logo





" حدیثِ من و نعمت پرورده گانم "

پنجشنبه ۱۲ خرداد ۱۳۹۰ - ۰۲ ژوين ۲۰۱۱

جهانگیر صداقت فر

سال ها‌ی سال
در حصول ِ عافیت
همّت نهادم :
بذر افشان ِ مهر شدم در برهوتِ قلوبِ خلق
و در روندِ فصول
- به تناوب -
باران ِ یاری و آفتابِ عطوفت را دریغ نداشتم
نه‌ ز خویش و
نه‌ از رفیق و
نه‌ از حریفِ رقیب؛
و برای خویشتن،
خود تنها قناعت را پس افتِ فردا پنداشتم.

*

چندان که به بازو توان و
به سفره‌ی چرب مایه نان خورشی بنماند،
و خُم تا تهی شد از شراب
و نشٔه
از انبساطِ مستی تا به خماری نشست،
مرا ز جمع خلایق
نه‌ یاری بماند و نه‌ خویشی،
نه‌ رقیبِ معرفت اندیشی‌!

***

اکنون-
این منم،
تنها
- در معرض ِ خیزابِ لطمه‌ها -
سرنشینی بی‌ رمق
در زورقی دریده شراع،
با اخگری که تنوره می‌‌کشد
هر آینه
از نهفتِ جانم....
و کسی‌ را ز ساحلیان ِ ناسره،
هیهات
زی‌ نور ِ رستگاری
نگاهِ مرحمتی نیست!

***

دریغا،
ابلها خام سرشتا مردی که من بودم!

*******
بل‌ ودر - ۲۹ می ۲۰۱۱
جهانگیر صداقت فر

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد