|
پنج سال برای او زندانی بريده اند و دو سال و نيم است كه از ما دور است. من انتظار دارم مسئولان مملكت خودم، يك بار هم كه شده از من بپرسند كه خانم درد شما چيست و چرا شوهر شما زندانی است.
چرا رك نمی گويند كه ما آقای اسالو را به خاطر سنديكا انداخته ايم زندان؟ من هر بار كه می روم مسئولان می گويند جرم او اقدام عليه امنيت ملی است.
آخر اقدام عليه امنيت ملی يعنی چه؟ من ناراحتم، ما عمری را با شرافت و زحمت و كارمندی و با راه درست زندگی كرده ايم تا لااقل بتوانيم يك زندگی خوب و مناسب داشته باشيم. | |
اخيرا فشار های امنيتی و قضايی بر فعالان کارگری تشديد يافته و دور جديدی از بازداشت ها شروع شده است. طی روز های اخير، محسن حکيمی و بيژن اميری، از فعالان کارگری در تهران، بازداشت شدند. چند هفته پيش نيز دادگاه پنج عضو هيئت مديره سنديکای کارگران نيشکر هفت تپه تشکيل واتهام همه آنها تبليغ عليه نظام اعلام شد. اين فعالان کارگری اکنون در انتظار احکام خود هستند.
روز شنبه هفتم دی ماه نيز ابراهيم مددی، نايب رئيس هيئت سنديکای کارگران شرکت واحد اتوبوسرانی تهران و حومه، بازداشت شد. اين درحالی است که منصور اسالو، رئيس هيئت مديره اين سنديکا، بيش از يکسال است که به اتهام اقدام عليه امنيت ملی در زندان به سر می برد.
اتحاديه ها و سنديکاها ی کارگری و نهاد های حقوق بشری، چه در داخل ايران و چه در سطح بين المللی، بارها طی بيانيه هايی به اين بازداشت ها و سرکوب ها اعتراض کرده و خواستار آزادی فعالان کارگری شده اند. اما به رغم انتقاد ها و اعتراض ها، مسئولان جمهوری اسلامی ايران فشار خودرا بر فعالان کارگری و مدافع طبقه زحمتکش کارگر افزايش داده اند.
افزون بر تمام مشکلاتی که گريبانگير خود فعالان در زندان است، از جمله حبس های طولانی در شرايط بد و دشوار زندان های ايران، نبود امکانات بهداشتی و دارويی و يا تغذيه نامناسب و فشارهای روحی و روانی مثل بی خبری ازوضعيت پرونده و ملاقات های کم وکوتاه با خانواده، بايد از مشکلات و فشارهايی که بر خانواده های آنها وارد می شود نيز ياد کرد. راستی، اين خانواده ها چگونه روزگار خودرا می گذرانند؟ همسران آنها چطور خانواده را سرپا نگه می دارند؟ آيا کسی و يا فرياد رسی دارند؟
اين سئوال ها در ذهنم بود که به پروانه اسالو، همسر منصور اسالو، تلفن زدم. می دانستم که او در بيمارستان کار می کند. ساعت دوازده ونيم بود و من فکر کردم شايد ساعت مناسبی باشد. گوشی را که بر داشت، سلام کردم وخودم را معرفی کردم. گقتم می خواهم به درد دل های شما گوش کنم؛ می خواهم بدانم به شما چه می گذرد. صدايش خسته بود. علت را پرسيدم. گفت برای آنکه زندگی را بچرخاند، دو شيفت کار می کند و حال بعد از پايان شيفت اول خوابيده بوده است. معذرت خواستم و گفتم بعدا زنگ می زنم، ولی با محبت به صحبت با من ادامه داد.
ابتدا به او گفتم: خانم اسالو حالتون چطوره، روزگار چگونه می گذرد؟
واقعا چه بگويم؟ زندگی ما يك زندگی عادی نيست. به رغم اين كه همسر من بی گناه است و با وجود فشارهای بسياری كه به ما وارد می شود، حتی حق نداريم از خودمان دفاع كنيم. بايد بگويم كه هيچ كس نيست كه جواب ما را بدهد. الان سه سال است كه همسرم زندانی است و من به طور دائم راه دادگاه، زندان و دادسرا را طی می كنم، ولی متاسفانه هيچ كس نيست كه جواب آدم را بدهد.
اصلا من می گويم كه آقای اسالو يك متهم است، مگر با يك متهم نبايد در چهارچوب قانون و مقررات رفتار كرد؟ مگر نبايد حق و حقوق او و خانواده اش رعايت شود؟ الان همسر من در بدترين زندان ايران است، يعنی در شرايط خيلی بد به رغم عمل جراحی قلب و بيماری چشمی كه دارد. من هميشه نگرانم و دايم به ياد او هستيم، حتی موقع غذا خوردن. يعنی هيچ كاری ما نمی توانيم انجام دهيم. خودم و بچه هايم شرايط روحی بسيار بدی داريم و هميشه در اين نگرانی هستيم كه او چه می خورد، چكار می كند و در چه وضعيتی به سر می برد.
آخرين باری که شما وفرزندانتان با اقای اسالو ملاقات کرديد کی بود؟
الان پنج ماه است كه ما فقط توانسته ايم دو بار او را ملاقات كنيم، دو تا ۲۰ دقيقه. منزل ما تهران است، ولی او در كرج زندانی است. واقعا دسترسی به او خيلی سخت است. با اين كه من بارها به دفتر حقوق شهروندی و دادسرا نامه نوشته ام كه محل زندگی آقای اسالو در تهران است، چرا بايد زندان او را دور كنيد از ما؟ خدا شاهد است وقتی بخواهيم برويم ملاقات در عذاب می افتيم و يك روز كامل از زندگی می افتيم و در فشار و ناراحتی هستيم تا او را ببينيم.
حالا از همه اين حرف ها گذشته، من برای او احساس امنيت نمی كنم و نگران وضعيت همسرم هستم. كمر درد شديد دارد ولی او را دكتر نمی آورند. چون عمل قلب روی او انجام شده است، بايد ويتامين و غذاهای مناسب به او بدهند كه اصلا امكان آن فراهم نيست.
خانم اسالو با توجه به اين بيماری هايی که همسرتان دارد آيا شما خودتان می توانيد برای او مواد غذايی مناسب ببريد زندان به او بدهيد؟
ما زندان كه می رويم به زور سبزی و مواد خوراكی می بريم، يكی دوبار اين اتفاق افتاد كه مادرش سبزی برد كه به او بدهند، ولی مسئولان زندان قبول نكردند. خيلی سخت است ديگر چه بگويم؟ آن قدر شرايط ما سخت است كه قابل تصور نيست، با همه اين احوال، زندگی را می گذرانيم.
فرزندانتان، پسران شما با اين مشکلات چه برخوردی دارند؟
پسر بزرگم دو سه سال است كه نامزد دارد و می خواهد ازدواج كند، ولی به خاطر نبودن پدرش، ازدواج او به تاخير افتاده است. او دايم ناراحت و نگران است و می گويد بايد حتما موقع ازدواج من پدرم هم باشد.
خانم اسالو اينطور که متوچه شدم شما از فعاليت های سنديکايی همسرتون پشتيبانی می کنيد.
بله، قطعا همين طور است. او كاری نكرده است، اگر مجرم بود، گناهكار بود، دليلی نداشت كه من از او حمايت كنم. فعاليت او كاملا صنفی بوده و از حقوق خود و همكارانش دفاع كرده است و من اين مسئله را متوجه هستم. اين حق هر كسی است و دليلی ندارد كسی به خاطر اين قضيه چنين تاوان سنگينی بپردازد.
شما الان چگون اين زندگی را سرپا نگه ميداريد چه مسئوليت هايی داريد با مشکل مالی چه ميکنيد؟
پسر بزرگ ما سرباز است و به همين نظام و همين مملكت خدمت می كند. پسر دوم ما دانشجو است و بايد هزينه های تحصيل او را فراهم كنيم. مادر پيری دارم كه از همان ابتدای ازدواج من و آقای اسالو با ما زندگی می كرد و الان پير شده، مسئوليت دارد، درمان دارد و همه اينها به عهده من است. تازه مادر شوهرم هم دايم مريض است و من چون كارم در بيمارستان است بيشتر او را به دكتر می برم و می آورم. من خودم به صورت دو شيفت در بيمارستان كار می كنم و با همه اينها كارهای آقای اسالو را هم بايد پيگيری كنم. به دادسرا، دادگاه و دفتر حقوق شهروندی مراجعه می كنم، ولی اينها مثل دايره ای است كه من دور آن می گردم و به هيچ نتيجه ای نمی رسم. من اين سه سال را دقيقا مثل دايره حركت كرده ام و فقط دور خودم و دور اين دايره گشته ام. مادر شوهرم خيلی نگران و ناراحت است و دايما مريض است. به او هم سر می زنم و گاهی او را دكتر می برم.
همانطور که اطلاع داريد آقای ابراهيم مددی را هم بازداشت کردند. خانواده او الان در چه وضعيتی است؟
يك هفته است كه آقای ابراهيماس مددی را هم بازداشت كرده اند. باور كنيد ما شب و روز نداريم از بس برای او هم غصه می خوريم، چون همسرش تنها زندگی می كند و فقط يك پسر دارند كه شهرستان زندگی می كند. طفلك همسر آقای مددی هم دو شيفت كار می كند، چون آقای مددی هم سه سال است كه اخراج شده و بيكار است. ما برای او هم غصه می خوريم. او هم طفلك مجبور است توی خانه خودش نماند برای اين كه تنهاست. بنده خدا در اين يك هفته، يك شب خانه اين فاميل و يك شب خانه آن فاميل بوده است. شوهرش در كنار او بود ولی به راحتی و بدون دليل، شوهرش را از او جدا كرده اند.
خانم اسالو مجامع مختلف کارگری وحقوق بشری در داخل و خارج از ايران بارها در بيانيه هايی خواستار آزادی اقای اسالو وديگر فعالان کارگری شدند.شما با توجه به اين که مرتب پيگير کار همسرتان هستيد واکنش مسئولان به اين اعتراض ها و پاسخ آنها به شما درمورد وضعيت پرونده شوهرتان چيست؟
نهادهای بين المللی فعاليت های خود را انجام می دهند و حمايت می كنند، خوب دستشان درد نكند، آنها وظيفه بين المللی خود را انجام می دهند. اما قبل از هر چيز، من از مسئولان قوه قضاييه و مسئولان كشور خودم توقع دارم كه اينها حداقل حقوق شهروندی يك زندانی و خانواده اش را در نظر بگيرند. الان همسر من مدت يك سال و نيم است كه به مرخصی نيامده است و نيازهای عاطفی خانواده ما ناديده گرفته می شود. ولی چرا كسانی كه دزد، قاتل يا خلافكار هستند به راحتی از مرخصی استفاده می كنند؟
پنج سال برای او زندانی بريده اند و دو سال و نيم است كه از ما دور است. من انتظار دارم مسئولان مملكت خودم، يك بار هم كه شده از من بپرسند كه خانم درد شما چيست و چرا شوهر شما زندانی است.
چرا رك نمی گويند كه ما آقای اسالو را به خاطر سنديكا انداخته ايم زندان؟ من هر بار كه می روم مسئولان می گويند جرم او اقدام عليه امنيت ملی است.
آخر اقدام عليه امنيت ملی يعنی چه؟ من ناراحتم، ما عمری را با شرافت و زحمت و كارمندی و با راه درست زندگی كرده ايم تا لااقل بتوانيم يك زندگی خوب و مناسب داشته باشيم.
http://www.tahieh.net
نظرات خوانندگان:
darkhast erfan 2009-01-11 00:25:44
|
salam.man in mosahebe ra be zabane english nyaz daram.lotfan rahnamaee konid az koja peyda konam? tashakor |
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد