logo





ضربه‌پذيری رژيم اسلامی در برابر يک جنبش همگانی

دوشنبه ۷ آذر ۱۳۹۰ - ۲۸ نوامبر ۲۰۱۱

فرهاد یزدی

هر گروه در کانون قدرت، برای برد خود نیاز به حمایت سپاه خواهد داشت که آن نهاد را هرچه بیش تر به صحنه ی سیاسی ایران هل خواهد داد. اما همزمان در حالی که اختلافات داخل سپاه نيز گسترش بیش تری خواهد يافت، صفوف مخالفت ملت هم تنگ تر خواهد شد.
گفتگوی تلاش با فرهاد یزدی
تلاش ـ بازکردن "گوشه‌ای" در خاک سوريه برای انقلابيون و نظاميان پيوسته به آنان، زير بال قدرت ترکيه و به تأئيد و ياری عرب‌ها، و "تسليم" غرب، به کجا خواهد انجاميد؟ با توجه به ادامه خونريزی بدست رژيم اسد و اصرار در حفظ خشونت بار قدرت، آيا هنوز سرنوشت ديگری، متفاوت از سرنوشت قذافی و صدام، محتمل است؟

فرهاد يزدی : باز کردن "حاشیه امن" برای انقلابیون و سربازان سوریه‌ای، اشاره به جنگ داخلی پیش رو در آن کشور می نماید. امنیت این حاشیه، به طور ضمنی وسیله‌ی ترکیه تامین می‌شود و به احتمال زیاد این ناحیه از گزند حمله‌ی هواپیماهای حکومت مرکزی به دور خواهد ماند. رژیم سوریه از ترس تیره‌تر کردن روابط با ترکیه و احتمال هر نوع درگیری در آن منطقه پرهيز خواهد کرد. کمک های مالی، عملیاتی و تجهیزاتی از سوی عربستان و خود ترکیه با همکاری غرب به سوی شورشیان با سهولت بیش‌تری میسر خواهد شد. رژیم سوریه زمانی که می توانست، راه هرگونه تحول مسالمت آمیز را با دنباله روی از متحد خود جمهوری اسلامی و کشتار ملت از میان بُرد. اکنون نیز پس از هشت ماه سرکوب، نشان می‌دهد که قادر به درهم شکستن جنبش و پايداری مردم از راه زور نیست. حال رژیم سوریه به سختی بتواند در این مرحله به نوعی تفاهم ملی دست یابد. از این رو به نظر می‌رسد،تنها راه باقی مانده، برکنار کردن رژیم به دست نیروهای مسلح و يا در غير اين صورت رفتن به راه قذافی خواهد بود.

سوریه، برخلاف لیبی، نه تنها از قدرت حاشیه‌ای در دنیای عرب نیست، بلکه از کشورهای تاثیر گذار در فرهنگ و سیاست دنیای عرب به حساب می‌آيد. جامعه‌ای که با وجود اتحاد نزدیک با جمهوری اسلامی، اما خود را در دهه های اخیر به مقدار زیادی از غلطیدن در دامان اسلام تندرو دور نگاه داشته و کشور را تا اندازه‌ای به صورت يک جامعه سکولار حفظ کرده است. همزمان با سقوط رژیم های مصر، تونس و لیبی همراه با قدرت گیری اسلامگرايان تندرو در این سرزمین‌ها، خط کشی میان شیعه و سنی در جهان عرب به ویژه در عراق، عربستان، سوریه، کویت و ایرانی تباران بحرین شدیدتر شده است که خواه ناخواه پای ایران بدان نیز باز می گردد. هر قدر برخورد خونین در سوریه بیش تر ادامه یابد، بخت اسلام گرایان تندرو در آینده برای قبضه قدرت بیش تر خواهد شد. شکاف میان سنی و شیعه در منطقه در حال ژرف تر شدن است که در کنار دشمنی عرب و ایرانی، اين شکاف به محور و انگيزه‌ی شوم جدیدی برای برخوردهای بيشتری در آینده بدل خواهد شد. از همين رو برای پیش گیری از تکرار وضعيتی نظير عراق، يعنی درگير شدن جنگ مذهبی در سوريه، تمام قدرت های خارجی و منطقه آماده دادن تضمین به رژیم سوریه و تامین امنیت بشار اسد، نظيرآن چه در قبال علی صالح در یمن، بوده و خواستار پایان يافتن شورش در اين کشور می باشند. حتا رژیم وهابی سعودی خواستار پایان به چالش کشیدن قدرت مرکزی سوريه، با کمک ارتش و پیش از خرد شدن کامل اقتدار آن می باشد. غرب و همه ی قدرت های منطقه مانند عربستان، اردن و به ویژه ترکیه - باستثنای ایران و اسرائیل يعنی بازندگان این بازی- از این الگو استقبال می کنند، زيرا از اين طريق نه تنها رژيم اسد، بلکه متحد قديمی آن يعنی ايران را نيز با هزينه‌ی بسيار کمتری از ميدان به در خواهند کرد. انزوای سیاسی، نظامی و اقتصادی رژیم اسلامی و ناتوانی آن برای کمک موثر به سوریه، به احتمال زیاد این تحول را تسریع خواهد کرد. اما اگر ارتش سوریه که هنوز زیر فرمان افسران علوی است، اراده برکناری اسد را نداشته باشد، جنگ خونین داخلی در انتظار سوریه خواهد بود.

