اعلامیه اخیر کانون نویسندگان ایران در پاسخ به اتهامات روزنامه اعتماد، که بنیان گذاری این کانون را به «کوشش های فرح پهلوی» و «یاران جرگه او» نسبت می دهد، از طرح اتهامی بی سند در یک روزنامه و پاسخ مستند نهادی مستقل فراتررفته و بحث در باره «جعل تاریخ» به سود «سیاست حال» را، که از رایج ترین شیوه ها در سه دهه اخیر است، مطرح می کند.
از نگاه اطلاعیه کانون نویسندگان جعل تاریخ «نسل جوانی» را هدف گرفته است « که به سبب حاکمیت فضای سانسور و اختناق بر جامعه، در معرض وارونه نمائی و دروغ پراکنی قرار دارد»
تاریخ را هر کس از منظر خود درک، بازآفرینی، تحلیل و روایت می کند. جوامع و لایه های گوناگون هر جامعه نیز، در هر دور و زمانه ای، گذشته را احضار و از منظر حال بازآفرینی می کنند.
هم از این روی نه فقط در هر روایت تاریخی، که حتی در تحقیق ها و پژوهش های آکادمیک نیز، این پرسش که «چه کسی تاریخ را روایت و تحلیل می کند و از چه منظری؟» از کلیدی ترین مفاهیم فهم و نقد متون تاریخی است.
اما مقلوب کردن داده های عینی تاریخی، که گاه تا حد حذف برخی رخداده ها و شخصیت و گاه تا اختراع رخداده های رخ نداده فرامی رود، دست بردن در اسناد تاریخی، که گاه به حذف برخی آدم ها از عکس ها و فیلم های تاریخی نیز می رسد، و کارهائی از این دست را «جعل تاریخ» می نامند و «جعل تاریخ» را مقوله ای متفاوت از «بازآفرینی گذشته از منظر حال» ارزیابی می کنند.
جعل در برابر بازآفرینی.
«روایت تاریخ از منظر حال» از شاخصه های روان شناسی، حافظه و شعور فردی و جمعی است و «جعل تاریخ»، به ویژه آن گاه که نهادینه و به شیوه مسلط بدل شود، تلاش قدرت های سیاسی، فکری و دینی را برای مخدوش کردن حافظه جمعی به قصد هدایت انحصاری افکار عمومی حال نشان می دهد.
در این شیوه گذشته به سود قدرت یا اکثریت و به زیان قربانیان سرکوب فرهنگی و سیاسی یا اقلیت ها، مخدوش می شود تا سرکوب و حذف آنان در حال توجیه شود.
جعل تاریخ به ویژه در نیمه دوم قرن بیستم به شیوه رایج حکومت هائی بدل شد که استبداد سیاسی را با استبداد مکتبی، تک صدائی کردن فرهنگ و حذف صداهای متفاوت تلفیق کردند.
دست بردن مکرر در اسناد حزب کمونیست شوروی به قصد اثبات حقانیت قدرتمندان و بر خطا بودن منتقدان، از رایج ترین شیوه ها در اتحاد شوروی سابق بود.
این شیوه ها در چین تا آن جا پیش رفت که عکس رسمی خاکسپاری مائوتسه تنگ، رهبر درگذشته چین را، فقط پس از یکی دو ماه پس از انتشار، جمع آوری و 4 رهبری را که پس از مرگ مائو طرد شده بودند، از این عکس تاریخی حذف کردند.
فیلم ورود آیت الله خمینی به فرودگاه تهران در کم تر از دو سال پس از این رخداد بازسازی شد و برخی شخصیت های حاضر در آن واقعه و فیلم، از جمله صادق قطب زاده که از مشاوران آیت الله خمینی در پاریس بود و یکی دوسال پس از انقلاب اعدام شد، از این فیلم حذف شدند .
کارکرد «وزارت حقیقت» در رمان مشهور 1984 اثر جورج اورول، دست بردن در اسناد تاریخی و خلق گذشته ای است که حال را توجیه می کند.
حوادث این رمان در جامعه ای خیالی در آینده رخ می دهند اما از سال های 60 به بعد، بسیاری از نهادهای امنیتی و پژوهشی دولتی و نیمه دولتی و بسیاری از رسانه ها، راویان و مورخان ایرانی کارکردهای وزارت حقیقت رمان اورول را بر عهده گرفته و جعل تاریخ، و از جمله دست بردن در اسناد تاریخی، به روندی نهادینه شده بدل شد.
جعل گذشته به سود قدرت حال
تلاش حکومت ها برای جعل تاریخ اما نه از دلبستگی آنان به تاریخ و ابداع گذشته ای مطلوب، که بر کارکردهای کنونی این شیوه در حال متکی است.
حافظه فردی و جمعی از مولفه های اصلی هویت فردی و جمعی است و مخدوش کردن حافظه فردی و جمعی راهی است تا هویت اصلی فرد یا جامعه را تخریب و هویتی متکی بر داده های جعلی را جایگزین آن کنند.
آدمیان به یاری حافظه فردی و جامعه و لایه های گوناگون آن به یاری حافظه تاریخی خود در باره رخداده ها و دیگر آدم ها داوری می کنند. جعل تاریخ در حافظه جمعی دست می برد تا امکان هدایت روان شناسی و شعور جمعی حال فراهم کند.
از سال های 60 به بعد کوشش برآن بود تا گذشته احزاب و نهادهای سیاسی، فرهنگی و صنفی و پیشینه افراد و گرایش های فکری و مذهبی و فرهنگی مخالف و منتقد را مخدوش، نقش های مثبت آنان را در گذشته انکار و نقش های منفی را بدانان نسبت دهند تا گذشته جعلی منفی سرکوب آنان را در حال توجیه کند.
جعل تاریخ پس از انقلاب ارتباطات به ابزارهای تکنیکی، علمی و روان شناسی نو مجهز شد اما شیوه های عقب مانده پیشین در برخی جوامع استبدادی ادامه یافت چرا که ضعف حافظه تاریخی و غیبت تفکر انتقادی کارائی این شیوه ها را تسهیل می کنند.
جعل تاریخ و کانون نویسندگان ایران
.کانون نویسندگان ایران، از نخستین سال های تاسیس خود در سال های 1346 و 47 تا کنون، و به رغم افت و خیزهائی که در سرنوشت هر نهاد پرسابقه ناگزیر است، خود را چون معتبرترین نهاد غیر دولتی روشنفکری مستقل ایران تثبیت و در زمینه مبارزه برای «آزادی بیان بی حصر و استثنا و به یک سان برای همگان» پیشینه ای غنی را در کارنامه خود ثبت کرده است.
حضور نهادی از این دست، حتی اگر از تشکیل جلسه های آن جلوگیری کنند، از حیات تفکر مستقل خبر داده و فرهنگ تک صدائی را به چالش می طلبد.
کانون نویسندگان نهادی صنفی، فرهنگی و غیرسیاسی است اما خواست اصلی آن، آزای بیان، استبداد را در برابر کانون قرار می دهد.
کانون نویسندگان نهادی غیرسیاسی است اما از نخستین قربانیان سرکوب نهادها و گرایش های غیرحکومتی در سال 60 بود.
در همان سال ها، که کانون ممنوع و برخی اعضای آن در زندان بودند، تبلیغات علیه کانون و جعل تاریخ این نهاد شدت گرفت. در نوشته های گوناگون به امضای برخی زندانیان عضو حزب توده، که سابقه روزنامه نویسی داشتند و در متن های فراوان به قلم نویسندگان هوادار حکومت، تاریخ کانون جعل و این نهاد به «همکاری با نظام سلطنتی، رابطه با پلیس امنیتی شاه، فساد اخلاقی و وابستگی به قدرت های غربی» متهم می شد.
اعضای کانون از دهه 60 تا کنون با اعدام، ربودن به قصد قتل، کشته شدن در قتل های زنجیره ای، زندان و شکنجه، تبعید، سانسور و حذف فرهنگی رو به رو بودند اما خواست آزادی بیان در حیات فکری اعضای آن تداوم یافت و کانون فعالیت های خود را از جمله با انتشار متن هائی چون متن 134 نویسنده در اعتراض به سانسور، خودسانسوری و حذف فرهنگی ادامه داد.
اتهامی تازه و بی سابقه
انگیزه روزنامه اعتماد در انتشار متنی بی امضاء علیه کانون نویسندگان، که نظر روزنامه تلقی شده است، هنوز معلوم نیست اما این متن که با عنوان «شبکه اطرافیان فرح پهلوی چه کسانی بودند» در سوم تیرماه منتشر شد، پا را از اتهامات رایج سه دهه گذشته فراتر نهاده و اتهامی تازه را علیه بنیان گذاران کانون مطرح می کند .
در این متن آمده است « کانون نویسندگان با کوشش فرح به راه افتاد و عده زیادی از شاعران و نویسندگان کشور نیز به جرگه یاران فرح پیوستند»
رسانه های دولتی و نیمه دولتی، که در حمله به کانون نویسندگان تحصص، پیشینه و مهارت دارند، از جلال آل احمد، از بنیان گذاران اصلی کانون نویسندگان، و از سیمین دانشور، از اعضای نخستین هیات دبیران کانون، چون روشنفکرانی یاد می کنند که با سلطنت مبارزه می کردند.
دیگر بینان گذاران با نفوذ کانون، از جمله محمود اعتماد زاده، به آذین ، نیز به عضویت در حزب توده و اتهامات دیگر متهم شد اما اتهام نزدیکی به «جرگه یاران فرح پهلوی»، حتی به دوران زندانی بودن او نیز مطرح نشد.
کتاب های بسیاری در باره تاریخ کانون از منظرهای متفاوت منتشر شده و بسیاری از فعالان کانون از گرایش های مختلف خاطرات خود را نوشته اند.
در هیچ یک از کتاب های تاریخی و تحلیلی و خاطرات در باره کانون نیز اتهام تعلق بنیان گذاران کانون به «جرگه یاران فرح پهلوی» مطرح نشده است.
نقش منفی فرح پهلوی در تاسیس کانون
اما فرح پهلوی در تاسیس کانون نویسندگان نقشی منفی داشت. ملکه ایران در سال 1346 بر آن بود تا در کشوری که کتاب ها سانسور و خواندن برخی کتاب ها جرم بود، «کنگره شاعران و نویسندگان» تشکیل دهد.
اعلامیه کانون نویسندگان با استناد به «بیانیه 9 نویسنده در سال 1346» که «هرگونه کنگره دولتی را در غیاب نویسندگان مستقل تحریم کردند» تاکید می کند :« فلسفه وجودیِ کانون مقابله با تلاش رژیم شاه برای راهاندازی جریان دولت فرموده کنگره نویسندگان و شاعران بود»
در همان سال ها که کسانی از نزدیکان فرح پهلوی به دفتر انجمن قلم بین المللی رفته و پیشنهاد کردند که دولت ایران هزینه اجلاس سالانه این انجمن را در تهران تقبل کند مشروط بدان که فرح پهلوی در این اجلاس سخنرانی کند.
مدیران وقت انجمن قلم، که هدف تبلیغاتی دعوت کنندگان را دریافته بودند، پیشنهاد را رد و متقابلا پیشنهاد کردند که دولت ایران به سانسور کتاب و رسانه ها پایان داده و اجازه دهد که نویسندگان مستقل ایران نهاد صنفی خود را تاسیس کنند.
به روایت متشرک همه کتاب ها در باره کانون و بر اساس اسناد موجود جلال آل احمد و چند تن از نویسندگان معتبر آن روزگار از چند نسل و با گرایش های فکری متفاوت، کانون نویسندگان ایران را برای خنثی کردن تلاش های نزدیکان ملکه ایران تاسیس کردند اما این نهاد در همان نخستین نشست ها از این زمینه فرارفت و به نهاد روشنفکری مستقل ایران بدل شد.
کانون نویسندگان ایران در پاسخ به اتهامات تازه به رخدادهای عینی و اسناد معتبر استناد کرده است تا با «جعل تاریخ» روشنفکری مستقل ایران مقابله کند و نتیجه این بحث به ارتقاء تفکر انتقادی و تقویت حافظه جمعی جامعه کمک می کند..
منبع:بی.بی.سی
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد