logo





درد تجاوز و یا درد قضاوت

دوشنبه ۶ تير ۱۳۹۰ - ۲۷ ژوين ۲۰۱۱

ستاره سجادی

چیزی که اخبار اخیر در مورد تجاوز در ایران را درد آورتر و غیر تحمل تر کرده است مقصر شمردن زن و حتی در یک مورد دستگیری زن قربانی تجاوز است و استفاده از این اخبار برای توجیه سرکوب زنان در طرح " مبارزه با بد حجابی" است. گفتمان کنونی با استفاده از خشونت انجام شده (تجاوز) برای اعمال بیشتر خشونت بر زنان پا را از همه مرزهای انسانی و اخلاقی فراتر گذاشته است.
تغییر برای برابری: این روزها رسانه ها پر از اخبار مربوط به تجاوز جنسی هستند: از استراس کان رئیس صندق بین المللی پول که به خدمتکار هتلی در نیویورک تجاوز کرد، زنی که در لیبی مورد تجاوز سربازان در زندان قرار گرفت، دستور قذافی برای استفاده از تجاوز به عنوان سلاحی بر علیه مبارزین، تجاوز گروهی در خمینی شهر در یک باغ خصوصی، تجاوز پنجاه نفر (ده نفر به نقل از بعضی رسانه ها) به زنی در اطراف کاشمر در یک گندمزار و غیره.

تجاوز جنسی در همه کشورهای دنیا هر روز اتفاق می افتد و کسانی که مورد تجاوز واقع می شوند عمدتا زنان هستند. هر چند همه زنان خشونت جنسی را از متلک تا تماس ناخواسته بدنی در زندگی خود تجربه کرده اند ولی تجاوز جنسی از نظر تاثیرش بر زندگی و شخصیت قربانی قابل مقایسه با هیچ کدام نیست. تاثیر تجاوز بر روی فرد مورد تجاوز واقع شده نسبت به موقعیت، شخصیت و جامعه ای که آن فرد در آن زندگی می کند متفاوت است ولی کمبود اعتماد به نفس، ترس از داشتن رابطه جنسی حداقل تا مدتی، لذت نبردن از رابطه جنسی و احساس درماندگی از کمترین تاثیرات تجاوز بر روی آن فرد است.

مسئله ای که تجاوز را در کشورهایی مثل ایران تا حدی با کشورهای اروپایی متفاوت می کند نوع برخورد با تجاوز به عنوان بزرگترین تراما شخصی از دیدگاه روانشناسی در جامعه است. برخورد جامعه با مسئله تجاوز در کشورهای اروپایی اگر متفاوت است حاصل سالها جنبش های "ضد تجاوز" توسط فمنیستهای موج دوم در دهه شصت و هفتاد میلادی است. فمنیستها در این جنبشها ارزیابی جدیدی از زندگی روزمره اجتماعی زنان در رابطه با نهادهای اجتماعی که با آنها در ارتباطند ارایه دادند. قبل از آن، تجاوز به عنوان " جرم جنسی از طرف مردان مریض" تعریف می شد. (مردانی که قادر به کنترل خواسته های جنسی خود نیستند.) ولی فمنیستها تعریفی کاملا متفاوتی از تجاوز ارائه دادند و بر روی نقش دینامیک قدرت از طرف مردان بر علیه زنان (و یا مردهایی که از طرف جامعه و تعریفهای مردانه آن "مرد" محسوب نمی شوند) تاکید کردند. پایه این جنبش بر اساس دو نکته مهم بوده است:

خشونت جنسی و خشونت بر علیه زنان وسیله ای اجتماعی برای نگه داشتن زنان در موضع پایین تر نسبت به مردان است.

و

زنان باید کاری کنند که قربانیان خشونت جنسی را کمک کند که "نجات" یابند تا اینکه قربانی بمانند.

کمک به زنان (یا مردانی) که مورد تجاوز جنسی قرار می گیرند بیشتر جنبه حمایت روانی دارد. به عنوان مثال می توان از خانه های امن، شماره تلفن هایی که قربانی تجاوز می تواند با آنها تماس بگیرد و سریع ازکمک های پزشکی و روانی برخوردار شود، اشاره کرد.تجاوز قطعا جرم محسوب می شود ولی پلیسی که مخصوص این جرم است پلیسی مخصوص است که آموزش های لازم را برای مواجهه با قربانی دیده است.

از دیگر دستاوردهای مبارزات فمنیستها در جامعه (حداقل در بخشی از جامعه) بر ضد تجاوز، به حق دانستن زن مورد تجاوز واقع شده بدون پیش داوری و قضاوت است چرا که بزرگترین ضربه ای که به قربانیان تجاوز وارد می شود بر خلاف تصور بسیاری خود تجاوز نیست و برخوردهایی است که اگر قربانی جرات کند و حرف بزند با آن رو به رو می شود، از جمله "باور نکردن حرف آنها از طرف نزدیکان" و یا "مورد اتهام قرار گرفتن و مقصر شناخته شدن به دلیل رفتار ویا نحوه لباس پوشیدن".

چیزی که اخبار اخیر در مورد تجاوز در ایران را درد آورتر و غیر تحمل تر کرده است مقصر شمردن زن و حتی در یک مورد دستگیری زن قربانی تجاوز است و استفاده از این اخبار برای توجیه سرکوب زنان در طرح " مبارزه با بد حجابی" است. گفتمان کنونی با استفاده از خشونت انجام شده (تجاوز) برای اعمال بیشتر خشونت بر زنان پا را از همه مرزهای انسانی و اخلاقی فراتر گذاشته است. ولی این گفتمان نه تنها به هدف خود برای خانه نشین کردن و کنترل زنان دست نمی یابد بلکه باعث می شود مردانی که دست به این جنایتها می زنند هر روز و هر روز آزادانه تر مرتکب چنین جنایتی شوند.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد