logo





رگ خواب رهبری

چهار شنبه ۲۷ بهمن ۱۳۸۹ - ۱۶ فوريه ۲۰۱۱

جاوید فرداد

دو جریان اصلی در ایران وجود دارند؛ یکی متمایل به سنت، که ممکن است محافظه‌کار، اصولگرا، سنتگرا ... نامیده شود، و دیگری متمایل به تجدد، که ممکن است اصلاح‌طلب، تجددگرا م ... لقب گیرد. هر دوی این جریان‌ها دارای خاستگاه اجتماعی قوی در ایران هستند. تحمل نمایندگان هر کدام از این جریان‌ها برای رهبر فعلی، اگر چه نه به یک اندازه، مشکل است. رهبر فعلی در تمام فرصت‌های بدست آمده نمایندگان هر کدام از این جریان‌ها را از خاستگاه اجتماعی‌شان جدا می‌کند – در واقع آنها را بی‌پشتوانه کند. زمانی، با انواع مشکلاتی که خودش و وابستگانش در راه دولت و مجلس اصلاح‌طلب به وجود آوردند، خاتمی و کروبی را پی زد، و این در حالی بود که هر دوی آنها تمام تلاش خود را کردند که فرمان رهبر زمین نماند. در ردصلاحیت‌های انجام شده از طرف شورای نگهبان در انتخابات مجلس هفتم، خاتمی با یک قول خشک و خالی رهبر کوتاه آمد، که البته بعداً هم وفا نشد. کروبی به عنوان رئیس‌مجلس، با چندخط نامه‌ی رهبر، طرح اصلاح قانون مطبوعات را کنار گذاشت.
امروز رهبر مایل است همین کار را با نمایندگان جریان سنت‌گرا انجام دهد. علی لاریجانی، با بیشترین درصد آرا از حوزه‌ی خود در بین تمام نمایندگان بعد از انقلاب، آن هم از قم، وارد مجلس شد. در ماجرای دانشگاه آزاد، وقتی نمایندگان علیرغم دست‌خط رهبری، اصرار بر بررسی مورد در مجلس گرفتند، بسیجیان در بیرون مجلس به لاریجانی ناسزا گفتند، و از به توپ بستن مجلس سخن گفتند. در ماجرای اخیر نامه‌ی احمدی‌نژاد به نمایندگان، که حاوی حمله همزمان به دو قوه‌ی دیگر و مجمع تشخیص بود، لاریجانی در مقابل این پرسش و توقع که چرا جواب نامه‌ را نمی‌دهی می‌گوید: با نهی رهبری، پاسخ در شرایط فعلی غیرشرعی است.
رهبر فعلی آدم بی‌ریشه می‌خواهد، و این چیزی است که احمدی‌نژاد می‌داند. احمدی‌نژاد نه سنتگراست، و نه تجددگرا – او دردانه‌ی رهبر است. آیا هیچ یک از دولتمردان جمهوری اسلامی از هر جریان می‌توانند اعلام کنند که نظر امام در فلان مورد دیگر مصداق ندارد، چنانکه احمدی‌نژاد در مورد «در راس بودن مجلس» گفت. آیا شخص دیگری مانند احمدی‌نژاد می‌تواند همزمان به قوه مقننه، قوه قضائیه و مجمع تشخیص حمله کند، و برای آنها خط و نشان بکشد (مگر بنا بر قانون اساسی فقط رهبر مسئولیت تنظیم روابط بین قوا را ندارد). آیا خاتمی می‌توانست به مهاجرانی بگوید در جلسه‌ی استیضاحش حاضر نشود. آیا اگر غیر از احمدی‌نژاد رئیس‌جمهور بود، رهبری بر خلاف نظر تمام کارشناسان و حتا رای مجمع تشخیص، باز هم ریاست بانک مرکزی را به رئیس‌جمهور برمی‌گرداند. آیا اگر غیر از احمدی‌نژاد بود. می‌توانست قانون پرداخت دو میلیارد دلار به مترو را، علیرغم تصویب مجمع و ابلاغ رئیس‌مجلس، اجرا نکند. غیر از دردانه‌ی رهبر، چه کسی می‌تواند دستور رهبری را یک هفته به عقب بیاندازد، چنان که احمدی‌نژاد در ماجرای عزل مشائی کرد.
گاهی فکر می کنم احمدی‌نژاد دارد خوب پیش می‌رود. برای «اسقاط» نظام با کمترین تلفات، باید نظام بدون پی شود.

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد