به نظر می رسد که تجربه تاکنون موفق شبکه ی تلویزونی " من و تو" می تواند راهکاری باشد برای دیگر شبکه های فارسی زبان تا از بحران مخاطب خارج شوند. آنان باید مخاطب ایرانی و سلایق گوناگون و گاهن متضاد درونی یک مخاطب ایرانی را بهتر از گذشته بشناسند و برای تمامی این نیاز ها پاسخ های درخور و مورد توجه خود رار ارائه دهند. | |
مسألة “مخاطب” در بحثهای مربوط به تلویزیون – بهویژه تلویزیونهای ماهوارهای – از اهمیت زیادی در کشورهای در حال توسعه برخوردار است. در مقولة مخاطبشناسی، پرسشهای زیر قابل بررسی است: مخاطبان تلویزیونهای ماهوارهای چه کسانی هستند؟ و چه ویژگیهایی دارند؟ علل و انگیزههای استقبال آنان از برنامههای ماهوارهای چیست؟ این برنامهها چه تأثیری بر مخاطبان میگذارند؟
در طول دهة گذشته یافتن پاسخی روشن و قطعی برای اینگونه پرسشها، ذهن بسیاری از محققان علوم ارتباطی و برنامهریزان رسانهای را به خود مشغول کرده است. دشواری پاسخگویی به این پرسشها، در کشورهایی که با قانون منع استفاده از تجهیزات دریافت برنامههای تلویزیون ماهوارهای مواجه بودهاند نمود بیشتری دارد.
مک کوائیل Mc. Quail معتقد است با وجود تمامی پیشرفتهایی که در تکنیکهای پژوهشی حاصل شده است، ما هرگز نمیتوانیم به شناختی بیش از برآوردهای نسبی و تخمینی دست بیابیم. دشوار است بدانیم رسانهها در کجا و تحت کدام شرط با افراد و ذهنیتهای متفاوت رابطه برقرار کردهاند. سپستراب Sepstrup نیز از اَشکال توزیع فراملی رسانهای بحث میکند و در مورد کانالهای تلویزیون جهانی مانند BBC, CNN, MTV میگوید؛ مخاطبان چنین رسانههایی را نمیتوان به آسانی ردیابی کرد (Mytton, Forrester: 1998) هر چند کنترل و تأمین مالی معمولاً نیازمند بازخورد ارتباطی است. حتی زمانی که پخش برنامهها با اهداف سیاسی یا عقیدتی همراه است، (مک کوائیل، b138، 94) شناخت مخاطبان تلویزیون ماهوارهای با موانع بسیاری روبهروست.
شناسايى گروهى از مخاطبان بهعنوان خوانندگان، بينندگان، يا شنوندگان يک کتاب، نويسنده، فيلم، روزنامه، يا برنامهٔ تلويزيونى مشخص چندان مشکل به نظر نمىرسد. اين کاربرد خاص از اصطلاح مخاطب به راحتی قابل شناخت است. در اين تعريف هيچ بُعد پنهان از روابط يا آگاهى گروهى درنظر نيست، درست همانگونه که متغيرهاى روانشناختى مربوط به انگيزش مخاطبان نيز بررسى نمىشوند. صنعت رسانهاى بيش از هر چيز با اين برداشت بسيار خاص از مخاطبان سر و کار دارد. بههمين دليل، محتواها يا کانالهاى خاص معمولاً مبناى تعريف مخاطبان (بهويژه در تحقيقات انجامشده توسط صنايع رسانهاي) قرار مىگيرند
برداشت فوق با تفکر مبتنى بر بازار رسانهاى نيز سازگار است: تفکرى که براساس آن مخاطبان صرفاً مجموعهاى از مصرفکنندگان توليدات رسانهاى هستند. در اين تعريف، مخاطبان يا مشتريانى هستند که پول مىپردازند و يا سرها و جيبهايى که به آگهىدهندگان واگذار مىشوند تا هزينهٔ هر توليد رسانهاى را بپردازند. اين انديشه در قالب رتبهبندىها و ميزانهاى رقمي، که براى تجارت رسانهاى بسيار مهم هستند، ابراز مىشود. رتبهبندى و ارقام، اصلىترين سنجهٔ موفقيّت در بازى سياست رسانهاى را تشکيل مىدهند - حتى آنگاه که سود مالى نيز در نظر نباشد. اين تعريف است که بيش از پيش بهمعناى غالب از اصطلاح مخاطب تبديل مىشود و تنها تعريفى است که اهميّت کاربردى بىچون و چرا و ارزش مبادلهاى آشکار دارد. تعريف فوق، همچنين، برنگرش مخاطب به مثابه محصول رسانهها تکيه دارد و مطابق آن توليد مخاطب کار نخست و مسلم هر رسانهاى است
بهرغم وضوح ظاهرى اين تعريف، مىتوان در مورد آن و برخى پيچيدگىهاى نهفته در آن بسيار بحث نمود. پيچيدگى تعريف فوق از اين حقيقت ناشى مىشود که تعاريف ديگرى از مخاطبان واقعى وجود دارد. مخاطب بهمعناى واقعى کلمه را هيچگاه نمىتوان در عمل اندازهگيرى کرد، بلکه تنها پس از وقوع، مىتوان به بازسازى و سنجش وى پرداخت. بهعنوان مثال، مخاطبان يک روزنامهٔ خاص را مىتوان با اصطلاحاتى چون مشترکان، خانوادههايى که روزنامه بهدست آنها مىرسد، يا خوانندگان آن روزنامه تعريف کرد. طبيعى است که ميزان مطالعه در اين گروه بسيار متفاوت است. مخاطبان راديو و تلويزيون هم افرادى هستند که بهميزانهاى متفاوت وقت و توجه خود را صرف رسانههاى فوق مىکنند
همچنين، در محتواى مورد نيازى که مخاطبان برگزيدهاند يا به آن علاقه دارند تفاوت چشمگيرى وجود دارد. چرا که گزينش اصلى محتوا اغلب توسط ديگران صورت مىگيرد. با توجه به اين پيچيدگىها مىتوان گفت تعريف فوق بهاندازهٔ تعاريف ديگر انتزاعى است. اين تعريف تنها هنگامى کارآيى دارد که ما مخاطبان را اجباراً در قالب زمان / مکان تعريف کنيم - زمان همان وقتِ تخمينى است که افراد به يک پخش رسانهاى يا يک نشريهٔ زمانمند / مکانمند اختصاص مىدهند. بههر حال، بزرگترين مزيّت تعريف فوق در اين حقيقت نهفته است که مىتوان براساس آن مخاطب را بهصورت کمّى توصيف نمود و بهمحض انجام اين کار، قواعد رياضى قابل اعمال خواهند بود.
بر همین اساس است که رسانه های تصویری فارسی زبان می بایست به شناخت مخاطبان خود و گستره ی علاقه ی آنان دست بزنند. در این میان تجربه نشان داده است که جامعه ی ایران با توجه به تکثر و گوناگونی فرهنگی و سبک زندگی که دارد بیشتر میل دارد که رسانه هایی را انتخاب کند که این تکثر و گوناگونی را ارضا کند. علاوه بر این یک شهروند فارسی زبان ایرانی دارای علایق گوناگون و گاهن متضادی است. یعنی هم اخبار سیاسی را می خواهد پی بگیرد و هم سریال های سرگم کننده را می پسندد. هم با سبک زندگی مدرن و غربی دوست دارد آشنا شود و هم به سنت های ملی و مذهبی خودش پایبند است. در این شرایط است که مخاطب ایرانی شبکه و رسانه ای را می پسندد و برای تماشا کردن انتخاب می کند که این مجموع کامل را در یک پکیج حاضر و آماده در اختیارش بگذارد.
در این بین حتی برخی از کانال های تلویزیونی معروف سیاسی این نکته را دریافته اند که مخاطب صرفا برای اخبار و تحلیل های سیاسی پای شبکهی آنان نمی نشیند برای همین است که برنامه های ورزشی و بعضا طنز را به مجموعه ی خود اضافه کرده اند و حتی نکته جالب در این میان این است که بعد از مدتی برنامه های طنز این شبکه های تلویزونی به مراتب مخاطبان بیشتری نسبت به برنامه های جدی سیاسی و اخبارشان داشته است. نمونه یبارز آن تلویزیون صدای آمریکا است که هم اکنون با برنامه "پارازیت" بیشتر شناخته شده است تا برنامه های دیگرش. اما در میان کانال های تلویزیونی که تاکنون برای مخاطبان ایرانی و فارسی زبان برنامه پخش کرده اند. تنها 2 کانال توانسته اند مخاطبان میلیونی برای خود به دست بیاورم. اولین تجربه مربوط به تلویزیون فارسی زبان "فارسی 1" بود که با پخش سریال های مطرح جهانی با دوبله ی فارسی برای اولین بار توانست میلیون ها نفر از مخاطبان فارسی زبان با سلایق گوناگون و از طبقات اجتماعی – اقتصادی و فرهنگ های مختلف و سبک های زندگی بسیار متفاوت را در سطح دنیا پا شبکه ی خود بنشاند. البته بعد از مدتی به دلیل آن که صرفا به جنبه ی سرگرمی بیش از دیگر جنبه ها پرداخته شد شاید بتوان گفت آن اوج اولیه آرام آرام به یک فرود نسبی دچار شد. اما تلویزیون تازه تاسیس " من و تو" یک تجربه ی بسیار متفاوت و جدید و تانون موفق برای کانال های فارسی زبان بود. این تلویزیون با در نظر گفتن تمامی سلایق و نیاز های مخاطب از برنامه های سرگرم کننده تا برنامه های علمی از اخابر سیاسی تا شو های تلویزیونی ایرانی و خارجی و ... را پوشش داده است. این تلویزیون ولنتاین را به عنوان یک بخش از سبک زندگی غربی.. هم اخبار سیاسی روز را به سبک نوین و جدید و مخاطب پسندی پوشش می دهد و هم برنامه های علمی که مورد توجه همگان است. هم مشروب خواری را در بفرمائید شام ترویج می کند وهم به نیاز سرگرمی مخاطب پاسخ می دهم و هم ذهن جستجوگر یک مخاطب ایرانی را ارضا می کند.
شبکه ی ماهواره ای من و تو ، در تملک دو ایرانی به نام کیوان عباسی و مرجان عباسی می باشد که دفتر مرکزی و استدیو این شبکه در شهر لندن واقع است.
بنا به اخبار رسیده، مالکان شبکه من و تو، کیوان عباسی و مرجان عباسی نام دارند. این دو تن در واقع با یکدیگر شرکای خصوصی و تجاری می باشند. که علاوه بر کار های اقتصادی گوناگون دستی نیز در امور رسانه ای دارند.
بنا بر همین اخبار، فعالیت رسانه ای این دو تن با شبکه ی تلویزیونی مرجان ، که در واقع شرکت اصلی می باشد از سال 2009 میلادی آغاز شده است و بعد از ان گسترش یافته است.
سرانجام شبکه ی من و تو در اکتبر ( ماه مهر ) سال 2010 راه اندازی شد و بعد از گذشت چند ماه تبدیل به یکی از جذا ترین شبکه های ماهواره ای فارسی زبان گردید.
ادارات و استودیوهای شبکه من و تو در وندزورث لندن می باشد و تحت عنوان شان " Capital studios" اداره می شود. پیش از این مرجان و کیوان عباسی مالک شبکه ماهواره ای "ببین تی وی" بودند، که در واقع اولین شبکه ی اینترنتی فارسی زبان بوده است
لازم به ذکر است که پدر این دو تن مالک تلویزیون آزادی در واشنگتن دی سی و شبکه پورنوی Hostler,tvدر کانادا می باشد
نکته قابل توجه دیگر این است که بنا به گزارش های رسیده این افراد بخش عمده ای از بودجه شبکه های من و تو یک و دو را از وزارت امورخارجه انگليس گرفته اند. رابط این افراد نیز فردی به نام " مک وولين" است که به عنوان مدیر و یکی از مشاورین ارشد این گروه فعالیت می کند و با همکاری وی، وزارت امورخارجه انگليس بودجه راه اندازی اين دو شبکه را تامین کرده است.اما برای سال 2011 با همکاری عباسی پدر یک بودجه هنگفت چهل ملیون دلاری را از محل بودجه امنیتی و هجوم رسانه ای آمریکا برای ایران ( پنتاگون ) دریافت می کند به اساس گزارش ها بودجه 40 ملیون دلاری این شبکه در حقیقت 40 برابر بیشتر از بودجه شبکه اسطوره ای فارسی1 هست.
به نظر می رسد که تجربه تاکنون موفق شبکه ی تلویزونی " من و تو" می تواند راهکاری باشد برای دیگر شبکه های فارسی زبان تا از بحران مخاطب خارج شوند. آنان باید مخاطب ایرانی و سلایق گوناگون و گاهن متضاد درونی یک مخاطب ایرانی را بهتر از گذشته بشناسند و برای تمامی این نیاز ها پاسخ های درخور و مورد توجه خود رار ارائه دهند.
همین مسئله باعث شده است که اکنون این شبکه در کانون توجه بسیاری قرار گرفته است. حتی مخالفان آن نیز به این امر اذعان دارند که این شبکه توانسته طیف وسیعی از مخاطبان را به خود جلب کند. به نظر می رسد. من و تو می رود تبدیل به یک الگو برای شبکه های فارسی زبانی که می خواهند یک پکیج کامل برای مخاطبان خود که سلایق گوناگونی دارند فراهم آورد. تجربه ی این شبکه ی تلویزیونی ثابت کرده است که مخاطب فارسی زبان تشنه ی این چنین برنامه هایی است که نیاز های گوناگون و گاه متناقضش را تامین کند. اما داستان زمانی جدی می شود که در این میان ببینیم سیاست های کلان یک شبکه ماهواره ای که قطعا در راستای منافع تامین کنندگان مالی آن است چیست؟ سوال این است که وقتی یک کشور خارجی برای راه اندازی یک کانال فارسی زبان پر مخاطب این همه هزینه می کند چه اهداف آشکار و پنهانی را دنبال می کند؟ البته در این میان باید مسئولان امر فرهنگ و متولیان فرهنگی جامعه ی ایران باید مجالی را برای کانال ها و شبکه های تلویزیونی مستقل فارسی زبان که به هیچ دولت خارجی وابسته نیستند و تنها متکی بر خود هستند فراهم آورند تا با این دست از تلویزیون ها رقابت بکنند اما سوال اساسی اینجاست که مسولین دولتی مخصوصا متولیان امور فرهنگی چرا یک بام و دو هوا را ایجاد کرده با یک شبکه تفریحی مثل فارسی1 شدید ترین برخورد را می کنند و با شبکه مثل من و تو مدارا محوری و سکوت مطلق را پیشه گرفته؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد