logo





تبلیغات اسلامی در ایران برای فاحشه گری رسمی، فقط به سود مردها!

دوشنبه ۱۶ اسفند ۱۳۸۹ - ۰۷ مارس ۲۰۱۱

دکتر گلمراد مرادی

dr-moradi.jpg
در کشورهای مرد سالار، همه قوانین بسود مردها تصویب می شود و این خود به طور خودکار سیستمهای دیکتوتوری را بوجود می آورد و یاگرایش به آن را نزدیک می کند. متأسفانه هرچه اکثر مردمان یک جامعه نا آگاه تر باشند، نفوذ و قدرت مذاهب در چنین جامعه ای بیشتر است و فرمانروایان جاه طلب و دیکتاتور نیز این چنین را می خواهند. زیرا آنها می توانند با همدستی کشیشها و آیت الله ها همه چیز را برای مردم دیکته کنند و حتا دربرخی موارد خودرا سایه خدا معرفی نمایند. پس در جوامعی که دیکتاتوری باشد و مذهب مسیر زندگی مردم را تعیین کند در بیشتر خانواده های آن جامعه نیز مردان بنا به عادت در همه زمینه ها تصمیم نهائی را می گیرند. این یعنی سلسله مراتب دیکتاتوری از خانواده تا حاکمیت بر کشور. حالا شما خواننده فارسی خوان عزیز، خوب تصور اش را بکنید، در دنیای مدرن امروز با پیشرفت سریع تکنولوژی و ارتباطات الکترونیک، چگونه می توان کشوری را به وسعت ایران به شیوه قرون وسطائی اداره نمود که بدان وسیله توانست جلوتأثیرات تربیتی جهان مدرن را درجامعه گرفت؟ بدون شک اگر دنیای تکنولوژی مدرن، پیشرفت نمی کرد، مذهبیون وبویژه مسلمانان هرگز تن به چنین اعمال چندش آوری که امروزه انجام می دهند، نمی دادند. یعنی مانند رژیم جمهوری اسلامی ایران، فاحشه خانه رسمی برای خود در شهرهای مقدس باز نمی کردند که بتوانند به سبک بسیار احمقانه، مردمان ملتهای زیریوغ را به سیستم کهنه بیشتر عادت دهند و جلو هر تحول آزادی خواهانه و روند دمکراسی را در کشور سد کنند. در واقع این اعمال عوامفریبانه غیر اسلامی و عادت دادن مردم (زن و مرد) به آن فقط برای حفظ قدرت مرد سالاری اسلامی است. حالا اگر ما از تحقیر زنان و اجازه دادن به مردان برای شکستن پیمان زناشوئی که بسته اند، چشم به بندیم، چه در آمد هنگفتی با فروش زنان مانند کالا، زیر نام حلال بودن رابطه جنسی در اسلام ناب محمدی، به دست می آورند. چه جاکشی و فاحشه گری قانونی و رسمی بهتر ازاین می توان یافت؟! البته با اطمینان باید گفت: زنانی که دست به این چنین کاری می زنند، یونجه هم برای اسلام خورد نمی کنند، بلکه دو دلیل آنها را مجبور به این عمل نوعی "خود فروشی" می کند، یکی دلیل اقتصادی است و اجبارا ازاین طریق باید زندگی کنند، زیراکاری که بتوانند با در آمد آن امرار معاش نمایند، نمی یابند. دیگری، ارضای غریزه جنسی است که بدون شک تعداد اندکی از زنان این راه آخری را بر می گزینند. اگر باشند، بسیار کم اند و نا آگاه و بیشتر بخاطر پولش است. بهر حال، آنها احتمالا نمی توانند بطورآزاد چنین کاری بکنند و اجبارا راهی قانونی برای جلوگیری از شلاق خوردن را می یابند.

دردنیای متمدن رابطه جنسی زن و مرد دو جانبه است و خرید و فروش آن ارزش واقعی عشق و عاشقی و لذت بردن دو طرف را از بین می برد. زیرا همان اندازه که مرد به لذت جنسی در زندگی نیاز دارد، بهمان اندازه هم زن نیاز دارد. چه بسا اگر در این ارتباط زنی از لذت جنسی بهره ای نبرد، برای یک مرد متمدن و مساوات خواه هم نشینی و هم خوابگی با زن هیچ لذتی نخواهد داشت. البته استثناء همیشه بوده و هست، اما این دلیل بر عرضه نمودن زن به عنوان کالا نباید باشد. درجهان متمدن و غیرمتمدن اگردختر و پسر فهمیده ای به یکدیگر علاقه نشان دهند و همدیگر را دوست داشته باشند و درجائی و یاملاء عام ماچ وبوسه کنند که امر طبیعی وغریزی است. متأسفانه درجمهوری اسلامی و درجهان اسلام این امر جرم شناخته می شود و "مجرمین" را دستگیر می کنند و بازندان و شلاق و غیره آب روی آنهارا می برند، درحالی که آنها هیچ جرمی خلاف نرم انسانی مرتکب نشده اند، مگر اینکه پول جاکشی رابه آن ملا، برای خواندن چندجمله صیغه، نداده اند. بهرحال، مانمی توانیم ازرابطه طبیعی بین جنسهای ماده و نر و دراینجا بین انسان ها دخالت کنیم. درمیان ذیشعوران، اکثر زنان ومردان نیاز طبیعی و مبرم جنسی به یکدیگر دارند. درطول تاریخ نرو ماده لازم وملزوم بوده اند و نیز دربرخی از انسانها که دارای هورمون مردانه یا زنانه بیشتری هستند همجنسگرائی و فیمینیستی جنسی (یابه زبان اروپائی لزبین) همیشه وجود داشته و دارد. اگر در گذشته این آخریها کمتر دیده شده اند، به دلیل نقش تعلیم و تربیت وفرهنگ کهنه و همین حاکمیت افراطی گرائی مذهبی می توانسه باشد.

امروزه حتا زوجهای همجسگراء نیز وجود دارند و در اسلام هم اگر این حکومتهای اسلامی پا بر جا بمانند، مجبور خواهند شد همانند مسیحییان که روزی ازاسلام بامردمان خود بدتر رفتار می کردند و امروزه عقب نشینی وسکوت آنها دربرابر همجنسگرایان و حتا تأییدشان به یک امر بس

طبیعی تبدیل شده و اکنون ما درجوامع مسیحی کشیش زن و کشیش همجنسگرا نیز داریم که در قرون وسطا همانند اسلام امروز، امری غیر ممکن بود، بسیار عادی شده اند. شما خوب تصورش را بکنید که در اسلام یک آیت الله زن و یا یک آیت الله هم جنسگرا وجود داشته باشد! چه بسا آیت الله هم جنسگرا وجود دارد، اما نه در ملاء عام بلکه در خفاء!! اما آیت الله زن یک تابو یاغیر تصور است. درتاریخ ایران ما فقظ یک زن داشته ایم که ازدرجه اجتهاد یا آیت الله بودن بالا تر هم می توانست داشته باشد و بر دهان همه آیت الله هادر بحث اسلامی لگام، زد و آن یکی ازحواریون باب درقرن نوزدهم میلادی، بنام طاهره قرت العین بود که اورا با فتوای مجتهدان زمان خود کشتند.

اکنون برگردیم به واقعیت زندگی، به نظر همه ی انسانهای متمدن و پیشرفته اگر دختر و پسر جوانی باهم تصمیم به زندگی مشترک می گیرند و بر مبنای فهم از انسانیت و با درک درست و شعورخویش، پیمانی شفاهی یاکتبی می بندند که باهم زندگی نمایند، عشق بورزند وتولید مثل کنند که بدین ترتیب به اعضای ذیشعورجامعه درآیند و از حقوق اجتماعی و با هم زیستن، بهره مند شوند. این چنین زوجی درهمه امورزندگی خودرا برابر می بینند و براساس آن پیمان، و عشق و علاقه ایکه بهم پیدا کرده و می کنند، بهم وفا دار می مانند. اگر یکی ازآنها به دلایل معقولی ازدیگری خوشش نیاید، بجای دروغ گفتن وبجای ظاهرسازی، رو راست باشد و خیلی دوستانه از هم جدا شوند. این نکته آخری نیز احتمالا به دلایل نیاز مادی است و یا به دست آوردن فرصت مناسب برای جدائی که بنظر من اگر نباشد، بهتر است و بجای آن انسان با رفتار معقول و شهامت نشان دادن، هرچه دردل دارد با طرف مقابل بدون ترس، درمیان بگذارد. این مسئله بسیار عاقلانه تر از ظاهر سازی و یک دیگررا بخاطر "حفظ آبرو در جامعه" تحمل کردن و دروغ گفتن است. این رفتار ظاهر سازی و دروغ گوئی نباید جایز باشد و در شأن انسان متمدن نیست. درمیان انسانها، درهمه فرهنگها و درسایه همه مذاهب بویژه درآن فرهنگها و ادیان که تهدید بخشی از تعلیم وتربیت است، ترس بیشتر و دروغگوئی وظاهرسازی قوی تر است واین خود باعث فحشا و فساد می شود. متأسفانه این نکات درکشورهای اسلام زده قوت بیشتری دارد. بهمین دلیل سران قدرت طلب و بظاهر افراطی در سلام می کوشند با توجیه گری هائی راه حلی برای آشتی دین با مدنیت بیابند. یک نمونه بارز آنها شیوه آرایش غلیظ دختران جوان مسلمان در اروپا و روسری آنها است. اگر ازدختران روسری پوش پرسیده شود که چرا روسری می پوشند؟ همه آنها می گویند که دستور خدا در قرآن است، اما احتمالا 90 درصد آنها لای قرآن را باز نکرده و حتا نمی دانند که درچه سوره و آیه ای درباره حجاب چیزی نوشته شده. اگر آنها بدانند که دستور حجاب در قرآن مجید باحجاب پوشیدن آنها 180 درجه تفاوت دارد، خود بخودشان خواهند خندید. نمونه دیگر، استدلالی که این آقایان برای توجیه گری نابرابری صریح زن و مرد در قرآن مجید، می آورند، خنده دار تر از آن مسئله حجاب پوشیدن با آرایش و دامن تا زانوست. بنا به این کلیشه زیر، گردانندگان جمهوری اسلامی نیزبفکر بر سرقدرت ماندن بیشتر خود، افتاده اند وبدین ترتیب می خواهند جوانان مملکت را رام کنند و به مردان مسلمان میدان بیشتری بدهند.

براین پایه و اساس جمهوری اسلامی می کوشد این خلاء را با تبعیض شرم آور بین زن و مرد، پرکند و این را یک امر طبیعی بداند که مثلا درآن هنگام مرد درمسافرت است و دسترسی به زنش ندارد و مرد "نیاز مبرم" به مسایل جنسی پیدا می کند، باید برای رفع نیازخود به فاحشه خانه رسمی ودولتی برود! درقاموسنامه کوچک اسلامیون وبویژه جمهوری اسلامی نیامده که غریزه جنسی، زن و مرد ندارد، همان اندازه که مرد به مسایل جنسی نیازمند است چه بسا بیشترش زن نیاز دارد، مگر این که بدلایل سرکوب خشن وتربیت نادرست و ختنه زنان این غرایز فروکش کرده باشد.

مانند مردان بیک اندازه به عشق ورزیدن ومسایل جنسی علاقمند اند. اگر چه جهان متمدن مخالف هر دو جانب این چنین عهد و پیمان شکنی است، اما باید ازگردانندگان جمهوری اسلامی ایران و این آیت الله های قانون گذار پرسید، آیا اگر یک زن به تنهائی به زیارت امام رضا برود و نیاز جنسی پیدا کند، این حق را دارد که به آن فاحشه خانه رسمی و دولتی برود و نیاز جنسی خود را بر آورده کند؟! خوشحال می شویم یکی از حضرات آیت الله ها پاسخ منطقی به ما بدهد.

هایدلبرگ، آلمان فدرال 28 فوریه 2011
دکتر گلمراد مرادی
g-moradi@t-online.de


نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد