دست میگشایم
که در آغوشت گیرم
گازهای ِ اشک آور
بمب های ِ آتشین
و انسان های ِ انتحاری
میبارند.
دیگر چیزی نمانده است
جز رفتگرانی
که با بقچه هایِِ خالی ِ
نان ِ شبانه شان
به خیابان ها آمده اند
و بالک های ِ به خاک افتاده ی ِ
فرشتگان ِ خیابانی را
میروبند.
جعفر شفیعی نسب
آلمان 21 ژوئن 2011
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد