چند روزی ست که انسان هایی، هموطنانی و ایرانیانی به جرم داشتن افکاری نه چندان غریب به طرزی بیرحمانه و بس غریبانه تر قربانی شده اند. قتل، کشتار و اعدام، تکرار مکرراتی است که نسل پیش از من آن را تمام و کمال لمس کرده و زخم آن خودکامگی ها هنوز که هنوزه روح و روان نسل من را می آزارد.
بی شک وقتی براندازی حکومتی با خون و خونریزی عجین شود، حکومت جایگزین برای بقای خود همواره محتاج به خشونت و بداخلاقی باقی خواهد ماند. یک یا چند طرز تفکر همسو پیروز میدان خواهند شد و سپس همان حس اقتدارگرایی و طعم شیرین قدرت باعث حذف دیگر جناح ها می شود. جریان و گروه هایی که با زبانی جز خشونت و حذف فیزیکی آشنایی ندارند این مشی را پیگیری می کنند و آن جاست که وقایعی غیر بشری توسط جهان بینی هایی مانند اسلام، مارکسیسم و غیره لباسی فرا بشری بر تن می کنند و آن گروه که قدرت بیشتری دارد کار را تمام می کند.
مطلب مذکور تاریخچه ی معاصری بود از آن چه بر پدران و مادران ما گذشت، می گذرد و چنان چه تغییر اساسی در حکومت ایران پدیدار نشود این سرنوشت به سرگذشت ما نیز بدل خواهد شد.
امروز جنبش سبز ایران صدایی را به خوبی فریاد کرده، صدای آزادی خواهی...
و به لطف این فریادهای برآمده از بطن جنبش، رهبران سبز نیز از رشد سیاسی قابل قبولی برخوردار بودند تا جایی که امروز مجبور به سکوت شدند و در حصر به سر می برند.
و اما مساله از این جا آغاز می شود که گروه های مخالف با نظام جمهوری اسلامی ایران از همان روزهای قبل و بعد از کودتای انتخاباتی، سران جنبش را محکوم به سکوت در قبال کشتار سال های بعد از انقلاب می دانند که البته این موضوع و این قصور را نباید تنها بر گریبان آقای موسوی انداخت، زیرا همان گونه که در بالا ذکر شد در این حذف نابرابر و غیر انسانی یک گروه می باست پیروز میدان باشد که جمهوری اسلامی گوی را از بقیه جریان های معتقد به حذف ربود و پیروز شد. ولی این روزها شاهد سکوت چهره های سبز که بعد از حصر رهبران جنبش به نوعی در جایگاه آن ها ظاهر شده اند، در قبال کشتار هموطنانمان در پایگاه اشراف هستیم. این سکوت نه تنها ناقض منشور سبز می باشد بلکه اتهامات گذشته را نیز قوت خواهد بخشید.
و اما وظیفه انسانی و ملی ما محکوم کردن چنین کشتارهایی می باشد خواه سبز باشیم، خواه نباشیم. راهی که ناگزیر به پیمودن آنیم و پلی که در رشد و تعالی جنبش سبز گامی موثر ایفا خواهد نمود.
از دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست ...
آریا خسروی
www.aryanevesht.com