
پسران برهنه
دختران برهنه
سینههای سرکش
قلبهای تپنده
کنار ساحل آلانیا
آدمها با همهی رنگها میدرخشند
هیچ رنگی نیست
که رنگ زیبایی نباشد
تا چشم کارمیکند
دریا آبی است
آفتاب پرسخاوت
زندگی در آزادی شنا میکند
خدا
در اذان زندهی ظهر
نسیمی نرم است
بخشنده و مهربان پیش میآید
لبان دختران را میبوسد
روی موی پسران دست میکشد
از آفرینش خود مشعوف میشود
و برهنه
برهنهی برهنه
کنار آنان به شنا درمیآید