logo





مدرسه فمینیستی

خالقِ «هستی» نود ساله شد

چهار شنبه ۷ ارديبهشت ۱۳۹۰ - ۲۷ آپريل ۲۰۱۱

simin-daneshvar-mf.jpg
سیمین‌‌‌‌دانشور داستان‌‌‌‌نویس پیش‌‌‌کسوت ایرانی، پژوهش‌‌‌گر، مترجم ، و خالق «سووَشون» اولین ُرمان مدرن فارسی ـ که به قلم یک زن ایرانی به نگارش درآمد ـ نود ساله می‌‌‌شود. سیمین‌‌‌دانشور از بطن مادری هنرمند و نقاش (بانو قمرالسلطنه حکمت) در هشتم اردیبهشت سال 1300 خورشیدی زاده شد. وی سومین فرزند قمرالسلطنه و دکتر محمدعلی دانشور است.
مدرسه فمینیستی: نوروز امسال که آغاز دهه‌‌‌ی 90 خورشیدی را کلید زد از سال‌‌‌های گذشته، کم جان‌‌‌تر می‌‌‌‌نمود. انگار چیزی در فضای بهاری ایران گُم بود. این را حتا پیش از آغاز سال نو، می‌‌‌شد احساس کرد. سال گذشته، به بهانه دیدارهای نوروزی‌‌‌مان «دومین نشست همگرایی سبز جنبش زنان» را برگزار کرده بودیم. امسال اما دیدارهای نوروزی، انگار از جنم اندوه بود. برخی از آخرین بازمانده‌‌‌ها هم به قول معروف به «آن طرف آب» رفته بودند. حتا خانه‌‌‌ای که در دیدار نوروزی‌‌‌مان نشست دوم همگرایی سبز را برگزار کرده بودیم دیگر نبود.

پاره‌‌‌ای دیگر از یاران دیدارهای نوروزی‌‌‌ اکنون در زندان و حصر به سر می‌‌‌بردند : «زهرا رهنورد» با آن همه تلاش خستگی‌‌‌ناپذیر دو ساله‌‌‌اش در دفاع از حقوق زنان ،«نسرین ستوده» با آن همه قانون‌‌‌‌گرایی و شور مقاومت‌‌‌اش ، «فخری محتشمی‌‌‌پور»، با آن همه ایمان و شورانگیزی‌‌‌اش در سازمان دادن به شبکه خانواده‌‌‌های زندانیان و بالاخره «هاله سحابی» با آن تواضع و توکّل و صبوری تحسین برانگیزش.

در این‌‌‌‌سو نیز رنج «نرگس محمدی» در فضای کشور موج می‌‌‌زد که در زیر بار سنگین زندگی و مسئولیت نگهداری دوفرزند خردسالش ــ در نبود شریک زندگی‌‌‌اش تقی‌‌‌رحمانی ــ فاصله بین زندان اوین، محل نگهداری همسرش، و خانه‌‌‌های ناامن خود را می‌‌‌‌پیمود و در آن‌‌‌سو ، رنج تنهایی و حِرمان شوهری جوان و متعهد که هر لحظه در انتظار آمدن همسرش ـ بهاره هدایت ـ به مرخصی نوروزی بود. و بالاخره، غصه‌‌‌های مادران صلح و مادران عزادار در کنار بی‌‌‌مادر بودن کودکان نسرین ستوده،.. عید نوروز امسال را سراسر تهی و بی‌‌‌معنی کرده بود...

در فضایی چنین سرد و دل‌‌‌گیر، به رسم سال‌‌‌های گذشته به دیدار نوروزی «سیمین بهبهانی» رفتیم،اما خوشبختانه نفس گرم و مسیحایی سیمین خانم بود که بر سردی فضا غلبه کرد و امید را به دیدارکنندگانش، هدیه داد. دیدارمان گرچه نیم‌‌‌ساعت بیشتر طول نکشید ولی یک‌‌‌‌عالمه بحث بود و آموزه‌‌‌های گرانقدر ایشان و در نهایت با اندوه از سایه شومی برای‌‌‌‌مان گفت که بر فراز خانه‌‌‌ی «سیمین دانشور» به پرواز درآمده است، و حسابی تکان‌‌‌مان داد. هشدار تکان‌‌‌دهنده‌‌‌ی بانوی شعر و غزل ایران، سبب حساسیت و درک این ضرورت شد که : پس با این هشدار، شاید هرگز فرصت دیگری به دست نیاید که زحمات «سیمین دانشور» این زن بزرگ و پیشکسوتِ رُمان‌‌‌نویسی کشورمان را ــ در زمان حیاتش ــ پاس بداریم و همان موقع بود که طرح ویژه‌‌‌نامه‌‌‌‌ی بزرگداشت سیمین دانشور در مدرسه فمینیستی که به دلایل مشکلات و هُرّست حوادث بی‌‌‌شمار، خاک می‌‌‌خورد و عملا داشت فراموش می‌‌‌شد دوباره جلوی چشم‌‌‌مان زنده شد. انگار که به کشف تازه‌‌‌ای نائل شده باشیم آن را با خانم بهبهانی ــ همنشین و غمخوار همیشگی سیمین دانشور ــ در میان گذاشتیم.

خانم بهبهانی هم به مانند همیشه تشویق‌‌‌مان کرد و با قلم زنده و سرشارش یاری‌‌‌مان داد و خوشبختانه همان زمان بود که در پی دیدار نوروزی با «شهلا لاهیجی»، ایشان هم (با این که هنوز از دردهای جسمی ناشی از تصادفی که با اتومبیل‌‌‌اش داشت، رها نشده بود) اما دست تقاضای‌‌‌‌مان را رد نکرد، هر چند نقدهایش را به رُمان‌‌‌های خانم دانشور گوشزد می‌‌‌کرد ولی یقین داشتیم که حداقل در میان طیف ما، از برکت اندوخته‌‌‌های تجربی فراوان، دیگر یاد گرفته‌‌‌ایم که از فراز «تفاوت‌‌‌های فکری و عقیدتی» به یکدیگر احترام بگذاریم و جایگاه رفیع و غیرقابل‌‌‌انکار زنان تاثیرگذار مملکت‌‌‌مان را به خاطر «نقدها و دلخوری‌‌‌های شخصی‌‌‌مان» مخدوش نکنیم.

شاید موسم آن فرا رسیده باشد که ما زنان نسل جدید هم یاد بگیریم با توجه به «تاثیرگذاری» و «نقش» افراد در پروسه‌‌‌ی تحول، آنها را بزرگ یا کوچک بداریم .

و چنین بود که از برکت «دیدارهای نوروزی امسال»، هرچند که در فضایی ناشاد و غمزده انجام می‌‌‌گرفت اما انگیزه و انرژی و امید برای انتشار ویژه‌‌‌نامه‌‌‌ی بزرگداشت سیمین‌‌‌دانشور، بانویی که سال‌‌‌ها «تنهایی خودخواسته» را به مثابه الگویی قابل‌‌‌فهم ترسیم کرده است، بار دیگر در میان اعضای مدرسه، به جوشش و تکاپو درآمد.

«ویژه‌‌‌نامه»، مدلی که در مدرسه، حق اهلیت کسب کرده.‌

و اما، از همان روزهای شروع به کار مدرسه فمینیستی همواره سعی داشتیم درحد توان و بضاعت ، ویژه‌‌‌‌نامه‌‌‌‌هایی به منظور معرفی و شناخت چهره‌‌‌‌های تابناک جنبش زنان ایران و خدمات ماندگار آنان، به خوانندگان سایت مدرسه ارائه نماییم. در این شرایط خاص سیاسی، آن دسته از افرادی که در حوزه روزنامه‌‌‌‌نگاری دستی بر آتش دارند به خوبی می‌‌‌‌‌دانند که در اوضاع و احوال کنونی ، که رکود موقت جنبش‌‌‌های جامعه‌‌‌ی مدنی به خودی خود باعث بی‌‌‌‌رغبتی و تهی‌‌‌شدن فعالان از انرژی لازم می‌‌‌‌‌شود، و ناامنی سیاسی به مهاجرت فعالان از کشور دامن می‌‌‌زند کار و پژوهش روی سابقه و خدمات ماندگار پیش‌‌‌کسوتان زن، و انتشار آن در قالب ویژه‌‌‌‌نامه، چقدر دشوار و نفس‌‌‌گیر است. با این حال، همکاری و همدلی خالصانه‌‌‌‌ی اعضاء و یاران پُر تلاش مدرسه باعث شده که موانع و کمبودها، واقعاَ ناچیز و حقیر جلوه کنند و در هر پرونده‌‌‌ی ویژه (که به معرفی یکی از شخصیت‌‌‌ها یا مناسبت‌‌‌های مربوط به زنان اختصاص دارد)، تهیه و جمع‌‌‌آوری مطالب و مصاحبه‌‌‌ها و گزارش‌‌‌ها ــ و انتشار به‌‌‌موقع آن‌‌‌‌ها ــ با موفقیت همراه شود.

سال گذشته ـ 1389 ـ پس از انتشار یازده پرونده‌‌‌‌ی ویژه‌‌‌، از جمله ویژه‌‌‌نامه‌‌‌های مربوط به : سالگرد انقلاب مشروطیت (یکصدوچهارمین سال پیروزی انقلاب مشروطه)، سالگرد تولد «فروغ فرخزاد»، سالگرد تولد «سیمین بهبهانی»، سالگرد خاموشی «صدیقه دولت آبادی»، سالگرد درگذشت «عالمتاج قائم مقامی»، همچنین ویژه‌‌نامه اعتراض به خشونت علیه زنان (به مناسبت روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان)، ویژه‌‌‌نامه‌‌‌ی چهارمین سالگرد کمپین یک میلیون امضاء، ویژه نامه نودمین بهار زندگی «ستاره فرمانفرمائیان» (مادر مددکاری نوین ایران) و بالاخره انتشار مطالب ویژه و مشخص حول روزهای خاص جنبش زنان (همچون روز جهانی زن ، روز 22 خرداد، و ...)، و یا در باره‌‌‌ی معضلات مطرح در جنبش زنان از جمله اعتراض به «بازداشت نسرین ستوده» و اعتراض دسته‌‌‌جمعی به «لایحه حمایت از خانواده»، اکنون در آغاز دهه‌‌‌‌ی 1390 خورشیدی، دوازده‌‌‌‌همین پرونده که ویژه‌‌‌‌ی سالگرد آغاز نهمین دهه‌‌‌ از زندگی «سیمین‌‌‌دانشور» است به خوانندگان محترم سایت مدرسه تقدیم می‌‌‌‌شود. هر چند ادعا نداریم که در این اوضاع و احوال، این ویژه‌‌‌نامه بتواند در خور جایگاه و شأن خانم دانشور باشد.

مرور مختصر زندگی سیمین‌‌‌دانشور

سیمین‌‌‌‌دانشور داستان‌‌‌‌نویس پیش‌‌‌کسوت ایرانی، پژوهش‌‌‌گر، مترجم ، و خالق «سووَشون» اولین ُرمان مدرن فارسی ـ که به قلم یک زن ایرانی به نگارش درآمد ـ نود ساله می‌‌‌شود. سیمین‌‌‌دانشور از بطن مادری هنرمند و نقاش (بانو قمرالسلطنه حکمت) در هشتم اردیبهشت سال 1300 خورشیدی زاده شد. وی سومین فرزند قمرالسلطنه و دکتر محمدعلی دانشور است.

سیمین‌‌‌خانم دوره ابتدایی تحصیلات خود را در مدرسه انگلیسی «مهرآیین» در شیراز به اتمام می‌‌‌رساند و دوره متوسطه را نیز در همان مدرسه مهرآیین با موفقیت به پایان می‌‌‌برد و در امتحانات نهایی دوره متوسطه، شاگرد اول سراسر کشور هم می‌‌‌شود. این موفقیت و درخشش علمی باعث می‌‌‌شود که با سری افراشته وارد دانشکده ادبیات دانشگاه تهران بشود و این، مقارن است با مهرماه سال 1317 خورشیدی. حالا سیمین خانم در تهران ساکن است و طبعاَ فضای باز پایتخت در شکوفایی علمی و ادبی او مؤثر. جالب است که سیمین جوان در حالی که هنوز دانشجو نشده بود کار و حرفه‌‌‌ی نویسندگی را از سال 1316 با چاپ مقاله‌‌‌ی «زمستان بی شباهت به زندگی ما نیست» در یک روزنامه محلی آغاز می‌‌‌کند و در سومین سال دانشجویی‌‌‌اش یعنی به سال 1320 همکار بخش فرهنگی رادیو تهران می‌‌‌شود. هنوز یک سال از همکاری ایشان با رادیو به اتمام نرسیده که دست به قلم می‌‌‌شود و کار مقاله‌‌‌نویسی در رادیو را با جدیت پی می‌‌‌گیرد.

علاقه به نگارش و خلاقیت این بانوی جوان در کار نویسندگی، توجه برخی از روشنفکران، روزنامه‌‌‌نگاران و سردبیران روزنامه‌‌‌های آن زمان را به نوشته‌‌‌های سیمین‌‌‌خانم جلب می‌‌‌کند و در نتیجه، کار با «روزنامه ایران» را در سال 1322 و پس از استعفا از رادیو، آغاز می‌‌‌کند که البته فقط به این روزنامه محدود نمی‌‌‌ماند زیرا انرژی توفنده و شوق بی‌‌‌بدیل او برای دانستن و نوشتن و بیان کردن، از مرز و محدوده‌‌‌ی همکاری با یک روزنامه، فراتر است در نتیجه، از سال 1324 همکاری خود را (به وسیله‌‌‌ی نگارش مقالات و ترجمه برخی از متن‌‌‌های کوتاه)، با نشریات مختلف، گسترش می‌‌‌دهد.

اکنون به آستانه‌‌‌ی سال‌‌‌های نیمه دوم دهه بیست رسیده‌‌‌ایم و سیمین‌‌‌دانشور در فضای باز سیاسی آن دوران، در اوج جوانی و خلاقیت است بنابراین، صِرف نگارش و چاپ مقالات تألیفی یا ترجمه، کویر تشنه‌‌‌ی او را سیراب نمی‌‌‌کند. نوشتن داستان‌‌‌های کوتاه را از قبل، آغاز کرده است و تشویق‌‌‌های مداوم استادش «فاطمه سیاح» و همچنین پشتیبانی«صادق هدایت» را توشه‌‌‌ی راه خود دارد. سرانجام به سال 1327 خورشیدی (یک سال مانده به اخذ درجه دکترای ادبیات فارسی) « آتش خاموش» خود را منتشر می‌‌‌کند. یعنی اولین مجموعه‌‌‌ی ادبیات مدرن داستانی به قلم یک زن ایرانی را به فرهنگ و تاریخ کشور خود تقدیم می‌‌‌کند : «آتش خاموش» نخستین مجموعه‌‌‌ی ادبیات داستانی است به قلم توانای سیمین‌‌‌خانم که 16 داستان کوتاه را شامل می‌‌‌گردد. در همین سال پُر برکت که این زن پیشگام داستان‌‌‌نویسی، نام خود را در عرصه ادبیات داستانی ایران به ثبت می‌‌‌رساند همزمان است با آشنایی‌‌‌ کاملا اتفاقی با همسر آینده‌‌‌اش «جلال آل‌‌‌‌احمد» ، که او نیز نویسنده‌‌‌ای توانا و صاحب‌‌‌سبک است. آشنایی سیمین با جلال در اتوبوس وقتی که خانم دانشور عزم سفر به زادگاه‌‌‌‌اش ـ شیراز ـ داشته اتفاق می‌‌‌افتد.

آشنایی با جلال آل‌‌‌احمد انگار که نیروی فزون‌‌‌تری به دست و قلم شیوای نویسنده‌‌‌ی جوان تزریق می‌‌‌کند چرا که در سال بعد (1328) دو اثر ترجمه از وی راهی بازار کتاب می‌‌‌شود : «دشمنان» نوشته آنتوان چخوف، و «سرباز شکلاتی»، نوشته برنارد شاو ، که هر دو با استقبال خوانندگان مواجه می‌‌‌گردد. شوق لایزال و پایداری و کار شبانه‌‌‌روزی در عرصه‌‌‌ی خواندن، پژوهش کردن و داستان‌‌‌نویسی، سرانجام نام سیمین دانشور را نه فقط در ایران و به عنوان نخستین رییس کانون نویسندگان ایران بل‌‌‌‌که در سطح جهان نیز پُر آوازه می‌‌‌کند.

دومین مجموعه داستان خانم دانشور «شهری چون بهشت» دوازده سال بعد، در زمستان سال 1340 خورشیدی به چاپ می‌‌‌رسد. هر چند که فاصله‌‌‌ای دوازده‌‌‌ساله میان چاپ اولین مجموعه داستان (آتش خاموش) با انتشار دومین مجموعه به وجود می‌‌‌آید ولی در خلال این سال‌‌‌های تب‌‌‌آور، که مبارزات احزاب سیاسی برای ملی‌‌‌‌‌کردن صنعت نفت جریان دارد (و در نهایت به سرنگونی حکومت دکتر محمد مصدق می‌‌‌انجامد) سیمین‌‌‌‌دانشور همچنان به آینده امید دارد و بنابراین فعال است و در فضایی چنین ملتهب و آکنده از چالش‌‌‌های سیاسی، صبور و بی‌‌‌‌خستگی دست بر قلم دارد و ترجمه‌‌‌هایی را نیز به چاپ می‌‌‌سپارد از جمله : «داغ ننگ» نوشته ناتانیل هاثورن، و «بنال وطن»، نوشته‌‌‌ی آلن پیتون. بعدها نیز یک مجموعه داستان با نام «ماه عسل آفتابی» نوشته ریونوسوکه آکوتاگاوا.

اما شاید مهم‌‌‌ترین واقعه‌‌‌ی ادبی کشورمان که به دست توانا و قلم متعهد سیمین‌‌‌دانشور رقم می‌‌‌خورد انتشار کتاب معروف و ماندگار «سووشون» است که از قضا در سال 1348 و پس از مرگ همسرش ــ جلال آل احمد ـ منتشر می‌‌‌شود. این اثر مانای ادبی یکی از پُر فروش‌‌‌ترین آثار ادبیات‌‌‌داستانی سرزمین ما است که به 17 زبان ترجمه شده است. سیمین دانشور پس از انتشار این اثر سُترگ (که ممکن است نسل معاصر جنبش زنان به محتوا و درونمایه‌‌‌های آن نقد داشته باشد)، نزدیک به ربع قرن صبر و تعمق می‌‌‌کند تا بالاخره رُمان بعدی خود را «جزیره سرگردانی» در سال 1372 به چاپ می‌‌‌سپارد. جزیره سرگردانی رُمانی است فاصله گرفته از فضای انقلابی سووشون و هستی‌‌‌گرفته در تاروپود وجود زنی به نام «هستی». این رُمان در عین حال نقدی است به گذشته‌‌‌ی خودش و جلال. جزیره سرگردانی هم به مانند سووشون، پایان‌‌‌بندی امیدوار کننده‌‌‌ای را در افق ایران ترسیم می‌‌‌کند «... هستی خواب می‌‌‌بیند که در جاده‌‌‌ای قدم بر می‌‌‌دارد، ابتدا و انتهایش ناپیدا. جاده هموار است و دیواره‌‌‌های آن درخت‌‌‌های سروناز ... کلیدطلایی عظیمی در دست هستی است: قره‌‌‌‌قاشقا می‌‌‌گوید: اینک در آی. این کلید به همه‌‌‌ی قفل‌‌‌‌ها می‌‌‌‌خورد. هستی همچون پرنده‌‌‌ای در آسمان آبی بی‌‌‌ابر در پرواز است... قره‌‌‌قاشقا می‌‌‌گوید غم رفت و گریه رفت. بقای من و تو باد.» (جزیره سرگردانی، ص، 326)

...باری امسال، سیمین‌‌‌‌دانشور ، این زن قدرتمند ایرانی، نود ساله می‌‌‌شود.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد