![]() |
|
اصل و ریشۀ مذهب در مردسالاری و زن ستیزی است. رژیم ولایت فقیه اوجِ این فلسفه است زیرا نه تنها زن ستیز بلکه انتخاب ستیز ، عدالت ستیز ، آزادی ستیز و انسان ستیز بوده و حقوق مردم را یکجا بخود تخصیص داده و خود را قیّم ملت می داند. کسانیکه دنبال اصلاحات و تغییرات در قانون اساسی جمهوری اسلامی و یا خواستار تعویض مهره های رژیم هستند یا نا آگاه و گمراهند و یا مانند هم پالگیهای خود ، دنبال قدرت و ثروت می باشند.
حق انتخاب که اصل هویت و حق طبیعی انسان می باشد ، در جمهوری اسلامی از او صلب شده و اوج این تکبر بیشرمانه ، صلب ساده ترین و پیش پا افتاده ترین خواست زنان یعنی حق انتخاب پوشش و حجاب اجباری رژیم است. آیا شعاری زن ستیز تر از "یا روسری یا تو سری" وجود دارد ، که رژیم در آغاز برپائی خود ، سر داد ؟ نمیدانم ما کر بودیم یا خواب ! زمانی که مردم می خواستند رژیم را اصلاح کنند ، سپری شده ، دیگر کسی شعار "رأی من کو؟" نیز نمی دهد. رژیم با سبعیت و بربریت خود ، با شکنجه و تجاوز در مقابل اعتراضات ساکت و بی خشونت مردم ؛ نشان داد که اصلاحات و تغییر مهره ها پاسخگوی خواست های مردم و برآورندۀ نیازهای جامعه نیستند. شعارها که بیانگر خواست های مردم هستند ، تغییر کردند. سکوت شکسته شد ، دیوار وحشت فرو ریخت و فریاد مرگ بر دیکتاتنور و مرگ بر ولایت فقیه در همه جا طنین افکن گردید! این واقعیت انکار ناپذیر را نیز باید اقرار کرد که رژیم فقاهتی ، در یک مورد ، تساوی حقوق زن و مرد را همواره رعایت کرده !! : در اعمال خشونت و بربریت ؛ ضرب و شتم و زندان و اعدام ؛ رژیم در این مورد بخصوص ، بی چون و چرا معتقد به تساوی حقوق زن و مرد می باشد ؛ و در این راستا ، روی آتیلا ، مغول ها و اعراب صحرانشین را سفید کرده است! انسان آزاد بدنیا می آید و از حقوق طبیعی برخوردار است. اولین حق طبیعی انسان برابری است. آیا زن و مرد هر دو انسان هستند؟ آیا زن بودن و یا مرد بودنمان ، از انسانیت مان میکاهد و یا به آن می افزاید؟ آیا غیر از آنستکه ما مکمل یکدیگریم و هیچ کداممان به تنهائی بقا نداریم و محکوم به نیستی ، هستیم؟ قانون طبیعت حکم بر آن دارد که راز بقا در وجود هر دویِ زن و مرد باشد ؛ نه مرد در این راز سهم بیشتری دارد و نه زن سهم کمتری. (۱) تاریخ بیداری زنان در ایران ، با تاریخ بیداری ایرانیان ، همزمان آغاز می شود ولی بسیار آهسته تر گسترش می یابد و کندتر پیشرفت می کند. زیرا زنان نه تنها با تمام مشکلات و کمبودهائی که مردان با آن روبرو بودند ، می بایستی مبارزه می کردند بلکه در خانه و خانواده با جهل و تعصب پدر سالاری ، مردسالاری و غیرت خرافات آلود مذهبی نیز روبرو بودند! جمعی از عاشقان ایران یعنی کوشندگان راه عدالت و آزادی در تلاش بودند تا راه حلی برای مشکلات کشور و ملت پیدا کنند و در فوریۀ ۱۹۰۵ در یک جلسۀ مخفی در منزل محمد ناظم کرمانی به بحث و گفتگو نشستند. میرزا محمد طباطبائی میگوید: "باید سعی کرد افراد ملت عالم شوند ... آن وقت حقوق ملی خود را می دانند ، ... دیگر هرگز زیربار جور و استبداد نخواهند رفت ... ." محمد ناظم کرمانی می گوید:"اگر صلاح بدانید مدرسه ای برای دخترها و دوشیزه گان مفتوح نمائیم و در تربیت آنان بکوشیم ... چه تا دخترها عالم نشوند پسرها بخوبی تربیت نخواهند شد." (۲) گویند مرا چو زاد مادر ، پستان به دهن گرفتن آموخت شبها بر گاهواره من ، بیدار نشست و خفتن آموخت دستم بگرفت و پا به پا برد ، تا شیوه راه رفتن آموخت یک حرف و دو حرف بر زبانم ، الفاظ نهاد و گفتن آموخت لبخند نهاد بر لب من ، بر غنچه گل شکفتن آموخت پس هستی من ز هستی اوست ، تا هستم و هست دارمش دوست (۳) حرکت اجتماعی سیاسی زنان بصورت یک گروه منسجم در جنبش مشروطه خواهی شکل گرفت. گردهمآئی های سنتی زنان در آن دوران ، بارها به انجمن های پنهانی فرهنگی و سیاسی تبدیل شد. سعی و تلاش این انجمن ها ، آگاهی دادن و روشن کردن زنان بود. یکی از این گروه ها بمرور به "اتحادیه غیبی نسوان" شهرت یافت. این گروه نامه ای خطاب به نمایندگان مجلس اول نوشت و به بی توجهی و نحوه رسیدگی و تأخیر در تصویب متمم قانون اساسی اعتراض کرد. این اعتراضیه در روزنامه "ندای وطن" چاپ شد. در انقلاب مشروطه و بعد از بقلم آوردن قانون اساسی ، با اینکه حقوق زنان بطور ویژه رعایت نشده بود ، زنان آگاه و مبارز ایران می دانستند که مبارزه با استبداد و پشتیبانی از مشروطه ، نخستین قدم بطرف آزادی و برابری است. از اینرو همراه و همیار ، دوش بدوش دیگر مبارزان در صحنه حاضر بودند. برای مثال ، در ماکو و قره داغ عده ای از مشروطه خواهان بقتل رسیدند و هستی شان به تاراج رفت ؛ زنان تهران به پشتیبانی از آنان ، جلوی میدان بهارستان اجتماع کردند. روزنامه حبل المتین در شماره بیست و هفت خود می نویسد: "پانصد تن از ایشان [زنان] در جلوخان بهارستان گرد آمده بودند ، فریاد زنده باد مشروطه ، پاینده باد قانون ، نیست و نابود باد استبداد ، معدوم باد مستبدین بلند بود." پروین اعتصامی ، یکی از مهره های مهم حرکت های بیداری زنان ، با اعتقاد به برابری و "آزادی زن" شعر می سرود. او رهائی زن از بندهای مردسالاری را در دانش و آگاهی می دانست: پستی نسوان ایران جمله از بی دانشی ست مرد یا زن ، برتری و رتبت از دانستن است زین چراغ معرفت کامروز اندر دست ماست شاهراه سعی و اقلیم سعادت ، روشن است و در شعری دیگر می گوید: چه زن ، چه مرد ، کسی شد بزرگ و کامروا که داشت میوه ای از باغ علم ، در دامان زنی که گوهر تعلیم و تربیت نخرید فروخت گوهر عمر عزیز را ارزان (۴) پروین اعتصامی ، یازده سال قبل از فرمان کشف حجاب رضا شاه ، در جشن فارغ التحصیلی خود از مدرسۀ آمریکائی تهران گفت: "سرانجام زن پس از قرن ها درماندگی ، حق فکری و ادبی خود را به دست آورد و به مرکز حقیقی خود نزدیک شد." مثلی معروف داریم که می گوئیم "بهشت زیر پای مادران است" ؛ پس چرا با پدرسالاری و مردسالاری ، زندگی را به مادران جهنم می کنیم ؟ چرا به دختران و خواهرانمان که مادران فردا هستند ، اجازه تصمیم گیری و حق انتخاب نمیدهیم ؟ چرا در همۀ کارها و تصمیمات آنان ، حتی لباس پوشیدنشان ، دخالت می کنیم ؟ آیا این از نا آگاهی ، جهالت و تعصب های مذهبی است یا از ضعف شخصیت و عدم اعتماد به نفس ، ما مردان ؟ همیشه دختر امروز ، مادر فرداست ز مادر است میسر ، بزرگی پسران دامن مادر ، نخست آموزگار کودک است طفل دانشور کجا پرورده ، نادان مادری (۵) زن ، ستون خانواده و جامعه است. سلامت و قدرت جامعه در ساختار و استواری ستون هایش نهفته هستند. گنجایش تشخیص این امر حیاتی و اساسی ، برای جامعۀ ایرانی در حد نیاز شُش به تنفس هوای سالم می باشد. آگاهی ، استقلال رأی و اندیشه و خود کفائی اقتصادی ، از اساسی ترین حربه های مورد نیاز زن برای رهائی از بندهای اسارت مردسالاری و پدر سالاری می باشند. جنبش عدالتخواهی ، برابری و آزادی زنان برای پیروزی ، نیاز به یک تحول عظیم اجتماعی دارد. پیروزی این جنبش در گروی آگاهی و همراه کردن هرچه بیشتر زنان با اهداف جنبش می باشد. هنوز با اینکه اکثریت زنان ایرانی در تارهای عنکبوت پدرسالاری ، مردسالاری و خرافات مذهبی اسیرند ؛ آنرا پذیرفتند و معترض نیستند. آموزش و آگاهی به مردان نیز ضروری است ، که بدانند ، برابری و آزادی زن ، مکمل و ضامن آزادی اوست. سیستم قانونمندِ مردمسالارِ فردای ایران ؛ بدون برابری حقوق زن و مرد ، امکان پذیر نیست. مگر اینکه هدف ما "نیمه مردمسالاری" باشد ! با حذف زنان و عدم شراکت نیمی از ملت ایران ، ما عملاً فاتحۀ مردمسالاری را باید بخوانیم ! امیر حسین لادن ahladan@earthlink.net (۱) مقاله "روز زن" امیر حسین لادن ۲۰۱۰ (۲) تاریخ بیداری ایرانیان – محمد ناظم کرمانی (۳) ایرح میرزا (۴) و (۵) پروین اعتصامی ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() ![]() نظر شما؟
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد |
|