تلاش ـ صرف نظر از انگيزه‌، طرح کلی و اشکال مختلف دخالت‌های نظامی غرب، يک نتيجه قطعی بوده است؛ موفقيت در هدف اوليه يعنی سرنگونی تمامی رژيم‌ها. هر چند نتايج سرنگونی‌ها هنوز به طور قطع روشن نيست اما در ليبی ظاهراً آرامش برقرار شده است و رژيم برگزيده و حمايت شده از سوی غرب از قبول و مشروعيت حداقلی در داخل برخوردار است. آيا در سوريه با افزايش نقش مخالفين و کمک به آنان از پايگاه منطقه آزاد شده، الگوی ليبی در جهت تکميل آزمايش می‌شود؟

فرهاد يزدی : همان طور که اشاره شد، لیبی در حاشیه جهان عرب قرار داشت. همسایگان آن سرزمین، يا توان دخالت در لیبی را نداشتند و یا مانند مصر و تونس، به شدت درگیر مسایل داخلی خود بودند. غرب با دست باز، بدون واهمه از دخالت موثر چین و روسیه و حتا ترکیه، به تنها قدرت در آن سرزمین بدل شده بود. اما، سوریه از چنین وضعيت و موقعيتی برخوردار نیست. همه‌ی قدرت‌های منطقه و جهان، از امارات نشین های کوچک اما ثروتمند حاشیه خلیج فارس گرفته تا اسرائیل و آمریکا، از ایران گرفته تا اردن و چین و ترکیه به دنبال منافع و حاشیه‌ی نفوذی خود می گردند. در صورت ادامه رژیم سوریه و افزوده شدن به عمر آن در مدت بيشتری، با توجه به آن چه که در تجربه جنگ‌های داخلی درازمدت (بیش از بیست سال) در همسایگی به عنوان نمونه در لبنان يا در سومالی، باید انتظار سال‌ها آشوب و بی ثباتی را در اين کشور داشت که با دخالت تمامی قدرت‌های کوچک و بزرگ منطقه و همچنين غرب و چین و روسیه در اين درگيری‌ها همراه خواهد بود. برخلاف لیبی، جنگ داخلی به سرعت در سوریه پایان نخواهد گرفت و بازهم برخلاف آن کشور جنگ داخلی در سوریه می تواند پای دیگر قدرت ها را به دخالت مستقیم و همچنين رو در روئی با يکديگر به کشاند. اتحاد روسیه، چین و ایران بر علیه ترکیه، سرزمین های عربی وغرب، شکل خواهد گرفت که منطقه را بیش از پیش متشنج خواهد کرد و می تواند به برخورد میان اقمار آنان – به عنوان نمونه در عراق میان شیعه و سنی و در لبنان میان حزب الله و دیگر گروه ها - بی انجامد. مرزهای تمامی منطقه که ایران را نیز در بر خواهد گرفت، با خطر بی ثباتی روبرو خواهد شد.

در مورد سوریه نمی توان از الگوی لیبی سخن گفت. باید الگوی لبنان در دهه هفتاد و هشتاد، البته با بازیکنان بیش تر، را در مد نظر داشت.

تلاش ـ مشوقين سرنگونی رژيم اسلامی،از طريق طرح‌های نظامی مشابه، از نمونه اخير به عنوان "جنگ رهائی بخش" ياد کرده اند. به قول دوستی؛ در حال حاضر ايران هم که "گوشه" و دشمن آماده کم ندارد. آيا هر سرکوب خونين در هر گوشه‌ی کشور به دست رژيم اسلامی و سپاه، شرايط را برای مداخله با دست های نيالوده ـ بدون دخالت آشکارخارجی ـ آماده‌تر نخواهد کرد؟

فرهاد يزدی : رژیم اسلامی، از روز نخست، از آنجا که منافع خود را ارجح به منافع کشور دانسته و دفاع از آن را تنها از طريق دستيابی به منافع خود می‌بيند، همواره تهدیدی جدی بر امنیت ملی ایران بوده است. این امر هنگامی رقت‌آورتر است که در نظر گيريم، که رژیم چگونه از روز نخست درگیر در رقابت های حقیر درونی، اداره‌ی کشور را به دست افرادی به شدت متحجر، بی صلاحیت و دارای عقده های هزاران ساله، سپرده‌اند. بنابراين رژیم اسلامی حتا تا اين حد نيز قادر به تشخیص منافع خويش هم نبوده است. زیرا در غیر آن صورت بايد می‌فهميد که تنها با پيگيری و تأمين منافع ايران که در زمان انقلاب، کشوری نسبتاً ثروتمند و قدرتمند و پیش رفته بود، می تواند به منافع خود نيز دست يابد. با سلاخی ارتش، ضربه زدن دایمی به همبستگی ملی، دور کردن تیره های ایرانی، خفیف کردن دین های موجود، درگیری بدون دلیل با غرب و خودزنی به صورت گروگان گیری، کشاندن کشور به جنگ ناخواسته 8 ساله، راهی خلاف تأمين منافع کشور و حتا منافع خود طی کرده است. پس از آن هم، در طول اين يک دهه گذشته، هر روز به بهانه‌ای، ایران را در برابر تهدید دایمی حمله نظامی خارجی و امکان درگیری جنگ داخلی قرار داده است.

با وجود این ملت ایران با درک تاریخی موقعیت بسیار شکننده ای که کشور با آن روبرو بوده است، تا کنون با درایت از درگیری و رودرروئی درازمدت با نظام اسلامی که می تواند به جنگ داخلی بی انجامد- با فرجام های فاجعه برانگیز از کشتار و ویرانی گرفته تا تجزیه و مداخله خارجی - پرهيز کرده است. امنیت ملی ایران از یک سو با تهدید مستقیم خارجی روبر بوده و از سوی دیگر براثر اقدامات خرابکارانه این نظام هر روز ضربه‌پذيرتر می‌شود. با در نظر گرفتن واقعیت های موجود و محاصره ایران وسیله ی نیروهای مسلح خارجی، ملت ایران تا کنون به رغم بيزاری شديد از رژيم مجبور بوده فشار و سرکوب آن را تنها به خاطر حفظ یک پارچگی سرزمینی کشور خويش، تحمل کند. ملت ایران با تمام وجود خواستار سرنگونی این رژیم است، اما نه به هر قیمت. این رژیم باید سرنگون شود، بدون آن که کوچکترين خللی به کشور وارد شود. از نظر ملت ايران رژيم بايد برود اما مرزهای ایران دست نخورده و اقتدار مرکزی پابرجا بماند.

باید توجه داشت که حتا پس از حمله نظامی غرب به افغانستان و عراق که نتایج آرزوئی را به همراه نیاورد و آغاز شورش و جنگ های داخلی در اين کشورها که پس از گذر ده و هشت سال تا کنون بدون آینده قابل پیش بینی هنوز ادامه دارد، غرب و همسایگان خواستار ایران تقسیم شده (مطابق نقشه مورد توافق حکومت بعثی و مجاهدین) نبودند. زیرا ایران با ثبات در همسایگی سرزمین های بی ثبات به سود جهان غرب بود. اما امروز هر قدرتی، از همسایگان گرفته تا قدرت‌های دور دستی مانند چین (به شرط تضمین تامین نفت) به استثنای شاید هندوستان (که تاثیر چندانی هم بر نتیجه ندارد)، از ایجاد چند "ایرانستان" متنفع خواهند شد. در اجرای این طرح، همان طور که اشاره فرمودید با فراوانی "گوشه" و دشمن که نتیجه عملکرد نظام اسلامی است، "جنگ رهایی بخش" وسیله ی "دست های آلوده" هر چند در ظاهر بدون دخالت خارجی، ساده ترین و سریع ترین راه برای قدرت های خارجی می باشد. شوربختا که عملکرد خشونت بار نظام اسلامی، این احتمال را هر روزه به امکان نزدیک تر می کند.

تلاش ـ يک سر طرح‌های مداخله از بيرون و تضمين موفقيت اوليه آنها، پيدا کردن يا ساختن نيروی جايگزين در بيرون کشور است. اما با وجود اين که سابقه‌ی چنين تلاش‌هائی ـ ايجاد آلترناتيوـ در ميان بخش هائی از ايرانيان خارج کشور بسيار قديمی‌تر از نخستين حمله نظامی، يعنی حمله به افغانستان، بوده است اما چنين "جايگزينی" هنوز وجود خارجی نيافته است. علت چيست؟

فرهاد يزدی : هر گونه تحول دمکراتیک برای ايران ـ که مساله نيز بر سر آن است ـ بايد از داخل کشور آغاز گردد که آغاز نيز شده و تا مقدار زیاد نیز موفق بوده است. جایگزین بزک شده در خارج نمی تواند نتیجه ی بهتر از آن چه که در عراق (زیر نفوذ جمهوری اسلامی و یا غرب) و افغانستان (زیر نفوذ کامل آمریکا) عاید شده است، به دست آيد. ملت ایران با درک این واقعیت که جایگزین آماده شده در خارج، خواه ناخواه مدیون و وابسته به قدرت های خارجی است و نمی‌تواند در خدمت منافع ایران باشد، چنین راه حل‌هائی را دفع کرده است. به موازات نفی و دفع چنین راه حل‌ها و بدون چشم داشت به کمک خارجی، ملت قادر بوده است که جانشین تثبیت شده ای در داخل ایجاد کند. اين بايد مايه‌ی سربلندی ما باشد که ملت مان بدون دخالت بيگانگان و به صورت مسالمت آمیز جایگزینی تثبيت شده با اهدافی دمکراتیک و همچنين دارای پايگاه اجتماعی گسترده در ایران ایجاد کرده است. مردم ايران با بردباری که در پیش گرفته‌اند تا کنون موفق بوده‌اند که نه تنها ایران را در برابر حمله خارجی حفظ نمايند بلکه از جنگ داخلی نیز جلوگيری کرده و همزمان هر روز بر بخت موفقیت خود بی افزاید.

تلاش ـ انتقاد و ايراد دائمی به "آلترناتيوسازان" در خارج کشور و کوبيدن اعتماد به نفس دست درکاران چنين اتحادهائی (در همين نشريه بارها از چنين اتحادهائی تحت عنوان «اتحادهای ناهوشمند» ياد شده است) آيا خدمت به نظام اسلامی و دراز کردن عمر آن نيست؟

فرهاد يزدی : برای این که مبارزه علیه جمهوری اسلامی به صورت متمرکز و بدور از پراکندگی انجام گیرد، نیاز است که تمامی نیروهای مخالف در این برهه به گرد جنبش سبز که به هر حال یک جنبش فراگير و سراسری و دمکراتيک است، خیمه زنند. این جنبش در داخل خود از طیف گسترده ای با نظرات و عقاید مختلف تشکیل شده که تنها در مورد : ضرورت پاسدارای از یک پارچگی سرزمین، آینده دمکراتیک برای ایران و مبارزه مسالمت آمیز برای برکناری نظام اسلامی، اشتراک نظر دارند. هر گونه ضربه به این جنبش از جمله ساختن الترناتیو مصنوعی در خارج که در داخل کشور پايگاه و خریداری ندارد، خدمتی به نظام اسلامی و دراز کردن عمر آن است، گرچه با نیت نیک انجام شده باشد. نظام اسلامی قادر است به سادگی هر جایگزین ایجاد شده در خارج را به انگ وابستگی به قدرت های غربی متهم و تلاش نمايد این آلودگی را به جنبش داخلی سرایت دهد و موجب دلزدگی و بی‌اعتمادی مردم گردد.

تلاش ـ سخن از سرکوب خونين منطقه‌ای به دست رژيم اسلامی شد، با توجه به از هم‌پاشيدگی درونی در اثر جنگ قدرت که همه جناح ها را تضعيف کرده است، آيا اساساً رژيم از توان چنين سرکوبی برخوردار هست؟

فرهاد يزدی : در برابر یک قیام همگانی و سراسری، نظام اسلامی به شدت آسیب پذیر است. اما جنبش منطقه ای که از آن بوی تجزیه به مشام می رسد از حمایت ملت ایران برخوردار نبوده و نیروهای مسلح را نيز عليه خود برخواهد انگيخت. با در نظر گرفتن اولویت تحولات دمکراتیک و پاسداری از یک پارچگی سرزمینی، هر حرکت منطقه ای که به هر حال با همکاری قدرت‌های منطقه‌ای و فرا منطقه خواهد بود و هدف آن چیزی بیش از "آزادی خلق ..." یا به سخن ساده تر، تجزیه ایران نخواهد بود، نمی تواند در ايران مورد استقبال عمومی قرار گیرد. نباید این واقعیت، يعنی اولويت ملت را با همدردی آنان نسبت به بی عدالتی‌هائی که بر تمامی تیره های قومی و اديان روا می شود، اشتباه کرد. ملت با تمام وجود با چنین بی عدالتی‌هائی که بر تیره های ایرانی می‌رود، مخالف است و با آن از در مبارزه درآمده است، بخش اساسی مبارزه ملت ايران عليه حکومت اسلامی اساساً به دليل همين بی‌عدالتی ها و تبعيض‌هاست. اما راه درمان را تنها در استواری ایرانی دمکرات که تمامی افراد در آن از حقوق و امکان برابر برخوردار باشند می بیند. همان طور که اشاره شد، جانشین سازی در خارج و حرکت های منطقه ای نه تنها نظام اسلامی را تضعیف نکرده، بلکه آنان بهانه مورد نیاز خود را يافته و با عزم نمایشی خود در "دفاع" از کشور اما در اصل برای حفظ قدرت خود دست به سرکوب های بيشتری خواهند زد.

تلاش ـ به تحليل شما مدتی است که عملاً قدرت اصلی در کشور را سپاه پاسداران در دست دارد. و اما وضعيت اسفبار اين نيرو از هيچ چشمی پنهان نيست؛ گذشته از نفوذپذيری شديد در برابر نيروهای جاسوسی، همچنين ضربه‌پذيری آن در برابر يک حمله‌ی نظامی، سران و فرماندهان رده‌ی نخست از يک سو سخت درگير جنگ قدرتند و بدنه آن از سوی ديگرميان جناح‌های مختلف پاره پاره و بخش مهمی از آن نيز دلبسته جنش سبز است. چنين نيروئی با چنين وضعيتی از چه برمی‌آيد؟ تنها از سرکوب مردم که آن هم تجربه ليبی و تا حدودی سوريه نشان می‌دهند که هزينه‌های بسيار سنگينی دارد؟


فرهاد يزدی : تصوير شما از وضعیت سپاه پاسداران، واقعیت را به طور کامل بیان می کند. اما این نهاد با همه‌ی ناتوانی در برابر قیام گسترده داخلی و حمله خارجی، تا این لحظه قادر بوده است که اقتدار مرکزی را با کمک ارتش، حفظ کند و جلو خلأ قدرت را بگيرد. جنبش سبز به دنبال خلأ قدرت و از میان بردن اقتدار در کشور نيست، که می تواند نتایج فاجعه آوری را برای کشور به همراه داشته باشد. از دست رفتن هر روزی مشروعیت و توان عملیاتی نظام، این نیرو را به سرعت و به ویژه پس از انتخابات سال 88 در مسند قدرت اصلی جمهوری اسلامی نشاند. این نهاد که در درازای عمر جمهوری اسلامی، همیشه زیر فرمان ملایان قرار داشت و اعتماد به نفس لازم برای اعمال قدرت مستقل را کسب نکرده بود، به ناگه خود را در موقعیتی یافت که تمامی رژیم برای ادامه زندگی به حمایت آن نهاد نیازمند شدند. سپاه با تمامی تلاشی که به عمل آمد، نمی توانست و نتوانسته خود را از تحولات کشور و فساد حاکم بر رژیم، دور نگاه دارد. حاصل چنين روندی تبديل اين نهاد به سازمانی‌ست مسلح و از هم پاشیده و با انضباطی ظاهری که هر روز با قدرت گرفتن جنبش سبز و وخیم شدن امنیت ایران، به ناچار از رژیم اسلامی دور می شود. همزمان ارتش ایران که با درایت خود را از سیاست و جنگ قدرت داخلی و آلودگی اقتصادی به دور نگاه داشته، هم از انضباط بیش تری برخوردار بوده و هم می توان ادعا کرد که در کنار ملت ایستاده است. احتمال اين که ارتش در سرکوب ملی، اگر به پدافند برنخیزد، شرکت نخواهد نمود دور از ذهن نيست. اما به هر صورت، با توجه به شرايط بسيار خطرناکی که کشور را تهديد می‌کند و هر خلأ قدرتی می تواند پيامدهای سياهی به حال کشور داشته باشد، سپاه با حمایت ارتش توانسته تا کنون اقتدار مرکزی را که برای ثبات ایران بسیار حياتی است، حفظ نمايد.

تلاش ـ از سال 88 تا کنون رژيم اسلامی فرصت‌های بسياری برای دگرگونی‌های تدريجی و کنترل شده را از دست داده و روزبروز از توان آن نيز کاسته شده است. در يکی از مصاحبه‌ها گفتيد که برخلاف رژيم سوريه که هنوز تقريباً از 20 درصد حمايت مردم برخوردار است، اما رژيم اسلامی حتا نمی‌تواند روی 3 در هم صد حساب کند. بر بستر وضعيت کنونی شانس حرکت دوباره جنبش سبز و تغيير نهائی چقدر است؟

فرهاد يزدی : بر خلاف رژیم سوریه که دارای متحدين طبیعی در کشور می باشد، رژیم اسلامی نمی تواند روی حمایت بخش ویژه ای، حتا در میان گروهی که از وضع موجود سود برده اند حساب کند. یک عامل مهم وخیم شدن موقعیت امنیت ملی ایران است. ملت و نیروهای مسلح ایران، کردار و گفتار نظام را عامل اصلی این وضع می دانند و هر روزه بر ضرورت سرنگونگی آن بیش تر آگاه می گردند. همزمان، جنگ قدرت در کانون نظام به طور آشکار به بالاترين مرحله می رسد. تدبیر های نظام برای سرپوش گذاشتن بر اختلافات راه به جائی نمی‌برد و به نظر نمی رسد وضع موجود، با توجه به اوج گيری اختلافات بتواند تا انتخابات ریاست جمهوری و حتا دستکم تا انتخابات اسفند، به تواند دوام آورد. هر گروه در کانون قدرت، برای برد خود نیاز به حمایت سپاه خواهد داشت که آن نهاد را هرچه بیش تر به صحنه ی سیاسی ایران هل خواهد داد. اما همزمان در حالی که اختلافات داخل سپاه نيز گسترش بیش تری خواهد يافت، صفوف مخالفت ملت هم تنگ تر خواهد شد.

هرچه این وضع ادامه پیدا کند، آسیب پذیری نظام در برابر یک جنبش همگانی و سراسری در ایران بیش تر خواهد شد. به احتمال زیاد، در صورت وقوع چنین حرکتی، رژیم قادر به آوردن گروه سرکوب در ابعاد سال 88 نخواهد بود. وقایع سال گذشته در خاورمیانه، تا اندازه زیادی اعتماد به نفس خودکامگان و اتکای آنان به استفاده از نیروی زور را کاهش داده است. زور تا اندازه ای و تا مدتی می تواند در خدمت خفقان باشد. پس از مدتی، ترس حاکم بر اجتماع و نهادهای آن، کارآیی نظام را به شدت کاهش می دهد و ملت ها را وادار به واکنش تند می کند. نظام اسلامی و سپاه، که بار حفظ نظام بر دوش آن است، از این وضع آگاه هستند و با تمام قوا تلاش می کند که از وقوع یک حرکت همه جانبه جلوگیری کند. نمایش قدرت در شهرها و خيابان‌ها توسط سپاه و بسیج، رزمایش سپاه در نیمه ی خاوری کشور و افزایش اعدام ها همه در راه نمایش عزم رژیم بر پایداری و در نتیجه به تاخیر انداختن جنبش همگانی می باشد. اما نه شرایط جهانی و نه شکست‌های هر روزه داخلی، اجازه تجدید قوا به رژیم را نمی دهد. و وقت زیادی برایشان باقی نمانده است.

تلاش: http://www.talashonline.com/ ‍

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد