logo





گزارش صندوق جمعيت سازمان ملل متحد
از وضعيت جمعيت جهان در سال ۲۰۰۸

پنجشنبه ۱۴ آذر ۱۳۸۷ - ۰۴ دسامبر ۲۰۰۸

حمید حمیدی

photo_chapter0_a.jpg
فرهنگ به عنوان بخشی بنیادین و اصلی از زندگی انسان ها، بایستی در سیاست ها و برنامه ریزی های مربوط به توسعه گنجانده شود. گزارش صندوق جمعیت سازمان ملل متحد از وضعیت جمعیت جهان در سال 2008، نشان می دهد كه این فرایند چگونه در عمل قابل اجراست.
امسال شصتمین سالگرد صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر است. این گزارش با اشاره به این نكته آغاز می شود كه حقوق بشر،بازتابی از ارزش های جهانی است. بنابراین، شیوه هایی با رویکردفرهنگی را برای دستیابی به توسعه لازم می داند، زیرا چنین رویكردهایی برای حقوق بشر به طور كلی و حقوق زنان به طور خاص ضروری می باشند.
رویکرد فرهنگی نیز نیازمند روان بودن و سلاست فرهنگی وآشنایی با چگونگی كاركرد و عملكرد فرهنگ ها بوده که در این گزارش مورد بررسی و توجه قرارگرفته است.بر اساس این گزارش، مشاركت های داخلی، بعنوان مثال میان صندوق جمعیت ملل متحد و تشكیلات غیردولتی می تواند خط مشی های مفید و موثری را جهت توسعه حقوق بشر نظیر توانمندسازی زنان و برابری جنسیتی ؛وخاتمه دادن به سوءاستفاده از حقوق بشرو تجاوز به آن مانند قطع یا ناقص كردن اعضای تناسلی زنان به وجود آورد.
بنا بر این گزارش، فرهنگ بركیفیت اداره زندگی مردم تأثیر می گذارد. فرهنگ ها چگونگی تفكر و رفتار مردم را تحت تأثیر قرار می دهند؛ اما باعث نمی شوند كه همه افراد مانند هم فكر وعمل كنند. فرهنگ ها از شرایط و پیشامدهای خارجی تأثیر می پذیرند، برآنها اثر می گذارند و در پاسخ به آنها دستخوش تغییر می شوند. فرهنگ های مردم دائماً دچار تغییر شكل می شوند، هرچند كه بعضی از جنبه های فرهنگ همچنان بر انتخابها و شیوه های زندگی به مدت طولانی اثر گذارهستند.
این گزارش می گوید كه تعمیم دادن فرهنگ ها كار پرمخاطره ای است و به خصوص قضاوت درباره یك فرهنگ توسط ارزش ها، معیارها و هنجارهای یك فرهنگ دیگر كار خطرناكی است. حتی در یك فرهنگ واحد، تمامی افراد در مورد ارزش ها و هنجارها توافق نظر ندارند.در حقیقت تغییر، هنگامی رخ می دهد كه مردم در برابر فشارهای فرهنگی مقاومت می كنند. جنبش برابری جنسیتی مثال خوبی در مورد چگونگی كاركرد این مسئله است.
توسعه فرهنگی نیز به اندازه توسعه اقتصادی یا اجتماعی یك حق محسوب می شود. رویکردهایی با دیدگاه فرهنگی در جستجوی راه حل های خلاقی هستند كه در میان فرهنگ ها تولید شده و با آنها كار كرده اند. این شیوه ها در درك مناسبات میان قدرت قانونی، سیاسی، اقتصادی و اجتماعی و این كه آنها برای توسعه چه مفهومی دارند، تعیین كننده هستند.
این گزارش هشدار می دهد كه حساسیت نسبت به مسائل فرهنگی و پرداختن به آن، به معنی قبول آداب و رسوم مضر سنتی یا راهی مجاز برای سوءاستفاده از حقوق بشر نبوده و بسیار از این مفاهیم دورمی باشد.آداب و رسومی كه حقوق بشر را نقض می كنند در تمامی فرهنگ ها یافت می شوند. پذیرفتن حقایق فرهنگی می تواند مؤثرترین راه برای مبارزه با عادات مضر فرهنگی و تقویت و تحكیم عادات مفید باشد.
حقوق بشر:
كشورهای عضو سازمان ملل متحد، علاوه براعلامیه جهانی حقوق بشر (1948) دامنه گسترده ای از اسناد حقوق بشرو توافق نامه های عمومی نظیر برنامه كاری كنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه(1994) و یا خط مشی برای كارهای مربوط به چهارمین كنفرانس جهانی زنان (1995) را نیزپذیرفته اند.
گزارش وضعیت جمعیت جهان در سال 2008 می گوید كه بحث درباره این كه آیا حقوق بشر حقیقتاً جهانی هستند یا نه، اغلب باعث چشم پوشی از تأثیرات متقابل حساس و مهمی شده است كه میان حقوق بشر و فرهنگ ها وجود دارد. حقوق بشر همانگونه كه از تك تك افراد حمایت می كند، حافظ گروه ها نیز می باشد. مثلاً یكی از انواع حمایت ازحقوق اجتماعی گروه ها، حق بهداشت و سلامتی است كه شامل بهداشت باروری نیز می شود. مخالفت با محرومیت و ظلم و ستم دربین تمامی فرهنگ ها مشترك است و مردم برای ابراز این مخالفت، از زبان حقوق استفاده می كنند. اما چه تك تك افراد و چه گروه های فرهنگی، حقوق جهانی را به روش خودشان درك می كنند و از این حقوق تا جایی كه متناسب با مفاهیم فرهنگی آنها باشد جانبداری می نمایند. آن چه را كه این گزارش " مشروعیت فرهنگی" می نامد، می تواند حقوق بشر را ریشه دار كند اما برای دستیابی به این مشروعیت، آگاهی از فرهنگ و به کارگیری آن الزامی است.
شیوه های با رویکرد فرهنگی بایستی به تمامی جوامع، منجمله گروه های حاشیه این جوامع، گسترش یابد. این روندی سریع یا قابل پیش گویی نیست. توسعه بشری با درك كامل از حقوق بشر، بستگی به تعامل جدی و احترام آمیز با فرهنگ ها دارد.
توانمند سازی زنان و برابری جنسیتی
این گزارش نشان می دهد كه علیرغم توافق های بین المللی،(برای نمونه اهدف توسعه هزاره)
كه به تازگی مطرح شده است، نابرابری جنسیتی همچنان به صورت گسترده و عمیقی در بسیاری از فرهنگ ها وجود دارد. زنان و دختران، سه پنجم جمعیت یك میلیاردی فقیرترین افراد دنیا را تشكیل می دهند؛ زنان دو سوم از 960 میلیون نفراشخاص بالغی در جهان هستند كه سواد خواندن و نوشتن ندارند؛ و دختران 70% از 130 میلیون كودكی كه به مدرسه نمی روند را تشكیل می دهند. آداب و رسوم و سنت های فرهنگی می توانند خشونت بر مبنای جنسیت را به صورت یك روال دائمی درآورند و به هردو گروه زنان و مردان بیاموزند كه چشم خود را به روی این حقایق ببندند.
بنا بر این گزارش، فرهنگ سلطه خود را به صورت قهری و اجباری تحمیل می كند. این تحمیل ممكن است به صورت آشكارو پنهان در ساختارهای حكومتی و قانونی، یا نهادینه شده در دریافت و ادراك مردم از خودشان باشد. روابط و مناسبات سلطه جویانه روابط جنسیتی را شكل می دهند و زمینه ساز رسومی نظیر ازدواج كودكان ( كه یك علت عمده زخم زایمان و مرگ در اثر زایمان است) و قطع یا ناقص كردن (ختنه زنان) را به وجود می آورند. با این كه قوانین حقوق بشری مخالف چنین رفتارهایی هستند، این رسوم و سایر آداب مضر در بسیاری از كشورها همچنان ادامه دارند. ممكن است كه زنان با این باور كه این رسوم از فرزندان یا خود آنان محافظت خواهند كرد، از این رسوم حمایت بكنند.
پیشرفت هایی كه در زمینه برابری جنسیتی به دست آمده اند هرگز بدون مبارزات و كشمكش های فرهنگی نبوده اند. به عنوان مثال، زنان در آمریكای لاتین در آشكار سازی خشونت جنسی و تدوین و تصویب قوانینی برعلیه آن موفق بوده اند، اما اجرای آن همچنان یك مسئله است.
این گزارش خاطرنشان می كند كه شیوه كار صندوق جمعیت ملل متحد درباره حقوق بشر و برابری جنسیتی به گونه ای است كه آنها را با حساسیت نسبت به مسائل فرهنگی توأم كرده است. این شیوه، درعین احترام به تمامیت فرهنگی و حاكمیت ملی، تغییرو تحول از درون را تشویق می نماید. صندوق جمعیت ملل متحد نه تنها با دولت ها، بلكه با انواع سازمان ها و افراد محلی كه بسیاری از آنان را به عنوان نمایندگان تحول می شناسد همكاری می كند.
صندوق جمعیت ملل متحد برای اجرای این خط مشی از ابزاری به نام "ذره بین فرهنگ" استفاده می كند. برای گفتگو درباره پذیرش فرهنگی و تشویق و ترویج آن، سلاست و روان بودن فرهنگی امری ضروری می باشد و ذره بین فرهنگ به گسترش این مطلب كمك می نماید. این ابزار به برنامه هایی كه صندوق، حامی آنهاست كمك می كند كه پاسخگوی نیازها، تجارب و فرهنگ های گوناگون باشند؛ متوجه شوند كه مردم چگونه مفاهیم موردنظرشان را منتقل می كنند و از مقاومت ها و مخالفت های داخلی درس هایی بیاموزند.

بهداشت و حقوق باروری
این گزارش به این نكته اشاره دارد كه شناخت مردم و فرهنگ های مختلف از بهداشت و سلامت و حقوق باروری، ممكن است حتی در درون یك جامعه بسیار متفاوت و متنوع باشد. حساسیت نسبت به مسائل فرهنگی، درباره آگاه شدن از این مفاهیم متفاوت وآمادگی پیدا كردن برای رویارویی با این مسائل غیر قابل پیش بینی می باشد :
بطورمثال امكان دارد بعضی از مردان علیرغم این كه در ظاهر علاقه شخصی به برابری جنسیتی نشان ندهند، اما برای دستیابی به آن تلاش كنند و یا بعضی از زنان از رفتارهایی كه آنها را ظاهراً آزار می دهد حمایت كنند.
شیوه های حساس به مسائل فرهنگی بر آن است كه دیدگاه های یك جامعه را شناخته و بر روی آنها كار كند:
مثلاً درباره این كه وقتی یك زن یا یك زوج بچه دار نمی شوند، چه معنایی دارد؟، تأثیر جلوگیری از بارداری بر قابلیت حامله شدن یك زن؛ و یا بر روی نگاه یك مرد به آنچه كه "مردانگی" او را می سازد،چه تاثیراتی را می گذارد.
شیوه های با رویکرد فرهنگی، كمك می كنند كه مقاومت فرهنگی در برابر زوج ها و افراد مجردی كه به شیوه های امروزی از بارداری جلوگیری می كنند، كاهش یافته و از بین برود. راه توانمندسازی زنان را بخصوص با كنترل باروری آنها هموار می نماید. این گونه شیوه های با رویکرد فرهنگی برای سازمان ها و نهادهای توسعه كه مرتبط با ترویج سلامت جنسی و باروری هستند، ابزاری لازم و ضروری می باشند.
برای مثال، اكثر حكومت های ملی، جوامع محلی و بین المللی به طرز گسترده ای، قطع یا نقص عضو تناسلی زنان را تجاوز به حقوق بشرو خطری برای سلامت جسمی و روانی می دانند. اما در بعضی از جوامع، این كار بسیار گسترده و ریشه دار است. ممكن است برای ورود كامل یك دختر به دوران بزرگسالی و عضویت او در جامعه، امری ضروری درنظر گرفته شود؛ یا امكان دارد زنان بدون این وضعیت، زشت یا ناپاك محسوب شوند. لازمه پایان بخشیدن به این اعمال، به حساب آوردن تمام مفاهیم گوناگون فرهنگی و یافتن جایگزین های معنادار برای آنها به وسیله همكاری و گفتگوی نزدیك با آن جامعه است.
ایجاد همبستگی با رهبران، نظریه پردازان و نیز مردم و سازمان هایی كه در این زمینه ها فعال هستند، نكته ای مهم است. گاهی اوقات خود مسئولان فرهنگی، حامیان و مبلغان حقوق زنان
هستند. در كامبوج راهبان زن و مرد بودایی در مبارزه بر علیه بیماری هپاتیت و ایدز نقش مهمی دارند؛ در زیمبابوه رهبران محلی این مبارزه را به دست گرفته اند.
همبستگی های موفقیت آمیز، مشاركت های گسترده را می طلبند كه به عنوان مثال شامل سازمان های زنان، جوانان و كارگران می شود، تشكیلاتی كه می توانند با هم كار كرده و یكدیگر را تقویت كنند.

براساس این گزارش، شیوه های حساس به مسائل فرهنگی برای دستیابی به اهداف هزاره ،از جمله هدف 5 جهت بهبود سلامت مادران ، ضروری هستند. تعداد زنانی كه دراثر بارداری و زایمان می میرند، از دهه 1980 تا كنون تغییری نیافته و حدود 536000 نفر است. چندین برابر این تعداد، یعنی بین 10 تا 15 میلیون نفر، از بیماری یا جراحت رنج می برند. كاهش میزان مرگ و میرهای مربوط به تولیدمثل و اجتناب از جراحات و صدماتی نظیر زخم عمیق زایمان، مشروط به مراقبت بهتر در زمان بارداری و زایمان، خدمات اورژانسی در موارد خاص و داشتن برنامه ریزی برای خانواده است. بکاربردن شیوه های با رویکرد فرهنگی برای موفقیت در این اقدامات حساس و مهم، لازم و ضروری است.
این گزارش تائید می كند كه مذهب هسته مركزی زندگی بسیاری از مردم است و خصوصی ترین تصمیم ها و اعمال آنها را تحت تأثیرخود قرار می دهد. اما این گزارش همچنین متذكر می شود كه این توجه مردم به مذهب، می تواند برای توجیه و تبرئه تجاوزهای خشن به حقوق بشر نظیر كشتن زنان به نام "عزت و شرف" یا "غیرت" مورد استفاده قرار گیرد. شیوه های با رویکرد فرهنگی، در مواردی كه مخالف با این اعمال است از زنان و مردان حمایت می كند.
درگیر كردن مردان در این طرح، به عنوان مثال انتقال برنامه های بهداشت باروری به آنها و به كارگیری آن، راهی برای اطمینان یافتن از این نکته است كه این گونه برنامه ها رویکردی فرهنگی دارند. توجه به تجارب مردان از جنسیت و نابرابری های آن، می تواند به خاتمه بخشیدن به مقاومت مردان كمك نماید.

فقر، نابرابری و جمعیت
بنا بر این گزارش، توسعه علاوه بر سایر عوامل، بستگی به دستیابی به اهداف جمعیتی نیزدارد. در كنفرانس بین المللی جمعیت و توسعه (1994)، 179 دولت بر سر این كه تا سال 2015 به برخی اهداف برسند، با هم توافق كردند. بسیاری از آنها هم اكنون وارد اهداف توسعه هزاره شده اند كه شامل دستیابی جهانی به خدمات بهداشت باروری، تعلیم و تربیت همگانی، توانمند سازی زنان و برابری جنسیتی می شود.
جوامع بسیار فقیر و جوامع حاشیه ای، كمترین بهره را از خط مشی های مربوط به توسعه می برند. سطح تحصیلات و خدمات درمانی آنها پائین ترو عمر آنان نیز كوتاهتر از جوامعی است كه شرایط بهتری دارند. به خصوص زنان فقیرتر، با احتمال بیشتری از مرگ و میر، جراحت و بیماری های ناشی از بارداری و زایمان كه برای آنها وجود دارد، از عواقب زیان آور سنت و فرهنگ رنج می برند.

“توسعه" نابرابر، فقرای بیشتری را به دنبال آورده و آنهایی را كه فقیرند فقیرتر می كند. برخورداری از سطح بهداشت، سلامتی و تحصیلات پائین تر، راههای افزایش درآمد خانواده را دشوارتر می سازد. دستیابی به فرصت ها و منابع و نیز برخوردار شدن از حقوق بشر، تا اندازه ای به ارتباطات مربوط به جنسیت و ظرفیت ها و استعدادهای فیزیكی بستگی دارد. این گزارش نتیجه می گیرد كه تجزیه و تحلیل سلائق و انتخاب های مردم، در شرایط محلی و زمینه های فرهنگی آنها، پیش شرطی برای سیاست ها و خط مشی های بهتر می باشد.
گزارش وضعیت جمعیت جهان در سال 2008، به این یافته می رسد كه، درجایی كه فشارها و محدودیت های فرهنگی بیش از فقر، مانع استفاده زنان از برنامه ریزی برای خانواده شود، حتی اگر اندكی رشد اقتصادی حاصل شده باشد، برنامه ها با موفقیت اجرا خواهند شد، همچنان كه در بنگلادش اتفاق افتاد. از سوی دیگر، بعضی از زنان فقیراز برنامه های جلوگیری از بارداری استفاده می كنند زیرا علاوه بر آن كه نمی توانند سلامت خود را به هنگام باروری حفظ كنند، استطاعت بزرگ كردن چند فرزند را نیز ندارند.

این گزارش بیان می دارد كه راه حل مادرشدن بی خطرتر و سالم تر، بهداشت باروری بهتربه طرق زیر می باشد:
1- دست یابی به تنظیم خانواده جهت كاهش بارداری های ناخواسته و فاصله گذاری میان بارداری های برنامه ریزی شده،
2- مراقبت های تخصصی برای تمام زایمان ها ؛
3- مراقبت های اورژانسی در زمان زایمان؛
4- مراقبت تخصصی از زنان و نوزادان پس از تولد كودك
هرچقدر امكان زایمان یك زن در حضور یك متخصص بیشتر باشد، احتمال رسیدن به نتیجه ای بهتر نیز افزایش می یابد. زنان فقیرتر و كشورهای ضعیف تركه از تعداد كمتری زایمان های دارای مراقبت های تخصصی برخوردارند، درصد مرگ و میر و بیماری ناشی از زایمان بیشتری دارند. اما این گزارش معتقد است كه این مسئله بیشتربه صورت اعداد و ارقام است. رقابت بر سر خدمات بهداشت باروری، نه تنها باعث تأمین تعداد بیشتری متخصصان زایمان شده است، بلكه متخصصانی را عرضه كرده كه پیوندی فرهنگی با زنان مراجعه كننده دارند و علاوه بر آن، مراقبت های پشتیبانی اورژانسی، در زمان زایمان و پس از زایمانی را ارائه می دهند كه از لحاظ فرهنگی برای مراجعین قابل قبول و پذیرفتنی تر می باشد.
این گزارش تایید می كند كه مهاجرت تجربه ای مركب و درهم آمیخته برای تمام كسانی است كه به نوعی با آن مرتبطند. مهاجرین بین المللی – حدود 191 میلیون نفر در سال 2005 – سالانه حداقل 251 میلیارد دلار پول به خانه هایشان می فرستند. این كمك آنها علاوه بر اقتصادی بودن، فرهنگی نیز می باشد :
مهاجرین با پیام های فرهنگی آشنا شده و آنها را منتقل می كنند، پیام هایی كه شامل گرایش هایی به حقوق بشر و برابری جنسیتی می شوند.
مشكلات كشورهای میزبان شامل سوءتفاهم، تبعیض، دشمنی و رفتارهای خصومت آمیز با مهاجرین بوده و مشكلات كشورهای مبدأ علاوه بر از دست دادن افراد خانواده و جامعه، شامل از دست دادن افراد ماهر و نیروهای متخصص نیز می شود. قاچاق بعنوان لایه زیرین و سیاه مهاجرت، به هر دو كشور و به افرادی كه درگیر آن هستند آسیب می زند.
مهاجرت داخلی مجموعه ای از خطرات و فرصت ها را فراهم می آورد، هرچندكه این گزارش اشاره می كند كه افراد فقیر دچار خطرات بیشتر شده و فرصت های كمتری را به دست می آورند. خدمات شهری بهترند اما فقرا استطاعت استفاده از آنها را ندارند. به عنوان مثال، بسیاری از مهاجرین علیرغم مراقبت هایی با كیفیت ظاهراً پائین تر و كمتر، برای زایمان به زادگاه خود می روند.
گزارش وضعیت جمعیت جهان در سال 2008 نتیجه می گیرد كه فشار شدید تغییرات اقتصادی و اجتماعی، فرهنگ ها را نیز در پاسخ به تغییر وامی دارد، سازگاری و تطبیق صحیح به درك درست این موضوع و پاسخ به اینکه چه اتفاقی درحال رخ دادن است، بستگی دارد.

سلامت و بهداشت جنسی و تولید مثل در موقعیت های بحرانی
موقعیت زنان به عنوان "محافظین فرهنگ"، اغلب آنها را در جنگ ها به یك هدف تبدیل می كند. تجاوز، خشونتی است كه نه تنها یك زن را نشانه می گیرد، بلكه تمامی فرهنگ او را هدف قرار می دهد. این گزارش می گوید چنین زنی به طور مضاعف آسیب می بیند : ممكن است جامعه او را به چشم یك شخص آلوده شده یا بی ارزش نگاه كند و درنتیجه این نگاه، ممكن است كه او مورد خشونت های بیشتری قرار گیرد.
نظامی کردن یك فرهنگ، قابلیت پذیرش خشونت را بالا برده، احتمال بروز آن را بیشتر كرده و مانع زنان برای به دست گرفتن اختیاراتشان و برابری با مردان می گردد. درعین حال، در غیاب مردان، ناچار به تحمل هزینه ها و مسئولیت های اضافی نظیركار كردن به عنوان سرپرستان خانواده می شوند. مردان نیز كه احساس می كنند در وظیفه خود برای حفاظت از خانواده شان ناموفق بوده اند، ممكن است بی محبت و خشن شوند.
در مصوبه شماره1325 شورای امنیت (در سال 2000)، پذیرفته شده است كه حقوق انسانی زنان امری مربوط به امنیت جهانی است. با وجود نگرانی هایی در مورد این كه بعضی از نكات در آن از قلم افتاده اند، این مصوبه مشكلات سیاسی مهمی را تشخیص داده و تغییروضعیت زنان را ضروری می داند.
این گزارش تأكید می كند كه كمك های مربوط به توسعه و كمك های بشر دوستانه باید نسبت به فشارهای روحی و روانی كه توسط مبارزات مسلحانه به وجود می آیند حساسیت نشان دهند. هدف شیوه های با رویکرد فرهنگی، حمایت از هرگونه پیشرفتی است كه زنان در زمینه برابری جنسیتی، منجمله سلامت، بهداشت و حقوق باروری به دست آورده اند. همچنین ممكن است این شیوه ها بتوانند از زنان در برابر خشونت حفاظت كرده و به مردان كمك كند كه ازرویکرد خشن خودداری نمایند.
توصیف زنان به عنوان قربانیان و مردان به عنوان متجاوزان، باعث می شود مسئولیت های گوناگونی را كه زنان در زمان جنگ به دوش می كشند نظیر گردانندگان زندگی، نان آوران، محافظان و مبارزان، نادیده گرفته شود. سیاست ها و خط مشی ها باید انعطاف پذیری، تدبیر و كاردانی مردم و آنچه را كه در نتیجه جنگ تغییر كرده است، تشخیص دهند. كوتاهی در انجام این مسئله مهم، ممكن است زنان و اقلیت ها- نظیر كسانی كه ناتوانی هایی دارند- را از درگیر شدن در اولویت های پس از جنگ و استراتژی های توسعه دور نگاه دارد.

شیوه های بارویکرد فرهنگی همچنین برای مردمی كه با آسیب های روحی و روانی دست به گریبانند؛ شناخت نیازهای پناهندگان در زمینه مراقبت های بهداشت باروری و جنسی؛ ایجاد مشاركت با سازمان های داخلی و كمك به مردم برای حفظ یا بازیابی حس هویت فرهنگی شان در كشاكش درگیری با بلایای جنگ، لازم و ضروری می باشد.
نتیجه گیری
حامیان بین المللی توسعه، در زمینه مسئولیت های خود، فرهنگ را نادیده گرفته و یا آن را در حاشیه قرار می دهند. به پیش بردن حقوق بشر نیازمند درك میزان پیچیدگی، سیالیت و مركزیت فرهنگ از طریق شناخت نمایندگان محلی تحول و مشاركت با آنان است.
شیوه هایی كه مبنی بر دانش و آگاهی فرهنگی باشند، به سیاست گذاری های ماندگار و سودبخش دست یافته و "سیاست های فرهنگی" مورد نیاز برای حقوق بشر را فراهم می آورند.
سلامت و روان بودن تعیین می كند که، سیستم های مخالف و متعارض سیاسی، اقتصادی و محتوایی یا خط مشی های حمایتی چگونه گسترش یافته – و می توانند توسعه یابند.
صندوق جمعیت ملل متحد برای توسعه سلامت فرهنگی، "ذره بین فرهنگ" را به عنوان وسیله ای برای برنامه ریزی توصیه می كند.
خط مشی های با رویکرد فرهنگی بررسی می كنند كه چگونه متغیرهایی نظیر وضعیت اقتصادی، اصول سیاسی، قانون، طبقه، سن، جنس، مذهب و نژاد، مفاهیم و جلوه های قدرت را تقسیم كرده و منجربه گرایشات متفاوت و دور از هم می شوند.
شیوه های حساس به مسائل فرهنگی، چهارچوب های تحلیلی و عملی و نیز نگرش عمیق به درون جامعه پیشرفته را، لازم و ضروری می داند.

لینک اصلی در سایت صندوق جمعیت سازمان ملل متحد:
http://www.unfpa.org/swp/2008/en/00_overview.html#2



google Google    balatarin Balatarin    twitter Twitter    facebook Facebook     
delicious Delicious    donbaleh Donbaleh    myspace Myspace     yahoo Yahoo     


نظرات خوانندگان:


parisa
2008-12-05 09:34:51
hamid jan dast khosh!

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد