دریا
به هم بر آمد و
شد آسمان کبود...
کوه ِ دریده تن،
یکریز و
بی امان،
تا صبح نعره زد؛
پیچید همچو مار
از درد ِ زایمان!
در گرگ و میش صبح
خفخند خشک باد
خنجی کشید به چهره ی مخمور ِ آسمان،
هه هه
نگاه کن!
با آن همه مرارت و
بی تابی و
خروش
وان بانگ شادمانه و
گلبانگ ِ نوش نوش
زائیده
کوه
موش!
بهمن ۶۳
نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد