logo





مناجات با بهار

چهار شنبه ۴ اسفند ۱۳۸۹ - ۲۳ فوريه ۲۰۱۱

جهانگیر صداقت فر

بهارا!
مرا در این دیار غریب غم زده، امسال
نه‌ سبزه و گٔل؛
نه‌ غزل سرائی بلبل؛
نه‌ پونه‌ی بر دمیده در کناره‌ی جویبار بیار.
نه‌ بر نسیم صبا‌ی سحر گلاب بپاش
نه‌ از شکوفه به شاخسار باغ
بار و بر به بار بیار.
نه‌ شبنم شوق بیافشان به گونه‌های بنفشه
نه‌ به چشم نرگس عشوه کار
خمار بیار.
نه‌ عطرِ طراوت ببار ز ابر پاره پاره به سینه‌ی خاک
نه‌ شوکت رنگین کمان به دشتِ شسته ز رگبار بیار.
نه‌ در رواق باغ زلالِ ژاله‌ی صبحدم،
نه‌ هیاهو‌ی عید به کوچه و بازار بیار.
نه‌ مژده‌ی فرودین بیار مرا نه‌ پیک نوروزی،
نه‌ یاد مرا زبزم حریفان شب زنده دار بیار.
نه‌ به شاخه های اقاقی، خوشه خوشه غنچه بیاویز،
نه‌ کوچه باغ یخ زده را قبای نو نوار بیار.
نه‌ سفره‌ی هفت سین به "سین" سلامت و سبزه بیاذین،
نه‌ به خلوت غربتم امسال
آرامش و قرار بیار.

***

نه‌، نه‌، بهار سخی
به هیچ نعمتم چشم آزی نیست،
مرا فقط ز خاک وطن شمیم یار بیار.
وگر تو را به کوچه‌ی نو جوانیم گذار افتاد
مشتی ز بوی موی دختر همسایه یادگار بیار.

***

هلا، بهار گمشده، باری،
خدای را،
زخاک خوب وطن چو می‌‌گذری، دمی درنگ کن
خبر مرا ز مردم گمگشته در غبار بیار.

******
جهانگیر صداقت فر
تیبوران- اول مارچ ۱۹۹۴

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد