logo





نگاهی به جنبش سبز دموکراسی خواهی

چهار شنبه ۱ تير ۱۳۹۰ - ۲۲ ژوين ۲۰۱۱

شهلا عبقری

shahla-abghari.jpg
پس از گذشت دو سال از آغاز جنبش سبز دموکراسی خواهی مردم ایران برآنم که به آنچه که پشت سر گذاشتیم نگاهی بکنم تا شاید بتوانم دست آوردها و کاستی ها را دریابم.

در پی تقلب بسیار آشکار انتخابات خرداد 88 سیل عظیمی از مردم به خیابان ها روان گشتند و تظاهرات اعتراضی را با شعار" رای من کو"آغاز کردند. در 25 خرداد این تظاهرات به سیل خروشانی تبدیل شد که نه تنها موجب حیرت رژیم شد بلکه برای کاندیداهای ریاست جمهوری آقایان موسوی و کروبی نیز غیر منتطره بود. داده های تظاهرات میلیونی 25 خرداد نشان می دهد که حتی این آقایان نیز غافلگیر شدند. حتما همه مانند من در حیرت ماندند که چگونه همراهان آقای موسوی بایک بلند گوی دستی که حتی توانایی رساندن صدا به صد نفر را نیز نداشت به میدان آمدند تا صدای موسوی را به اعتراض کنندگان برسانند.

اگر انتظار اعتراض میلیونی وجود داشت آیا کار مشکلی بود که ازپیش بلندگوهای قویی را آماده کنند؟

جنبش دموکراسی خواهی 104 ساله مردمان ایران با تمامی افت و خیز هایش در 25 خرداد 1388 بصورت جنبش سبز متولد شد و سیل جوانان و زنان ایران به خیابانها آمدند تا از یکی از پایه ای ترین حقوق شهروندی یعنی رای خودشان را پاسداری کنند . هرچند که جنبش سبز موفق نشد که خواسته هایش را به سر منزل مقصود برساند ، اما دست آوردهایی داشته که بطور یقین سیر تحول به دموکراسی و آزادی برای ایران را تا حدی تسهیل کند.

دست آورد نخست استفاده درست ازفرصت بدست آ مده در مقطع زمانی خرداد 88 است. جنبش دموکراسی خواهی با استفاده از این فرصت در25 خرداد به اوج رسید و توانست دامنه گسترده تری از مردمان ایران را در بر بگیرد.

دست آورد دوم دریافت ارزش واقعی آرای احاد جامعه ا ست . نسل جوان جامعه از طریق دنیای مجازی شبکه ی ارتباطات اجتماعی، با داده های دموکراسی وآزادی های جوامع دموکراتیک آشنا شده و با پیوند با تجربیات گذشته به این آگاهی رسیده که آرای آنان در حکومتی که ادعای جمهوریت دارد، باید مهم باشد و نمی توان از آن گذشت.

دست آورد سوم اهمیت دادن به ارزش های فردی انسانی است .میلیون ها (جوانان ، زنان و سایر اقشار جامعه ) به میدان آ مدند تا نشان دهند که یکایک آنان هستند که تصمیم برای سرنوشت کشورشان میگیرند و به بلوغ اجتماعی رسیده اند و دیگر به قیم احتیاج ندارند و نمی توانند آن را تحمل کنند.

دست آورد چهارم تبدیل شدن مردم از امت به ملت است. مردم در تظاهرات 25 خرداد نشان دادند که دیگر از رهبر ( ولی فقیه) تابعیت نمی کنند و بر آرای افراد جامعه اصرار دارند. میدانیم که در حکومت اسلامی امت بودن مردم اصلی است بدون چون و چرا. وقتی ولی فقیه ( آقای خامنه ای) اعلام کرد که اقای احمدی نژاد برنده انتخابات است ، امت باید بپذیرد وباید تابع باشد. ا و وقتی می گوید تقلب نشده ، حتی اگر شواهد تقلب بطور آشکار نمایان باشد ، امت بدون چون و چرا باید بپذیرد. اما امت در 25 خرداد چه کرد؟ بدون توجه به سخنان رهبر، به ولی فقیه نمایاند که دیگر امت نیست و ملت است که برای احقاق حق خود آ مده است. به نظر من این حرکت ، یعنی قدرت نمایی افراد جامعه برای مشارکت در اداره جامعه وگام برداشتن برای برکنار ی اسلام سیاسی . این گام حرکتی سکولار و اولین قدمی است که مردمان ما در این راه برداشته اند و دست آورد بزرگی بشمار می آید.

دست آورد پنجم ایجاد وحشت بسیار در حکومت است. با نشانه های تبدیل امت به ملت رژیم اسلامی به شدت به وحشت افتاده ، زیرا روشن است که بدون امت حکومت اسلامی بی معنی خواهد بود . بهمین دلیل است که با شدت هرچه تمامتر سرکوب میکند تا این حرکت ها را در نطفه خفه کند و مردم ایران را بصورت امت نگاه دارد. دیده ایم که در این راه از ارتکاب وحشیانه ترین جنایت ها ابا ندارد.امروزه حتی از جان های بی جان آزادگانی که جانشان را گرفته است نیز می هراسد و انها را می رباید تا شبانه به خاک بسپارد. زیرا حتی تجمع چند تن سوگوار بر سر گوری تازه را قدمی می بنید بسوی نابودی خود.

دست آورد ششم ایجاد شکا ف های بیشتر در جناح های حکومت اسلا می است. از آغازجنبش سبزتاکنون شکاف بین جناح ها عمیق تر گردیده و رهبر برای ثابت نگاه داشتن قدرت خود حتی انتقادات خودی ها را نیز روا نمی دارد و امروز به جایی رسیده که احمدی نژاد رئیس جمهور دست نشانده خودش نیز جناحی درمقابل اواست .

دست آورد هفتم انزوای بین المللی وبی آبرو شدن بیش از پیش رژیم است. با انعکاس خبر های جنبش و سرکوبها ، رژیم بیش از پیش منزوی شده و مشروعیت بین المللی را بیش از همیشه از دست داده است.

دست آورد هایی که شمرده شد جنبش سبز را جنبشی ساخته که مانده گار است واگر به کج راه نیافتد میتواند مسیر دموکراسی خواهی راهموار سازد. جنبش سبز که نطفه اش با روان گشتن میلیون ها نفر به خیابانها در 25 خرداد88 بسته شد و توانست رژیم را غافلگیر کند ، توانایی آن را دارد که در جایگاه بسیار قویتری ازآنچه که هست قرار گیرد و شرایطی رافراهم سازد که گذر از رژیم اسلامی به حکومتی سکولارو دموکرات را تسهیل نمابد.

جنبش سبز جنبشی متکثراست و می تواند با تکیه و تمرکز بر خواسته های مشترک بخش های مختلف آن به معضلات زیر که بر سر راه دارد فائق آید.

معضل اول : همراهان پیشگام جنبش هنوز پای در رژیم اسلامی دارند.

کاندیداهای ریاست جمهوری ، آقایان موسوی و کروبی با خیزش 25 خرداد بنا به گفته خود همراهان پیشگام جنبش شدند. اینان چون پای در حکومت اسلامی داشته و هنوز به آنجا نرسیده اند که دل از این رژیم برگیرند ، همواره توصیه های ارایه داده اند که جنبش عقب نشینی کند وانقدر پیش نرود که پایه های بنیادی رژیم سست گردد. بهمین دلیل ، این جنبش نتوانست از پتانسیل نهفته در خود استفاده کند و رژیم را مجبور به عقب نشینی سازد.هرچند ایستادگی آقایان موسوی و کروبی در مقابل ولایت فقیه ارزنده و قابل تحسین است ، اما مادام که دررعایت "بدون تنازل قانون اساسی" وبازگشت به "دوران طلائی امام " اصرار میورزند جنبش را به کجراه سوق میدهند و آن را به چالشی دامنه دار فرا میخوانند.

معضل دوم:

حنبش سبز فاقد پیوند سیستماتیک با جنبش های اجتماعی است. این جنبش در کل ازطبقات متوسط شهری تشکیل شده و هرچند اینجا و آنجا از قشر های اجتماعی دیگر درآن مشارکت داشته اند اما پیوند سیستماتیکی را با جنبش کارگران، زنان ، معلمان و ... بوجود نیاورده و خواسته های اکثریت زحمتکش و محروم جامعه را در زمره خواسته های جنبش قرار نداده است .

معضل سوم:
جنبش سبزفاقد ساختار تشکیلاتی لارم است و در مسیر پیوند با جنبش های اجتماعی دیگر بایست تشکیلاتی متناسب و قدرتمند را سامان دهد.بعلت جو سرکوبی که در داخل کشور وجود دارد جنبش خارج از کشور میتواند در این مهم بسیار اثر گذار باشد.

معضل چهارم:

شورای هماهنگی راه سبز امید و راه کارهایش یک سویه است. تشکیل و عملکرد "شورای هماهنگی راه سبز امید" بعد از زندان خانگی اقایان موسوی و کروبی سوالات بسیاری را مطرح ساخته که بسیاری از آنان هنوزبی جواب مانده است. شورای هماهنگی کادر رهبری خود را معرفی نمی کند و برا ی ا ین کار دلیل قانع کننده ای را مطرح نمی نماید ومشخص نیست که این کادر نمایانگر گوناگونی این جنبش باشد. باقی ماندن در چهارچوب اجرای بدون تنازل قانون اساسی و برگشت به دوران طلای امام راحل " خمینی " که همچنان بوسیله این شورا تبلیغ میگردد معضل بسیار مهمی است که جنبش سبز را به کجراه خواهد کشاند .

معضلاتی که ذکر شد همه حائز اهمیت اند و آنچه که از نظر من بیش از همه باید بر آن تکیه کرد معضل چهارم است ، گذر از این معضل چالشی مداوم را می طلبد و تقویت پایه های سکولار دموکراسی در جنبش سبز این چالش مهم راتسهیل میکند ودر نتیجه از کج راهی جنبش جلو گیری میکند.

شهلا عبقری
22 جون 2011
دوم تیر 1390

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد