logo





وطنم

سه شنبه ۱۴ دی ۱۳۸۹ - ۰۴ ژانويه ۲۰۱۱

محمود علی آبادی

وقتي سكوت،
تنها فريادي است كه مي شنويم
و انتظار،
تنها بايدي كه مي توانيم
وقتي
ممنوع الخروج شدن از وطن را مجازاتش مي خوانند
و
ميليون ها چشم، مات و مبهوت فقط به تماشا
وقتي
آسمان آبي شهر را با پرده ي سياه آذين مي كنند
و
رژه لاشخوران در مزارع گل سرخ را جشن مي گيرند
وقتي
چوبه هاي دار نماد پيروزي مي شوند
و
آواز كركس ها،سرود آن
وقتي
گرگها لباس ميش بر تن كرده اند و
كفتاران به دور مرزش در انتظار
تا شايد
اين بار
عطش هزار ساله خويش را
با تكه تكه كردن اين خاك بر آورده كنند
چه بايد كرد؟
چه بايد گفت؟
جز گريستن براين خاك واين وطن
كه چه
خواب ها ديده اند دشمنانش
و چه
خوابند دوستانش

نظر شما؟

نام:

پست الکترونیک(اختياری):

عنوان:

نظر:
codeimgکد روی تصویررا اينجا وارد کنيد:

نظر شما پس از بازبینی توسط مدير سايت منتشر خواهد شد