logo





چند نکته در باره
"بیانیه تحلیلی جمعی از نمایندگان ادوار مجلس در خارج از کشور"

"حفظ استقلال و امنیت داخلی و خارجی کشور در گرو تفاهم و تعامل و همبستگی ملی است"

يکشنبه ۱۵ آبان ۱۳۹۰ - ۰۶ نوامبر ۲۰۱۱

رضا راهدار

جنبش مردم ایران راه خویش را باز کرده است و پر بارتر از آنست که لقمه دهان کسانی شود که در بالا به سازش و مماشت مشغولند و در پائین پرچم سبز به دست گرفته و میان مردم رجز می خوانند. دیگر بازی بس است. جنبش کنونی در ایران دیگر عمود خیمه ابن یا آن فرد و یا حتی تشکیلاتی نمی باشد. او در پهنه ایران زمین و به نوعی در گستره جهانی ابراز وجود کرده است و فریاد نسلی شده است که سر شار از زندگی و انرژی و نیروست.
سخن حقّى است كه در راهی نادرست بکار گرفته می شود. امام علی (ع)

در تاریخ چهار شنبه ۱۱ آبان ۱۳۹۰( ۰۲ نوامبر ۲۰۱۱) بیانیه ای از طرف تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس در خارج از کشور در تارنمای عصر نو (1) بنام " حفظ استقلال و امنیت داخلی و خارجی کشور در گرو تفاهم و تعامل و همبستگی ملی است" انتشار یافت که در برگیرنده نکات قابل توجه ایست. در زیر چند فراز را با هم مرور می کنیم.

اول- ترکیب امضاها: امضاء آقای حسن یوسفی اشکوری در کنار خانم فاطمه حقیقت جو و دیگران. نمی دانم این امضاها تلفنی است (یکی می نویسد و بقیه با سابقه قبلی آنرا تائید می کنند) یا اینکه آقای اشکوری با خانم حقیت جو و دیگران به این نظر رسیدند که خطر جدی نه خامنه ای بلکه مجاهدین هستند که نباید خدای نکرده از لیست تروریستی وزارت خارجه آمریکا در آورده شوند (نامه خانم حقیقت جو به همراه چندی از کرسی داران دانشگاهی به خانم کلینتون) (2). اگر چنین باشد با آقای اشکوری حرفها خواهیم داشت (آقای اشکوری به این حرف آیت الله طالقانی بیندش که به کاشانی گفته بود مواظب باش آنها زیر پایت پوست هندوانه گذاشتند). لیستی که در زمان ریاست جمهوری محمد خاتمی (و نمایندگان مجلس مثل امضاء کنندگان بیانیه اشاره شده) بر حسب ساخت و باخت سیاسی و قول و قرارهای دیپلماسی بسته شد و قرار بود جاده رفت و برگشت تهران و واشنگتن هموار گردد. بدنبال آن خانم آلبرایت نیز دخالت آمریکا در کودتای 28 مرداد 32 را ناوارد خواند (می بینید که چه رندانه پشت مصدق جا باز کرده بودند- مصدقی که به حرف امامشان مسلمان هم نبود) . واشنگتن فکر میکرد دروازه طلائی را فتح میکند. از اینرو خاتمی حرف از گفتگوی تمدنها می زد و قطاری با سر نشینانی از خوشباوران سیاسی در دنیا راه افتاده بود که میخواستند ولی فقیه در باتلاق نشسته را سر عقل آورده و راه دوستی بین تمدنها باز کنند. نکته جالب همنجاست که کسی نپرسید مگر تمدنها در تاریخ از هم طلاق گرفته بودند که آقای خاتمی "ضیغه مزدوجه" آماده کرده اند.

می بینیم چه راحت جنگ قدرت در تاریخ را به حساب درگیری دو و یا چند تمدن بخورد خلق الله داده اند و خیلی ها براحتی از کنارش گذشتند. وه چه بازی احمقانه و نابخردانه ای!!! البته اولین و آخرین بار نیست که آمریکا (از ترس رقیب و پاسداری از سلطه جهانیش) وارد چنان معامله ننگینی میشود. خانم حقیقت جو و یاران ناهمگون امضاء کنندگان نامه به خانم کلینتون نوشتند که بیرون آوردن نام مجاهدین از لیست، جنبش سبز را وارد درد سر می کند" به جنبش دموکراسی خواهی مردم ایران، صدمه خواهد زد ".(2) نمیدانم این جه جنبش دموکراسی خواهی است که گسترده ترین قربانیان رژیم در آن جائی ندارند.شاید هدف همان دموکراسی خواهی "اسلامی" است که در آن بعضی ها بر دیگران برتری دارند و حقوق افراد به نسبت دوری و نزدیکی آنها به ولایت فقیه ارزیابی می شود.(داستان آن اعلامیه و درخواست سند با ارزشی می باشد که زمانها بر تارک چنان روشنفکران ثبت و ظبط خواهد شد و نباید راحت و بی تفاوت از کنارش گذشت). نکند تمام گرفتاری و نگون روزی ملتی در زنجیر از آنجا شروع شده باشد که این آقایان و خانمها در انتخابات بعدی (بعد از خاتمی) رد صلاحیت شده اند و بخشی نیز با ناز و غمضه اپوزیسیون بازی به خارج تشریف آورده و هدایا و جوایز گرانبهائی (از جمله کرسی دانشگاهی- ما از این کرسی گرفتنها خبر داریم چون عمری در این نظام کار کرده ایم) را که در واقع حقشان نبود کسب کردند. تازه بدان هم بسنده نکرده و آنها را برخ ما ایرانیانی می کشند که شرافتمندانه و با افتخار ننگ همکاری و همیاری دجال جماران را نپذیرفته و درد دوری و فراق خانواده و یار و دیار را بجان خریدیم تا در پیشگاه مردم و آزادی و در دادگاه تاریخ راست قامت و سربلند بمانیم. ادامه این ماجرا بماند تا فرصتی دیگر.

دوم- رمز و راز پرونده هسته ای: ناراحت از اینکه چرا پرونده هسته ای رژیم وارد دور جدیدی از شدت و حدت شده است. ایشان بعد از ذکر مصیبتی و گریز به صحرای کره شمالی و عراق و لیبی از خطر بحران موشکی در کوبا پرده بر داشته و سعی کردند بهای آنرا از جیب ما مردم به اسارت گرفته پرداخت کنند. خانم حقیقت جو و آقایان امضاء کننده!!، مگر این پرونده در زمان ریاست چمهوری آقای خاتمی و دوره نمایندگی شما مطرح نبود. چرا در آن زمان که در قدرت بودید و حالا که حسرت آن را می خورید برای رضای خدا هم که شده یکبار به مردم و جهانیان نگفتید که قضیه از چه قرار است ("یاد آور می شود سیاستهای هسته ای ایران می توانست مانند دوران اصلاحات به گونه ای مناسبتر پیگیری شود تا موجب اجماع بین المللی علیه ایران نشود" - بر گرفته از همین بیانیه). چرا دهان بسته و نمی گوئید بمب اتم چه بدرد وطن می خورد. و اگر ساختن سلاحی اتمی در کار نیست، چرا پیشتاز نشدید تا پرده را بلا زده و حقیقت را آنگونه که هست بیان کنید، شما که هم در درون رفیق دارید و هم در بیرون یار و مددکار پشت شماست. آنگاه رجز می خوانید که " هر چه سریعتر مسئولان مربوطه باید مذاکرات مربوط را از سرگیرند و در این مرحله مهم در جهت اعتمادسازی جامعه بین المللی نسبت به برنامه هسته ای ایران عمل نمایند و به گونه ای با جلب نظر و اعتماد کشورهای اروپایی، چین و روسیه و دیگر اعضای شورای امنیت اجماع جهانی علیه خود را بشکنند، و دراین مسیرایران نباید از ورود به مذاکرات مستقیم با امریکا برای حل مسائل فی مابین استنکاف نماید که انجام مذاکرات مستقیم دو طرفه به معنای فدا کردن منافع ملی از سوی هریک از طرفین نیست، اما این مذاکرات باید شفاف و روشن باشد." (1) انگار آقای خامنه ای از این چیزها حالیش نیست.

سوم- عدول از اجرای قانون اساسی: بیانیه چنین می رساند که انگار ایشان در پناه قانون و برخورداری از حق دمکراتیک بوده است که وارد مجلس شده اند و با رد صلاحیت ایشان در دوره بعدی به قانون اساسی ضربه خورده است. باز هم به عنوان یک ایرانی، که بیش سی سال از حقوق اولیه خود (حق داشتن گذرنامه، ورود و خروج معمولی و بی دردسر از کشور، حق آزادی بیان و قلم در آن سرزمین) برخوردار نمی باشم، از شما می پرسم تا بفرمائید که آقای خامنه ای کدام بند از قانون اساسی خود را اجرا نکرده است؟ ایا حق انتخاب شدن و انتخاب کردن را ندیده گرفت؟ داد وبیداد راه نیاندازید که کی صلاحیت دارد و یا ندارد. مگر قانون اساسی موجود رد و یا قبول صلاحیت افراد را در دست کنترل ولایت ندارد؟ مگر در همان انتخابات ۲۲ خرداد ۸۸، خامنه ای با کمیته حقیقت یاب موافقت نکرد؟ (نگوئید ساختگی بود- مگر هیچ کاری در این مملکت بدون ساخت و باخت انجام می گیرد؟) و تازه اگر خامنه ای از خرد و شعوری بر خوردار بود و می گذاشت آقای موسوی به ریاست برسند، چه چیز در آن مملکت عوض میشد؟ آیا کارنامه سیاه رژیم، آنطور که شما می فرمائید، بعد از انتخابات ۸۸ شکل گرفت؟. "...برخورد با منتقدان و معترضان به نتیجه اعلامی انتخابات، آنچنان کارنامه سیاهی برجای نهاده که سرانجام منجر به تعیین گزارشگر ویژه حقوق بشر از سوی شورای حقوق بشر سازمان ملل متحد برای ایران شد. هم اکنون اولین گزارش تهیه شده توسط این گزارشگر منتشر و در نوبت رسیدگی در مجمع عمومی سازمان ملل قرار دارد و جمهوری اسلامی ایران را به واسطه نقض فاحش حقوق شهروندانش در معرض محکومیت و صدور قطعنامه علیه ایران و ارجاع پرونده اش به مراجع بالاتر از جمله شورای امنیت قرار داده است، امری که در عمر سی و سه ساله نظام سابقه نداشته است". (1) نمیدانم این کلمات نشان از نهایت بی شرمی دارد یا بازی ززگری سیاسی است. این اولین و آخرین بار نیست که جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل و تشکیلات و کنوانسیون آن محکوم می شود. این پرونده داستان درازی دارد و تا زمانی که ولایت آقایان سر کار باشد بسته نخواهد شد. بگوئید از چی هراس دارید؟

چهارم- موج دمکراسی خواهی: بیانیه با اشاره به حرکتها و خیزشهای منطقه ای و بر داشت خودشان از آن به خامنه ای هشدار می دهند که حواسش را جمع کند. فکر می کنم جملات زیر بخوبی نشان میدهد که خواست واقعی آنها چیست. ".... اینکه شاهدیم این نیروها براعمال سیاست ارعاب و سرکوب در مقابله با جنبش سبز آزادیخواهانه مردم در داخل کشور و حاکمیت فضای پلیسی، امنیتی و نظامی و بستن کامل فضای سیاسی تأکید و اصرار می ورزند، آیا جز محروم کردن نظام از پشتوانه مردمی به عنوان اصلی ترین نیرو برای مقابله با تهدیدات خارجی و تعمیق شکاف های داخلی نتیجه دیگری دارد؟ و آیا با رجزخوانی های نالازم و تحریک کننده توسط برخی افراد فضا را برای شدت یافتن فشار های بین المللی، تحریم های اقتصادی و حتی تهدیدهای نظامی علیه کشورمان مساعد نمی کند؟ تحولات لیبی باید درس عبرتی برای حاکمان ایران باشد. بی گمان آثار سوء شدت یافتن تحریمهای اقتصادی اعم از تحریم بانک مرکزی و یا تحریم نفتی ایران و اوج گرفتن طبل تهدید های نظامی قبل از هر کس و هر چیز گریبانگیر مردم ایران و به ویژه تکیه گاههای اجتماعی جنبش دموکراسی خواهی و آزادی طلبی در ایران خواهد شد و روند طبیعی دموکراسی خواهی را برهم خواهد زد و از اینروست که ما با فشار اقتصادی به مردم و مداخله نظامی هر نیروی خارجی در امور داخلی کشورمان سر موافقت نداریم"(1) . من از این ناراحتی بیان شده می فهمم که جنابان زیر پای خویش را خالی احساس کرده و بازی سیاست را به رقیبان درونی و بیرونی رژیم باخته اند. همانند بازی اصلاحات خاتمی جنیش سبز موسوی نیز راه بجائی نخواهد برد.

جنبش مردم ایران راه خویش را باز کرده است و پر بارتر از آنست که لقمه دهان کسانی شود که در بالا به سازش و مماشت مشغولند و در پائین پرچم سبز به دست گرفته و میان مردم رجز می خوانند. دیگر بازی بس است. جنبش کنونی در ایران دیگر عمود خیمه ابن یا آن فرد و یا حتی تشکیلاتی نمی باشد. او در پهنه ایران زمین و به نوعی در گستره جهانی ابراز وجود کرده است و فریاد نسلی شده است که سر شار از زندگی و انرژی و نیروست. فشاریست که از پائین شروع شده و بزرگترین قدرت برتر جهان (آمریکا) را دچار درد سرهای مزمن کرده است. در مصر آرام کنار می روند و در بحرین از نوکر دیگر می خواهند تا به داد آن یکی برسد و در سوریه چنان میکنند که به اسرائیل ضربه نخورد و در لیبی زور و بازو نشان می دهند و در ایران نیز دنبال یار دلدار می گردند و تا حالا با خیلی ها وارد معامله و زد و بند شده اند ولی هنوز لقمه دلچسبی گیرشان نیامده است. بیچاره شدند که با کی کنار بیایند. با بالائی ها چراغ و چشمک می زنند و با میانه ایها نشست و بر خاست داشته و پیک و پیام و پیامک رد و بدل میکنند و حتی گاهگاهی وارد داد و ستد کناری نیز می شوند. ولی هنوز در مانده اند. اما پائینیها (جنبش مردم) همچنان استوار به پیش می روند تا راه خویش را باز کنند. در این جا به این خانمها و آقایان اصلاح طلب و آرام خیز باید گفت که زیاد ناراحت ما نباشید و ما را از " فشار اقتصادی و مداخله نظامی" نترسانید. و از ما نخواهید تا برای نجات شما (بالائیها و قدرت نظام) به بازی گرفته شویم " .. راه حل باز گشت به آغوش مردم و احترام به حقوق و رأی و تنوع و کثرت آنهاست. امروز بیش از هر زمان ایران برای حفظ کیان خود و مقابله با خطرات گوناگونی که در درون و پیرامونش شکل گرفته است احتیاج به همة فرزندانش دارد و برای جذب همگان راهی جز مشارکت دادن آنان در تعیین سرنوشت خودشان نیست."( از همان بیانیه). از ما دیگر سواری نخواهید گرفت. ما راه همبستگی ملی را در عمل و در زیر وحشی ترین شکنجه ها و اعدامها باز خواهیم کرد و دست ما به سوی تک تک انسانهای آزادی خواه و میهن دوست باز بوده و فشارهای دست دوستی است که ما را سر پا نگاه می دارد.

رضا راهدار
آمریکا
15 آبان 1390

پانویس:

http://asre-nou.net/php/view.php?objnr=17837‍
اشاره به نامه ایست که به امضاء شخصیتهایی همچون تریتا پارسی، محسن کدیور، یرواند آبراهامیان، فاطمه حقیقت جو، هادی قائمی، گری سیک، رامین جهانبگلو، جان لیمبرت، محمد سهیمی (دستیار تریتا پارسی)، احمد و محمود صدری و... . انتشار یاقت که خواستار ابقای نام مجاهدین در لیست سازمانهای تروریستی وزارتخارجه آمریکا شده اند.



نظرات خوانندگان:

Communication Technician
Mohammad Koohkan
2011-11-16 07:33:11



.I am totally agree with you
I whish those people who signed pattition could read
this and think again .

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد