logo





موج های نیل جهان غرب راغافل گیر و دیکتاتورهای عرب را وحشت زده‌ کرده است

سه شنبه ۱۲ بهمن ۱۳۸۹ - ۰۱ فوريه ۲۰۱۱

فایق محمودی

fayeq-mahmoudi.jpg
مردم از مصر از خانه‌هایشان بیرون آمدند. انقلابی در شرف وقوع است که‌ میرود تا تغییرات اساسی را در قلب کشورهای عربی و مرکز تحولات سیاسی در دنیای اعراب به‌ ثمر برساند یا بهتر است که‌ گوییم اگر چنانچه‌ ساپورت حسنی مبارک از طرف آمریکا و اروپا نبود، رژیم حسنی مبارک تا به‌ امروز در قبال موجهای خروشان مردم مصر دوام نیاورده‌ بود و مبارک از همان روزهای اول اعتراضات مردم مصر کول و بارش را جمع کرده‌ بود و همانند همرزمانش در سودان و تونس فرار را بر قرار ترجیح داده‌ بود. اینکه‌ چرا رژیم مبارک تا به‌ امروزهنوز در کاخ ریاست جمهوری است و درمیان امواج اعتراضات اچتماعی و یک پارچه‌ مردم مصر هنوز هم در حال جابجایی مهره‌های حکومتی خویش است به‌ چند عامل که‌ مطلوب دنیای غرب نمیتواند باشند، بستگی دارد. که‌ من کوشش میکنم سه‌ عامل اصلی در این رابطه‌ را از دیدگاه‌ خودم مورد بحث و برسی قرار دهم.

- در ابهام ماندن دورنمای آینده‌ و قدرت سیاسی در مصر برای غرب.!
- نا خرسندی و نگرانی اسرائیل از نوع حاکمیت آینده‌ ایی که‌ مطلوب آمریکا و اسرائیل نباشد.!
- شکست طرحهای دمکراتیزه‌ کردن خاورمیانه‌ و دنیا عرب از طریق اصلاحات اقتصادی و سیاسی مطلوب آمریکا در کشورهای دیکتاتور زده‌.

1- در ابهام ماندن دورنمای آینده‌ و قدرت سیاسی در مصر برای غرب.! طرح خاورمیانه‌ بزرگ طرحی است که‌ آمریکا در به‌ اجرا در آوردن آن مصمم است. آمریکا برای اجرای این طرح در پی گزینه‌ها و تاکتیکیهای مطلوبی است که‌ بتواند طرح استراتژی خود را بدون دادن هرگونه‌ امتیاز سیاسی به‌ اسلام سیاسی و دیگر جریانهای تندرو به‌ اجرا در بیاورد. دست به‌ عصا حرکت کردن آمریکا و عرب در اجرای سریع طرح خاورمیانه‌ بزرگ باز نگری خود غرب در اجرای سیاستهای خود برای پیشبرد اهداف خود در خاورمیانه‌ است.
آمریکا برای تغییر ساختار کشورهای توتالیتر و دیکتاتور زده‌ و یک انقلاب دمکراتیک مطلوب خود با اصلاح اقتصادی و سیاسی بدون تغییر ساختار سیاسی رژیمهای دست نشانده‌ خود در قلب دنیای عرب است. این همان خوابی است که‌ دنیای غرب برای خاورمیانه‌ میبیند و تمام راه ها و گزینه‌ ها، برای اجرای این خواب از طرف غرب مشروع میباشند. در همین راستا بود که‌ آمریکا با حمله‌ نظامی به‌ عراق و ساقط کردن رژیم دیکتاتوری صدام به‌ این امید بود که‌ طرح خاورمیانه‌ بزرگ شتاب بیشتری به‌ خود بگیرد و دمکراتیزه‌ کردن عراق در قلب کشورهای عربی و سلامی سرآغازی باشد برای اصلاحات اقتصادی و سیاسی در دنیای عرب. تئوری دمکراتیزه‌ کردن عراق تقریبا با توجه‌ به‌ جنگهای داخڵی در عراق به‌ حالت معلق و به‌ درجات زیادی هم قابل بازنگری باقی مانده‌ است. در عراق امروزی به‌ جز کردستان که‌ در سایه‌ رادیکالیسم ، شعور سیاسی و فرهنگی مردم کردستان، احزاب سایسی و برنامه‌ ها و پرۆه‌های سیاسی، اقتصادی برای بهبود شرایط زنگی مردم کردستان، فرهنگ آزادی خواهانه‌ و دمکراسی طلبی مردم کردستان، احزاب و دیگر جریانهای فعال در کردستان، کردستانی آزاد و سکولار را بدرجات خیلی زیادی تثبیت کرده است که امروز از این بخش از سرزمین کردستان به‌ عنوان الگویی از دمکراسی و سکولاریسم در خاورمیانه‌ نام برده‌ میشود...
در سایر مناطق عراق نبودن امنیت جنگهای داخلی و کشتار اقوام مختلف به‌ دست افراطیون مذهبی، میدانی برای تجربه‌ دمکراسی باقی نگذاشته‌ است... در نتیجه‌ رویدادهای عراق، غرب پروژه‌ دمکراتیزه‌ کردن خاورمیانه‌ به‌ سبک عراق و یا به‌ عبارت دیگر فاز اول پلان خود را که‌ باحمله‌ نظامی به‌ عراق آغاز میشود به‌ حالت تعلیق در میاورند. این بار موضوع رفراندم در جنوب سودان و اعتراضات مردم تونس به‌ حاکمیت دیکتاتور این کشور بن علی که‌ بیش از 25 سال تنها در فکر دزدی و چپاول در این کشور بودند آغاز میشود. در همان لحظات نخست عتراضات مردم تونس افکار جهانی را متوجه‌ خود کرد که‌ تقریبا میتوان گفت دنیا غرب در رٲس آنها آمریکا خواستار آن شدند که‌ رئیس جمهور تونس کشور را ترک کند...

امواچ تغییرات در خاورمیانه‌ در هر چهار سوی خود از مصر گرفته‌ تا یمن، لیبی، الجزایر، اردن دیگر کشورهای عربی ‌ در حال پیشروی بودند تا اینکه‌ در روزهای اخیر مردم مصر شجاعانه‌ به‌ خیابابها آمدند مطالباتی فراتر از اصلاحات و رفرمهای سیاسی و اقتصادی در چهار چوب اصلاحات مطلوب آمریکا در کشورهای عربی هستند. مردم مصر با شعار مبارک بازی دیگر تمام شده‌است، خواهان برکناری دیکتاتور مصر حسنی مبارک هستند. مردم دست به‌ قیام همه‌ جانبه‌ایی علیه‌ دولت مبارک میزنند، قیامی که‌ از همان بدو آن رنگ بوی انقلابی را به‌ همراه‌ داشت که‌ تغییرات بنیادی و دگرگونی در کل سیستم را هدف اصلی خود قرار داده‌ است. در این میان در حالی که‌ مردم مصر شعار برکناری حسنی مبارک را میداند مبارک از جابجایی مهره‌های دولت و وعده‌ اصلاحات خبر میداد و از آن طرف هم امریکا و غرب محتاتانه‌ از مبارک میخواستند که‌ در اجرای اصلاحات سیاسی و اقتصادی گام بردارد و از صراحت ابراز نظر کردن خود داری میکردند و در اجرای انتخاب سیاست دو پهلو به‌ نفع مبارک پا به‌ میدان میگذاشتند. مفت خوران عرب هم عملا نگرانیهای خود را از رویداهای مصر و پشتیبانی خود از دیکتاتور مصر علام کردند واز آمریکا میخواستند که‌ هر طور شده‌ است جلو ساقط شدن مبارک را بگیرد..
آمریکا در طول 30 سال حاکمیت حسنی مبارک ایشان را حامی منافع خود در خاورمیانه‌ دانسته‌ است و هر آنگاه‌ هم به‌ عنوان دولتی دمکراتیک دوستی با سابقه‌ طولانی از آن نامبرده‌ است. درطول حاکمیت حسنی مبارک هم بالغ بر 1.5 بیلیون دلار کمک مالی به‌ مبارک نموده‌ است که‌ این کمک در راستای تقویت منافع آمریکا و اسرائیل به‌ مبارک شده‌ است. روشن است تغییرات اساسی در مصر که‌ بتواند منافع آمریکا و اسرائیل را به‌خطر بیاندازد مطلوب آمریکا نمیتواند باشد و چشم اندازهای سیاسی وی را در دمکراتیزه‌ کردن خاور میانه‌ به‌ دل خواه خود دچار تغییر و باز بینی قرار میدهد. سرعت تحولات در مصر به‌ حدی پیش میرود که‌ آمریکا و کل غرب را غافل گیر کرده‌ است. کشوری به‌ وسعتی مصر با جمعیتی بالغ بر بیش از 80 میلیون نفر در موقعیتی ژئیو پلتیک و استراتژیک در قلب کشورهای عربی آفریقا میتواند هر گونه‌ اتخاذ سیاست نادرست از طرف آمریکا در قبال رویدادهای مصر، منجر به‌ خطر افتادن کل منافع استراتژیک آمریکا در خاور میانه‌ بشود و اجرای طرح خاورمیانه‌ بزرگ دچار چالش بکند. چنانچه‌ مشاهده‌ میکنیم که‌ امروزه‌ موصوع تحولات فراتر از مرزهای خاورمیانه‌ جلوه‌ داده‌ میشود.
واضح در کشوری همچون مصر دولتی چند حزبی با گرایشات اسلامی و قوی نمیتواند مطلوب آمریکا و بخصوص اسرائیل باشد. هر دولتی غیر از دولت مبارک در مصر بر سر کار بیاید ناچار است سیاستها و روابط خود را با اسرائیل مورد باز بینی و ارزیابی قرار میدهد، کما اینکه‌ امکان آن وجود دارد که‌ منجر به‌ شکستن پیمان صلحی که‌ در سال 1994 در اسلو با اسرائیل شد، بشود. این در سخنان رهبران احزاب مخالف دولت به‌ کرات به‌ آن اشاره‌ میشد. برای مثال یکی از رهبران چپ از طرفداران جمال عبدالناصر که‌ اشاره‌ به‌ محاکمه‌ مبارک به‌ خاطر روابطش با اسرائیل داشت و تکرار آن از طرف رهبران اسلامی نگرانیهای آمریکا و اسرائیل را چند برابر کرده‌ است. پس بنا براین خاورمیانه‌ ایی بزرگ با حاکمیت رژیمهایی توتالیتری هم چون رژیم مبارک و مفت خورهای عرب با کمی اصلاحات سیاسی و اقتصادی مطلوب جهان غرب است، نه‌ حاکمیتی کاملا آزاد و متکی به‌ انتخاباتی تماما آزاد که‌ درآن مجر به‌ قدرت رسیدن جریانهای اسلامی بشود و تجربه‌ حماس در فلسطین در بیغ گوشش اسرائیل تکرار شود این روند برای اسرائیل که‌ حاضر نیست در این میان حتی گربه‌ایی را هم از دست بدهد مطلوب و قابل قبول نیست. سقوط مبارک فقط به این معنا نمیتواند باشد که آمریکا یکی از قدیمی ترین متحدان و حلقه‌ به‌ گوشان خود را در مصر را از دست بدهد، بلکه به معنای افزایش احتمال تغییرات عمیقی یا قطع روابط مصر با اسرائیل نیز خواهد بود و چه بسا جغرافیای آمریکا و اسرائیل ستیزی را گسترش خواهد بخشید. یا به‌ عبارت دیگر اگر دولت مبارک از قدرت برکنار شود، پیامد های آن به اندازه ای گسترده است، که شدت آن در واشنگتن هم محسوس خواهد بود. و ماکن آن وجود دارد آقای اباما به‌ سرنوشت جیمی کارتر دچار شود. این همان روند تحولات در مصر است که‌ دورنمای آینده‌ و قدرت سیاسی در مصر برای غرب در ابهام است.!

2- نگرانیهای اسرائیل در تحولات آینده‌ مصر.! دولت مبارک تا به‌ امروز یکی از متحدان اسرائیل در جهان عرب بوده‌ است و غیره‌ ممکن به‌ نظر میرسد که‌ اسرائیل بتواند بعد از ساقط شدن فرعون مصر دوستی همچون مبارک در مصر برای خود دست و پا کند. در نتیجه‌ تحولات اخیر در مصر به‌ طور ابژکتیف برای اسرائیل بخصوص جریان های تندرو و راستگرا در اسرائیل قبل از آنکه‌ نتایج آینده‌ آن را به‌ نفع خود ارزیابی نکنند خوشایند نیست. آمریکا، اروپا، در کل جهان غرب در تلاشند که‌ به‌ اسرائیل در جهان اسلام مشروع ببخشند و با طرح خاورمیانه‌ بزرگ کشورهای اسلامی و ممالک اعراب را ناچار به‌ پذیرش اسرائیل و بستن رابطه‌ها و قرار دادهای سیاسی، تجاری و اقتصادی بکنند، و از این طریق عملا به‌ قدرتی سیاسی، اقتصادی و نظامی در داد و صتدها و بازارهای تجاری خاورمیانه‌ و آسیا تبدیل کند. با سر کار امدن رژیمی اسلامی که‌ در یک انتخابات آزاد در مصر امکانش بیشتر است ( اخوان المسلمین ) کل چغرافیای سیاسی خاور میانه‌ تغییر میکند واستراتژی غرب واسرائیل را در این رابطه‌ به‌ دورنمای غێره‌ قابل دست رس تبدیل میکند. بر عکس نظرات آقای فوکویوما نویسند کتاب " پایان تاریخ " قدرت گرفتن حتی اخوان المسلمین فصل جدیدی از رقایت ها ی سیاسی و ائیدولوژیک فی مابین سکولاریسم و ارتجاع در منطقه را بجود خواهد و بدین ترتیب تاریخ جدال بین سکولاریسم از یک طرف و ارتچاع از طرف دیگر آغاز میشود. این دیوار برلن دیگری با اتکا به‌ ائیدولوژی سیاسی و افراطی پان اسلامیسم در جهان عرب خواهد بود که‌ نه‌ تنها منافع اسرائیل و غرب را به‌ مخاطره‌ میاندازد بلکه‌ کل خاورمیانه‌ را در مسیر به‌ دست آوردن پیشرفتهای علمی وتکنولوژی دچار چالش میکند و کاملا هم عکس آن هم محتمل است شکستن دیوار برلن دیگری در جهان عرب برای کسب دمکراسی و سکولاریسم در قبال ارتجاع دیکتاتوری خواهد بود. این همان روند تحولاتی است که‌ آمریکا افق آن را نا روشن میبیند و از عدم ابراز نظر صراحت در قبال مبارک وعدم پشتیبانی از قیام مردم مصر خود داری میکند. در همین رابطه‌ آقای ایندک مدیر برنامه سیاست خارجه موسسه تحقیقاتی بروکینگز میگوید "در صورتی که مصر را از دست بدهیم، حفاظت از تمام منافع ما در خاورمیانه - از ترویج ثبات گرفته تا حل و فصل مناقشه اعراب و اسرائیل، از جریان آزاد نفت به قیمت منصفانه گرفته تا مهار نفوذ ایران و گروه های رادیکال وابسته به آن یعنی حماس و حزب الله، اگر غیرممکن نشود بسیار دشوار خواهد شد." در حقتقت امر غرب بر این امر واقف است که‌ در مصر امکان اینکه، که دولتی سکولار با ائتلاف همه‌ جانبه‌ ملی و قبول کردن اسرائیل و دادن تضمین امنیت به‌ کشور اسرائیل، در مصر بر سر کار بیاید که برای جریانهای اسلامی قابل قبول باشد غیره‌ محتمل به‌ نظر میرسد. در چنین شرایطی حالت روند تحولات نمیتواند مطلوب آمریکا باشد.

3- شکست طرحهای دمکراتیزه‌ کردن خاورمیانه‌ و دنیا عرب از طریق اصلاحات اقتصادی و سیاسی مطلوب آمریکا در کشورهای دیکتاتور زده‌!. پیشتراشاره‌ کردم که‌ آمریکا در پی تغیر رژیمهای هم پیمان خود نیست و چه‌ بسا با تغییر رژیمها و هم پیمانهایی همچون مبارک و د یگر شیخ نشینهای جهان عرب نمیتواند هم متحدانی از قبیل آنها برای خود پیدا کند. در نتیجه‌ برای اجرای دمکراتیزه‌ کردن جهان عرب و دیگر کشورها یی با حاکمیت توتالیتر و دیکتاتور منشانه‌ فراخوان تغییر اساسی را در راستای منافع خود نمیدانند. بنابراین تحولات ورویدادهای مصر که‌ رنگ بوی یکی انقلاب اجتماعی را به‌ خود دارد دنیای غرب در رآس آنها آمریکا را ناچار به‌ اتخاذ موضوعی پاسییف در قبال این رویدادها بکند. آمریکا از آنها میخواهد که‌ در راستای اند اصلاحات سیاسی و اقتصادی در کشور خود بکوشند و از این طریق از اعتراضات و شورش مردم، علیه‌ خود بکاهند. از طرف دیگر رشد شعور سیاسی و فرهنگی حاکمان این کشورها برای قبول کردن آزدیهای سیاسی به‌ جایی نرسیده‌ است که‌ مخالف خود را در کنار خود قبول کنند، در هما حال هم خود امریکا از آزادی سیاسی کامل در این کشورها ، با توجه‌ کرایشات مذهبی در میان مردم این کشورها بیم دارد. همچنان به‌ زعم آمریکا و متحدان او بیم آن میرود که‌ ایجاد یک انتخابات آزاد بنیاد گرایان اسلامی را برسر کار بیاورد. در این حالت کل منافع غرب و به‌ ویژه‌ آمریکا را در منطقه‌ به ‌ مخاطره‌ خواهد انداخت. در این رابطه‌ آقای لهیتنن، رئیس جمهوریخواه کمیته سیاست خارجه مجلس نمایندگان آمریکا، درباره امکان به قدرت رسیدن "عوامل افراطی" از طریق روند دموکراتیک در مصر هشدار داده است. پس در واقع امر نه‌ آمریکا و نه‌ غرب با تغییرات از قبیل تحولات اخییر مصر موافق نیستند. بنابراین مجموعه‌ فاکتورهایی عمل میکنند که‌ امریکا عملا نمیخواهد در کشورهای عربی و جهان اسلام تغییرات بنیادی در سیستمهای حکومتی توتالیتر رخ دهد و از دیکتاتورهای این ممالک بخواهد که‌ تن به‌ انتخابات تماما آزاد بدهند. انتخاباتی آزاد در هریک از این کشورها میتواند تجربه‌ نوار غزه‌ را برای غرب تکرار کند و در این حالت میتواند شکست طرحهای دمکراتیزه‌ کردن خاورمیانه‌ و دنیای عرب از طریق تغییرات اقتصادی و سیاسی در کشورهای دیکتاتور زده‌ را به‌ هم راه داشته‌ باشد. از طرف دیگر به‌ قدرت رسیدن فندامنتالیسم اسلامی میتواند نه‌ تنها خوار میانه‌ بلکه‌ کل آسیا را افقی تاریک ثوق خواهد داد که‌ که‌ پایه‌ مال کردن ابدایی ترین دستاوردهای بشری و حقوق بشر و دمکراسی بخصوص سکولاریسم و حقوق زنان منجر خواهد شد. بنابراین میتوان گفت امواج نیل از یک طرف با ارتجاع و افراطی گری در دفاع از آزادی حقوق مردم مصر و سکولاریسم در حال نبرد است و ازطرف دیگر صدی که‌ آمریکا و غرب در كل برای مهار کردن آن در ایجاد تغییرات بنیادی در کشورهای حوزه‌ خود به‌ پا کرده‌ اند در نبرد است. هر چند شکستن این صدها برای رود نیل کار آسانی نمیتواند باشد ولی در مجموع میتوان این ارزیابی را داشت که کشور مصر در یک دوران انقلابی بسر میبرد بدین معنا که‌ نه‌ دولت از با لا توانایی قدرت و اداره‌ امور را دارد و نه‌ توده‌های مردم مصر از پایین دیگر حاضر به‌ قبول حاکمیت مبارک هستند. اینجاست که‌ میتوان گفت‌ شورش موجهای نیل نهایتا حاکمان مفت خور و دیکتاتور منطقه‌ در گرد آبهای خود فرو خواهد برد و کل منطقه‌ را دست خوش تغییرات و تحولاتی عظیمی خواهد نمود.
31-01-2011

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد