logo





آیا حمایت بیگانگان از جنبش های مردمی قابل دفاع است؟

زمینه ها و زمانه ها - رادیوی بین المللی فرانسه

دوشنبه ۹ آبان ۱۳۹۰ - ۳۱ اکتبر ۲۰۱۱

بیژن برهمندی

LIBYA.JPG
همین روزها یکی از فعالان سیاسی ایرانی در مقاله ای به مناسبت قتل معمر قذافی این پرسش را مطرح کرده است که آیا آزاد کردن میهن با دست بیگانگان – که بیگمان دنبال مطامع خود هستند – افتخار است و جای شادی دارد؟
کسان دیگری بر این باورند که قتل فجیع قذافی، بدست بیگانگان سازماندهی شده بود تا محاکمه ای انجام نگیرد و رازهای پنهان بر ملا نشوند.
برخی دیگر به توقعات غرب از حاکمان جدید اشاره کرده و مدعی اند که تصادفی نیست حالا که حکومت لیبی "خودی " شده است دیگر هیچ کشور غربی به سخنرانی رهبر جدید لیبی مبنی بر احیای چند همسری و بازگشت قوانین شریعت ایرادی نمی گیرد.
براستی دخالت نظامی کشورهای مختلف جهان با هدف اعلام شده دفاع از مردم غیرنظامی در مقابل یک رژیم سرکوبگرمی تواند قابل توجیه باشد؟
اگر بپذیریم که سرکوب معترضان در درون یک کشور مفروض دیگر یک موضوع داخلی محسوب نمی شود و جهانیان حق اعتراض و حتی مداخله دارند، مرز های این مداخله را چگونه باید تعریف و ترسیم کرد؟
آیا قطعنامه ۱۹۷۳ شورای امنیت سازمان ملل متحد، که در ماه مارس ۲۰۱۱ بقصد مداخله در لیبی و حمایت از مردم غیر نظامی این کشور تصویب شد، با به رسمیت شناختن مفهوم "مسئولیت حمایتگرانه" گام جدیدی در عرصه توجیه مداخلات بین المللی برداشته است؟
این اصل را باید بازکردن دست بیگانگان در دخالت در امور داخلی کشورها تفسیر کرد ؟ و یا محدود کردن اختیارات دیکتاتورها و تقویت امکان مانور نیرو های ناراضی در درون کشورها محسوب می شود؟
در سوریه اینک شمار قربانیان سرکوب های نظامی رژیم بشار اسد، به روایت سازمان ملل از رقم سه هزار نفر گذشته است؟
در حالیکه کسانی از کمک های بین المللی درباره لیبی اظهار ناخشنودی می کنند، کم نیستند کسان دیگری که در ماههای اخیر خواهان مداخله جامعه بین المللی در سوریه بوده و عدم مداخله نظامی غرب در این کشور را نوعی همدلی پنهان با بشار اسد و یا تمایل پنهان اسرائیل به حفظ این رژیم تفسیر کرده و همزمان سرسختانه خواهان دخالت غرب بقصد جلوگیری از خونریزی ها شده اند.
براستی قطعنامه ۱۹۷۳ را چگونه باید تفسیر کرد؟ آیا برسمیت شناختن احساس"مسئولیت حمایتگرانه" را نسبت به حفظ جان شهروندان کشورهای قربانی دیکتاتوری، می توان یک حق جدید بین المللی قابل دفاع ارزیابی کرد؟
آیا به صرف مخالفت با کمک های نظامی خارجی، با کمک های غیرنظامی، همچون کمک های مالی، لجستیکی، سیاسی و رسانه ای هم باید مخالفت کرد؟
در میز گردی که به این موضوع اختصاص داده ایم، آقایان فرخ نگهدار، فعال سیاسی و تحلیلگر مسائل ایران، محمد اعظمی، عضو کمیته مرکزی سازمان اتحاد فدائیان خلق ایران و مجتبی واحدی، روزنامه نگار و مشاور مهدی کروبی شرکت کرده اند.
مجتبی واحدی معتقد است که امروز دردنیا هر کس یا هر کشوری اگر کاری انجام می دهد حتماً بدنبال یک مطامع و منافعی است. هیچ کس برای رضای خدا نذری ندارد که کاری انجام دهد. اینکه ما فکر کنیم دولت های خارجی می آیند فقط برای احساس انسان دوستانه کاری انجام دهند، بنظرم کمی دوره اش گذشته است.
واحدی میگوید امروز وقتی دولت ایران می رود به روسیه و چین و هند و ترکیه امتیاز و باج میدهد، با این طمع هست که از آنها در مجامع بین المللی حمایت برای خودش بگیرد.
بعقیده واحدی، اگر حمایت هائی – از خارج – وجود داشته باشد که حقوق مردم حفظ شود، طبیعتاً در برابر این حمایت ها، بعد از رفتن دیکتاتورها، ممکن است توقعاتی داشته باشند. واحدی می گوید حتی با این قیمت اگر باشد، بنظر من موجه است. او البته بارها تاکید می کند که منظور او از این حمایت ها البته نظامی نیست و باید بحث حمله نظامی را بکلی کنار گذاشت.
بنظر او جلب حمایت سیاسی و فشار آوردن بر دولت های دیکتاتوری و تلاش برای اقدامات سیاسی، مالی و کارهائی که باعث سرنگونی دیکتاتورها می شود، " من کاملاً با آنها موافقم ، اما حمله نظامی را بهیچ وجه موافق نیستم."
بنظر مجتبی واحدی هر نوع حرکتی که موجب امتیاز گیری دولت های خارجی از نیروهای اپوزیسیون بشود، بدون اینکه منفعتی برای مردم ایران ایجاد کند، قطعاً مذموم است. فرقی هم نمی کند که نظامی باشد، یا سیاسی یا مالی.

محمد اعظمی درباره قطعنامه ۱۹۷۳ معتقد است که صدور این قطعنامه نکته مثبتی است که دیکتاتورها بدانند که هر کاری دلشان خواست نمی توانند بکنند. ولی بعقیده او در اجرای این اصل ، هم مشکلاتی در قوانین بین المللی هست، هم در چگونگی پیاده کردن آن. او درباره چگونگی عمل کردن به این قطعنامه در باره لیبی معتقد است که کشورهای پیش برنده این قطعنامه از مرزهای آن فراتر رفتند و موضوع سرنگونی قذافی را در دستور کار قرار دادند.
اعظمی درباره حمایت خارجی می گوید ما البته خواهان حمایت هستیم ولی این حمایت افشاء و مقابله با نیروی سرکوبگر است. ما توقع داریم قدرت های جهانی در دفاع از حقوق بشر بیایند وارد میدان شوند.
محمد اعظمی اضافه می کند که از نظر او مرز حمایت خارجی این است که یک جریان سیاسی مجاز نیست برنامه ای را در رابطه با قدرت های خارجی برای تقویت خودش، چه بلحاظ مالی و یا جنبه های دیگر برنامه ریزی کند.

و اما سومین شرکت کننده این میز گرد، فرخ نگهدار معتقد است " در مورد این پرسش که آیا اگر دولت های خارجی خواستند از امر دموکراسی در ایران – به روش های غیر نظامی- حمایت کنند، از جمله پرداخت پول، دادن امکانات، استخدام افراد، پرداخت هزینه احزاب و غیره، جنبش دموکراسی خواهی ایران خیر می برد و تقویت می شود و می تواند به اهداف خودش برسد یا نه؟ بنظر من پاسخ منفی است . این یک کار بسیار بسیار مسئله آفرین و زشتی است که احزاب سیاسی بخواهند خودشان را جیره خوار قدرت های خارجی بکنند و بروند از آنها پول بگیرند که بتوانند مبارزه کنند."
به این گفتگوی شنیدنی گوش کنید.

میزگرد رادیویی را گوش کنید


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد