و ملت ایران صدمه ببینند اما نظام ولایت فقیه سالم بماند، هیچ مشکل و هیچ ابائی نیست!!

تز ارجحیت نظام بر کشور و مردم ایران، از طرف رهبران نظام ولایت فقیه به اشکال مختلف و بارها ابراز شده است. در یکی از آخرین ابراز نظرهایش، رهبر گروه عماریون بی وطن، آقای مصباح، صراحتا گفته بود «یک مشت خاک چه ارزشی دارد که انسان برای آن جان بدهد؟» خاک یعنی هستی یک مرز و بوم، خاک یعنی تاریخ یک کشور، با تمام تلخی ها و شیرینی هایش، خاک یعنی فرهنگ آبا و اجدادی ما، خاک ایران یعنی ثروت ایران، خاک یعنی پدران و مادران ما، خاک یعنی فرزندان یک مرز و بوم، خاک یعنی بود و نبود ما! آری، اینها برای یک بی وطن پشیزی نمی ارزد! برای اثبات بی وطن بودن عماریون و نظام ولایت فقیه آیا دلیل دیگری لازم است؟

زمانی که امکانات، ثروت ها و حقوق ملی ایران و ایرانیان فدای هوی و هوس ولی فقیه و سیاستهای ضد ایرانی او میشوند تا بلکه ماندگاری نظام که اوجب واجبات است، ادامه یابد، «بی وطن»ی به «وطن فروش»ی تبدیل میشود. برای اثبات وطن فروشی رهبران نظام ولایت فقیه دلایل بسیاری در اختیار داریم که میتوان اجمالا به سه مورد زیر اشاره نمود:

- چشم پوشی از حقوق ایران در دریای خزر؛ - چشم پوشی از حقابه ایران از هیرمند و - تاراج ثروت ملی مان در منابع گازی و نفتی مشترک با قطر!

اما چند نفر معدودی که برای رهائی از دست بی وطنان و مستبدین حاکم بر کشور به دنبال تشویق بیگانگان برای دخالت نظامی میگردند نیز همانند رهبران نظام ولایت فقیه بی وطنانی حقیرند که در پی کسب قدرت به هر قیمتی میباشند ولو به قیمت صدمه دیدن ایران و ایرانیان و نابودی ثروت های ملی و از دست رفتن جان هموطنانی که علاوه بر ستم نظام ولایت فقیه حالا باید بمبارانهای بیگانگان که آقایان تشویق میکنند را نیز تحمل نمایند!

اینها با ارائه آمارهائی از تعداد کشته شدگان حوادث رانندگی سی سال اخیر و نیز قربانیان آلودگی محیط زیستی و امثال آن در کشور به این نتیجه مشعشعانه رسیده اند که با بمباران مراکزسرکوب نظام، که به زعم ایشان به شورش مردم و تغییر رژیم منجر میشود، تمامی این مرگ و میرها به پایان میرسند!! تو گوئی در سایر کشورها احدی در تصادفات رانندگی صدمه نمیبیند و هیچ کسی نیز از آلودگی محیط زیست رنجی نمیبرد! اینها بجای گشودن گره از مشکلات ایرانیان در پی هموار نمودن افکار عمومی نسبت به راه اندازی جنگی خانمان براندازند. راه حل پیشنهادی این افراد معدود، به نسخه طبیبی می ماند که برای رفع سر درد بیمار رای به بریدن سر او بدهد!!

جالب اینکه واضع این دیدگاه، آقای میر فطروس، که در تمامی نوشته هایش نوستالژی ایران دوره ساسانیان و استبداد شاهان را به نمایش میکشد و تاسف او از حمله اعراب به ایران ساسانی، با گذشت قرنها از آن، بر کسی پوشیده نیست؛ خود به دنبال قادسیه ای دیگر است! بدون آنکه بخواهیم شبیه سازی کنیم، ایشان به روش «قومی از ایرانیان»ی عمل میکند که مدتی پس از محاصره مدائن نزد سعد وقاص رفتند و «اشارت کردند که هر چه زودتر به مدائن درآید و گفتند اگر دیر جنبید یزدگرد دیگر چیزی در آنجا باقی نخواهد گذاشت. او را به موضعی از دجله راه نمودند که آب آن اندک بود و سپاه عرب را گذشتن از آن آسان دست می داد. این دعوت که از جانب جمعی ایرانی روی داد، سعد را دلیر نمود. بسیج حمله کرد...». آقای میر فطروس در واقع به همان راه و روشی روی میآورد که کسانی قبل از او، در همان دوره ساسانیان پیشه کرده و بکار گرفتند و زمینه ساز غلبه تازیان بر این مرز و بوم شدند. ایشان پا جای پای سیاه دیلمی گذاشته است البته بدون داشتن سپاهی از بزرگان و سران ایرانی! سیاه دیلمی همان سرداری است که در حمله اعراب به ایران، از در خیانت به کشور وارد شد، به بیگانگان پیوست و سپاه مهاجم عرب را یاری داد و باعث سقوط شوشتر شد!!

در این میان اپوزیسیون آزادی خواه و مستقل خارج از کشور در اندیشه حل معضلات ایران و ایرانیان است، خون را با خون نشاید شست! اپوزیسیون ملی و مستقل به فرهنگ و تاریخ و خاک ایران زمین، به منافع و حقوق ملی پایبندی کامل دارد و برای جان و مال و ناموس ایرانی اهمیت و احترام ویژه ای قائل است. اپوزیسیون ملی خارج از کشور این همه را به امید سرابی و خواب و خیال مسندی و جاهی و مقامی واهی به پای کرکسان فدا نمیکند.

تفاوت بنیادین اپوزیسیون ملی و مستقل خارج از کشور با بی وطنان حاکم بر ایران و با معدود بی وطنان خارج از کشور قبل از هر چیز به جایگاه عالی و ارزشمند انسان و تقدم منافع و حقوق ملی ایران و ایرانیان بر تمامی منافع و امیال شخصی، جناحی، حزبی، حکومتی یا ضد حکومتی استوار است. این اپوزیسیون مفتخر به پیروی از خط و مشی برجسته ترین رهبر و متفکر ملی ایرانیان در این برهه زمانی، آقای ابوالحسن بنی صدر، میباشد. ما این درسها را از هدایت و رهبری فکری ایشان فرا گرفته ایم، در میان هموطنان داخل و خارج از کشور بسط و گسترش میدهیم، قدمی از راه استقلال و آزادی ایران منحرف نخواهیم شد، این مشعل را برای ایرانیان فروزان نگاه خواهیم داشت و از سایر آزادیخواهان و وطن دوستان نیز غیر از این انتظاری نداریم.

دکتر کمال الدین نبوی
آذرماه هزار و سیصد و نود

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد