logo





اشک ها را ....*

چهار شنبه ۲۵ آبان ۱۳۹۰ - ۱۶ نوامبر ۲۰۱۱

محمد بینش (م ــ زیبا روز )

mohammad-binesh.jpg
در دلت چیست خدا را، که نهان می گریی ؟
لب گزان ، آه کشان ، دل نگران می گریی ؟
چشم غمبار ِ تو را می بوسم
اشک ها را بزدا !
به چه سو می نگری ؟
پرتو ِ تاب ِ نگاهت ،
بر سر ِ موج ِ فراموشی و یاد ،
رفته تا آن سوی ِ تاریکی ِ شب های فراق
چند می نوشی از آن خمره ی زهر آب ،
"چرا بوده چتان،
یا چرا رفته چنین"؟
خود چه جویی می و مستی ز خم ِ خاطره ها ؟
سرکه ترش ست ؛ به میخانه بیا !
جرعه ی ناب ز آبشخور ِ اکنون بردار !
***
می دانی ؛
زندگی تجربه ی فاصله ای ست ،
در تهی واری ِ تکرار ِ عدم
ــ نیستی از پس و پی می تازد ــ
در همین غفلت ِ کوتاه زمان ،
نفسی با دل ِ ویران شده ام محرم باش ،
تا ابد را به خود آغشته کنیم
در تمنای نجیب ِ دو نگاه ،
مرگ را بی پر و سرگشته گنیم
***
اشک ها را بزدا !
من کنارت هستم
از بهار ِ سبد ِ پیرهنت سرمستم
ساقیا !
دم زدن در وزش ِ عشق ، چه حالی دارد !!
تپش و تاب ِ ورا ،در دلمان می شنوی ؟
با سخن گرد ِ غمی بر سر ِ بالش نکنیم
ای خوش آن خالی سرشار ، که پیشانی ِ عشق ،
سر نهد مست ، به محراب ِ سکوت...
اشک ها را بزدا ....

محمد بینش (م ــ زیبا روز)

خوانش شعر با صدای شاعر
http://www.youtube.com/watch?v=Rlzj2TWeGZ8

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد