پیرامون "الماس" جمهوری اسلامی،

جمهوری اسلامی فیلمی با نام "الماس فریب" را ازتلویزیون خود پخش کرده، در این فیلم کسی بنام "مدحی" از "کار ها و اقدامات" خود می گوید و کس دیگری نظرات وزارت اطلاعات را بصورت صدای متن فیلم، بیان می کند. در نوشته زیر پیرامون این موضوع اینجانب از سابقه این امر، تا آنجا که من شنیده ام آغاز می کنم، نقل قولها را داخل کروشه می آورم.
مارس ۱۹۹۱ - رادیوی بین المللی فرانسه(RFI )، بخش فارسی : ریاست کل برنامه زبان های خارجیِ rfi ، به سرپرست بخش فارسی می گوید: [ شما صدای اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیستید، این از نکات محدوده خط قرمز ماست ]
۱۲/۰۶/۲۰۱۱ سرپرست کنونی بخش فارسی rfi(۲) ، در آخرین بخش خبری، بعد از اشاره به گفته های وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی پیرامون "مدحی"چنین می گوید: [....قبلا سردار مدحی به خارج از کشور همچون عضوسابق سپاه پاسداران پناهنده شده و با اپوزیسیون تماس گرفته بود ولی از نو از تلویزیون جمهوری اسلامی به عنوان عامل نفوذی سربرآورد ]
دوم اسفند ۱۳۸۹ برابر ۲۱/۰۲/۲۰۱۱ ، رادیوی فارسی فرانسهrfi:
[ با آقای امیر حسین جهانشاهی که در پاریس هستند و بنیانگزار موج سبز در اروپا می باشند ، مصاحبه می کنیم ]
رادیوی فارسی فرانسه rfi : [ آقای امیرجهانشاهی شما در مصاحبه قبلی خود گفته بودید که جنبش موج سبز دارد بطرف تغییر دادن رژیم ایران پیش میرود، می توانم بپرسم که امروز در چه مرحله هستید؟ ]
جهانشاهی : [ دو هفته است که سردار مدحی با تمام افرادش به من پیوسته اند ، من! امیرحسین جهانشاهی از الان تا یکسال، صنعت انرژی ایران را از کار خواهم انداخت، صراحتا اعلام می کنم که ما حکومت جمهوری اسلامی را نابود خواهیم کرد، ما نمی گذاریم که احمدی نژاد و باندش منطقه را به جنگ بکشند ، ما او را، همراه با باندش، از بین خواهیم برد....]
رادیوی فارسی فرانسه rfi: [جناب آقای امیر جهانشاهی، همانطور که جنابعالی مطلع هستید همین روزها تظاهرات زیادی در ایران هست، آیا موج سبز که شما بنیانگزار آن هستید با داخل ایران ارتباط دارد؟ ]
جهانشاهی: [ صریحا می گویم که ما در داخل ایران شبکه های مبارزاتی داریم و ما با آنها در تماس می باشیم، همینجا اعلام کنم که تظاهرات در ایران به جایی نمی رسد، اول باید ما حکومت را فلج کنیم، باز هم می گویم، من! امیر جهانشاهی در عرض یکسال اینکار را شخصا انجام میدهم و رژیم را بزانو در می آورم آنگاه از مردم خواهیم خواست که به خیابانها بریزند، تا! قیام ملی، بشود، اما پیش از اینکه از مردم بخواهم که به خیابانها بریزند، برای بر اندازی باید خنجر را درون حکومت زد. برای سرنگون کردن این حکومت.
امروز صدها و صدها نفر که در ارکان حکومتی مثل سپاه، ارتش و بویزه، در مقامات روحانی هستند از داخل کشور، مخفیانه با ما همکاری دارند، در این مورد شکی نیست و همچنین شمار زیادی از دیپلماتهای جمهوری اسلامی در خارج، مخفیانه با من همکاری می کنند. احمدی نژاد به موومنت های تروریستی در دنیا یاری می کند ما اورا به زانو در خواهیم آورد].
[سپاس گزارم امیر جهانشاهی ...] ؛ جمله پایانی خبرنگاررادیوی فارسی فرانسه rfi .
در این مصاحبه، رادیوی فارسی فرانسه rfi به طرزی کاملا ضد صداقت خبرنگاری، عنوان می کند که گویا، چهار دیپلماتی که تا بحال سفارتخانه های رژیم را
ترک کرده و به طرف مردم آمده اند، هر چهار نفر به "جنبش" امیر جهانشاهی پیوسته اند!!.
از آنچه در بالا آمد موارد زیر به روشنی به دست می آید:
تعجب بسیار از اصل مصاحبه و گفتار هایِ شخصی بنام "جهانشاهی" در رادیوی فرانسه،.
دیگر، از این "اپوزیسیون" تر! نمی شود، جهانشاهی می گوید "سردار مدحی با من است"، رئیس کنونی رادیوی فرانسه می گوید "مدحی در خارج کشور با اپوزیسیون تماس گرفته بود"، خوب دیگر چه شکی میماند که این آقای "جهانشاهی" اقلا از نظر RFI ، "اپوزیسیون" است. پس باقی می ماند این سوال که: مگر از همان آغاز، رئیس کل RFI به رئیس بخش فارسی این رادیو نگفته بود که [شما صدای اپوزیسیون جمهوری اسلامی نیستید و این خط قرمز ماست] ؟!
وانگهی اپوزیسیون هر کشوری اساسا شناخته شده هستند، سوابق و شناسنامه ای دارند، در پرونده های دستگاه های سرکوب رژیم، اسامی اعضای آنان به عنوان دستگیر شدگان و یا اعدام شدگان، ثبت است، با نگاهی ساده به مطبوعات و رسانه های غیر دولتی که مطالب سیاسی منتشر می کنند سازمان ها، گروهها، احزاب اپوزیسیون، کوچک و بزرگ، کمتر با اهمیت یا بیشتر و حتی افراد سیاسی ...،را می شود شناخت. بطور کلی مردم کشور کم و بیش، با نام و سوابق و عملکرد گروه های سیاسی (و افرادسیاسی) آشنا هستند، آنگاه به یکباره و آنهم در کوران جنبش بزرگ کنونی ایران و در روزهای تظاهرات، یک رادیویی، آدمهای ناشناخته ای را به عنوان رهبر "جنبش" نا شناخته ای، "علم" کند! بسیار تعجب بر انگیز است، آنهم مصاحبه ای چنین شداد و غلاظ! : " یکساله سرنگون می کنم، نابود می کنم، خنجر می زنم وسط رژیم، همه با من هستند و ..!!؟؟" هدف رادیوی RFI همچنین معرفی " مدحی" به عنوان "سردار سپاه پاسداران" که به "اپوزیسیون" پیوسته نیز بوده است زیرا همین رادیو پیش از مصاحبه بالا با "جهانشاهی"، تقریبا دو هفته پیشتر، پس از "پیوست سردار (مدحی) به رهبر (جهانشاهی)"، در بخش اصلی اخبار خود به نقل از خبر گزاری فرانسه از "جهانشاهی" و از اینکه ایشان رهبر "اپوزیسیون" است و عزم جزم کرده که جمهوری اسلامی را از الان تا ۱۲ ماه سرنگون کند و ....؛ نیز مفصلا "خبر" داده بود.
در مصاحبه بالا "امیر جهانشاهی" آشکارا فارسی را با لهجه کسانی که در خارج از ایران بزرگ شده اند صحبت می کند، و غلطهای دستوری در گفتار خود را، مرتب بهمان شکل تکرار می کند
همانطور که می دانیم آقای سارکوزی، رئیس جمهور کنونی فرانسه، یکی از کارهایی که از روز آغاز روی کار آمدنش کرد، تلاش برای، به کنترل دولت خود، درآوردن، برخی رسانه ها بود، که این امر اعتراضاتی را نیز بر انگیخت، از طرف دیگر رادیوهای فارسی زبان به هر حال به یکی از وزارت خانه های دولت کشور خود وابسته هستند زیرا بودجه شان باید از یک منبع دولتی(یا حکومتی) پرداخت شود مثلا BBC وابسته به وزارت خارجه انگلیس است
به نظر من چنین رفتارهای تعجب بر انگیز، از رادیو هایی مثل RFI راباید "برنامه سفارشی از طرف دستگاههای خاص دولتی" تلقی کرد.و این باید برای اپوزیسیون ایرانی و ترقی خواه زنگ هشداری باشد(بدیهی است منظورم اپوزیسیونهایِ " ساخته"، مثل "جنبش...امیر شاهی و .." نیست).
در فیلم "الماس ..." که جمهوری اسلامی درست کرده از جمله از "مهرداد خوانساری" نام برده شده.
کسانی که به BBC ، و حتی RFI ، گوش می دهند با چنین اسمی آشنا هستند که یا تحت عنوان "کارشناس موسسه مطالعات... عرب ..." توسط این رادیوها معرفی می شود یا تحت عنوان "دیپلمات سابق ایران"(البته بدون ذکر این نکته که "سابق" یعنی زمان شاه) به هرحال، اما نکته جالب این است که وقتی " سردار مدحی بازی " توسط "جهانشاهی و خوانساری" راه افتاد، آنگاه رادیوی BBC مقام آقای "خوانساری" را از عضو موسسه فلان و دیپلمات قدیم ..." به
"فعال سیاسی مقیم لندن " "ارتقاء" داد.
جمهوری اسلامی در فیلم "الماس..."چه می گوید ؟
در این فیلم شخصی "مدحی" نام ظاهر می شود و از "ماجرا" های خود می گوید. و کس دیگری که صدایش در متن فیلم پخش می شود و نظرات وزارت اطلاعات راپخش می کند. در سطور زیر گفته های "وزارت اطلاعات" و مدحی، از فیلم مزبور، در کروشه، نقل میشود
وزارت اطلاعات: [ شخصی که در فیلم دیده می شود، نامش "مدحی" است، که سوابق امنیتی و انقلابی دارد ولی از مدتی پیش، در خارج از کشور ، تایلند، به تجارت الماس مشغول می باشد].
مدحی : [ نماینده آمریکا در (در اولین ) ملاقات با من به گذشته من اشاره می کند، و من پاسخ میدهم: "حالا گذشته ما هر چه بوده، الان فقط برای تجارت آمده ام".]
وزارت اطلاعات : [ دولت آمریکا طرح تاسیس "دولت در تبعید جایگزین جمهوری اسلامی" را دنبال می کرده ، دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی این تحرکات را زیر نظر داشته است. . . مدحی وارد این بازی (طرح دولت در تبعید) شده و مدعی شده بود که جنبشی تاسیس کرده بنام "جنبش جمع یاران " که هزاران نفر از نیروهای امنیتی و نظامی داخل کشور در آن عضویت دارند. دستگاه ا طلاعاتی کشور حلقه فریبی برای طرح "دولت در تبعید آمریکایی ها" داشته است. (پس) دستگاه اطلاعات سعی می کند که مدحی را در این "حلقه" هدایت کند ]
مدحی : [ نماینده آمریکا مرا دعوت به همکاری می کند، ولی من جواب رد می دهم ، بعد می روم به عربستان آنجا وزیر خارجه عربستان، سفرای آمریکا و انگلستان ومعاون وزیر خارجه فرانسه، سه روز و چندین بار با من صحبت می کنند ، و سرانجام هیلاری کلینتون به دیدار من می اید ]
وزارت اطلاعات : [... پس از چندی، بالاخره مدحی چراغ سبز می دهد، و به واشنگتن پرواز می کند ..]
مدحی: [ آمریکا هواپیمای تقریبا (؟!) اختصاصی برایم می فرستد و من به واشنگتن میروم، معاون رئیس جمهور آمریکا، "دنیس رایس"، به استقبال من می آید بعد هم "جو بایدن" به دیدار من می آید، بعد دولت آمریکا، مرا با عنوان نماینده تام الاختیار آمریکا، برای شرکت در کنفرانسی بنام "گوادلپ ۲ " به پاریس می فرستد، در اینجا با امیر حسین جهانشاهی و مهرداد خونساری وارد مذاکره می شوم ]
در این قسمت، فیلم جلسه این سه نفر را نشان می دهد، بعد نشست "جهانشاهی با تلویزیون شبکه ۲ فرانسه ، نشان داده می شود
وزارت اطلاعات: [ "جنبش جمع یاران"، حرکتی که توسط مدحی کلید خورده بود، تشکیل می شود، دستگاه اطلاعتی به محض اینکه از تشکیل آن مطلع می شود، سعی می کند این "حرکت"را به نفع خود تصاحب کند ]
پایان فیلم .
جمهوری اسلامی با ارائۀ فیلم "الماس فریب "، رسما و با زبان خود، موارد زیررا، در سطح جهانی، تایید می کند
۱- مدحی از وفاداران به رژیم بوده و گویا از "سربازان گمنام امام زمان"، دارای سوابق "انقلابی"
۲- مدحی در بانکوک به تجارت الماس می پرداخت
۳ - او همکاری با آمریکایی ها را قبول کرده. و جریانی زیر نام "جنبش جمع یاران" علیه رژیم راه می اندازد
۴ - او به نمایندگی تام الاختیاراز طرف آمریکا به پاریس رفته با "خوانساری و جهانشاهی" "اتحاد" می کند ، و قرار می گذارد که برای عملیات علیه جمهوری اسلامی به اسراییل برود
۵ - بعداز اینکه مدحی این "کارها" را کرد. جمهوری اسلامی وارد می شود و "او" را علیه طرح آمریکا، هدایت می کند.
این بخشی از نتایجی است که از این فیلم می توان گرفت.
اکنون سالهاست که آمریکا اعلام می کند که"عناصر مهم"ی از جمهوری اسلامی به غرب پیوستنه اند ، امروز وزارت اطلاعات رژیم، با ارائه فیلم "الماس..."، مستندا "اقرار" می کند که عناصر امنیتی رژیم، به الماس فروشی و ... روی می آورند و به پای خود به آمریکا می روند و چنان قول و قرار هایی با آنها می گذارند که به نمایندگی تام الاختیار آمریکایی ها در می آیند و ...؛ حد اقل، جمهوری اسلامی ادعاهای قبلی خود دایر بر اینکه آمریکایی ها "آدمهای جمهوری اسلامی را می ربایند و به زور به آمریکا می برند" را پس گرفته، و خود، دست خود، را در پیش مجامع جهانی برای اعتراض به "آدم دزدی" کشورهای خارجی(اعم از آمریکا یا اسراییل و ...) بسته است. مثلا چندی پیش شواهدی بروز کرد که اسراییل "یک ایرانی" را زندانی و شکنجه کرده، و او را کشته است(علیرضا عسکری) که به نظر من به درستی اعتراض ایرانیانی را بر انگیخت، اکنون جمهوری اسلامی خائنانه رسما اعلام می کند که اینها همه به میل خود به کشورهای خارجی می پیوندند و هم ممکن است در همان حال با جمهوری اسلامی کار کنند و ...
نکته دیگر اینکه، در این فیلم که رسما توسط جمهوری اسلامی منتشر شده، بیشتر چنین به نظر می رسد که "مدحی" در حال اعتراف کردن است، و کسی در پشت دوربین به او دستور می دهد که چه بگوید، مثلا در نوارشماره ۳ جایی که اودر حال شرح ملاقات خود با "خوانساری-جهانشاهی" درهتل ... پاریس است، در عین حال زیر چشمی، به خارج صحنه نگاه می کند و با نوعی لکنت، جمله خودرا "تصحیح" کرده می گوید " پالاز آتلانتیک" که منظور باید "پلاس آتلانتیک" باشد و باز مثلا در نوار شماره ۴ هم ...
سایر جنبه های پیرامون این فیلم:
در این فیلم همچنین صحنه ای نمایش داده می شود که افراد زیر در کنار هم نشسته اند : نوریزاده، خوانساری ، محسن مخملباف، امیر جهانشاهی ، عبدالله مهتدی دبیر کل حزب کومله کردستان ایران، "رضا حسین بر" ، حسن شرفی از حزب دمکرات کردستان ایران و "موسی شریفی"، که ظاهرا کنفرانسی باشد، همین افراد در صحنه ای دیگر از جا برخاسته، در یک ردیف دستهای یکدیگر را گرفته و بصورت همبستگی یا اتحاد بالابرده و ظاهرا سرود ای ایران را می خوانند
آنچه مسلم است " وزارت اطلاعات " در باره این صحنه و موضوع "گردهمایی " دروغ پردازی می کند. ولی با این همه در مورد حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله کردستان ایران نباید سکوت کرد از این روی سئوالاتی به شرح زیر مطرح است، که به نظر من به نفع همه و از جمله به نفع همین دو حزب است که هر چه سریع تر و با صراحت کامل به آنها پاسخ دهند
۱- آیا نمایندگان شناخته شما در هر جمعی و با دعوت هر کس یا بنیادی شرکت می کنند؟ و بدون شناخت از افراد شرکت کننده؟.
۲- اگر پاسخ پرسش بالا مثبت است، آنگاه آیا نمایندگان شما در آن جمع های ناشناخته، با افراد ناشناس دستها را بصورت اتحاد بالا می برند و عکس می گیرند؟
۳- اگر پاسخ دو پرسش بالا مثبت است، آنگاه آیا حزب شما فکر نمی کند که اعتبار او و اعتبار مبارزات مردم کردستان ایران ممکن است مورد بهره برداری تبلیغی-سیاسی " افراد نا شناخته" که تبعا می توانند مشکوک نیز باشند، قرار بگیرد.
۴- آیا شما آقای "جهانشاهی" را می شناختید؟ آیا حزب کومله توضیحی بر اینکه دبیر کل آن، دستان خود را در دستان "جهانشاهی" بصورت همبستگی یا اتحاد بالا می برد، ندارد ؟
همان موقع، "جهانشاهی" در مصاحبه های خود "حرفهایی " زده بود که سمت و سوی آن مشخص بود و برای احزاب جدی "ماهیت" آن مفهوم. حالا که دیگر موضوع "سردار" و "الماس..." و ...؛ بیشتر بر ملا می کند.
تجربه من نشان می دهد که این روند های پرسش بر انگیز، و عدم پاسخگویی صریح و علنی حزب دمکرات و کومله برای افکار عمومی، متاسفانه مدتهاست که شروع شده، ما دلمان می خواهد که این دو حزب را در جمع احزاب مردمی، دارای عملکرد شفاف، پاسخگو و بدور از هر گونه شائبه "ضعف در استقلال "، همچنان داشته باشیم، با کمال تاسف باید اعلام بکنم زمان بسیاری سپری شده و اکنون وقت زیادی نمانده است. به امید اینکه حزب دمکرات کردستان ایران و حزب کومله کردستان ایران هرچه زودتر به این پرسشها و همانند آنها پاسخ دهند
علی جلال ۲۹ خرداد ۱۳۹۰ خورشیدی (۲۳/۰۶/۲۰۱۱)

زیرنویس:
(۱ )نقل قولها بر پایه تند نویسی من است، نقل قولها کاملا دقیق است تنها ممکن است تفاوت انشایی در حد تفاوت "گرفتن" و "اخذ" باشد، یا دسته بندی جملات بدون ایجاد کمترین تغییری در معنی.
(۲) ـ فرید وهابی