logo





تاسیس مدارس، روزنامه و انجمن اولین اقدام های زنان مشروطه خواه

دوشنبه ۱۷ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۸ اوت ۲۰۱۱

مریم رحمانی

maryam-rahmani.jpg
تا قانون خانواده برابر: 14 مرداد سالگرد انقلاب مشروطه است،انقلابی که سهم بزرگی در بیداری سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایرانیان داشت. در زمانی که مردان مشروطه خواه سرگرم مبارزه با مستبدان بودند زنان نیز دوشادوش با آن ها حرکت کردند به امید آن که با سرنگونی نظام خودکامه زنان نیز وضعیت بهتری پیدا کنند. دریغ و درد که مشروطه خواهان بعد از پیروزی زنان را در ردیف دیوانگان شمردند و حق رایی برای آنان در نظر نگرفتند. هرچند زنان آگاه نیز پا پس نکشیدند و عرصه مبارزه را ترک نکردند. زنان به اهمیت اموزش پی برده بودند و در اولین قدم به فکر تاسیس مدارس دخترانه افتادند. صدیقه دولت آبادی، بی بی خانم استرآبادی و توبا آزموده دریافته بودند بهبود وضعیت زنان با شعار به دست نمی آید بلکه باید دست به کار شد و جهل را ریشه کن کرد. 14 مرداد را در حالی پشت سر گذاشتیم که در کنکور سراسری امسال با اینکه دختران ایرانی بازهم درخشیدند اما سهمیه بندی و تفکیک جنسیتی حضور آنان را در دانشگاه تهدید می کند.

وضعیت زنان در دوران قاجار

زنان در عصر قاجار حق تحصیل نداشتند و تنها دخترهایی که تمکن مالی داشتند می توانستند راهی مکتب خانه شوند و قران خواندن بیاموزند و ازدواج در سنین کودکی امری رایج بود.شوهر می توانست هر موقع که بخواهد همسرش را طلاق دهد و می توانست بیش از یک همسر اختیار کند. مخالفت با هر کدام از این قوانین، الحاد و مخالفت با اسلام تلقی می شد. زنان حق رای نداشتند و نمی توانستند هیچ منصب سیاسی اختیار کنند. در آن زمان در باور عمومی سوادآموزی زنان مخالف اسلام و خطری برای جامعه قلمداد می شد. این باور از سوی برخی از روحانیون نیز همواره مورد تاکید قرار می گرفت. با سواد بودن زنان چنان ننگی محسوب می شد که بسیاری از زنان باسوادی خود را پنهان می کردند.(1)

زنان و مشروطه

در چنين شرايطي بود كه با آغاز حركت مشروطه خواهي، زناني كه تا پيش از اين براي خروج از خانه نيز با محدوديت روبرو بودند، با بازشدن فضاي سياسي و اجتماعي كشور، به خيابان ها آمدند و به جمع مشروطه خواهان پيوستند.

زنان البته پيش از آن نيز در حركت هايي همچون جنبش تنباكو و شورش براي قحطي نان در سال 1277 اولين حضورهاي موفقيت آميز خود را تجربه كرده بودند. اما با شروع حركت هاي مشروطه خواهي جدي تر و پررنگ تر از قبل پا به ميدان گذاشتند و از آوردن علما به مسجد براي سخنراني و حفظ جان گرفته تا تحصن و شركت در جبهه هاي نبرد، با مردان همراه بودند.(2)

چنانكه به هنگام محاصره يازده ماهه تبريز، زنان اين شهر اغلب كارهاي پشت جبهه را برعهده داشتند، براي مجاهدان غذا مي پختند. لباس مي دوختند. جوراب مي بافتند. پوكه هاي خالي فشنگ را پرمي كردند. از سنگري به سنگر ديگر خبر و غذا مي رساندند. شب نامه پخش مي كردند. پرستاري و مداواي زخميان را بر عهده داشتند. با فروختن جهيزيه و زيور آلاتشان به مجاهدين كمك مالي مي رساندند و حتي برخي از آنها با لباس مردانه مي جنگيدند و كشته مي شدند.(3)

پس از پيروزي مشروطه نيز زنان همچنان در كنار مشروطه خواهان بودند.هنگامي كه قرار شد براي بانك ملي سرمايه تهيه شود، زنان بسياري با فروختن زيور آلات و وسائل خانه شان مبلغ قابل توجهي براي كمك به بانك ملي جمع كردند و حكايت هاي فراواني از زناني نقل شده كه همه پس انداز و ذخيره يك عمر خود را كه گاه يك النگوي طلا و گاه 5000 تومان بود، به بانك ملي اهدا كردند.در تحريم كالاهاي وارداتي و ترويج منسوجات وطني نيز زنان نقش قابل تاملي داشتند و با تشكيل انجمن و نوشتن مقالات در روزنامه ها سعي كردند زنان را به حمايت از محصولات داخلي تشويق كنند.(4)

زنان گردانندگان اعتصاب

مهمترين تاثير زنان آن دوران را اما شايد بتوان در اولتيماتوم روسيه و انفعال دولت-مردان آن زمان مشاهده كرد. روسيه در اثر اصلاحات شوستر اخراج او را از پارلمان ايران خواستار شد و آنها به مجلس شوراي ملي اولتيماتوم دادند كه اگر اخراج شوستر را نپذيرند به ايران حمله خواهند كرد و مجلس نيز در آستانه پذيرش اولتيماتوم روسيه بود. بعد از علني شدن اين ماجرا، زنان فعال ايران در شهرهاي اصفهان، قزوين و تبريز به سمت تهران حركت كردند و موفق شدند كه با بسيج 500 نفر اعتصاب بزرگي را تدارك ببينند.(5)

«انجمن مخدرات وطن» يكي از تدارك كنندگان اين اعتراضات بود كه علاوه بر شركت فعال در تظاهرات، با انتشار فراخواني خطاب به عموم زنان ايراني، انان را به مقاومت و ايستادگي در برابر اولتيماتوم فراخواند و عاقبت چنانچه مورگان شوستر روايت مي كند: "سيصد نفر از زنان از خانه و حرمسرا خارج شدند، در صف هاي منظم، با اراده تزلزل ناپذير در حالي كه چادرهاي سياه بر سر و نقاب هاي مشبك سفيد بر روي داشتند، به طرف مجلس رهسپار شدند. بسياري از آنها در زير لباس يا آستين طپانچه يا كارد و قمه پنهان كرده بودند و چند نفر با بيانات آتشين سخنراني كردند و گفتند اگر وكلاي مجلس در انجام فرايض خود و محافظت از شرف ملت ايران ترديد كنند، ما مردان و فرزندان خود را كشته و اجسادشان را همين جا خواهيم افكند".(6)

با اينگونه اقدامات بود كه زنان كم كم از پستوي خانه ها بيرون آمده و براي پيشبرد اهداف مشروطه دست به فعاليت زدند. اين اقدامات اگرچه در جهت احقاق حقوق زن ايراني نبود و بيشتر در راستاي اهداف ملي و احساسات ناسيوناليستي آن زمان قرار مي گرفت، اما شروعي بود براي ورود زنان به عرصه اجتماع كه فعاليت هايي همچون تاسيس مدارس دخترانه، راه اندازي نشريات زنان و تشكيل انجمن هاي نسوان را در پي داشت.(7)

مطالبات زنان

در آن دوران زنان هنوز تصور مشخصي از خواست هاي مستقل خود نداشتند و گمان مي كردند استقرار حكومتي ملي و مشروطه خواه، آزادي و احقاق حقوق همه مردم از زن و مرد را در پي خواهد داشت، اما با تصويب قانون اساسي مشروطه و قرار دادن زنان در رديف ديوانگان و كودكان و محروميت آنها از حق راي، زنان مشروطه خواهي كه در اين حركت همراه مردانشان بودند تلاش براي بدست آوردن خواسته هاي خود را آغاز كردند و نخستين نطفه هاي جنبش زنان ايران را شكل دادند. جنبشي كه با اهدافي ملي و عدالتخواهانه آغاز شد و با راه اندازي مدارس دخترانه و انجمن هاي زنانه حمايت شد.

به رغم این محروم سازی در این دوره گرچه تعداد زنان تجدد طلب کم شمار بود ولی آن ها به انحا مختلف تلاش می کردند با استفاده از آزادی سیاسی و افکار و تمایلات عدالت خواهانه و مساوات طلبانه مشروطه خواهان، دیدگاه های سیاسی و اجتماعی خود را بیان کنند. آنان درباره جایگاه فردی و اجتماعی فردی و اجتماعی زن ایرانی در جامعه به بحث پرداختند، تعریف متفاوتی از « هویت زن» و وظایف و نقش آن در خانواده و جامعه ارائه کردند. آن ها با شناسایی موانع فرهنگی و اجتماعی حضور زنان در جامعه در جهت دستیابی به حقوق خویش گام برداشتند.(8)

فعالیت های زنان دو عرصه کلی را دربر می گرفت: از یکسو خواست های مشخص خود را به شرایط زندگی زن ایرانی مطرح کردند و جهت تحقق آن کوشیدند.از سوی دیگر دوشادوش مردان مشروطه خواه به مقابله با سنت گرایان و استبدادطلبان برخاستند و در حمایت و پاسداری از مجلس شورای ملی و دستاوردهای انقلاب مشروطه فعالیت کردند.(9)

عده ای تلاش می کردند تا موانع موجود بر سر راه فعالیت سیاسی زنان را برطرف کنند.آنان از مجلس شورای ملی می خواستند که برابری زن و مرد را به رسمیت بشناسد و شرایط لازم را برای مشارکت زنان در صحنه سیاسی و اجتماعی کشور فراهم کند. گروهی از زنان با ارزیابی شرایط سیاسی و اجتماعی کشور هدف های محدودتری را که قابل دستیابی می دانستند،مانند تاسیس مدارس دخترانه و سوادآموزی دختران را دنبال می کردند. در ضمن هر دو گروه خواستار تجدیدنظر در فرهنگ مردسالار حاکم بر جامعه بودند.(10)

تاسیس مدارس دخترانه، نخستین اقدام زنان

هدف زنان رفع تبعیض دیرینه تاریخی در عرصه زندگی اجتماعی خویش بود و برای تحقق این مهم می بایست خود را توانا سازند. از منظر زنان عصر مشروطه، آموزش دختران ایرانی ضرورت داشت، زیرا تعمیم سواد و ایجاد مهارت های لازم برای مشارکت اجتماعی و حضور در جامعه و کسب درآمد، به استقلال زن می انجامید، و او را از وابستگی به مرد می رهانید.

پس شگفت نیست که می بینیم زنان در مدت کوتاهی انجمن تاسیس کردند و به انتشار نشریه پرداختند و پول گرد آوردند و مهم تر از همه اینها، چهار سال بعد از انقلاب مشروطیت، علی رغم ناسازگاری های جامعه سنتی آن روز و مزاحمت های مخالفان آموزش در ایران، فقط در تهران و در طی یک سال، بیش از ۶۰ مدرسه دخترانه احداث کردند و به آموزش وسیع زنان همت گماردند.(11)

زنان و تاسیس نهادهای مدنی

با طلوع انقلاب مشروطیت، تحول عظیمی در آموزش زنان ایرانی پدید آمد. در بیستم ژانویه ۱۹۰۷ در ضمن برگزاری یک گردهمایی بزرگ در تهران، زنان قطعنامه ای را که شامل دو بند بود تصویب کردند. بند اول بر تاسیس مدارس زنانه تاکید داشت و بند دوم خواستار حذف جهیزیه سنگین برای دختران بود و چنین استدلال می کرد که بهتر است پولی که صرف تدارک جهیزه می شود، در راه آموزش دختران هزینه شود. به برکت این اقدامات در آوریل۱۹۱۰ پنجاه مدرسه دخترانه در تهران تاسیس گردید و در پی آن، زنان نخستین کنگره آموزشی خود را نیز در پایتخت برگزار کردند. در سال ۱۹۱۳ نشریه شکوفه که متعلق به زنها بود فهرستی از اسامی ۶۳ مدرسه دخترانه را در تهران منتشر کرد که در حدود ۲۵۰۰ دانش آموز داشتند. در این نشریه اعلام گردیده بود که از هر ۷ تن محصل تهرانی یک تن دختر است. در خور توضیح است که مدارس فوق الذکر با انجمن های زنان ارتباط منظم داشتند. در این زمینه شوستر می نویسد: «شماری از انجمن های نیمه سرّی زنان که به وسیله یک کمیته مرکزی هماهنگ می گردیدند، در تهران وجود داشتند. در این کمیته یک دفتر تحقیق نیز دایر بود که به پرسش های زنان پاسخ می داد». اما به هر حال بسیاری از امور مربوط به انجمن های زنان بر ما معلوم نیست. برخی از اعضای انجمن های زنان برای روزنامه های آن دوره مطلب می نوشتند و به تشریح موضوعات سیاسی و اجتماعی موجود می پرداختند.(12)

شماری از انجمن های زنان ایران که در فاصله سال های ۱۹۰۷ و ۱۹۱۱ به اقداماتی مهمی همت گماردند بدین شرح است: «انجمن حریت نسوان»، «اتحادیه غیبی نسوان»، و «انجمن مخدرات وطن» که در آن سالها سخت کوشا بودند و برای احداث مدرسه و بیمارستان و پرورشگاه، پول هایی جمع آوری کردند. همچنین «جمعیت نسوان وطن خواه» و «انجمن همت خواتین» از انجمن های مهم این دوره هستند. گفتنی است که همه این انجمن ها در جریان اتمام حجت روسیه در ۱۹۱۱ به ایران به ایفای نقش های شایان ستایش پرداخته اند. به جز این انجمن ها که در تهران مستقر بودند در شهرهای دیگر نیز زنان ایرانی به ایجاد انجمن ها دست یازیدند.(13)

در آذربایجان چنین انجمن هایی در سال ۱۹۰۶ تاسیس شدند. بنا به گزارش نشریه فرانسوی زبان جهان مسلمان، در فوریه ۱۹۰۷ یکصد و پنجاه زن، انجمنی پدید آوردند تا با سنت های دست و پاگیر کهن که مخلّ ترقی به شمار می آمدند به پیکار برخیزند. زنان اصفهان نیز «هیات نسوان» این شهر را برپا کردند. همچنین مجموعه ای از نامه هایی که از طرف زنان قزوین و سنگلج به روزنامه ها ارسال گردیده اند از تجمع زنان در این دو شهر حکایت دارند. زنان تبعیدی ایرانی در ترکیه نیز به منظور حمایت از جنبش مشروطیت به اقداماتی دست زدند و سازمانی موسوم به «انجمن خیریه نسوان ایرانی مقیم استانبول» را تاسیس کردند.(14)

جمعیت «پیک سعادت نسوان» در رشت به سال ۱۳۰۶ توسط شماری از زنان با اندیشه چپ ایجاد شد و هدف آن گسترش سوادآموزی و آگاهی میان زنان بود. این جمعیت نشریه ای به همین نام منتشر می کرد. همچنین کتابخانه ای برای زنان تاسیس کرد و کلاس هایی برای زنان برپاداشت.(15)

«انجمن آزادی زنان»یکی از نخستین انجمن هایی است که پس از تصویب قانون اساسی در سی ام دسامبر ۱۹۰۶ تشکیل شد. گروهی از زنان و مردان معروف و برجسته در جلسات این انجمن که هر دو هفته یک بار برگزار می شد حضور می یافتند. انجمن آزادی زنان قبل از هر چیز، یک مرکز آموزشی بود که جلسات مخفی آن در باغی دوردست در اطراف تهران برگزار می گردید. زنان سخنران درباره مسائل اجتماعی و سیاسی به بحث می پرداختند و در ضمن صحبت خود، روش های حل مسائل مزبور را نیز مورد توجه و شور قرار می دادند. در میان اعضای انجمن آزادی زنان، دو تن از دختران ناصرالدین شاه یعنی «تاج السلطنه» و «افتخارالسطنه» نیز مشاهده می شوند. همچنین، زنان مشهوری چون «صدیقه دولت آبادی» و «شمس الملوک جواهر کلام» که در دهه ۱۹۲۰ از حقوق زنان دفاع می کردند، در انجمن آزادی زنان عضویت داشتند.(16)

روزنامه های که زنان تاسیس کردند

اولين روزنامه هاي زنان همزمان با راه اندازي نخستين انجمن ها و مدارس زنان و در دوره اي كه فعالان زن براي كمرنگ كردن تبعيض هاي موجود تلاش مي كردند منتشر شد. با اين وجود اما، بيشتر مطالب اولين نشريات زنان به موضوعاتي همچون خانه داري و شوهرداري اختصاص داشت و آگاه سازي و تربيت زن به عنوان مادر وهمسر خط مشي اصلي اين نشريات معرفي مي شد. اما با گذشت زمان و ورود فعالان حقوق زنان به عرصه مطبوعات پرداختن به مباحثي همچون حقوق اجتماعي، حق راي و حتي مشاركت و اظهار نظر در مسائل سياسي داخلي و بين المللي در نشريات زنان آغاز شد و با وجود موانعي همچون توقيف، فشارهاي سياسي و اجتماعي و مشكلات مالي براي اداره نشريه، مجلات زنانه يكي پس از ديگري منتشر شده و وضعيت و مطالبات زنان آن دوران را منعكس مي كردند.(17)

خانم کحال، اولین روزنامه نگار زن ایرانی بود که نشریه «دانش» را به سال ۱۹۱۰ منتشر کرد. این نشریه که به طور غیر نامنظم منتشر می شد، انحصار به زنان داشت. سه سال بعد در ۱۹۱۳ میلادی، مریم عمید (مزین السلطنه)، دومین روزنامه مخصوص بانوان را به نام «شکوفه» در تهران منتشر کرد. او دو مدرسه دخترانه نیز در تهران تاسیس کرد. همچنین اولین انجمن زنان ایران را بوجود آورد. روزنامه شکوفه که «توسط بانوان و برای بانوان» چاپ می شد به مدت شش سال به انتشار خود در تهران ادامه داد و با مرگ خانم مزین السطنه تعطیل شد.(18)

هدف نشریه شکوفه، آشنا ساختن زنان با کارهای ادبی، آموزش بچه داری و خانه داری، تشویق به سوادآموزی و تحصیل، مبارزه با خرافات و موهوم پرستی در میان زنان و ارتقای معیارهای اخلاقی آنان بود. در سال های بعد این نشریه لحن تندتر و صریح تری به خود گرفت و ازدواج دختران در سنین پایین را مورد حمله قرارداد و به تدریج لحن سیاسی اش را تشدید کرد و تسلط بیگانگان را به نقد کشید و مشوق استقلال ملی شد.(19)

«زبان زنان» که از ۱۲۹۸در اصفهان منتشر می شد، نشریه پر نفوذتری بود که وضعیت زنان ایران را به صراحت مورد انتقاد قرار می داد. زبان زنان، اولین نشریه زنانه بود که به نام منتشر کننده آن یعنی صدیقه دولت آبادی مجوز انتشار گرفت. تا آن زمان به نام زنان مجوز نشریه صادر نشده بود. انتشار این نشریه آغاز مبارزه ای درازمدت برای حقوق زنان بود. در جایی دولت آبادی اظهار داشته که مشاهده ازدواج های اجباری دختران ۸ تا ۹ ساله در اصفهان انگیزه مهمی برای فعالیت های او بوده است.(20)

این روزنامه که سال ها به انتشار خود ادامه داد طرفدار آزادی و توسعه فرهنگ بین زنان کشور بود. خدمات سیاسی این روزنامه در مرحله امضای قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله و مخالفتی که این نشریه با نفوذ انگلیس ها در ایران کرد، درخشان بود. در حقیقت «زبان زنان» به تنهایی مبارزه مطبوعاتی با قرارداد ۱۹۱۹ را در اصفهان به عهده داشت. سرمقاله های بی پرده و صریح او علیه انگلیس در ایران باعث محرومیت او از ادامه انتشار به مدت ۱۳ ماه شد. صدیقه دولت آبادی از طریق زبان زنان به صراحت حجاب را نیز مورد نقد قرار می داد، از این رو جانش تهدید شد. مبارزات وی برای بیداری زنان با مخالفت محافل مذهبی اصفهان رو به رو شد و اداره روزنامه اش را بیش از دو بار سنگباران کردند. ذکر شده است که هر شنبه ۲۵۰۰ نسخه از زبان زنان فروخته می شد و مردها بیش از زنان خواننده های ثابت آن بودند.(21)

از دیگر نشریاتی که در طرح عقایدش صراحت داشت، «نامه بانوان» به سردبیری شهناز آزاد بود که در ۱۲۹۹ منتشر شد. این نشریه ۳ روز پس از چاپ اولین شماره توقیف شد. به دلیل این اظهار نظر که: «حجاب خرافه و موهومات و حصار سنت، جلوی دیدگان زنان و مردان را در این کشور سد کرده است». نامه بانوان دوباره اجازه انتشار یافت اما به این شرط که موافقت کند تا در نشریه بنویسد منظور از حجاب در مطلب بالا، حجاب مورد استفاده زنان نیست. نامه بانوان فقط مقالاتی را که توسط زنان نوشته می شد و نیز اخبار ملی و بین المللی را به چاپ می رساند و از بی حجابی زنان حمایت می کرد، هدف نامه بانوان در جمله ای که در زیر نام مجله می آمد بیان شده بود: «بیداری و رستگاری زنان بیچاره و ستمکش ایران».(22)

زنان «عالم نسوان» نشریه دیگر بود که در سال ۱۳۰۰ در تهران به چاپ می رسید. این نشریه ارگان فارغ التحصیلان عالی مدرسه دخترانه آمریکایی بود و زیر نظر یکی از زنان تحصیل کرده در این مدرسه منتشر می شد. موضوعات مورد بحث در «عالم نسوان»، اخبار بهداشتی و درمانی، روش های خانه داری، اطلاعات در مورد مُدهای لباس در کشورهای غربی، فعالیت های سوادآموزی و اخبار جنبش های فمینیستی در سطح بین المللی بود. همچنین در این نشریه مقالات و سرمقاله هایی در مورد محکومیت ازدواج های زودهنگام دختران، فقدان حقوق سیاسی برای زنان و نقد حجاب به چاپ می رسید. مقالاتی که شرایط نابسامان زنان را مورد نقد قرار می دادند به طور چشمگیری در آخرین سال های انتشار این نشریه افزایش یافت و زبان آن منتقدانه تر و خشم گینانه تر شد. انتشار «عالم نسوان» در پی اعلام کشف حجاب متوقف شد. چه بسا صراحت این نشریه طی دوره رضا شاه به تعطیلی آن منجر شد.(23)

فخر آفاق پارسا در مشهد نیز نشریه ای را به نام «جهان زنان» در سال ۱۳۰۰ به راه انداخت. این نشریه به شکل هدفمند لحنی میانه رو و متعدل در مورد آموزش و تحصیل زنان اتخاذ کرد. به رغم این مسئله اما پس از انتشار سرمقاله ای درباره بی حجابی زنان و حقوق مساوی برای آنان، نشریه او محکوم به ضدیت با اسلام شد و مورد حملات شدیدی از سوی عوام و توده مردم قرار گرفت. اراذل و اوباش خانه او را غارت کردند، اما خودش جان سالم به در برد. کمی بعد از آن که او به تهران تبعید شد، انتشار «جان زنان» را ادامه داد. اما حتی در پایتخت نیز با مخالفت های زیادی روبه رو شد و متعاقباً به اراک تبعید شد. در اراک روحانیون آنجا اعلام کردند که وی دشمن اسلام است. فخر آفاق پارسا به محض شنیدن اعدام عده ای از افراد تحت عنوان پاک سازی مذهبی در اراک، به همراه خانواده اش به قم گریخت. سال ها بعد او که به تهران بازگشت به یکی از رادیکال ترین سازمان های زنان ایران به نام «جمعیت نسوان وطنخواه» پیوست.(24)

به هر حال روش هايي كه زنان آن دوران در پيش گرفته بودند نيز بسيار متنوع بود و از تشكيل انجمن و مدارس دخترانه تا راه اندازي روزنامه و برپايي گردهمايي و تظاهرات را شامل مي شد و گهگاه نيز زنان فعال با ايجاد كنفرانس ها و حتي نمايشنامه ها، پول جمع كرده و آنرا در خدمت جنبش زنان قرار مي دادند. چنانكه در بهار سال 1289 نزديك به 500 نفر زن باحضور و شركت خود در يك نمايش تئاتري و فروش بليت هاي صد توماني موفق شدند كه هزينه لازم براي دختران يتيم يك مدرسه اكابر و يك كلينيك زنانه داير كنند. در سال هاي 1290-1289 نيز برنامه هاي مختلف فرهنگي در تهران و تبريز توسط زنان برگزار شد كه در نوع خود بي نظير بودند.(25)

زنان ایرانی پس از گذشت بیش از ۱۰۰ سال از مشروطیت علی رغم شایستگی های بسیار و تلاش هایی که برای کسب جایگاه بهتر در جامعه دارند هنوز به موقعیت مناسبی نرسیده اند. با روی کار آمدن محمود احمدی نژاد وضعیت زن ایرانی نه تنها بهتر نشد که هر روز به سمت بدتر شدن هم گام بر می آید. تفکیک جنسیتی، سهمیه بندی رشته های تحصیلی، بومی گزینی،دورکاری و کاهش ساعات کاری زنان،استخدام فقط مرد دربسیاری از آزمون های استخدامی و حضور گشت های پلیس امنیت اخلاقی که نه تنها امنیت زنان را در جامعه بیشتر نکرده بلکه هر روز شاهد اخبار تجاوز گروهی به زنان،اسیدپاشی روی آن ها و قتل های ناموسی هستیم همه و همه کابوس امروز زن ایرانی است.

منابع

1-ساناساریان، الیز. (۱۳۸۴) «جنبش حقوق زنان در ایران»، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، نشر اختران.

2-روزنامه اعتماد، شماره 156،23/5/85

3- همان

4-همان

5-همان

6-همان

7-همان

8-خسروپناه،محمدحسین.(1382)«هدف ها و مبارزه زن ایرانی از انقلاب مشروطه تا سلطنت پهلوی»،نشرپیام امروز

9-همان

10- همان

11- ساناساریان، الیز. (۱۳۸۴) «جنبش حقوق زنان در ایران»، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، نشر اختران.

12- آفاری،ژانت.(1377)«انجمن های نیمه سری زنان در نهضت مشروطه»،ترجمه جواد یوسفیان

13- همان

14- همان

15- همان

16- همان

17- ساناساریان، الیز. (۱۳۸۴) «جنبش حقوق زنان در ایران»، ترجمه نوشین احمدی خراسانی، نشر اختران.

18- همان
19-همان
20- همان
21- همان
22- همان
23- همان
24- همان
25-مولانا، حميد. (1358) «سير ارتباطات جمعي در ايران» دانشکده علوم ارتباطات اجتماعي.
26- روزنامه اعتماد، شماره 156،23/5/85

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد