بی انصافی است که جریان اول (اصلاح از درون) جریان دوم (اصلاح از بیرون) را به خشونتطلبی و یا انقلابیگری متهم نماید و نیز بیانصافی است که جریان دوم (اصلاح از بیرون) همهی جریان اول (اصلاح از درون) را به سازشکاری و فرصتطلبی متهم نماید، بلکه بهتر آن است که این دو جریان، هر کدام به تدوین برنامههای خود همت گمارند تا ببینیم ساختار قدرت حکومتی در آینده چه وضعیتی را به خود خواهد گرفت. | |
رفرم یا انقلاب یکی از سلسله مباحثی است که در رژیم گذشته در بین روشنفکران و فعالین سیاسی-اجتماعی مطرح و در جریان بوده است و همواره این سوال وجود داشته که آیا برای تغییر وضع موجود در جامعه ما نیاز به رفرم داریم یا انقلاب، که سرانجام تحت شرایط و عوامل داخلی و خارجی گفتمان انقلابیگری در بین روشنفکران و فعالین سیاسی-اجتماعی آن زمان وجه قالب را پیدا کرد و همین امر سبب تغییر وضع موجود در جامعه شد، اما از دههی 80 به بعد دیگر این بحث یعنی رفرم یا انقلاب در مییان روشنفکران و فعالین مطرح و یا در جریان نیست، بلکه آنچه در میان آنان مطرح و در جریان میباشد، بحث اصلاحات در مقابل اصلاحات است که از دل این بحث دو جریان پدید آمد که در مقابل هم صفآرایی کردند، که یک جریان معتقد است که در چارچوب همین نظام میبایست دست به فعالیت اجتماعی-سیاسی زد و اصل نظام هیچ مشکلی ندارد و فقط راه و روش مدیریتی آن است که باید دستخوش تغییر شود، بنابراین این جریان برای تغییر وضع موجود اصلاح از درون نظام را پیشنهاد میکند.
جریان دوم نیز معتقد به اصلاحات میباشند اما میگویند اصلاحات شکست خورده و به قول کاظم علمداری میگویند که منظور، مفهوم شکست لزوماً به معنای نبود اصلاحات نیست بلکه به این معناست که راه و روشی را که اصلاحطلبان برای رسیدن به اهداف خود انتخاب کردهاند به شکست انجامیده و باید از راه و روش دیگری برای رسییدن به اهداف خود استفاده نمایند. این جریان برای تغییر وضع موجود اصلاح از بیرون را پیشنهاد میکند؛ حال کدامیک از این دو جریان باید راه و روش خود را در جامعه به اجرا بگذارد بستگی به ساختار قدرت حکومتی در ایران دارد؛ اما اگر بخواهیم بهعنوان یک داور بیطرف در این راه دست به قضاوت بزنیم، باید بیان کنیم که به دلیل اینکه ساختار قدرت حکومتی در ایران محدودیتهای عملی بیشماری را در برابر طرفداران طیف اصلاح از درون قرار داد و به یک معنی به تضعیف و شکست آنها شتاب بخشید و ناخودآگاه به تقویت جریان دوم یعنی اصلاح از بیرون یاری رسانده است.
با وجود این بی انصافی است که جریان اول (اصلاح از درون) جریان دوم (اصلاح از بیرون) را به خشونتطلبی و یا انقلابیگری متهم نماید و نیز بیانصافی است که جریان دوم (اصلاح از بیرون) همهی جریان اول (اصلاح از درون) را به سازشکاری و فرصتطلبی متهم نماید، بلکه بهتر آن است که این دو جریان، هر کدام به تدوین برنامههای خود همت گمارند تا ببینیم ساختار قدرت حکومتی در آینده چه وضعیتی را به خود خواهد گرفت.
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد