logo





گفت و شنود پیرامون جنبش در ۲۵ بهمن و پیامدهای آن (۸)

پاسخ به پرسش های نادر عصاره - ویژه عصرنو

جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۸ فوريه ۲۰۱۱

رضا اکرمی

reza-akrami.jpg
1. حرکت ۲۵ بهمن و اقدام به دعوت برای راهپیمائی را چگونه ارزیابی می کنید؟ آیا این اقدام را تحول چدیدی در جنبش اعتراضی و دمکراسی خواهی اخیر می دانید؟ اگر آری چرا؟

فراخوان همانطور که می دانیم از طرف آفایان موسوی و کروبی در پشتیبانی از مبارزات آزادیخواهانه مردم منطقه، بویژه تونس و مصر داده شده بود. اما بر هیچ ناظر آگاه به تحولات سیاسی در ماه های اخیر در ایران پوشیده نبود که هدف مشخص تری را دنبال می کرد که همانا فریاد کردن درد مشترکی بود که کل منطقه خاور میانه را در چنبره خود گرفتار کرده است و یکی از کانون های مهم آن، کشور ماست. والبته چون این فراخوان درست به هدف زده بود از طرف مردم طالب آزادی در میهن ما نیز پاسخ شایسته گرفت. در تونس و مصر و الان در بسیاری دیگر از کشورهای «جمهور» وسلطان و امیرنشین منطقه برای دست یابی به آزادی، کرامت انسانی و ریشه کن کردن اختلاس، رشوه و فامیل بازی مشتی زور گو و خودکامه، مردم به پا خاسته اند و در این راه تا همینجا دو دیکتاتوررا به زیر کشیده اند و به برخی از خواست های دمکراتیک و آزادی طلبانه خود دست یافته اند. مردم ما ار خود سئوال می کنند مگر نه این است که ما هم با همین دست از مطالبات و معضلات مواجه ایم و هم با حکامی سرو کار داریم که تبلیغات گوبلزی و عوام فریبانه اشان در دفاع از آزادی و حق خواهی مردم جهان گوش فلک را کر کرده است.
شاید زود باشد که به خواهیم این حرکت را مرحله جدیدی در مبارزات آزادیخواهانه مردم تلقی نمائیم یا از هم اکنون حکم بدهیم به نتیجه قطعی مثبت آن. اما بنا به آنچه گفته شد روند حوادث 20 ماه گذشته، بی توجهی محض حکومت گران به خواستهای مردم و سرکوب شدید آنها در فضای جدید منطقه ای این واکنش را به طور طبیعی بر می انگیخت .شاید به فکر و وجدان بسیاری انسانهای به تنگ آمده از این همه خودسری و وحشیگری حکومتی که در یکماه گذشته بنا به آمار های رسمی حدود 80 نفر را تحت عناوین مختلف به جوخه اعدام سپرده است ، رسیده باشد که، آیا نباید در ایران هم کسانی راه آن جوان تونسی را در پیش گیرند تا دوباره فریاد نابود باد دیکتاتوری و استبداد در خیاباهای ایران طنین انداز شود. چیزی که حتی کیهان حسین شریعتمداری هم روی آن کار می کرد. چنانکه نوشته بود کسانی می خواهند به همین صورت اتفاقات تونس را تقلید کنند.

2. نظر شما در مورد شعارهای راهپیمایان مشخصا در مورد شعار «خامنه ای باید برود» چیست؟ این شعار متناسب با سطح رشد جنبش هست؟

ما در حرکات ماه های پس از انتخابات اینجا و آنجا با پیش کشیده شدن این شعار در بین مردم مواجه بودیم .اما هیچ گاه به شعار مسلط یا محوری تبدیل نشد . نه کاندیداهای معترض به نتیجه اعلام شده انتخابات در پی طرح آن بودند و نه گروه ها و جریاناتی به طور گسترده، همراهی شدند که تلاش می کردند این شعار را در حرکات اعتراضی پیش بکشند. در اینجا از جنبش واقعی مردم طی آن ماها صحبت می کنم و نه تمایل قلبی میلیونها ایرانی که احتمالا بر طرد این نهاد استبداد مطلقه استوار است. اصولا جنبش دراین دوره در پی بالا بردن هزینه مبارزات خود نبود. رفتار آشکارا مستبدانه علی خامنه ای، چنانکه در ذات نهاد ولایت فقیه نهفته است و حمایت بی چون و چرای وی از تمام وحشیگری های ارگانهای سرکوب کار را به جائی رساند که دور زدن این هدف برای به صحنه کشاندن مجدد مردم را تقریبا غیر ممکن کرده بود. محوری شدن شعار نفی دیکتاتوری و بویژه به سیبل اصلی تبدیل شدن بن علی و مبارک در مبارزات مردم تونس و مصر نیز در برجسته کردن این خواست بی تأثیر نبوده است .همگان دیده اند نمی توان رهبری مادام العمری را برمسند قدرت مطلقه پذیرفت و انتظار داشت رأی مردم در انتخاباتی آزاد متحقق شود و نتیجه آن مشارکت مردم در سرنوشت خود باشد. مضمون خواست «مبارک، بن علی، نوبت سید علی» از عملکرد سید علی خامنه ای در دو دهه حاکمیتش بر کشور ما، بویژه خشونت بی حدش در 20 ماهه گذشته بیرون آمده است .اما در شکل، فقط از دل شرایط جدید منطقه ما می توانست به خیابانهای ایران کشیده شود. بنابراین بی آنکه مرکزی آنرا ساخته باشد در تظاهرات 25 بهمن همه گیر شد و بعید است بتوان آنرا به تمایل فراخوان دهندگان این تظاهرات نسبت داد و در پی آن بود که آنها را به تخلف از «قانون» متهم کرد.

3. موضع شما در مورد رهبری جنبش کنونی چیست؟ این رهبری چگونه تحولی را دنبال می کند ، یا باید بکند؟

اگر لفظ جنبش کنونی متوجه جنبشی است که از انتخابات دهمین دور ریاست جمهوری در گرفته است، علیرغم اینکه نیروهای شرکت کننده در آن از چه ترکیب، تنوع و خواسته ای برخوردار بوده باشند و یا در آینده تحت رهبری کدام جریانات و یا شخصیت هائی قرار گیرد، در اساس تحت تأثیر سیاستها ، بیانیه ها و رهنمودهای دو کاندیدای معترض این انتخابات، یعنی آقایان موسوی و کروبی بوده است و تا کنون هم از مواضع همین افراد و حامیان فکری و سیاسی آنها خط گرفته است. تلاش این رهبری تا امروز ، اصلاح نظام، و به حساب خود، برگرداندن امور به مسیری بوده است که به اعتقاد آنها تا زمان ولایت آیت اله خمینی برکشور حاکم بوده است و بنا به اعتقاد آنها بر دو پایه اسلامیت و جمهوریت قرار داشته است. که گویا جمهوریت پاسخگوی مردم سالاری و اسلامیت آن نیز ضمن حفظ «ارزشهای دینی» همین هدف را تعقیب می کرده است.
اما فراخوان 25 بهمن به اعتقاد من فاز جدیدی را پیش پای این «رهبری» گشوده است که علی القاعده آنها را بر سر دو راهی بزرگ و سر نوشت سازی قرار می دهد. تصور من این است که صادر کنندگان بیانیه خود نیز بر این امر واقفند .اما بعید می نماید لا اقل در مرحله کنونی به خواهند و یا بتوانند راه خود را از شعار محوری اجراء کامل«قانون اساسی» جدا نمایند. این در حالی است که جنبش موجود با فراتر رفتن از آن و تعیین شعاری چون رفراندوم برای دمکراتیزه کردن قانون اساسی و حذف همه نهادی انتصابی و تأمین جمهور مردم است که جان می گیرد. پس، فردای این رهبری چندان روشن نیست. از سوی دیگر، با توجه به اینکه نقش «اپوزیسیون» بیرون از ساختار حاکمیت جمهوری اسلامی هم بدلایل گوناگون، چندان درخشان نیست، ابهام بزرگی بر آینده تحولات سایه می اندازد. آیا حکومت قادر می گردد شخصیتهای فوق را از طریق حصر یا زندان از گردونه تلاشهای محدود و کنترل شده ماه های اخیر هم کنار بزند، یا جنبش مردم به همراه بحران های سیاسی و اقتصادی داخلی و بین المللی که دامنگیر رژِیم است به نجات آنها خواهد آمد وهزینه حذف آنها از صحنه سیاست کنونی ایران را بسیار بالا خواهد برد؟ این امریست که در لحظه کنونی بی پاسخ است. به همین صورت است تغییر در ترکیب رهبری جدید و بیرون آمدن آلترناتیوی از دل تحولات، که معمولا در جوامعی شبیه ما می تواند با احتمالات غیر قابل پیش بینی ای نیز همراه باشد.
اگر این ارزیابی از موقعیت رهبری جنبش کنونی درست باشد و چنانچه در نظر داشته باشیم که رژیم اسلامی که گندیدگیش از نظام های دیگر منطقه بیشتر است اما هنوز از چنان ذخیره درونی برخوردار هست که به سادگی میوه های پوسیده ای چون دیکتاتوری های مصر و تونس از درخت نیفتد، باید در این فکر بود که چنان تاکتیکهائی را در پیش گرفت که بخشهای بزرگتری از مردم به صحنه کشیده شوند و اشکال مبارزات آنها نیز متنوع شود. بدانیم آنچه می تواند کمر استبداد حاکم را بشکند قبل از هر چیز اعتصابات وسیع و آنهم در واحدهای کلیدی از سوئی و از سوی دیگر ایجاد شکاف در صفوف حکومت گران بوِیژه نیروهای نظامی و انتظامی خواهد بود .

4. تحرکات اپوزیسیون حول ۲۵ بهمن در خارج را چگونه ارزیابی می کنید؟

می دانیم که رژیم بر آمده از انقلاب بهمن استثنائی بود و اپوزیسیون آن نیز. بنا براین، طرح اینکه اپوزیسیون چه می گوید یا چه می کند کاریست دشوار. چرا که ما از یک آپوزیسیون واحد حرف نمی زنیم و وزن و اعتبار آنها هم یکسان نیست. هر بخش در جامعه دارای حضور و نفوذی یکسان نیست .در صحنه بین المللی یک حرف نمی زنند و دیگران آنها را با یک چشم نمی بینند. به عنوان مثال آیا می توان حامیان سلطنت، مجاهدین خلق، طیف متنوع چپ شامل مائوئیست ها و استالینست ها تا کمونیست ها و سوسیالیست ها و سوسیال دمکرات ها، هواداران جبهه یا نهضت ملی و احزاب ملی و منطقه ای و بالاخره موج جدید بریده از سیستم کنونی جمهوری اسلامی را در یک مقوله قرار داد و گفت چه ارزیابی ای از کار آنها دارید.
تا جائی که به واکنش در قبال تحولات منطقه خاورمیانه مربوط می شود بی تردیدهزاران صفحه سیاه شد و هر یک هم به جای خود می توانست عناصری از واقعیت را در خود منعکس نماید اما ما از «اپوزیسیون » در خارج از کشور هیچ ابتکار عمل ملموسی مشاهده نکردیم و تنها چند روز پس ازفراخوان آقایان موسوی و کروبی بود که از طرف برخی سازمانها و محافل لنگ لنگان بیانیه هائی به رشته تحریر در آمد.
در حالیکه تحولات با آن شتاب در جامعه ایران در جریان است شما نظری بسیار اجمالی بر مباحث و مشغله های کاری و فکری جریانات سیاسی در خارج از کشور بیندازید تا به عمق فاجعه پی ببرید.حکومت جمهوری اسلامی، به شمول نیروئی که هم اکنون جای آن را پر کرده است چنان ضرباتی در سالهای گذشته به این اپوزیسیون زدند که قد راست کردن آن بسیار دشوار شده است. یکی از مهمترین آفاتی که همه ما دچار شدیم دور شدن ما از صحنه واقعی مبارزه اجتماعی در کشور بود. رژیم در ابتداء بدون نقشه و صرفا بر مبنای خوی سرکوبگرانه اش و در سالهای اخیر با حسابی کاملا دقیق تلاش کرد بند ناف این نیروی در اساس مخالف هر نوع حکومت دین سالار را با جامعه قطع نماید، با بیرون راندن آن از کشور. ما نیز چون دستمان از جامعه کوتاه شد عمدتا فعالیتمان به بحث و جدل هائی گذراندیم که در همسایگی خود داشتیم و درد آور تر اینکه هر کس به تو نزدیک تر بود انرژی تو را بیشتر در خود برد. آیا این تصادفی است که ما همزمان با رشد جنبش در داخل کشور هنوز شاهد انشعاب در صفوف گروه بندیهای گوناگون سیاسی اعم از راست و چپ و میانه ایم.
بنا براین برگردم به سئوال شما باید بگویم به عنوان اپوزیسیون اساسا نباید صحبت از داخل کشور و خارج از کشور بکنیم .علی القاعده وظیفه اپوزیسیون سازماندهی مبارزات اجتماعی در مقابل دولت و یا سیستم مسلط در جهت برنامه و اهداف مشخص اقتصادی، اجتماعی و سیاسی است. امری که ما با آن فاصله بسیاری داریم. اپوزیسیون باید پروژه روشنی در مقابل وضع موجود قرار دهد .خطوط اشتراک و تفاهم خود با اپوزیسیونی که در داخل کشور در حال سر بر آوردن است را روشن نماید .در قبال آکتورهای تأثیر گذار در سطح بین المللی موضع داشته باشد. بداند که ازکدام اقدامات آنها حمایت و کدام حمایتی را بر نمی تابد و مقولاتی دیگر از این دست و حتی آمادگیهای لازم برای برگشت به ایران و حضور در مبارزات کنونی مردم را در خود کسب نماید. و یا لاقل برای شرایطی که چنین امکانی فراهم شد نقشه داشته باشد . و کارهای دیگری از این دست که خود بهتر می دانید را.
اما اگر بخواهیم به روال سابق و با چشم بستن بر نقش واقعی یک نیروی اپوزیسیون حرف زده باشیم البته می توان همچون گذشته تأکید کرد که به پشتیبانی از مبارزات مردم در داخل تظاهرات بگذاریم .که گذاشته ایم و خواهیم گذاشت . البته این را هم می دانیم که برای اینکه همین اقدام هم معنی و مفهومی داشته باشد و لا اقل جمعیت بزرگی را در خود گرد آورد، مدتهاست با میزان مشارکت مردم در خیا بانهای ایران ارتباط تنگاتنگ یافته است.
این وظیفه را نیروهای موسوم به اپوزیسیون بهمراه بخشی از جامعه ایرانی که به هیچ گروه و سازمانی هم وابستگی و یا همکاری ندارند انجام داده اند و به جاست که در این روز های دشوار که افکار عمومی جهان هم بیشتر متوجه ایران و این منطقه از جهان است دو چندان کنند.
اپوزیسیون در خارج از کشور اگر بتواند همان گامی را بر دارد، که اپوزیسیون کشورهای منطقه، چون مصر و تونس برداشتند، قطعا به نتایجی خواهد رسید که به مراتب نتیجه بخش تر خواهد بود. اپوزیسیون این دوکشور علیرغم تمام تفاوت های ایدئولوژیک و سیاسی و طبقاتی در میان خود بر دو هدف لااقل تا امروز پای فشرده اند .یک: دیکتاتور باید برود، و دو: در فردای بعد از سقوط دیکتاتور، به پلورالیسم در میان خود پای بند خواهیم ماند و آنچنان تغییراتی را در قانون اساسی وارد می کنیم و یا قانون اساسی دیگری از نو می نویسیم که آزادی های سیاسی، اجتماعی و مدنی را برای همه شهروندان تأمین نماید.

5. مواجهه رژیم با تحرکات مربوط به ۲۵ بهمن را چگونه می بینید؟ از شعارهای تند در درون دستگاه حاکم علیه رهبران جنبش سبز چه می توان فهمید؟

حضور مردم معترض در تهران و چند شهر بزرگ دیگر کشور بار دیگر آب در خوابگه مورچگان ریخت . واقعیت این است که آنها هم تصور چنین حضور سنگینی را نداشتند، آنهم بعد از انواع و اقسام شقاوتها و قساوتها که طی اعتراضات پیشین علیه مردم روا داشته بودند. واکنش دیوانه وار کسانیکه ظاهرا می بایست قانونگذار باشند و طالب اجرای قانون، در مجلس، علیه آقایان موسوی، کروبی و خاتمی که هر سه سالها طرف رابطه و مباحثه آنها بوده اند، عمق این غافلگیری توأم با خشم و البته فرصت طلبی را نشان می دهد. وقتی علی لاریجانی اجازه می دهد نمایندگان تحت مسئولیتش اوباش وار درخواست قتل رئیس قبلی همین مجلس را به همراه نخست وزیر و رئیس جمهور پیشین فریاد کنند و وقتی خود وی آنها را عوامل آمریکا و صهیونیزم معرفی می کند می توان فهمید که سرکوب وارد فاز کاملا متفاوتی خواهد شد و از طرف دیگر امکان مانور نیروهای میانه یا به اصطلاح خاکستری هم کمتر خواهد شد. رژیم از این پس خواهد کوشید حتی با خود زنی هم شده جبهه مقابل را خشونت طلب و حتی تروریست معرفی نماید.حکومتی که تلاش کرد دو جوان آزادیخواه را به طور هدفمند به قتل برساند و حتی هویت سیاسی جعلی برای آنها بتراشد برایش دشوار نخواهد بود با قتل افراد شناخته شده و هویت دار در صفوف خود در جامعه فضائی ایجاد کند هم اعدام مخالفین سر شناس را توجیه نماید و هم نیروهای سر سپرده اش را جری تر نماید.
تا جائیکه به رهبران و فعالین جنبش مربوط می شود باید تمام تلاش خود را بکار گیرند تا این سناریوی صددر صد سیاه میدان نیابد .در این راه جا دارد از تمام ظرفیتها، اگر بسیار هم محدود باشند استفاده شود تا از یک کاسه شدن سیاستها و ابزارهای سرکوب جلوگیری شود و از طرف دیگر همانطور که گفتم تا اکثریت جامعه به حرکت در نیامده است به تاکتیکهائی روی آورد که حتی المقدور از رو در روئی مستقیم مردم با ارگانهای سرکوب کاسته شود .

با تشکر از آقای رضا اکرمی.
جمعه ۲۹ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۸ فوريه ۲۰۱۱

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد