logo





فردا در راه است!

يکشنبه ۲۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۱۲ ژوين ۲۰۱۱

علی رضا جباری

alireza-jabari.jpg
برای رضا هدا صابر
جان باخته ی راه عدالت و آزادی

داس كدامین اجل بهترینانمان را درو می كند؟
مگرش آگاهی نیست كه خود به یافتن راهی به درگاه خداوند از ایشان سزاوار تر است؟
مگر نمی داند كه اینان خود مقرب ترینان اند؟ و ایشان را در آن بارگه به تولای او نیاز نیست؟
های، های!
كه چسان شمشیر ها را از رو بسته اید؟
این خوان یغماتان را مگر پایانی نیست؟
كه از گوشت تن بهترینانمان انباشته ایدش؟

به خود آیید
هان!تیغ در كفان نگهبان كاخ های زرین!
قد بر افراشتگان در برابر كوخ های ویران این مقرب ترینان!
سرنوشت تلخی را كه بر این فروتنان سرفراز رقم زده اید
مگر پایانی نیست؟
به بیهده این سان مپندارید!
چه خوش گفتند كه خانمان ها به كفر می مانند
لیك به ستم دوامشان نیست

آن كه بر طبل آشتی می كوبد
مگر از هیا بانگ خاموش این پاكان
آگاهیش نیست؟
چشم بر بسته است و نمی داند
این حلاج وشان را بر در بارگاه زرو زور وتزویر
بردار كرده اند؟
و فرداها را
دست های ویران ایشان
در منتهای مرزهای شب
آبادان خواهدكرد؟

به هر گامشان
فرارویش آفتاب فردا را نوید می دهند
نه مانایی دراز نای شب را
هشدار!
از پیوند با این خیل منادیان شب
هان! ناباوران به قدرت مردم!
از خشم توده ها بهراسید
فردا در راه است.

در هنگامه ی نبرد هستی و نیستی
شمایان را غمخواری نیست

هان! تیغ در كفان نگهبان كاخ های زرین
گوش فرادارید!
صدای جرنگیدن زنجیر بردگان می آید
یك دم گوش فرا دارید!

علی رضا جباری( علی آذرنگ‌)
۲۲/۳/۱۳۹۰ (۱۲/۶/۲۰۱۱)

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد