logo





روز جهانی زن و الزامات مبارزه برای برابر حقوقی زنان با مردان

دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷ مارس ۲۰۱۱

ارژنگ بامشاد

هشت مارس امسال روز خشم است، روز رزم است. روزی است که مبارزات سی ساله ی جنبش زنان و فعالان حقوق زنان، همبستگی و هم پشتی همگان را جلب کرده است. سی و دو سال حاکمیت "شرع انور" بر قوانین کشور، تلاشی بوده است برای اینکه زنان را به انسان های درجه دوم تبدیل کند. زیرا آن ها که زن را جدا از مرد به رسمیت نمی شناسند و در روایاتشان، زن را مخلوفی از دنده ی چپ مرد می دانند، انسان برابر بودن زن را قبول ندارند.
هشت مارس امسال حال وهوای دیگری دارد. طوفان انقلاب عرب، نسیم گرمابخش خود را به کشور ما نیز رسانده است. در کشور ما، شور و شوق برای تحولات بنیادی روز به روز افرون تر می شود. سه شنبه های اعتراضی، یکی پس از دیگری فرا می رسند. انتخاب و اعلام سه شنبه ۱۷ اسفند، روز جهانی زن، به عنوان یکی ازسه شنبه های خشم مردم ایران، انگیزه ای شده تا فعالان زنان کشورهای خاورمیانه نیز این روز را نه در جمع های کوچک جشن بگیرند بلکه آن را روز رزم در خیابان ها اعلام کنند. از این رو، امسال هشت مارس، فقط روز جشن نیست، بلکه همچون اولین هشت مارس در یک صدسال پیش، روز رزم است. روز گرفتن حق های پایمال شده؛ روز جلب همپیوندی های هرچه بیشتر است.

هشت مارس امسال روز خشم است، روز رزم است. روزی است که مبارزات سی ساله ی جنبش زنان و فعالان حقوق زنان، همبستگی و هم پشتی همگان را جلب کرده است. سی و دو سال حاکمیت "شرع انور" بر قوانین کشور، تلاشی بوده است برای اینکه زنان را به انسان های درجه دوم تبدیل کند. زیرا آن ها که زن را جدا از مرد به رسمیت نمی شناسند و در روایاتشان، زن را مخلوفی از دنده ی چپ مرد می دانند، انسان برابر بودن زن را قبول ندارند. از این روست که اولیه ترین حقوق زنان، حق حضانت برفرزند، حق برابر ارث، حق برابر شهادت در دادگاه، حق طلاق، حق آزاد انتخاب محل سکونت، حق آزاد سفر، حق آزاد انتخاب همسر و شریک زندگی، حق انتخاب آزادانه رشته تحصیلی، حق ورزش و شرکت در میادین ورزشی، حق انتخاب آزادانه پوشش، حق انتخاب شدن به مقامات ارشد سیاسی و نظامی؛ توسط قوانین شرعی جمهوری اسلامی نادیده گرفته شده و تلاش برای دست یافتن به آن نیز با سرکوب خشن و با مجازات های اسلامی روبرو بوده است. در یک کلام، نیمی از جمعیت کشور، تحت سنگین ترین سرکوب مدنی قرار داشته اند و در این راستا تمامی خرافات مردسالارانه و پدرسالارانه نیز به خدمت گرفته شده اند.

سرکوب خشن خواست های زنان کشور، از ابتدای روی کارآمدن جمهوری اسلامی تاکنون، مقاومت همه جانبه ای را در برابر آن سازمان داده است. مقاومت مستمر و همیشگی زنان، جنبش زنان ایران را به آتشفشانی زیر پای جمهوری اسلامی تبدیل کرده است. جنبشی که برای احقاق حقوق خود، در دادگاه های اسلامی جنگیده است؛ در کارخانه های کشور مبارزه کرده است، در قامت تشکل های گوناگون زنان، خود را متشکل کرده است، در چهارچوب کمپین یک میلیون امضاء خود را بصورتی سراسری شناسانده است؛ در زندان های جمهوری اسلامی شکنجه شده وباز هم از حق خود نگذشته است؛ در پای چوبه های دار و میدان های سنگسار، قدم سست نکرده است؛ در خیابان های کشور همدوش پسران جوان و مردان کشور در برابر استبداد دینی شجاعانه ایستاده است. و این همه، آنچنان جایگاهی برای جنبش زنان ایران بوجود آورده که اعلام روز جهانی زن به عنوان یکی از روزهای خشم ملت، با استقبال همگانی روبرو شده است. حالا دیگر جنبش زنان ایران، جنبشی است که خواست های خود را سراسری کرده است. قدرت مقاومت و مبارزه ی خود را با مبارزات دیگر اقشار و طبقات پیوند زده است و با صدائی رساتر می تواند علیه بی حقی های قانونی شده و یا مرسوم، فریاد خشم بکشد.

گستردگی و عمق مبارزات زنان، که زمینه ساز اعلام روز جهانی زن به عنوان یکی از روزهای خشم در ایران شده ، همگان را واداشته تا در برابر این آتشفشان فعال در جمهوری اسلامی سر تعظیم فرود آورند. حمایت همگانی از این جبنش و خواست های آن، اما نمی تواند به معنای پایان کار باشد. بسیاری از نیروها، از سرناچاری، و برخی نیز از سر فرصت طلبی، به حمایت از جنبش زنان کشیده شده اند. همین گوناگونی مدافعان این جنبش باعث شده که عده ای جنبش زنان را جنبش بالائی ها قلمداد کنند و تنها دفاع از حقوق زنان کارگر و زحمتکش را ملاک اصلی بدانند و با تبرهای ایدئولوژیک خود به جان جنبش توده ای زنان بیافتند. عده ای نیز با اتکا به سنت های جاافتاده و با اتکا به قوانین شرعی، اما و اگر هایی را در مورد خواست های جنبش زنان بیان میکنند و حتی اعلام ۱۷ اسفند بعنوان سه شنبه ی اعتراضی نیز برایشان سنگین تمام شده است. اما واقعیت این است که جنبش زنان، به مثابه ی جنبشی فراگیر، خواست های عمومی تمامی زنان، زنان کارگر و زحمتکش، زنان تهیدست، زنان اقشار متوسط و زنان تحصیل کرده و روشنفکر را در بر می گیرد. از خواست های اقتصادی گرفته تا خواست های فرهنگی، اجتماعی و سیاسی. این بدان معناست که زن کارگری که برای دستمزد برابر می جنگند، با همان قدرت نیز از آزادی پوشش حمایت خواهد کرد. و زنی که برای آزادی مسافرت مبارزه می کند، نمی تواند از حق برابر ارث و یا حق حضانت فرزند حمایت نکند. بنابراین به نام دفاع از زنان طبقات پائین، مبارزات به هم پیوسته ی جنبش زنان، را شقه شقه کردن، جز تضعیف جنبش زنان، نتیجه ی دیگری ندارد. همانطور که محدود کردن جنبش زنان به چانه زنی در بالا و بی توجه بودن به مبارزات زنان اعماق، ره به جائی نخواهد برد.

اما خواست های جنبش زنان، به دلیل گره خوردگی اش با قوانین جمهوری اسلامی که با اتکا به قوانین شرعی تدوین شده اند، خواست هائی نیست که بتوان در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی دست یافتنی باشند. برای رسیدن به حقوق برابر زنان با مردان در تمامی عرصه های زندگی، باید تسلط حاکمیت قوانین شرعی بر قوانین کشور را از میان برداشت. بدون شکستن این سد عظیم، دست رسی به بسیاری از اساسی ترین خواست های جنبش زنان امکان ناپذیر است. از این رو، تمامی کسانی که در برابر جنبش زنان با احترام سر تعظیم فرود می آورند، باید به یاد داشته باشند که مقدم ترین خواست جنبش زنان، پایان دادن به ادغام دین و دولت است. بدون جدائی کامل دین و دولت، راه برای تدوین قوانینی که برابر حقوقی زنان با مردان را در تمامی عرصه های زندگی فردی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی فراهم آورد هموار نخواهد شد. از این روست که روز جهانی زن در هفده اسفند امسال، فریاد سرراست و صریح این خواست درخیابان ها و میادین کشور است. و این خواستی است که جنبش ضد استبدادی کشور برای پیشروی، روی آن تاکید خواهد کرد.

http://bamschad.wordpress.com/
۱۴ اسفند ۱۳۸۹ـ ۵ مارس

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد