logo





نگاهی به پیرامون، نگاهی به درون
حسنی مبارک در دادگاه! آیا نوبت رهبران ایران فرامیرسد؟

جمعه ۱۴ مرداد ۱۳۹۰ - ۰۵ اوت ۲۰۱۱

روحی شفیعی

باید به خود ائیم و بدرستی به خود بنگریم و از خود بپرسیم، نه از حکومتیان که چگونه میشود در این دور و زمان ملتی را به ذلت و خفت و فقر و فحشا و رمالی و جن گیری و ناامیدی کشاند بدون هراس از فردا. بدون انکه خواست آن ملت پشیزی به حساب اید. براستی آیا قادر نیستیم هیچ درسی از همسایگان و کشورهائی بگیریم که تاریخآ به انها فخر ایرانی بودن می فروختیم؟ آیا زمان آن نرسیده است که در برابر اراده ملت مصر و سوریه و تونس سربه احترام فرود آوریم و با حمایت از مبارزان آنان و درس گیری ازشیوه های کار آنان به حکومت رمالان و جن گیران و آدم کشان و دزدان و دروغ گویان در سرزمین مان خاتمه دهیم؟
در فروردین ماه سالی که امریکائی ها صدام حسین را از آن سوراخ بیرون کشیدند و همچون یک حیوان در برابر دوربین های تلویزیون قرار دادند و به شمارش دندانهای او مشغول شدند، نگارنده در کنفرانس فاهره حضور داشتم و شاهد خشم و بیزاری و احساس تحقیر بسیاری از اعراب روشنفکر شرکت کننده در آن گردهم آئی بودم که با مشاهده آن منظره بغض در گلو فرو میدادند. باعتقاد نگارنده، آن روشنفکران پس از دیدن آن منظره که بارها و بارها بر صفحه تلویزیون نشان داده شد، بهمراه میلیونها مردمان عادی سرزمینهای خاورمیانه و شمال افریقا به نوعی توافق جمعی رسیدند و آن حرکت بسوی رهائی از دیکتاتورهائی که برای انها ارمغانی جز تحقیر و استبداد و فقر و فلاکت نیاورده بودند.

صدام در عراق، حسنی مبارک در مصر و بن علی در تونس و دیگر دیکتاتورهای مادام العمر بر آتشی نشسته بودند که خود افروخته بودند. این مردمان سرزمینهای عرب بودند که با موج حرکت خود راه بر اتش گشودند و در میدانهای شهر گرد آمدند و ماندند و فریاد برآوردند که ما خواهان آزادی و رهائی از تحقیر و استبداد و ستم هستیم و انچنان پابرجا ماندند و از تهدید به مرگ و کشته شدن و سرباز و مزدور و مامور اطلاعات هراسی به خود راه نداده اند تا دیکتاتورها را یک به یک فراری دهند.

به جمع این دیکتاتورهای حقیر نگاهی بیاندازید! به قذافی در لیبی با آن عینک سیاه و حرفهای نامربوط. به علی عبدالله صالح که همچون مجسمه چوبی سوخته است. به حسنی مبارک خوابیده بر برانکارد، بشار اسد که مذبوحانه میکشد و در عین حال امتیاز میدهد، به بن علی محکوم فراری. در این میان اگر بحرینی ها به سکوت کشیده شدند برای آن بود که جمهوری اسلامی پا به میان گذاشت و با حمایت بیرویه از مردمی که شعارهاشان ربطی به حاکمان ایران نداشت موجب شد که ارتش سعودی صدای انها را بطور موقت در سینه خفه کند. عربستان سعودی نیز با هزینه میلیونها دلار پول باد اورده نفت فعلا خود را در امان داشته است.

چه کسی میتوانست تصور کند صحنه به دادگاه آوردن حسنی مبارک را بر برانکارد بیمارستان؟ او که بمدت 30 سال رهبر بلا منازع دنیای عرب بود در حالیکه برای مصریان نماد فقر و سرکوب بود.

اگر امروز در سوریه بشار اسد مردم از جان گذشته سوری را با ان قساوت سلاخی می کند با همیاری وبه شیوه کشور برادر و دوست ایران برای ان است که اسد خود را بر همان برانکارد درآن دادگاه میبیند که قضاتش با صلابت و متانت حسنی مبارک را فرخواندند. برای بشار اسد آن روزدیر نیست زیرا که سوری ها جا خالی نکرده اند، ماههاست یدون حمایت بین المللی در خیابانها مانده اند و هزاران جوان از دست داده اند اما فریاد آزادی خواهی شان خاموش شدنی نیست.

در هیچیک از کشورهائی که قیام کردند و به خیابان امدند،اما سخنی بجز آزادی و دموکراسی و حاکمیت مردم بگوش نمیرسد. اکثریت مردم همه این کشورها مسلمانند اما تجربه دردناک و تلخ ایران به انها ثابت کرد که خواست های دنیوی خود را با دین خو در هم نیامیزند و از زایش بلای حکومت نوظهوری هم چون جمهوری اسلامی ایران بشدت خودداری کنند.

امروز ما شاهد تغییرات در همه کشورهای پیرامون ایران هستسم که گاه آرام و گاه با شتاب و گاه با درگیر شدن در جنگ خانگی بساط دیرین را بهم میریزند تا بساطی و حکومتی از ان خود بر سر کار آورند. این که همه یا برخی از این کشورها به خواسته های خود که در میدانگاهها فریاد میزدند خواهند رسید و یا چه زمانی خواهند رسید مورد بحث ما نیست. آن چه که مورد بحث است شیوه عملکرد تقریبا مشابه در همه یا اکثر این کشورهاست : حرکات مردمی بدون داشتن رهبر یا رهبری از پیش تعین شده و پافشاری بر آزادی و دموکراسی و حکومت قانون و مهمتر آن استفاده از ابزار و تکنولوؤی مدرن برای رساندن پیام خود به جهانیان و کسب حمایت آنان.

در این سوی مرزهای خلیج فارس اما حکایت، حکایت دیگری است. ایران قرار دارد با مردمی که همواره بدنبال ناجی و رهبر دست بسوی آسمان بلند کرده اند. یک روز او را در ماه یافتند با فریاد و بر شانه های میلیونی به ایران آوردندش تا در قبرستان به جای نان، برایشان اسکلتهای نوظهوری از قبور هزاران ساله بیرون کشد.

امروز نیز اگر ایرانیان به خیابان میایند و اعتراض میکنند بسرعت و با اولین موج سرکوب بدرون خانه ها و یا مرزهای بیرونی میروند زیرا که بدون رهبر و ناجی نمی توانند کاری از پیش برند. خیابان و میدان به ارازل و اوباش و چماقداران حکومتی وامیگذارند، که اگر کسی هم در نقش بیرنگ رهبری بلندگوئی در دست میگیرد باز هم رو بسوی قبله امامی دارد که سلاخی جوانان ایرانی سرگرمی روز و شبش بود. نگارنده بر این باور است که اگر ما امروز نمیتوانیم خود را از بلای حکومت اسلامی رها کنیم آن چنان که همسایگان عرب ما میکنند گناه حکومتیان نیست. مائیم که نمی توانیم بودن رهبر و منجی خود سرنوشت خود بدست گیریم و همواره بدنبال کوتاهترین و ارزانترین راهیم. آن دار و دسته ای هم که پولمان را بالا میکشند و لشکر لشکر چماقدار روانه سلاخی جوانانمان میکنند ما را میشناسند. ادعای این که ایرانیان اکثریتی با سواد و تحصیل کرده اند و "همه هنرها نزد آنان است" با بر جای ماندن حکومت جهل و خرافه و جن گیر و رمال پرور جور درنمی آید. باید قبول کنیم که گرچه تعداد دانشگاه رفته هامان میتواند شاید بیش از کشور مصر و تونس باشد اما کار در جائی لنگ است. جائی که تا شناسائی نشود و مورد بحث و کند و کاو قرار نگیرد باز هم صدها قدم به عقب میرویم در حالی که پیرامون ما و همپاهای ما گامهاشان به جلو ست.

باید به خود ائیم و بدرستی به خود بنگریم و از خود بپرسیم، نه از حکومتیان که چگونه میشود در این دور و زمان ملتی را به ذلت و خفت و فقر و فحشا و رمالی و جن گیری و ناامیدی کشاند بدون هراس از فردا. بدون انکه خواست آن ملت پشیزی به حساب اید. براستی آیا قادر نیستیم هیچ درسی از همسایگان و کشورهائی بگیریم که تاریخآ به انها فخر ایرانی بودن می فروختیم؟ آیا زمان آن نرسیده است که در برابر اراده ملت مصر و سوریه و تونس سربه احترام فرود آوریم و با حمایت از مبارزان آنان و درس گیری ازشیوه های کار آنان به حکومت رمالان و جن گیران و آدم کشان و دزدان و دروغ گویان در سرزمین مان خاتمه دهیم؟

تنها با فروتنی و نگاهی به خود و شناخت خودمان است که میتوانیم امیدوار باشیم که روزی از این روزها، بساط طلم برخواهیم چید و آنانی که ایران و ایرانی را این چنین به روز سیاه نشاندند، دستار از سربرداشته و عبا از شانه افتاده و نالان و گریان به دادگاهی خواهیم آورد که خود بر پا میکنیم در فردای امروز.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد